کانون

نسخه‌ی کامل: گروه ۴ آقایان: طوفان (غیر فعال) (حامی: آرمین - سرپرست: هادی، SR71، مهدوی)
شما در حال مشاهده‌ی نسخه‌ی متنی این صفحه می‌باشید. مشاهده‌ی نسخه‌ی کامل با قالب بندی مناسب.
دیدید مثلا میگن فلانی دکتره خوش به حالش. منم دکتر بشم.
فلانی چه خوب گیتار می‌زنه. ببین چی نواخته. عاشقشم.
فلانی عجب خونه زندگی داره. کاش ما هم داشتیم.

بعد میری دکتر میشی. میری گیتاریست میشی. کلی پول به‌دست میاری.
تهش می‌بینی اینا اون چیزی نیست که می‌خواستی.
اینا حالت رو خوب نمی‌کنه.
حالت بده. با همه داشته‌هات حالت بده.  Hanghead
(1399 تير 19، 19:34)آبـی نوشته است: [ -> ]به نظرم قدم اول توی بهبودش اینه که خودمون رو با بقیه مقایسه نکنیم
و به یک خودآگاهی کلی از خودمون برسیم... چون هیچ دو آدمی مثل هم نیستن و هر کسی ظرفیت‌های متفاوت داره

همین دیگه ما همش خودمون رو با دیگری مقایسه می‌کنیم.
همسایه‌مون. پسرخاله‌مون. دوست عمه دایی خواهرزاده پدرمون. 22

به جای اینکه با خودآگاهی به خودمون فکر کنیم. ظرفیت‌های خودمون رو ببینیم.
خودمون رو راس تصمیم‌گیری‌هامون قرار بدیم.  53258zu2qvp1d9v
دقیــــقا!
اوایل راهنمایی یک دوست داشتم همیشه امتحان‌های ریاضی‌اش رو ۲۰ می‌گرفت و من اکثرا دو سه نمره پایین تر بودم...
یکدفعه عزمم رو جزم کردم و گفتم ایندفعه باید ۲۰ بشم...
یک هفته خودم رو حبس کرده بودم...
۲۰ هم گرفتم... اما واقعا هیچ حس خاصی بهم منتقل نکرد 106 
گفتم واقعا برای چی انقدر زجر به خودم دادم؟!

یک پستی چند وقت پیش خوندم. به نظرم خیلی خیلی جالب این موضوع رو روایت می‌کنه

بخش کوچیکی از اون رو که مربوط به بحثمون میشه میزارم:
اما توصیه می‌کنم کاملش رو هم بخونید 53258zu2qvp1d9v


نقل قول: چطوری میتونیم از کاری که میکنیم لذت ببریم، وقتی تمام فکر و ذکر مون اینه که چقدر میتونیم بهتر و برتر باشیم یا چقدر آدم های دیگه از ما بهترن؟
وقتی پیشرفت بزرگ ترین دغدغه ما باشه، استرس و نگرانی به طرز عجیبی زیاد میشه و این تراوشات منفی باعث میشه زودتر جا بزنیم. چرا؟ چون برای ما اون هدفه مهمه و چیزی از فرآیند رسیدن به اون هدف نمیفهمیم.
ولی اگه با آرامش به مسیرمون ادامه بدیم چی؟ اگه رسیدن به هدف برامون مهم نباشه، گه بجاش از فرآیند رسیدن به اون هدف لذت ببریم چی؟

در این صورت ما خودمون رو بیشتر دوست داریم، حتی اگه به همه قول هایی که به خودمون دادیم نرسیم.
نقل قول: گفتم واقعا برای چی انقدر زجر به خودم دادم؟!
و ما چقدر از این زجر دادن‌ها تو زندگی‌مون داریم و اصلا حواس‌مون نیست.  53258zu2qvp1d9v


[/url]
نقل قول: [url=https://vrgl.ir/y1W8a]یک پستی چند وقت پیش خوندم. به نظرم خیلی خیلی جالب این موضوع رو روایت می‌کنه
چه پست جالبی. حتما بعد گردهمایی کامل می‌خونمش.   daghighan



نقل قول: ولی اگه با آرامش به مسیرمون ادامه بدیم چی؟ اگه رسیدن به هدف برامون مهم نباشه، گه بجاش از فرآیند رسیدن به اون هدف لذت ببریم چی؟
چه غم‌انگیزه آدم از مسیرش لذت نبره و پیش بره و پیش بره تا به یه چیز برسه که معلوم نیست چقدر حالش رو خوب کنه.  Hanghead

مرسی آبی جان.  Khansariha (18)
فکر کنم این طور بشه گفت:

اول خودآگاهی داشته باشیم و ظرفیت‌های خودمون رو بشناسیم. استعدادهای خودمون رو بشناسیم.
دوم هدف‌های درست مطابق این خودآگاهی انتخاب کنیم. نه چیزی که الزاما مناسب بقیه آدم‌های دنیاست.
سوم از مسیرمون لذت ببریم. فارغ از این‌که اصلا روزی به هدف‌مون برسیم یا نرسیم.

