بچه ها نظرتون درباره روند فعالیت درسیجات چیه؟ قوانینش؟ اعلام وضعیت؟
همین خوبه یا نیاز به تغییر داره؟
چه جور باشه برای شما جذابیت بیشتر داره و مشوق بهتری هست برای پیشرفت درسی شما؟
حتما این رو بگید.
پنجشنبه گردهمایی داشته باشیم؟
چه ساعتی؟
ساعت 7:30 شب خوبه؟
شب ها شما چه ساعتی شام می خورید؟
ما حدود 8:30 به بعد. نهایتا 9 9:15.
قرار بود تو گروه سرو یه مقاله دست جمعی بنویسیم به اسم << یادبگیریم چطور یادبگیریم>>
ولی خوب بچه ها استقبال نکردن
اینو دریابید!!
(1399 بهمن 6، 12:30)آرمین نوشته است: [ -> ]بچه ها نظرتون درباره روند فعالیت درسیجات چیه؟ قوانینش؟ اعلام وضعیت؟ بنظرم خوبه
همین خوبه یا نیاز به تغییر داره؟
چه جور باشه برای شما جذابیت بیشتر داره و مشوق بهتری هست برای پیشرفت درسی شما؟
حتما این رو بگید.
پنجشنبه گردهمایی داشته باشیم؟
چه ساعتی؟
ساعت 7:30 شب خوبه؟ موافقم ، مشکلی نیست .
شب ها شما چه ساعتی شام می خورید؟
ما حدود 8:30 به بعد. نهایتا 9 9:15.
[quote pid='524831' dateline='1611565220']
پیش به سوی رکورد شکنی
[/quote]
هومان جان موضوع هفتگی بذاریمش تو گروه در موردش صحبت کنیم؟
در موردش بیشتر توضیح میدی؟
مولانا جان ممنون از پاسخ و پایه بودنت.
راستی تشکر فراوان از صادقین عزیز که لیست اعلام وضعیت گروه رو تر و تمیز برامون آماده کردن.
همین طور ارادت فراوان به مهدوی مون که هوای ما رو داره.
نقل قول: پنجشنبه گردهمایی داشته باشیم؟
چه ساعتی؟
ساعت 7:30 شب خوبه؟
شب ها شما چه ساعتی شام می خورید؟
ما حدود 8:30 به بعد. نهایتا 9 9:15.
سلام علیکم
من که هستم گردهمایی
هر وقتی که خودتون راحتید من هیچ مشکلی ندارم با وقتش
(1399 بهمن 6، 14:35)ماجراجو نوشته است: [ -> ]سلام علیکم
من که هستم گردهمایی
هر وقتی که خودتون راحتید من هیچ مشکلی ندارم با وقتش
سلام برادر جان
امروز حالت چطور بود؟ وسوسه نبود که؟
نفر دوم از پایههای کانون.
فقط موقع گردهمایی بازار نری. رفتی هم زود برگردی.
(1399 بهمن 6، 16:09)آرمین نوشته است: [ -> ] (1399 بهمن 6، 14:35)ماجراجو نوشته است: [ -> ]سلام علیکم
من که هستم گردهمایی
هر وقتی که خودتون راحتید من هیچ مشکلی ندارم با وقتش
سلام برادر جان
امروز حالت چطور بود؟ وسوسه نبود که؟
نفر دوم از پایههای کانون.
فقط موقع گردهمایی بازار نری. رفتی هم زود برگردی.
