کانون

نقل قول:

واقعاً ناراحت شدم داداش ، 

چطوری شد ؟

دلیل چی بود ؟؟؟

به امتحانا ربط  داره؟؟

ممنونم ازت داداش مولانا
نه
به امتحانا ربطی نداشت
چند روزی بود که تو ذهنم بود تا فیلم و عکس ببینم
که امروز دیدم و بدون هیچ کار خاصی
دچار لغزش شدم 

سرباز گمنام/۹خرداد/۰ روز خوب

میخوام اساسی توبه کنم
چیکار کنم؟

سلام به اهالی سرزمین شادی و کارناوال های رنگی و خب دیگه تا اینجا بسه، بقیه اش مجاز نیست 


سرباز گمنام جان
چقدر دلمون برات تنگ شده بود پسر خوب 
جات خیلی خالی بود 
خب داداش گلم، ناراحت شدیم که دیدیم داداش خوب و بینظیرمون حالش خوش نیست، اما غمت نباشه 
درستش میکنیم 
تو قهرمان تر از این حرفایی سرباز جان 
اگه لغزشی اتفاق افتاده پس حتماً یه جای کار میلنگه؛ حتماً یه قسمت از دیوار قوی که کشیدی تخریب شده و باید زودتر ترمیمش کنی 
بگرد ببین چی باعث تخریب اون قسمت شد؟
خیلی جزئی بگرد؛ تو گفتی که وسوسه فکری بود، منم باهات موافقم اما باید ببینی خود این وسوسه فکری از کجا اومد؟!
آیا کنترل نگاهت رو از دست داده بودی؟
آیا ناراحت بودی یا استرس داشتی؟
آیا ناامید شده بودی؟
بشین به همه اینها و چیزای دیگه ای که به ذهنت میرسه فکر کن تا به جواب برسی 
اما یادت باشه که باید زودتر این شکافی که در دیوار دفاعی به وجود اومده رد ترمیم کنی و مانع سریالی شدنت بشی 
تحت هیچ شرایطی، به این فکر نکن که حالا که امروز بده، پس بذار تا میتونم لغزش کنم؛ این فکر و این حرف به معنی شیرجه زدن در باتلاقه و دیگه به زور میتونه خودتو بکشی بیرون 
پس هر چی منبع وسوسه ست رو از خودت دور کن؛ فکرتو مشغول امور مثبت کن و نذار وسوسه برت غلبه کنه 



هومان جان
خدا رو شکر بابت این درخشندگی خودت
تو قهرمانی



ذهن سرکش جان
عجب توصیف قشنگی از آرمین داشتی
آقا ما عاشق بودیم الآن دیگه دیوانه شدیم
توضیحت درباره امتحانات خوب بود؛ خیلی وقتا کیفیت بالا با کمیت اندک بهتر از امیت بسیار ولی با کیفیت نامطلوبه.
عالیه که امتحاناتت رو خوب دادی و قورباغه ات(گسسته) رو هم امروز قورت دادی

خیلی عالیه که داستان نویسی میکنی
منم عاشق نوشتنم ولی خب؛ حسش سالی یک بار میاد
خلاصه که ما مشتاقیم داستانتو بخونیم
دیگه فقط همینجوری بلدم انگیزه بدم



هارت جان
چه ایده قشنگی؛ هر دم یه عبارت خوب میگیم و توی بازدم یه عبارت مکمل
اگه جواب داده تجویز کن ما هم بهره ببریم

نقل قول: مرسی که از تیپم تعریف کردی. 
همه همینو بهم میگن که خیلی خوشتیپم. 
استعداد خدادادیه دیگه. چه کنم. 

اوووووو
تیپو ببین
خوش عکس هم که هستید؛ دیگه چی از این بهتر؛ یه مدل تمام عیار  
از دیوید بکهام هم دیوید بکهام ترید

(1400 خرداد 9، 15:51)سرباز گمنام نوشته است: [ -> ]رفقا سلام
من اومدم
دست خالی اومدم
زخمی اومدم

سلام 

داداش منم امروز روز بدی برام بود و یه لغزش خیلی بد داشتم واقعا خیلی ناراحت و پشیمانم
انشاءالله و به لطف خدا دیگه تکرار نشه

Mahdi@ / نهم خرداد ۱۴۰۰ / 0 روز پاک

(1400 خرداد 9، 16:36)سرباز گمنام نوشته است: [ -> ]میخوام اساسی توبه کنم
چیکار کنم؟

سلام داداش گل و بااراده‌ام
آیا تصمیم قطعی به عدم تکرار گناه گرفتی؟ 
اگر گرفتی یعنی توبه کردی.

البته توبه، زمانی توبه هست که ما از مقدمات گناه هم توبه کرده باشیم.
مثل همون فیلم و عکس‌ها.
وگرنه چه فایده. خدای نکرده باز همون آشه و همون کاسه. گناه تکرار میشه. 

این مدت عالی بودی گمنام جان. ماشاءالله به تو این قدر قوی هستی.
به همین مسیر عالیت ادامه بده. 

یک عادتی که مدتی درگیرش بودیم سخته جدا شدن ازش.
بابت هر پیشرفتی که داشتیم باید به خودمون حسابی تبریک بگیم. 
من بهت تبریک میگم بابت این همه تلاش و پیشرفتی که داشتی. 

قبلا رکورد پاکی پیوسته‌ات ۱۷ روز بود و الان به چیزی نزدیک به ۸۰ رسوندی. 
فکر نکن تو الان همون گمنام ۸۰ روز پیش هستی. تو الان ۸۰ به یک از شیطان جلو افتادی. باید این فاصله رو بیشتر و بیشتر کنی.

