کانون

نمیدونم با چه رویی باید بنویسم .

نقل قول: اینکه ما هم دوسال دیگه جشن ۲ سال پاکیمون رو برگزار کنیم یا بازم تسلیم نفس و شهوت بوده باشیم دست خودمونه ...

اینو دیروز نوشتم .
امروز هرچی که جمع کرده بودم برباد دادم .
 یه دونه  قدمو کج بری ، انقد بد زمین میخوری که تا مغز استخون میترکی. 
هرچی جمع کرده بودم دود شد.
پله صفر . شروع از نو 
زمین خوردم . بدجور زمین خوردم . 
مردن خیلی بهتر از این حسیه که الان دارم .
ولی چه میشه کرد . امان از نفس آدمی...امان...




خدا منو ببخشه .
شمام همگی  منو ببخشید .
شرمندگیِ عهد هایی که شکسته شدن ، دارن نابودم میکنن .
از فردا  کفاره عهد و قسم شکسته شده رو باید جبران کنم .

هر اشتباهی یه تاوانی داره . اما این اشتباه لعنتی ، هزارتا تاوان داره... متأسفم متأسف . تو هزارتا جبهه احساس شکست میکنم ... هزارتا .



محسنین / ۱۴ اردیبهشت ۱۴۰۲ / شروع روز های خوب

چالش ۴۲  روزه پاکی :

*اهرم رنج و لذت به مدت ۴۲ روز روزانه مرور و بررسی شود.
*روزهای سه شنبه  و جمعه هر هفته روزه گرفته شود .

---

* نماز اول وقت: ۴
*حداقل ۹ ساعت مطالعه (سه‌شنبه‌وجمعه ۷ساعت): ۲
*۱۰ دقیقه دویدن + ۱۰ شنا + ۱۰ دراز نشست: ۲
*نوشتن روزانه اهداف پاکی: ۲
*روزی ۲ صفحه قرآن کریم با تفسیر: ۲
* روزی ۱۰ دقیقه دعا: ۱ 
*اعلام وضعیت روزانه پاکی: ۲ 
*فعالیت مفید کانونی: ۲
*کنترل نگاه و ذهن و اعلام: ۳

بسم الله الرحمن الرحیم.



شروع اولین روز پاکی   

الهی به امید تو 

سلام  و درود خدمت همه عزیزان . 


محسنین / 14 اردیبهشت 1402 / 1 روز خوب .


مراحل چالش همگی عملی شدن بجز اعلام وضعیت کنترل نگاه و ذهن .و بخشی از فعالیت مفید کانونی مونده . که میشه اتمام مطالعه ترک قدم به قدم و البته بروز کردن لیست اعلام وضعیت پاکی گروه ‌و یه سری وظایف باقی مونده درسیجات .



امیدوارم هفته جدید هفته فوق العاده ای باشه برا همه مون 

خیلی خوشحالم بعد از مدت ها دوباره تونستم جدی و محکم ۹ ساعت مطالعه رو تموم کنم .  
متأسفانه امروز نشد که روزه بگیرم چون خانواده اذیت میشدن برا سحری . ان شاءالله دیگه از این به بعد روزه ها هم گرفته میشن .

خودم میدونم یهویی زیاد شدن ساعت مطالعه  چه مشکلاتی داره . ولی خب چون زیاد نگذشته از سری قبلی که ۹ ساعت رو تکمیل کردم و خودمو خوب می‌شناسم تنها راه نجات برای پاک موندن و البته جبران عقب موندگی های درسی همینه. 
از فردا هم دوباره کتابخونه رفتن شروع میشه به امید خدا 


نماز مغرب و عشا هم مسجد نزدیک کتابخونه جماعت میخونم به امید خدا .

یا علی مدد 

سلام رفقا چطورین ؟؟؟

---

من نبودم چ اتفاقی افتاده ؟؟؟؟
میبینم آقا آرمین برگشته چ خوب

(1402 ارديبهشت 15، 20:39)مرد مقاومت نوشته است: [ -> ]سلام رفقا چطورین ؟؟؟

سلام پهلوون 

خودت چطوری؟؟ چه خبرا؟؟

پاکی چطور پیش میره داداش ؟

(1402 ارديبهشت 15، 5:50)محسنین نوشته است: [ -> ]بسم الله الرحمن الرحیم.



شروع اولین روز پاکی   

الهی به امید تو 

سلام داداش محسنین عزیز
داداش جان واقعا ناراحت شدم از لغزشتون
ولی داداش ناامید نشو چون شمایی که تونستی تا اینجای کار رو بیای دوباره هم میتونی این راهو بیای
آفرین به انگیزه و تلاش هات داداش
با برنامه مناسب و پشتکار ان شاءالله موفق میشی جبران کنی داداش

سلام و درود
اهداف بروز شده ی من در این پست
ان شاءالله که این اهداف بتواند من را در ادامه ی راه پاکی و خودداری از گناه یاری کند

(1402 ارديبهشت 15، 22:53)Amirali.d نوشته است: [ -> ]داداش جان واقعا ناراحت شدم از لغزشتون
ولی داداش ناامید نشو چون شمایی که تونستی تا اینجای کار رو بیای دوباره هم میتونی این راهو بیای
آفرین به انگیزه و تلاش هات داداش
با برنامه مناسب و پشتکار ان شاءالله موفق میشی جبران کنی داداش

سلام داداش امیر علی گلم   
خیلی ممنونم از لطفت داداش عزیز   

 چوبِ دور شدن از فضای جدّی پاکی هدفمند و معنا دار  و کانون رو خوردم .