امروز نه خداروشکر وسوسه زیادی روم نبود
حال روحیم خوب نیست
ای کاش حداقل تو خونه تنها بودم راحت دو رکعت نماز میخوندم
یا دو صفحه قرآن میخوندم
راستش گفتی نرو یادم افتاد احتمالا برم
البته شاید هفته بعدی برم ولی احتمالش هست برم بازار
الان با مادرم صحبت کردم گفت مشکلی نیست برو روستا تا عید بمون
البته میگه ده بیست روز دیگه
ببینم چی میشه
(1399 بهمن 6، 16:13)ماجراجو نوشته است: [ -> ]امروز نه خداروشکر وسوسه زیادی روم نبود
حال روحیم خوب نیست
ای کاش حداقل تو خونه تنها بودم راحت دو رکعت نماز میخوندم
یا دو صفحه قرآن میخوندم
چیز خاصی هست که باعث شده روحیت خوب نباشه؟
راستی پنجشنبه هفته پیش قرار بود نمونه کارهات رو ببری نشون بدی. چی شد؟
سعید جان چه مشکلی پیش میاد اگه خانواده هم باشن نماز و قرآن بخونی؟
سلام
20 روز شد
هیچی درس نخوندم تا سحر بیدار میمونم 7 ساعت میکنمش روزه هم میگیرم فردا
(1399 بهمن 6، 16:29)آرمین نوشته است: [ -> ] (1399 بهمن 6، 16:13)ماجراجو نوشته است: [ -> ]امروز نه خداروشکر وسوسه زیادی روم نبود
حال روحیم خوب نیست
ای کاش حداقل تو خونه تنها بودم راحت دو رکعت نماز میخوندم
یا دو صفحه قرآن میخوندم
چیز خاصی هست که باعث شده روحیت خوب نباشه؟
راستی پنجشنبه هفته پیش قرار بود نمونه کارهات رو ببری نشون بدی. چی شد؟
سعید جان چه مشکلی پیش میاد اگه خانواده هم باشن نماز و قرآن بخونی؟
بسم الله الرحمن الرحیم
داش آرمین روحه دیگه بعضی اوقات خودتم نمیدونی چت شده
( من که اینجورم)
شکستای اخیرمم ناراحتی رو تشدید کردن
من کلا اصلی ترین عاملشو بخام بگم تو خونه بودنه
حالا فرقی نداره بشینم یه گوشه یا ورزش کنم
کلا حالم از هر چی خونه بهم میخوره
بخاطر همینه اینقدر دوست دارم برم روستا
وگرنه روستا چیزی نداره
فقط اون آرامششو دوست دارم اینکه میتونی ۶ صبح بزنی بیرون ۱۲ شب برگردی تازه کلی کارم مونده باشه انجام بدی کلی تفریح هرچند تفریحای آنچنانی و باکلاس نیست اما من دوستش دارم
میتونم کلی به پدربزرگم کمک کنم شبا برم رودخونه پرنده شکار کنم یا برم کوه
من آدمیم که تو طبیعت بزرگ شده تا یک سالگی روستا بودیم بعد کرمانشاه بعد اونم سه سالم بود خودم تنها میرفتم روستا اصلا دلم برای خانوادم تنگ نمیشد اونقدر اونجا بهم آرامش میده
پنج شنبه هم رفتم کارو تحویل دادم
گفته دوشنبه بیا بهت میگم تاییدیه میگیری یا نه
حالا نماز به خاطر علاقه زیادیه که به سجده کردن دارم وگرنه توی دین خودمون نماز نداریم و بیشتر عملی عبادت میکنیم مثل نیاز دادن کمک کردن و ...
اما قرآن خوندن داریم
ببین من تا حالا اصلا دنبال دین نبودم یعنی حتی اسم دین خودمونم نمیدونستم
بعد حالا یکدفعه اینطوری علاقه شدیدی پیدا کردم
اصلا روم نمیشه قرآن بخونم
حالا خانواده هیچی
مادرم که هیچی میره پیش خالم حرف میزنه بعد همینطور تا ته میره تمام فامیل میفهمن
پدرمم که حتما اگه عمری باشه باید ببرمش پیش دکتر ذاکر نایک
که زیر بار دین بیاد
اینقدر میشینه پای اینترنشنال بی بی سی و ...
