کانون

نسخه‌ی کامل: گروه ۴ آقایان: طوفان (غیر فعال) (حامی: آرمین - سرپرست: هادی، SR71، مهدوی)
شما در حال مشاهده‌ی نسخه‌ی متنی این صفحه می‌باشید. مشاهده‌ی نسخه‌ی کامل با قالب بندی مناسب.
(1399 مهر 26، 16:22)mohammadrg نوشته است: [ -> ]
(1399 مهر 26، 16:08)mohammadrg نوشته است: [ -> ]
(1399 مهر 26، 15:43)Armin1 نوشته است: [ -> ]
(1399 مهر 26، 14:27)mohammadrg نوشته است: [ -> ]
(1399 مهر 26، 12:37)mohammadrg نوشته است: [ -> ]بچه ها یه درد و دل
چند ماه پیش یه پستی تو اینستاگرام دیدم که این بود: 

و نکته ی آخر اینکه هیچوقت آدمی نبودم که ناله کنم و غر بزنم،و به سرمم نزده که بعد از سه ماه دوباره درمورد یه چیزی صحبت کنم که الان نمیتونم کاری در موردش بکنم، ولی توی چند روز اخیر این قضیه به شدت رو مغزم رفته بود و هرکاری میکردم نمیتونستم فراموشش کنم Khansariha (60)
اگه هیچ نظر یا راهکاری در این مورد ندارید بزارمش تو یه تاپیک دیگه

ُسلام آقا محمد حالت خوبه؟
راستش من که سنم یکم پایین تر بود، اصلا منعطف نبودم. تا یکی یه چیزی بهم می گفت سریع بهم بر می خورد و واکنش نشون می دادم. یه جورایی می خواستم از همه حقم و بگیرم. ولی الان کمتر شده این موضوع. 
چون اولا به این نتیجه رسیدم که توی زندگی کلی آدم ریز و درشت هستن که خواسته یا ناخواسته توهین می کنن، تیکه میندازن و غیره
تصمیم گرفتم ظرفیت مو ببرم بالا، به قول مادرم، ظرفیتت مثل لیوان نباشه که تا یهی چیزی میندازی توش، سر ریز میشه .. مثل دریا باش که میلیون ها سنگم پرت کنن سمت اش فرقی به حالش نمی کنه.