به‌نظرتون میشه کامل‌ترش کرد؟  cheshmak
نقل قول: چه غم‌انگیزه آدم از مسیرش لذت نبره و پیش بره و پیش بره تا به یه چیز برسه که معلوم نیست چقدر حالش رو خوب کنه.  [تصویر:  hanghead.gif]

و به نظرم این موضوع روی سردرگمی و گم کردن اهداف تاثیر مستقیم میگذاره...
دوست داری همه چیز رو در آن واحد داشته باشی... یا به مرور زمان به دست بیاری
اما بعد به خودت میای و میبینی ای داد... تمام مدت وقت خودت رو تلف می‌کردی...
اصلا تو برای یک چیز دیگه ساخته شده بودی... اما هر طور بود میخواستی مثل آقای ایکس‌وای بشی...
چیزی که جالبه:
حتی تو همین پاکی هم ما این مشکل رو داریم.

ما هدف‌هایی برای پاکی‌مون قرار میدیم که هدف ما نیست. هدف یکی دیگه‌ است.

اون چیزی که باعث میشه یکی دیگه پاک بمونه الزاما باعث نمیشه من پاک بمونم. برای من چراغ راهنما نیست. برای من انگیزه‌بخش نیست.

تا یه جایی جلو میریم و بعد با سر می‌خوریم زمین.  53258zu2qvp1d9v
(1399 تير 19، 19:51)آبـی نوشته است: [ -> ]
نقل قول: چه غم‌انگیزه آدم از مسیرش لذت نبره و پیش بره و پیش بره تا به یه چیز برسه که معلوم نیست چقدر حالش رو خوب کنه.  [تصویر:  hanghead.gif]

و به نظرم این موضوع روی سردرگمی و گم کردن اهداف تاثیر مستقیم میگذاره...
دوست داری همه چیز رو در آن واحد داشته باشی... یا به مرور زمان به دست بیاری
اما بعد به خودت میای و میبینی ای داد... تمام مدت وقت خودت رو تلف می‌کردی...
اصلا تو برای یک چیز دیگه ساخته شده بودی... اما هر طور بود میخواستی مثل آقای ایکس‌وای بشی...

کمال‌گرایی هم تو این قضیه همون طور که گفتی آدم رو نابود می‌کنه.
ما درد مشترک داریم.  4chsmu1 
و
جالبترش این‌که بعد متوجه میشی خود آقای ایکس وای زد هم از زندگیش لذت نبرده.
تو تلویزیون این قدر خودش رو خوب نشون میده.  53258zu2qvp1d9v
خیر سرت تو کی رو دنبال می‌کردی؟   13
(1399 تير 19، 19:49)آرمین نوشته است: [ -> ]فکر کنم این طور بشه گفت:

اول خودآگاهی داشته باشیم و ظرفیت‌های خودمون رو بشناسیم. استعدادهای خودمون رو بشناسیم.
دوم هدف‌های درست مطابق این خودآگاهی انتخاب کنیم. نه چیزی که الزاما مناسب بقیه آدم‌های دنیاست.
سوم از مسیرمون لذت ببریم. فارغ از این‌که اصلا روزی به هدف‌مون برسیم یا نرسیم.

به‌نظرتون میشه کامل‌ترش کرد؟  cheshmak

53258zu2qvp1d9v توی مورد دوم یا سوم میتونیم ایمان قلبی هم اضافه کنیم...
چون اگه ایمان نباشه با هر وسوسه‌ای، حالا چه از سمت آدم‌های اطرافمون، چه از سمت ذهنمون، از هدفمون دور میشیم و باز به چرخه‌ی بیمار قبلی برمی‌گردیم... و بازم سردرگمی و سردرگمی بی انتها...

و یه نکته‌ی کوچولو که نمیدونم کجا میشه اون رو گنجوند،
اهداف کوتاه مدتی تعیین کنیم که در راستای اهداف بلند مدتمون هستن 49-2 این موضوع واقعا مهمه و کمک میکنه انگیزه‌مون رو بیشتر و بیشتر کنیم
( و چند تا نکته مثبت دیگه که نمیدونم چطوری توصیف کنم. اما مطمئنم تجربه‌اش کردید... توی بحث اهداف کوتاه مدت منظورم هست )
نقل قول: کمال‌گرایی هم تو این قضیه همون طور که گفتی آدم رو نابود می‌کنه.
ما درد مشترک داریم.  [تصویر:  4chsmu1.gif] 
و
جالبترش این‌که بعد متوجه میشی خود آقای ایکس وای زد هم از زندگیش لذت نبرده.
تو تلویزیون این قدر خودش رو خوب نشون میده.  [تصویر:  53258zu2qvp1d9v.gif]
خیر سرت تو کی رو دنبال می‌کردی؟   [تصویر:  13.gif]

