ماجراجو بیا یه کاری بکنیم
40 روز متوالی یه بازه زمانی نسبتاً طولانیه و ممکنه وسطاش به خطر بیفتیم
نظرت چیه این 40 روز به 4 قسمت ده روزه تقسیم کنیم و هر 10 روز یه گزارش کامل از عملکردمون بدیم؟
نظر مثبتت چیه؟!
اینجوری هم خسته و زده نمیشیم
هم نقاط ضعف و قوتمون برامون روشن میشه
هم اینکه بابت هر ده روز پاک به همدیگه نفری یک اعتبار بدیم
به عنوان تشویق
پس یک هفته دیگه
و بعد از تموم شدن دهه اول(چون الآن روز سوم مسابقه دو نفره منو تو هستش) میاییم اینجا و هر آنچه در این 10 روز اتفاق افتاده رو شرح میدیم
البته در کنار اونم روزانه میاییم و اگه مشکلی پیش اومد با هم حلش میکنیم
در پایان و توی گزارش هم مینویسیم که توی این ده روز فلان اتفاق افتاد و به فلان شکل وسوسه شدم ولی با همفکری بچه ها، یا نه، خودم تنهایی به این روش حلش کردم
جزئیات دیگه ای اگه باشه بعداً شرح میدم
فعلاً شب همتون پاک
نقل قول:
بچه ها دقت کردید
توی این چهار پنج دهه
گناه (چشم) هزاران برابر شده
کسانی که در دوران آخرالزمان (الان) تقوا پیشه کنند
و گناه نکنند
اجرشان از ۷۰ شهید جنگ بدر بیشتر است
استاد رائفی پور
واقعا گناه نکردن سخته ولی شدنیه
الان من یه قانون برا خودم گذاشتم که تو کوچه بازار و...
راه میرم جلوی پامو نگاه کنم که مبادا گناهی مرتکب شم
خیلی هم جواب داده
خدا خودش کمکمون کنه خیلی شرایط بدیه....
ماجراجو جان
بهت گفتم که حرفایی هست که باید زده بشه درباره ترک...
ماجراجو چندتا سؤال ازت میپرسم خوب بهشون فکر کن
1. از نظر وضعیت روحی، جسمی، آرامش، انگیزه و خیلی چیزای دیگه؛ آیا تفاوتی بین روزای اول ترکت با روزای دهه دوم بود؟! اونو کامل توضیح بده
2. توی روزای دهه دوم ترکت آیا وسوسه ها مثل روزای اول ترک زیاد بودن؟!
3. مثل روزای اول اذیت میشدی و برنامه هات به هم ریخته بودن؟!
میخوام وضعیت روزای اول و تا بیستم رو طی یه گزارشی با هم مقایسه شون کنی تا به نتیجه برسیم
یه متنی رو خودم به عنوان نمونه مینویسم که هم گزارش خودم باشه هم مثل اون برام بنویسی...
روزای اول برای من مثل کابوس میمونن؛ وسوسه های زیاد، تغییرات روحی زیاد و ناگهانی، بی انگیزگی و ناراحتی از بابت شکست و احساس گناه و ناپاکی حالمو خیلی بد میکردن
اتفاقاً یکی از دلایلی که حاضر نیستم شکست بخورم همین ترس از کابوس روزهای اوله
نمیتونم تحمل کنم
ولی وقتی تعداد روز ها بیشتر شد وضعیت روحیم 180 درجه عوض شد
خیلی امیدوارتر شدم
حس میکردم پاکم و روسفید
ذهنم پاکتره
چشمم پاکتره
خودمو هم بیشتر دوست دارم تا روزای اول
آرزوهای بلند مدت هم به فرآیند تفکرم اضافه شد و دارم به ارشد فکر میکنم
فکر کنم این تغییراتی رو که گفتم همتون متوجهش شده باشین
روزای اول خیلی دپرس و بی حال و کسل و خسته و ناراحت بودم و هر مشکلی هرچند کوچیک، قد یه کوه تو ذهنم تعریف میشد
ولی الآن خیلی با نشاط تر شدم و اینو از روی پستام هم میتونی ببینی
میخوام این 20 روز رو با هم مقایسه کنی و به وحشتناک بودن روزای اول برسی تا دیگه جرأت نکنی شکست بخوری و دوباره این دردهای روحی روانی رو تحمل کنی
باشد که ملتفت شده باشید
نقل قول: و میدونستم قراره بشکنم
خب توی اون وضعیت متوجه نشدی که یه جای کار میلنگه و باید اصلاحش کرد؟
مگه ما اینجا چیکاره ایم؟
پاشم الآن مثل جومونگ تیکه تیکه ات کنم؟
ولی اشکال نداره
کنار هم، این بار حلش میکنیم
نقل قول: شانسی دونه دونه رفتم جلو
امیدی نداشتم
دقیقاً مثل من وقتی برای اولین بار اومدم کانون
اون موقع نمیدونستم چیکار کنم و خیلیا رو هنوز نمیشناختم که بخوام مشورت کنم
فقط با آرمین در میون میذاشتم وضعیتم رو
بنده خدا همیشه کنارم بود ولی لازم بود خودم تکلیف خودم با خودم مشخص بشه
یکی از بچهها بعد از من اومد و اوایل لغزش کرد
بهش گفتم خوش به حالت!!!
آخه من داشتم بدون برنامه پیش میرفتم و مطمئن بودم میشکنم ولی هر روز که بهش اضافه میشد برام سخت تر و گرون تر بود شکست
برای همین وقتی لغزش کردم تا دو روز روم نمیشد بیام کانون
میخوام اینو بگم که خودت باید تکلیفت با خودت مشخص بشه و به این نتیجه برسی که قطعاً میخوایی به پاکی برسی و حاضری براش تلاش کنی یا نه؟!
که خودت گفتی باید بهش برسی
ولی بدون برنامه نمیشه
فعلاً از همین مسابقه دو نفره تا چله اول رو بریم+تقسیم بندی این بازه به بسته های 10 روزه
آروم آروم با هم روش های جدیدی رو کشف میکنیم و اونا رو به کار میبندیم
تو پروفایل گفتی که میخوایی خوابت رو تنظیم کنی
اونم کامل برات توضیح میدم چیکار کنی
گزارش امروز.
وسوسه
و تصویرهای ذهنی
اما
کم نیاوردم .
همش کانون بودم
امروز فقط خوش گذروندم (طبق تاپیک مدیریت بعد از شکست)
فردا و پس فردا هم دیگه به فکر عوامل شکستم میفتم
کلی ورزش کردم
یه تاب وصل کردم به سقف اتاقم
و با اونم کلی سرگرم شدم یاد بچگیام افتادم
چند تا گیف درست کردم
روز خوبی بود
امروز پاک گذشت
امشب ده رکعت دیگه باید نماز بخونم
۴ روز خوب
به هوش باشيد، مرگ را که نابودکننده لذتها و شکننده شهوتها و قطع کننده آرزوهاست، به هنگام تصميم بر کارهاى زشت، به ياد آوريد، و براى انجام واجبات، و شکر در برابر نعمتها و احسان بیشمار الهى، از خدا يارى خواهيد.