من فحش ناراحتم نمیکنه
کسی بهم فحش نداد
ببین من هنوز موهای صورتم کامل رشد نکرده ولی یه ته ریشی دارم
چند روز قبلش رفته بودم آرایشگاه،همه ی موهای صورتمو زد به جز یه تیکه زیر لب،اون یارو آرایشگره گفت قشنگه
منم فک کردم خب لابد قشنگه که نمیزنه
بعد اینکه از آرایشگاه بر گشتم همه با یه پوزخندی میگفتن چه ریش بزی جالبی، منم فهمیده بودم که اضافه ست میخواستم بزنمش ولی اون موقع وسیله نداشتم، دیگه ولش کردم تا چند روز بعدش، بعد از کلاس داشتیم میگفتیم و میخندیدیم که یه یاروی عوضی که قبلنم خیلی اذیت میکرد یهویی بی هوا گرفت موای اون قسمت صورتمو کند
الانم که دوباره موای صورتم بزرگ تر شده و من اون جای خالی موا رو احساس میکنم خیلی میره رو مخم
منم هیچوقت،هیچوقت،هیچوقــــــــــــت، آدم اهل دعوایی نبودم، 
یا اینکه میگی میخواستی همیشه حقتو از همه بگیری، من مشکلم دقیقا اینه که اصن به هیچ وجه کار به کار کس دیگه ای نداشتم، ناراحتیمم بخاطر اینه که اون موقع یکی نخوابوندم تو گوش اون یارو، ولی دیگه یادگرفتم چیکار کنم، حالا چیزای مث فحش و اینا(به جز فحش به خانواده)  خیلی مهم نیست، ولی اگه احساس کنم کسی داره ذره ای اذیت میکنه همون لحظه بهش میفهمونم که غلط اضافی نکنه،(چند موردم پیش اومده امتحان کردم خوب جواب داده)
شایدم بگید چه داستان مسخره ای ،ولی خیلی رواعصابمه
مشکل اصلیمم الان اینه که نمیتونم اینو فراموش کنم
ذهنم درگیر یه چیز چرت و پرت شده و از همه ی کارام موندم
سلام محمد جان خوبی؟
ببین درکت میکنم  واقعا  سخته  کسی که  حد خودشو ندونه  یهو بیاد توی جمعی بخواد ادمو مسخره کنه  شاید منم هم  توی دوران  کودکی خیلی زیاد به این جور موقعیت ها واکنش نشون نمیدادم اما از یه جایی به بعد که شروع کردم  به واکنش نشون دادن منظورم  اینکه  با طرف شروع کنم  به بحث کردن  فقط دیدم  اصاب خودم  داره  میریزه بهم الان خیلی سختمه  یه نفر که  یه ماجرایی بهش اصلا ربطی نداره  بیاد توی زندگی ادم  حالا اصلا حرفی بزنه  بهم  نه اینکه  لزوما نقش اساسی هم  داشته تو زندگیم خیلی سختمه  چیزی نگم  بهش یه همچین جریانی برای من پیش اومد یک ماه پیش بین من و یکی از نزدیکانم ببین اصلا به اون  ربطی نداشت کاری که میخواستم  انجام بدم چه کیفیت چه کمیت دیدم  صبح اومده  بود نشسته  بود بالای سر کار هی غر میزد چرا انقد زیاد گرفتی تو که امکانات انجام کار را نداشتی ببین من  اصلا کاری ندارم  که  امکاناتش را هم  نداشتم  گرچه یه چیزایی داشتم خلاصه انقدر غر زد تو سرم  مجبور شدم  بهش بگم  اگه  کاری داری من خودم انجام میدم  اون کارو اگه میخوای برو گرچه من بهش نگفته  بودم  بیا کمکم یه کاری بود خودم  شروع کردم  به انجام  دادنش به کسی نیاز نداشتم خلاصه ایشون هم  بدش اومد و یه دعوای بدی بینمون شد نتیجش شد قطع رابطه تا فرداش دیدم  مادرش(مادربزرگ منو)واسطه کرده  که  بیا گوشیمو درست کن  منم  اصابم واقعا خورد بود اول گفتم  نمیرم بعد دیدم میتونم درب جایگاه یه تعمیرکار برم بهش کمک  کنم  خلاصه رفتم  مشکلشا برطرف کردم و خیلی رسمی ازهم جدا شدیم ایشون هم اصلا به روی مبارک نیوردن  که عذر خواهی ای بکنن و خیلی رسمی خداحافظی کردن  و رفتن باز دیگه هم  دیگه را ندیدیم تا پریروز که به یه بهانه واقعا الکی اومد خونه ما و من همچنان بابت  اون موضوع ناراحت بودم که چرا این رفتارو کرد و تازه به من میگه چطوری مجید جان خیلی وقته ندیدمت  منم گفتم اره خیلی وقته  بیرون نرفتم از خونه  ببین به هر نفرباید اندازه شعوری که داره  از زندگیت بگی حالا این اقا از اول به صورت ناخوسته توی زندگی من بوده و همین باعث شد من  با احترام باهاش برخورد کنم  حتی توی دعوا هم خیلی سعی کردم  چیزی بهش نگم ولی کوتاه هم نیومدم با حفظ عفت کلام از حق خودم کاملا دفاع  کردم  ولی یه چیزی یادت  باشه در عین اینکه  از حقت دفاع  میکنی سعی کن احترام طرف را هم نگه  داری مخصوصا توی هم سن و سال های خودت چون بالاخره کافیه طرف مقابلت کینه ای باشه بعدا ها  یه وقت دیدی یه جایی کاره ای شد و کار تورا لنگ کرد از این کیسا زیادن  توی جامعه  خیلی حواست باشه محکم بایست ولی احترام ها را نگه  دار ختما ببخشید خیلی حرف زدم
سلام خوبید بچه ها ؟
گزارش امروز
امروز اصلا اونجوری که دوست داشتم  پیش نرفت برنامم نصفه نیمه  شد گوشیم به یه مشکلی خورد نتونستم  ازش استفاده کنم واسه همین کلا همه  چی ریخت بهم  فردا باید جبران کنم
برام دعا کنید لطفا یه استرس مزخرفی گرفتم بابت کارعملی یکی از درسا امیدوارم به خیر بگذره ببخشید الان اصلا نمیتننم دیگه چیزی بنویسم خیلی خسته  بودم امروز نمیدونم چرا خیلی هم بی حوصله بودم خوابم کافی بود  از بیخوابی نیست ولی دلیلشو فک میکنم بدونم  نمیتونم  اینجا بگم  یادمه یه انجمن داشتیم پسرانه  بود اسمش اگه رمزشو پیدا کردم  اونجا واستون می نویسم
مراقب خودتون باشید
سلام دوستان
گزارش امروز ۶ساعت درس خوندم
بقیه اش هم استراحت بوده یا مطلب غیردرسی میخوندم
روز ها فشرده شده
دوستان سوالی داشتم
چطوری صبح ها زود و سرحال بلند بشیم؟
من مثلا۱۱میخوابم بعد ۵برای نماز بیدار میشم و دوباره میخوابم و۷که از خواب بلند میشم ۲ساعت طول میشکه تا ویندوزم باز بشه4chsmu1
عرفان/۲۱شهریور/36روز پاک
سلام به همه ، 
امروز از لحاط پاکی خیلی خوب بودم
خدا رو شکر نه وسوسه ای نه چیزی، 
لپ تاپ و گوشی رو قفل کردم، 40 دقیقه ورزش کردم، برنامه و جدول ورزشی رو تنظیم کردم ، 
کلی کمک کردم به مادر تو کارهاش 
یه تماس با یکی از استادهای قدیمی ام گرفتم، درباره مقاله و دکتری حرف زدیم..
ولی به کارهای پایان نامم نرسیدم اصلا متاسفانه که قول میدم فردا جبران کنم. 