به امید خدا این سری اصولی تر و دقیق تر از قبل پیش میرم .
مهمترین درسی که گرفتم این بود که پاکی هم مثل هر تلاش دیگه ای باید همیشه  هدفمند باشه .

متأسفانه از یه جایی به بعد که خ.ا حذف می‌شه از زندگی دیگه پاکی هدفمند پیش نمیره .

مثل درس خوندن . بعد از یه مدت که درس خوندن عادی میشه  و هدفمند نیست و نهایتا آدم حال درس خوندن نداره دیگه . شاید در ظاهر و شفاهی میگیم هدف داریم و فلان ولی واقعا مثل اوایل هدفمند و مهم تر از اون معنا دار نیست .

متأسفانه من هم پاکی برام عادی شده بود .
هیچ وقت نباید هدف ها و ارزش های پاکی عادی بشن . 
پاکی بی هدف و عادی ارزشی هم نداره واقعا .

به امید خدا این درس دیگه هیچ وقت از یادم نمیره ‌ ...  باید درکنار اهداف پاکی دنبال معنا و ارزش برای پاک بودن باشیم از اول . بودم سری قبلی ولی کم .

در هر حال اشتباهی بود که رخ داد . ولی من ادامه میدم 
اجازه نمیدم گَرد  نا امیدی حتی لحظه ای روی دلم بشینه

نقل قول: چه کسی از رحمت خدا نومید شد جز گمراهان ؟

نقل قول: از رحمت خدا نومید نشوید ، همانا خداوند همه گناهان را می‌آمرزد .

شبت بخیر داداش گلم 
یا علی مدد 

بسم الله الرحمن الرحیم.



شروع دومین  روز پاکی   

 الهی    به     امید     تو   

(1402 ارديبهشت 15، 20:41)محسنین نوشته است: [ -> ]

(1402 ارديبهشت 15، 20:39)مرد مقاومت نوشته است: [ -> ]سلام رفقا چطورین ؟؟؟

سلام پهلوون 

خودت چطوری؟؟ چه خبرا؟؟

پاکی چطور پیش میره داداش ؟

راستش 
اوضاع که اصلا خوب نیست 
پاکی هم که تعریف چندانی نداره

(1402 ارديبهشت 15، 23:32)محسنین نوشته است: [ -> ]سلام داداش امیر علی گلم   
خیلی ممنونم از لطفت داداش عزیز   

 چوبِ دور شدن از فضای جدّی پاکی هدفمند و معنا دار  و کانون رو خوردم .

به امید خدا این سری اصولی تر و دقیق تر از قبل پیش میرم .
مهمترین درسی که گرفتم این بود که پاکی هم مثل هر تلاش دیگه ای باید همیشه  هدفمند باشه .

متأسفانه از یه جایی به بعد که خ.ا حذف می‌شه از زندگی دیگه پاکی هدفمند پیش نمیره .

مثل درس خوندن . بعد از یه مدت که درس خوندن عادی میشه  و هدفمند نیست و نهایتا آدم حال درس خوندن نداره دیگه . شاید در ظاهر و شفاهی میگیم هدف داریم و فلان ولی واقعا مثل اوایل هدفمند و مهم تر از اون معنا دار نیست .

متأسفانه من هم پاکی برام عادی شده بود .
هیچ وقت نباید هدف ها و ارزش های پاکی عادی بشن . 
پاکی بی هدف و عادی ارزشی هم نداره واقعا .

به امید خدا این درس دیگه هیچ وقت از یادم نمیره ‌ ...  باید درکنار اهداف پاکی دنبال معنا و ارزش برای پاک بودن باشیم از اول . بودم سری قبلی ولی کم .

در هر حال اشتباهی بود که رخ داد . ولی من ادامه میدم 
اجازه نمیدم گَرد  نا امیدی حتی لحظه ای روی دلم بشینه

نقل قول: چه کسی از رحمت خدا نومید شد جز گمراهان ؟

نقل قول: از رحمت خدا نومید نشوید ، همانا خداوند همه گناهان را می‌آمرزد .