میگه انسان آزاده فقط باید خدا رو بپرستی این اماما دروغن و از این حرفا
و چند تا چیز شخصی دیگه
تو باشی جلوی اینا میشینی قرآن بخونی
سلام به همگی دوستان
عرض تشکر و خدا قوت ویژه خدمت داداش آرمین و داداش مهدوی
(1399 بهمن 6، 17:22)Aedan نوشته است: [ -> ]سلام
20 روز شد
هیچی درس نخوندم تا سحر بیدار میمونم 7 ساعت میکنمش روزه هم میگیرم فردا
سلام داداشم
ماشاءالله، تبریک میگم، ان شاء الله همیشه نمرهات توی پاکی 20 باشه
خوبه داداش، اما سعی کن زیاد هم به خودت فشار نیاری و به موقع استراحت داشته باشی
روزه هم قبول باشه
(1399 بهمن 6، 17:26)ماجراجو نوشته است: [ -> ] (1399 بهمن 6، 16:29)آرمین نوشته است: [ -> ] (1399 بهمن 6، 16:13)ماجراجو نوشته است: [ -> ]امروز نه خداروشکر وسوسه زیادی روم نبود
حال روحیم خوب نیست
ای کاش حداقل تو خونه تنها بودم راحت دو رکعت نماز میخوندم
یا دو صفحه قرآن میخوندم
چیز خاصی هست که باعث شده روحیت خوب نباشه؟
راستی پنجشنبه هفته پیش قرار بود نمونه کارهات رو ببری نشون بدی. چی شد؟
سعید جان چه مشکلی پیش میاد اگه خانواده هم باشن نماز و قرآن بخونی؟
بسم الله الرحمن الرحیم
داش آرمین روحه دیگه بعضی اوقات خودتم نمیدونی چت شده
( من که اینجورم)
شکستای اخیرمم ناراحتی رو تشدید کردن
من کلا اصلی ترین عاملشو بخام بگم تو خونه بودنه
حالا فرقی نداره بشینم یه گوشه یا ورزش کنم
کلا حالم از هر چی خونه بهم میخوره
بخاطر همینه اینقدر دوست دارم برم روستا
وگرنه روستا چیزی نداره
فقط اون آرامششو دوست دارم اینکه میتونی ۶ صبح بزنی بیرون ۱۲ شب برگردی تازه کلی کارم مونده باشه انجام بدی کلی تفریح هرچند تفریحای آنچنانی و باکلاس نیست اما من دوستش دارم
میتونم کلی به پدربزرگم کمک کنم شبا برم رودخونه پرنده شکار کنم یا برم کوه
من آدمیم که تو طبیعت بزرگ شده تا یک سالگی روستا بودیم بعد کرمانشاه بعد اونم سه سالم بود خودم تنها میرفتم روستا اصلا دلم برای خانوادم تنگ نمیشد اونقدر اونجا بهم آرامش میده
پنج شنبه هم رفتم کارو تحویل دادم
گفته دوشنبه بیا بهت میگم تاییدیه میگیری یا نه
حالا نماز به خاطر علاقه زیادیه که به سجده کردن دارم وگرنه توی دین خودمون نماز نداریم و بیشتر عملی عبادت میکنیم مثل نیاز دادن کمک کردن و ...
اما قرآن خوندن داریم
ببین من تا حالا اصلا دنبال دین نبودم یعنی حتی اسم دین خودمونم نمیدونستم
بعد حالا یکدفعه اینطوری علاقه شدیدی پیدا کردم
اصلا روم نمیشه قرآن بخونم
حالا خانواده هیچی
مادرم که هیچی میره پیش خالم حرف میزنه بعد همینطور تا ته میره تمام فامیل میفهمن
پدرمم که حتما اگه عمری باشه باید ببرمش پیش دکتر ذاکر نایک
که زیر بار دین بیاد
اینقدر میشینه پای اینترنشنال بی بی سی و ...
میگه انسان آزاده فقط باید خدا رو بپرستی این اماما دروغن و از این حرفا
و چند تا چیز شخصی دیگه
تو باشی جلوی اینا میشینی قرآن بخونی
سلام ماجراجو جان
درسته خونه نشینی به روحیه آدم صدمه می زنه.
اما الان خیلی ها این حس و حال رو دارند.
اگه می تونی برای زمان کمی هم که شده از خونه بیرون برو.
وقتایی که توی خونه هستی هم سعی کن به کاری که بهت انگیزه و حال خوب منتقل کنه انجام بدی، حتی اگه کار کوچیکی باشه
در مورد بحث قرآن، به هر حال اگه به هر دلیلی فضای خونه مناسب نیست، سعی کن تنهایی سراغ قرآن بری.
مثلاً روی گوشی برنامه قرآن نصب کنی و صوت و ترجمه قرآن بذاری و فقط توی گوش خودت گوش کنی
منتظر روزهای بهترت هستیم
همگی دوستان موفق باشید
یا علی
(1399 بهمن 6، 19:59)یا مهدی (عج) نوشته است: [ -> ]سلام بچه ها منم اومدم
ببین کی اومده.
سلام یا مهدی عزیز. خوش اومدی.
بچهها دنبالت بودن. در چه حالی برادر جان؟