(1402 ارديبهشت 20، 12:13)Tagon نوشته است: [ -> ]سلام
امیدوارم حالتون خوب باشه .
میخوام امروز درباره افکارم بنویسم . راستش افکارم اینروزا آنقدر تو در تو و به هم گره خورده است که حتی احساس میکنم در خواب هم دارم با خودم سر موضوع های زندگیم بحث میکنم و هرچی بیشتر تلاش میکنم برای درکشون انگار بیشتر فرو میرم داخل باطلاق ذهن .
من یک بار تونستم ۲۱ روز پاک باشم ، اون موقع یک اهرم رنج قوی توی ذهنم برای خودم ساخته بودم و هر روز بارها و بار ها مرورش میکردم ، آنقدر که الان وقتی به اونها فکر میکنم همش رو انکار میکنم و توجیح میارم .
مثلا میگفتم :خ.ا چه آسیب های به من زده و میزنه ؟
در جواب : ضعف بینایی ، ضعف حافظه ، بی حالی ، افسردگی و...
اما الان به هرکدام که فکر میکنم ذهنم کلی انکار و توجیح جور میکنه ، برای ضعف بینایی میگه هیچ جا ثبت نشده که خ.ا روی بینایی تاثیر میگذاره ، ضعف حافظه و بی حالی و افسردگی رو هم میگه چون بعد خ.ا یادم میاد که در ادیان دینی اینکار گناه شمرده شده و احساس گناه رو در خودم ایجاد میکنم، این آسیب ها بهم میرسه ، راستش در آخرین لغزش ها سعی کردم احساس گناه رو از خودم دور کنم ، کمی موفق شدم و این بی حالی که گفتم کمتر شد انگار .
این یکی از گره های ذهنی من هست ، اصرار و انکار ، بخشی از وجودم خ.ا رو بد میدونه و اصرار بر ترک داره ، بخشی همه چیز رو انکار میکنه و میخواد خ.ا همیشه باشه .
سلام تاگون جان
در مورد آسیبها صحبت کردی. من 3 حالت مختلف که به ذهنم میاد رو مطرح میکنم.
حالت اول
اگه از منظر دینی بخوایم نگاه کنیم خ.ا گناه هست و چیزی که گناه هست، قطعا آسیبزننده است و اتفاقا بهخاطر همین آسیبزننده بودن گناه در نظر گرفته شده وگرنه اگه هیچ آسیبی به همراه نداشته باشه، چرا گناه باشه؟
تازه، خ.ا نه تنها گناه هست، بلکه گناه کبیره هست. یعنی اونقدر درجه آسیبزنندگیش بالاست که جزء گناهان کبیره بهشمار اومده.
طبعاً در چنین شرایطی عقل آدم حکم میکنه کاری که تا این حد آسیبزننده هست رو ترک کنه.
اما من فرض میکنم از منظر دینی شخصی نمیخواد به این قضیه نگاه کنه و اعتقادات مذهبی هم نداره. لذا به صرف گناه اعلام شدن خ.ا نمیخواد خ.ا رو ترک کنه.
در نهایت هم تصمیم میگیره که خ.ا رو ادامه بده.
حالا اینجا باز دو حالت پیش میاد.
حالت دوم
یا شخص این کار رو با درجه تکرار زیاد انجام میده. مثلا هر روز یا یک روز در میان.
که در این حالت شخصاً فکر میکنم آسیبهای زیادی میبینه. چنین فردی حتما به خاطر زیاد انجام دادن خ.ا دچار بیحالی و بیانرژی بودن میشه. مدام باید این عادتش رو قایم کنه و استرس زیادی رو بابت این کار تجربه میکنه. وقت زیادی از روزش رو هدر میده (موضوع فقط زمان انجامش نیست. بلکه زمان بعدش هست که بدن آدم سست میشه و حال و حوصله هیچی نداره). با این کار باعث میشه تمرکزش از روی اهدافش برداشته بشه و تمرکزش روی مسائل جنسی بره. دیر یا زود درگیر فیلمهای مستهجن میشه که روح و روان آدم رو نابود میکنه. چنین شخصی با انجام زیاد خ.ا روح و روانش وابسته به این کار میشه و شخص به جای حل کردن مسائل زندگیش، با هر مشکلی فقط به این کار روی میاره؛ بدون اینکه نتیجهای حاصل بشه. و البته چه تو خانمها و چه تو آقایون افراد دچار مشکلاتی میشن که روابط جنسی بعد از ازدواجشون رو تحتالشعاع قرار میده و ...