آرمین وان/ 23 مهر / 3 روز پاک
سلام بچه‌ها

میگم احیاناً کسی از آرمین خبر داره؟
سه روزه نیست؛ نگرانشیم Shy
(1399 مهر 26، 23:54)Armin1 نوشته است: [ -> ]سلام به همه ، 
امروز از لحاط پاکی خیلی خوب بودم
خدا رو شکر نه وسوسه ای نه چیزی، 
لپ تاپ و گوشی رو قفل کردم، 40 دقیقه ورزش کردم، برنامه و جدول ورزشی رو تنظیم کردم ، 
کلی کمک کردم به مادر تو کارهاش 
یه تماس با یکی از استادهای قدیمی ام گرفتم، درباره مقاله و دکتری حرف زدیم..
ولی به کارهای پایان نامم نرسیدم اصلا متاسفانه که قول میدم فردا جبران کنم. 

آرمین وان/ 23 مهر / 3 روز پاک


آفرین به آقا آرمین وانِ نامبر وان خودمون Khansariha (69)
هم ورزش هم پاکی هم کمک کردن هم برنامه ریزی Khansariha (69)


آرمین جان ارشد میخونی؟
چه رشته ای؟ Khansariha (56)
(1399 مهر 26، 23:29)عرفان. نوشته است: [ -> ]سلام دوستان
گزارش امروز ۶ساعت درس خوندم
بقیه اش هم استراحت بوده یا مطلب غیردرسی میخوندم
روز ها فشرده شده
دوستان سوالی داشتم
چطوری صبح ها زود و سرحال بلند بشیم؟
من مثلا۱۱میخوابم بعد ۵برای نماز بیدار میشم و دوباره میخوابم و۷که از خواب بلند میشم ۲ساعت طول میشکه تا ویندوزم باز بشه4chsmu1
عرفان/۲۱شهریور/36روز پاک