شبت بخیر داداش گلم 
یا علی مدد 

سلام داداش محسنین گل
جدا از بحث پاکی واقعا این روزا هوا چه خوب شده 
کیف میده یه چایی آتیشی تو باغ بزنی همراه جوج
آفرین که مشکلت رو درست و با دقت شناسایی کردی داداش جان. شناخت بیماری نیمی از راه درمانه
خیلی وقتا من هم از این راه دچار لغزش شدم. یکسری جا های کانون هست که واقعا برای کسی که کار داره و شاغل هست یا کنکور داره مناسب نیست و بیشتر به درد اوقات فراغت میخوره
باید از کانون استفاده ی بهینه برد
بله داداش توجه به هدف در طول مسیر خیلی مهمه. اصلا این جاذبه ی هدف هست که ما رو در مسیر نگه میداره. مثل سیاره ها که با جاذبه ی ستاره ها در مدار خودشون حرکت میکنن. اگر یک ذره جاذبه ستاره ها کم یا زیاد بشه همه چیز به هم میخوره، دقیقا مثل توجه به هدف در طول مسیره
جاذبه ی ستاره ها همیشه روی ستاره ها تاثیر داره اما در پیشروی به سوی هدف این ما هستیم که جاذبه رو تعیین میکنیم. پس باید همیشه خودمون رو تحت تاثیر هدف ببینیم
آفرین داداش. برو ببینم چکار میکنی   این دفعه خیلی محکم تر پوز شیطون رو به خاک میمالی ان شاءالله 
یا علی

(1402 ارديبهشت 16، 15:46)مرد مقاومت نوشته است: [ -> ]راستش 
اوضاع که اصلا خوب نیست 
پاکی هم که تعریف چندانی نداره

سلام و درود داداش عزیز
داداش جان حتما مثل اسمت مرد مقاومت هستی. پس تسلیم نشو و مقاومت کن، مرد میدان باش، مرد عمل باش، مرد امید پشتکار باش
مطمئن باش تو میتونی پاک بمونی. پاک شدن یه راه کوچیک برای رسیدن به نقطه ی عرش هست
ولی ما توی همین راه موندیم و از این کاه کوهی ساختیم
به خودت باور داشته باش که میتونی داداش
به اون روزایی فکر کن که پاک هستی و دوباره اون شور و نشاط قبل رو به دست اوردی و خیلی رشد کردی
با برنامه پاکی رو پیش ببر و هدفگذاری کن و با پشتکار جلو برو
داداش احتمالا این امتحان خداست که میخواد ببینه ما از این امتحان سربلند بیرون میایم یا رو سیاه
پس بیا خودمون رو به خدا ثابت کنیم. بهش بگیم که به خاطر اون هر کاری رو انجام میدیم و از امتحان هاش سربلند بیرون میایم.
در طول مسیر هیچ وقت ناامید نشو حتی اگر همین چند لحظه پیش لغزش کردی ولی تمااااام تلاشت رو بکن که دیگه تکرار نشه. هر چی به فکرت میرسه انجام بده، با هر کی میتونی مشورت کن، کتاب بخون، پادکست گوش بده، سخنرانی گوش بده و هر کار دیگه ای که تو رو در این مسیر یاری کنه
نگذار روزمرگی و بازی روزگار تو رو از دایره ی تلاش برای پاک شدن خارج کنه و مشغول کار های دیگه بکنه.
ان شاءالله که به یاری خدا موفق میشی، مطمئنم

سلام 
خوب هستین ؟
ببخشید کم سر میزنم به کانون ، حال و اوضاع روحیم خوب نیست میترسم یه موقع چیزی بگم برای کسی مشکل یا دلخوری ایجاد کنه .
من بخشی از زندگیم به افرادی ظلم کردم و فکر میکنم همین ظلم ها باعث این مشکلاتی شد که الان دارم . اما ، تغییر کردم ، یاد گرفتم وقتی با کسی در حال گفتگو هستم ، گوش ندم که جواب بدم ، بلکه گوش بدم تا درک کنم ، به کسی آسیب نزنم حتی غیر مستقیم ، حق کسی رو پایمال نکنم ، توی هیچ امتحانی تقلب نکنم و فکر نکنم از بقیه برترم اما اعتماد به نفس هم داشته باشم و... ولی هیچ چیز درست نشد .
شاید بپرسید : تموم تلاشت رو کردی ؟ تقریبا اره اما همه چیز پیچیده تر از اون چیزی بود که فکرشو میکردم . 
روز ها گذشت و این مشکل خ.ا با من موند ، توی تمام لحظه ها اثری ازش بود ، گاهی زیاد ، گاهی کمتر . گاهی وقتا اصلا نمی‌خواستم ترک کنم ، گاهی وقتا ناامید بودم گاهی وقتا هم از صمیم قلب میخواستم یه زندگی جدید بسازم ، اما نشد و شاید از این به بعد هم نشه .
خیلی از روز های عمرم رو بی هدف و تنها زندگی کردم ، بعضی وقتا از خودم میپرسم : چه اومدنی ؟ چه رفتنی ؟ 
خیلی از روز ها افسرده بودم ، دنیا واقعا بی رحمه . 
اونقدرا هم آدم بدی نبودم که این همه زجر رو تجربه کنم ، نمیدونم دقیقا حساب کدوم کار رو دارم پس میدم . قبل تر گفتم به افرادی ظلم کردم اما انقدر زیاد نبوده که این همه زجر بکشم . 

دیگه سرتون رو بیشتر از این درد نمیارم
البته فعلا قصد ندارم از کانون برم اما روزی میرسه که بیشتر از همیشه نبودنم بهتر از بودنمه.