حالت سوم
یا اینکه شخص این کار رو با با درجه تکرار کم انجام میده. مثلا هر دو هفته یک بار.
که شخصاً فکر میکنم هرچند آسیبهاش کمتر میشه اما باز هم فینفسه آسیبزا هست و به هیچ کس چنین پیشنهادی نمیدم.
1) فرد برای هر بار انجام خ.ا تصورات و فانتزیهای جنسی رو تصور میکنه. این فکرها و تصورات ذهن آدم رو مریض میکنن. من شخصاً فکر میکنم مغزی که خدا بهم داده و قوای فکری که بهم عطا داده خیلی حیفه که صرف این چیزها بشه. وجود من ارزشش خیلی بیشتر از این هست که چنین تفکراتی بهش راه بدم. برای من کسر شأن هست چنین تصوراتی. اصلا برام پذیرفتهشده نیست.
2) به شدت پتانسیل بالایی وجود داره که فرد حتی اگه هر دو هفته یک بار این کار رو انجام میده، در نهایت به تصاویر و فیلمهای مستهجن روی بیاره. باز هم شخصاً فکر میکنم خدا چشمهای من رو بابت چیزهای دیگهای عطا کرده. دور از انصاف هست که در چنین راهی صرف بشن. همین نگاهها هم هست که فکر آدم رو آلوده میکنه. این مورد هم اصلا برام پذیرفتهشده نیست.
3) من کسی رو نمیشناسم که تونسته باشه خودش رو کنترل کنه و بهصورت منظم مثلا هر دو هفته یک بار این کار رو انجام بده. لذا در نهایت همین برنامه هر دو هفته یک بار هم دیر یا زود بههم میخوره و شخص با درجه تکرار زیاد به این کار روی میاره.
یه فامیل داریم روزی ۱۲ پاکت سیگار میکشه. از روز اول که اینجوری نبوده. اول روزی یک نخ میکشیده. بعد شده روزی یک پاکت. بعد به این حالوروز افتاده.
کی میتونه قاطعانه اعلام کنه من آدم باارادهای هستم و میتونم با یه برنامه منظم به خ.ا ادامه بدم و هیچوقت در آینده به اون اعتیاد پیدا نمیکنم؟
4) آدم وقتی آتیش شهوت رو بیدار کنه دیگه معلوم نیست تا کجا این آتیش امتداد پیدا کنه. آدم اولش فکر میکنه که فقط خ.ا هست و چیز دیگهای نیست. بعد تصورات مختلف جنسی به سراغ آدم میاد. بعد شخص کنترل خودش رو برای مشاهده فیلمهای مستهجن از دست میده و سراغ اونها میره. بعد کمکم به جاهای دیگه کشیده میشه و سراغ چیزهای دیگه میره که نمیخوام واردش بشم.
کی میتونه قاطعانه اعلام کنه در همین سطح از خ.ا باقی میمونه و بعدا نفسش اون رو فریب نمیده و به سراغ کارهای بدتر و زشتتر کشیده نمیشه؟
5) من جلسات حضوری اشخاصی که درگیر این کار هستن رو هم شرکت کردم. اکثرشون تو این جلسات بالای 35 40 سال بودن. متاهل بودن. خیلیهاشون بچه هم داشتن. اما با این همه اعتیادشون رو نمیتونستن ترک کنن. به جای رابطه با همسرشون، سراغ این کار میرفتن. کاری که سالهای سال انجام دادن و مثل یه اعتیاد براشون میمونه؛ هرچند میدونن اشتباهه ولی نمیتونن ترکش کنن. اونهایی که اعتیاد به فیلمهای مستهجن هم دارن که دیگه هیچی.
کی میتونه قاطعانه اعلام کنه بعد از ازدواج این اعتیاد از بین میره و زندگی زناشوییشون رو تحتالشعاع قرار نمیده؟
6) کسی که راهی برای ارضای جنسی خودش پیدا کنه، دیرتر به مسئله ازدواج میکنه و چه بسا کلا بیخیالش بشه. چیزی که الان خیلی تو جامعه میبینیم. اما اونی که این نیاز رو برای خودش نگه داره، نه تنها به ازدواج که به شغل مناسب، افزایش مهارتها، رشد اخلاقی و خیلی چیزهای دیگه فکر میکنه و براشون کاری انجام میده. حیف نیست آدم خودش رو از مسیر درست زندگی خارج کنه و به مسیری که تهش پوچه روی بیاره؟
تاگون جان من 3 حالت مختلف رو گفتم. نظر شخصی خودم رو هم لابهلای نوشتههام گفتم.
نظر تو در مورد این 3 حالت چیه؟