4chsmu1 Hanghead  من حرف‌های بقیه رو خیلی جدی می‌گرفتم...
مثلا اونها اهدافشون رو بیان میکردن و من میگفتم چقدر عقب هستم از دنیا و زندگی!
من اصلا چیزی یاد نگرفتم!
در صورتی که کاملا برعکس بود. بابا آبی خیر سرت تو هم توانایی های خودت رو داری! توانایی هایی که بقیه ندارن!
به جای اینکه روی خودم سرمایه گذاری کنم با حرف‌های بقیه جادو میشدم و سعی در به وجود آوردن چیزی توی خودم می‌کردم که واقعا نشدنی بود و همچنان هم نشدنی باقی مونده!
در آخر نه تنها نتونستم اون ویژگی ها رو توی خودم به وجود بیارم که بلکه باعث تضعیف توانایی ها و نقاط مثبت خودمم شدم

4chsmu1  پی نوشت : و اینکه کمالگرایی توی این موضوع تاثیر مستقیم داشت!
مرسی آبی.  6

این طوریش می‌کنیم:

اول خودآگاهی داشته باشیم و ظرفیت‌های خودمون رو بشناسیم. استعدادهای خودمون رو بشناسیم.
دوم هدف‌های درست مطابق این خودآگاهی انتخاب کنیم. نه چیزی که الزاما مناسب بقیه آدم‌های دنیاست.
سوم با ایمان و باور قلبی هدف‌مون رو دنبال کنیم. درگیر شنیده‌ها و قضاوت‌های اطرافیان‌مون نشیم.
چهارم از مسیرمون لذت ببریم. فارغ از این‌که اصلا روزی به هدف‌مون برسیم یا نرسیم.
پنجم از تعریف اهداف کوتاه مدت غافل نشیم. چیزهایی که انگیزه‌بخش رسیدن به هدف نهایی ما هستن.

الان چطور شد؟ 
(1399 تير 19، 20:00)آرمین نوشته است: [ -> ]مرسی آبی.  6

این طوریش می‌کنیم:

اول خودآگاهی داشته باشیم و ظرفیت‌های خودمون رو بشناسیم. استعدادهای خودمون رو بشناسیم.
دوم هدف‌های درست مطابق این خودآگاهی انتخاب کنیم. نه چیزی که الزاما مناسب بقیه آدم‌های دنیاست.
سوم با ایمان و باور قلبی هدف‌مون رو دنبال کنیم. درگیر شنیده‌ها و قضاوت‌های اطرافیان‌مون نشیم.
چهارم از مسیرمون لذت ببریم. فارغ از این‌که اصلا روزی به هدف‌مون برسیم یا نرسیم.
پنجم از تعریف اهداف کوتاه مدت غافل نشیم. چیزهایی که انگیزه‌بخش رسیدن به هدف نهایی ما هستن.

الان چطور شد؟ 

Confetti عالی شد
اما کاش بقیه‌ی همگروهی‌ها هم نظرشون رو در این رابطه می‌گفتن
قطعا میتونستیم یک فرمول فوق طلایی بسازیم 53258zu2qvp1d9v 
302
(1399 تير 19، 19:59)آبـی نوشته است: [ -> ]4chsmu1 Hanghead  من حرف‌های بقیه رو خیلی جدی می‌گرفتم...
مثلا اونها اهدافشون رو بیان میکردن و من میگفتم چقدر عقب هستم از دنیا و زندگی!
من اصلا چیزی یاد نگرفتم!
در صورتی که کاملا برعکس بود. بابا آبی خیر سرت تو هم توانایی های خودت رو داری! توانایی هایی که بقیه ندارن!


همین طوره.
این تو کوچک‌ترین رویدادهای زندگی‌مون هم هست.

مثلا من می‌دیدیم فلانی چقدر خوب حرف می‌زنه. چه مجلس‌گرم‌کن خوبیه. خوش به حالش. ازش تقلید کنم.
آرمین خاک بر سرت. تو ۱۷ سالته. به‌اندازه پسر ۱۲ ساله نمی‌تونی تو جمع صحبت کنی. 22

بعد دیدم آرمین یه تیپ شخصیتی متفاوت داره. اصلا آدم اجتماعی به اون معنا نیست.
همونی که این قدر خوب مجلس گرم می‌کنه، ۵ دقیقه نمی‌تونه روی یه موضوع تمرکز کنه.
در صورتی که من ده ساعت می‌شینم روی چیزی کار می‌کنم و متوجه نمیشم اطرافم چه خبره.

اون یه آدم دیگه است. من یه آدم دیگه. 1
(1399 تير 19، 20:01)آبـی نوشته است: [ -> ]Confetti عالی شد
اما کاش بقیه‌ی همگروهی‌ها هم نظرشون رو در این رابطه می‌گفتن
قطعا میتونستیم یک فرمول فوق طلایی بسازیم 53258zu2qvp1d9v 
302

آره خیلی خوب شد.  Khansariha (69)
و
ای کاش.  53258zu2qvp1d9v
اما حالا می‌خوام یک چیز دیگه رو کنم:  4chsmu1

[تصویر:  Life.jpg]


برادر آبی ادامه‌اش رو ترجمه کن.
البته نه از اون ترجمه‌ها. از این ترجمه‌ها که سریع انجام میشه.  4chsmu1