سلام عرفان جان
دیروز که تعطیل بود؛ از نظر من روزهای تعطیل آدم حتی میتونه بیدار نشه Khansariha (13)


برای نشاط بعد از خواب هم میگن یه کم تمرینات کششی+ ترکیب عسل و آب ولرم و آب لیمو خیلی فایده داره

36 روز پاک هم مبارکت عزیز 303
سلام

هادی امروز داره میجنگه برای پاکی
و امروز باید با پاکی تموم بشه
میدونم که من میتونم Smiley-happy114
نوشتم که یادم نره باید امروز تلاش کنم بخاطر اینی که نوشتم



عرفان جان
منم یه مدت بود که برنامه خوابم بهم ریخته بود با اینکه شب 12 میخوابیدم صبح به سختی ساعت 8 بیدارمیشدم اما یه تغییر کوچولو دادم و الان ساعت11:30-00:00 میخوابم سرحال سرحال ساعت 6 بیدار میشم

کارهایی که رو من جواب داد تا به امروز
1- روتین صبح تنظیم کردم چندتا کار کوچولو که اول صبح انجام میدم تا طول روز شارژ باشم مثلا اولین کارم شکرگزاری هست بابت اتفاقت روز قبلم و داشته هام ( اینارو تو یه صفحه شخصیم توتلگرام مینویسم) بعد مسواک میزنم 15-20 دقیقه ورزش میکنم 15 دقیقه زبان تمرین میکنم بعد نیم ساعت کتاب انگیزشی میخونم و جوری تنظیم میکنم که ساعت 8 صبح کارمو شروع کنم
و چون خودمو مقید کردم به انجام این روتین و اینکه اگه اینو انجام ندم از برنامه بقیه روز عقب میافتم باعث میشه که صبح ها سروقت بیدار بشم
2- شب ها بعد ساعت 9 از همه شبکه های اجتماعی و اینجور چیزا دور میشم تا چشم هام آماده بشن برای خواب
3- شاممو زود میخورم 10 شب اینا
4- اینم باید بگم که یهویی نمیشه به ساعت دلخواهت برسی باید کم کم نزدیکش بشی
(1399 مهر 26، 18:11)هادی نوشته است: [ -> ]سلام

هادی /هفته اول سبز


نتیجه ای به رنگ بهشت
ایول به تو

فقط کاش بتونی زود به زود بیایی کانون از وجودت مستفیض بشیم هادی جان 302

(1399 مهر 26، 20:20)آبـی نوشته است: [ -> ]درود بر دوستان عزیز Khansariha (2) balloons

امروز هم گذشت و چند ساعتی به پایانش باقی نمونده...
مثل سایر روزهای عادی... بدون اتفاق یا رویداد خاصی...

-
.
.
.
.
-
موفق شدم یک سری فایل که چند وقته به دنبالشون هستم رو پیدا کنم...
باعث شد یک کوچولو لبخند به لب‌هام بیاد...

-
دلم بیش از هر لحظه‌ی دیگه‌ای ماشین زمان میخواد Hanghead

-
همین...
آبی / 20 مهر / 6 روز و چند ساعت پاک...

آبی جان چقدر خوشحال میشم وقتی پستاتو میبینم؛
برای اون کتابی هم که گفتی یه سر به دیجی کالا بزن معمولاً اینجور محصولات رو داره

اصلاً تو لبخند بزنی ما روحمون شاد میشه؛ همیشه خندان باشی 302

از 6 روز پاکیت هم ذوق کردم، خیلی عملکردت خوبه Khansariha (46)

(1399 مهر 26، 23:10)majid78 نوشته است: [ -> ]سلام خوبید بچه ها ؟
گزارش امروز
امروز اصلا اونجوری که دوست داشتم  پیش نرفت برنامم نصفه نیمه  شد گوشیم به یه مشکلی خورد نتونستم  ازش استفاده کنم واسه همین کلا همه  چی ریخت بهم  فردا باید جبران کنم
برام دعا کنید لطفا یه استرس مزخرفی گرفتم بابت کارعملی یکی از درسا امیدوارم به خیر بگذره ببخشید الان اصلا نمیتننم دیگه چیزی بنویسم خیلی خسته  بودم امروز نمیدونم چرا خیلی هم بی حوصله بودم خوابم کافی بود  از بیخوابی نیست ولی دلیلشو فک میکنم بدونم  نمیتونم  اینجا بگم  یادمه یه انجمن داشتیم پسرانه  بود اسمش اگه رمزشو پیدا کردم  اونجا واستون می نویسم
مراقب خودتون باشید

مجید جان حالت چطوره؟
ببین یه ساعت بشین به این فکر کن اگه کلاً اینترنت و گوشی محو بشن باید چیکار کرد؟!
نباید همه کارا رو فقط با گوشی انجام داد
یه کم از وابستگیت به گوشی کم کن خیلی بهتره

بابت اون استرس حتماً برات دعا میکنیم
برای انجمن پسرانه هم یه ایمیل به آرمین بزن تا رمزشو بهت بده؛ از اونجایی که این رمز یه کم محرمانه ست و مخصوص پسراست نمیشه اینجا نوشتش 4chsmu1
منتظر خبرای خوب توئیم 303
(1399 مهر 27، 14:53)هادی نوشته است: [ -> ]سلام

هادی امروز داره میجنگه برای پاکی
و امروز باید با پاکی تموم بشه
میدونم که من میتونم Smiley-happy114
نوشتم که یادم نره باید امروز تلاش کنم بخاطر اینی که نوشتم



عرفان جان
منم یه مدت بود که برنامه خوابم بهم ریخته بود با اینکه شب 12 میخوابیدم صبح به سختی ساعت 8 بیدارمیشدم اما یه تغییر کوچولو دادم و الان ساعت11:30-00:00 میخوابم سرحال سرحال ساعت 6 بیدار میشم

کارهایی که رو من جواب داد تا به امروز
1- روتین صبح تنظیم کردم چندتا کار کوچولو که اول صبح انجام میدم تا طول روز شارژ باشم مثلا اولین کارم شکرگزاری هست بابت اتفاقت روز قبلم و داشته هام ( اینارو تو یه صفحه شخصیم توتلگرام مینویسم) بعد مسواک میزنم 15-20 دقیقه ورزش میکنم 15 دقیقه زبان تمرین میکنم بعد نیم ساعت کتاب انگیزشی میخونم و جوری تنظیم میکنم که ساعت 8 صبح کارمو شروع کنم
و چون خودمو مقید کردم به انجام این روتین و اینکه اگه اینو انجام ندم از برنامه بقیه روز عقب میافتم باعث میشه که صبح ها سروقت بیدار بشم
2- شب ها بعد ساعت 9 از همه شبکه های اجتماعی و اینجور چیزا دور میشم تا چشم هام آماده بشن برای خواب
3- شاممو زود میخورم 10 شب اینا
4- اینم باید بگم که یهویی نمیشه به ساعت دلخواهت برسی باید کم کم نزدیکش بشی


به به؛ میبینم که سلطان اینجاست Kool
میگن دل به دل راه داره؛ تو دلم میگفتم کاش زود بیایی و اینجا بیشتر ببینیمت، که یه هویی پستت رو دیدم
چطوری رفیق؟

توصیه هات عالی بودن؛ منم سعی میکنم همین کار رو بکنم از این به بعد

آره من یادمه تو دوران کنکور که لازم بود سحر خیز باشم، تقریباً دو هفته زمان صرف کردم تا تایم خوابم تنظیم شه

الآنم اگه خدا بخواد باز میخوام همین کار رو انجام بدم
اصل 8


راز پیشرفت کردن، شروع کردن است.

راز شروع کردن این است که وظایف پیچیده و طاقت فرسای خود را

به وظایف کوچک قابل کنترل تقسیم کنید،

و سپس به اولین وظیفه بپردازید.
نقل قول: نتیجه ای به رنگ بهشت
ایول به تو

فقط کاش بتونی زود به زود بیایی کانون از وجودت مستفیض بشیم هادی جان [تصویر:  302.gif]
سلام بر عزیز دل مهدوی جان Khansariha (18)
ممنونم ازت
تا جایی که بتونم تلاشم اینه که بتونم منظم تو کانون در کنار شما خوبان حضور داشته باشم
نقل قول:
نقل قول: به به؛ میبینم که سلطان اینجاست [تصویر:  smiley-face-cool-2.gif]
میگن دل به دل راه داره؛ تو دلم میگفتم کاش زود بیایی و اینجا بیشتر ببینیمت، که یه هویی پستت رو دیدم
چطوری رفیق؟

توصیه هات عالی بودن؛ منم سعی میکنم همین کار رو بکنم از این به بعد

آره من یادمه تو دوران کنکور که لازم بود سحر خیز باشم، تقریباً دو هفته زمان صرف کردم تا تایم خوابم تنظیم شه

الآنم اگه خدا بخواد باز میخوام همین کار رو انجام بدم


مخلص برادر
شما خوبی؟
منم به دلم بود که قسمت شدم حضور داشته باشم 53258zu2qvp1d9v
خواهش میکنم امیدوارم که مفید باشن
البته یه چیزبگم سعی کنین خواب نرمال و مورد نیاز بدنتون رو تامین کنین که یه وقت خدایی نکرده آسیب نبینین
من کلا کم خوابم و حتی شده کمتر از این 6 ساعت خواب داشته باشم  برای همین راحتم باهاش 
شما دوستان سعی کنین ایده آل بدنتون رو پیدا کنید daghighan
سلام.
متاسفانه دیشب به خاطر همون داستان خیال پردازی اینا شکستم و لغزش داشتم. نباید امشب دیگه بزارم. انقدر خسته ام که فک کنم بیهوش شم امشب.
اما خب بازم میخوام ادامه بدم. یه لغزش بوده نباید مسیرو فراموش
کارای مثبتم. ورزش بوده
10 کیلومتر پیاده روی بوده
تا ولیعصرم رفتم واسه یه کاری
اینا خوب بود.
(1399 مهر 27، 18:11)Saman79 نوشته است: [ -> ]سلام.
متاسفانه دیشب به خاطر همون داستان خیال پردازی اینا شکستم و لغزش داشتم. نباید امشب دیگه بزارم. انقدر خسته ام که فک کنم بیهوش شم امشب.
اما خب بازم میخوام ادامه بدم. یه لغزش بوده نباید مسیرو فراموش
کارای مثبتم. ورزش بوده
10 کیلومتر پیاده روی بوده
تا ولیعصرم رفتم واسه یه کاری
اینا خوب بود.


سلام سامان جان
ممنون که ما رو از اوضاع با خبر کردی
داداشِ من به قول آرمین جان دردت بخوره تو فرق سرم


داداش امروز رو قشنگ استراحت کن تا فردا بتونی با انرژی روزتو شروع کنی و برای ترکت برنامه بچینی Khansariha (69)
سعی کن این روزا هم بیشتر به کانون سر بزنی
فعلاً باید جلوی سریالی شدن خ ا رو بگیری

ولی همونطور که گفتم فعلاً استراحت کن؛ گوشی یا لپ تاپ رو هم از خودت دور کن

منتظرتیم Khansariha (18)
سلام بچه های گل طوفان آقا من امروز متاسفانه لغزش داشتم 
ولی زودی رفتم غسل کردم و میرم برای تسخیر جهان چون خالق کل هستی پشتم 
سوره ضحی آیه یک تا سه 
به روز قسم و به شب قسم که پروردگارت تو را رها نکرده و از تو دلخور نیست 
خدا جونم خودت میدونی که چقدر عاشقم پس همینجا در حضور بچه های کانون یه لبیک یا حسین و یه لبیک یا مهدی میگم میریم برای بهترینا ?