همون طور که داداش مهدوی گفت دقت داشته باش که سریالی نشی.
راه رسیدن به محتواهای آلوده رو ببند و قاطع‌تر و محکم‌تر از گذشته پیش برو. 

(1400 خرداد 9، 19:48)Mahdi@ نوشته است: [ -> ]سلام 

داداش منم امروز روز بدی برام بود و یه لغزش خیلی بد داشتم واقعا خیلی ناراحت و پشیمانم
انشاءالله و به لطف خدا دیگه تکرار نشه

سلام

خدا رو شکر مهدی جان که این ناراحتی و پشیمونی رو از گناه داری.
تا زمانی که چنین احساسی نسبت به گناه نداشته باشیم، نمی‌تونیم دل از خودارضایی بکنیم.
و تا زمانی که دل نکنیم، مدام اسیر خواهیم موند. 

خب مهدی جان عزیز
علت لغزشت چی بود؟
تو چه شرایطی این اتفاق افتاد؟
در حال انجام چه کاری بودی که فکرش به سراغت اومد؟
پیش‌زمینه‌اش چی بود؟
باید روی این موارد دقت داشته باشی تا دفعات بعد از چنین نقاطی ضربه نخوری. 

(1400 خرداد 8، 23:32)alone heart نوشته است: [ -> ]یه روش پیدا کردم
هر وقت وسوسه میشم
یا قضاوت میکنم 
یا خودمو قضاوت میکنم
با هر دم و بازدم 
دم=من قضاوت نمیکنم
بازدم=من رشد میکنم
این یه مثال خیلی خوب
دم=وحدت
بازدم=یگانگی
این یکی دیگه=
دم=اتصال
بازدم=قدردانی
خیلی حال میده

عجب تکنیک‌هایی رو می‌کنی هارت جان. 

(1400 خرداد 8، 23:49)ذهن سرکش نوشته است: [ -> ]اول یک عینک  دودی همراه داشته باشید که چهره مشعشع دارد و  ممکن برای شما ضرر داشته باشه.  (می دونم چتر دارد  داخل استیکر ها عینک دودی نبود).
دوم اینکه اب قند همراه باشه  چون احتمال قش کردن  به دلیل  خوشتیپ ارمین زیاد است     ( این فرد مورد نظر که قش کردن).
سوم اصلا چرا من بگم بگذارید از  زبان خودش بشنویم.

چه صفات و خاص و ویژه‌ای من دارم. 
میگم ذهن جان لطفا یه شماره حساب بده از خجالتت در بیام. 

خودت خوش‌تیپی ما رو خوش‌تیپ می‌بینی. 

(1400 خرداد 9، 0:08)ذهن سرکش نوشته است: [ -> ]فقط یک چیز
من چند روز پیش یکم   در خلوتم  خیال بافی و تصویر ساز ی می کردم  در عین حین  پیرامون خود ارضایی یک داستان اومد تو ذهن همون موقع روی کاغذ اوردم

حتما داستان شنیدنی هست.
انشالله کنکورت رو که دادی حوصله‌ات سر رفته بود و به انتظار نتایج نشسته بودی واسمون تایپش کن. 

(1400 خرداد 9، 9:56)هومان نوشته است: [ -> ]هومان/21 فروردین / 49 روز پاک
خدایا شکرت برای فعالیت بچه های استوا

خدا رو شکر بابت هومان گروه‌مون. 

رفقای مهربون استوایی
سلام
ممنونم از تک تک تون
که انرژی دادید

---

---

رفقا 
این لغزش من با لغزش های دیگه ام فرق داشت
بذارید حس خودم رو بهتون بگم
لطفا نظرتون رو بگید
این دفعه که من لغزش داشتم
خیلی استرس نداشتم
چجوری بهتون بگم
حس افسردگی و نابودی نداشتم
ولی خب از یه طرف حس ناامیدی داشتم
که الحمدلله غسل کردم
توبه کردم
و پرقدرت میخوام ادامه بدم

(1400 خرداد 9، 19:16)مهدوی نوشته است: [ -> ]سرباز گمنام جان
چقدر دلمون برات تنگ شده بود پسر خوب 
جات خیلی خالی بود 
خب داداش گلم، ناراحت شدیم که دیدیم داداش خوب و بینظیرمون حالش خوش نیست، اما غمت نباشه 
درستش میکنیم 
تو قهرمان تر از این حرفایی سرباز جان 
اگه لغزشی اتفاق افتاده پس حتماً یه جای کار میلنگه؛ حتماً یه قسمت از دیوار قوی که کشیدی تخریب شده و باید زودتر ترمیمش کنی 
بگرد ببین چی باعث تخریب اون قسمت شد؟
خیلی جزئی بگرد؛ تو گفتی که وسوسه فکری بود، منم باهات موافقم اما باید ببینی خود این وسوسه فکری از کجا اومد؟!
آیا کنترل نگاهت رو از دست داده بودی؟
آیا ناراحت بودی یا استرس داشتی؟
آیا ناامید شده بودی؟
بشین به همه اینها و چیزای دیگه ای که به ذهنت میرسه فکر کن تا به جواب برسی 
اما یادت باشه که باید زودتر این شکافی که در دیوار دفاعی به وجود اومده رد ترمیم کنی و مانع سریالی شدنت بشی 
تحت هیچ شرایطی، به این فکر نکن که حالا که امروز بده، پس بذار تا میتونم لغزش کنم؛ این فکر و این حرف به معنی شیرجه زدن در باتلاقه و دیگه به زور میتونه خودتو بکشی بیرون 
پس هر چی منبع وسوسه ست رو از خودت دور کن؛ فکرتو مشغول امور مثبت کن و نذار وسوسه برت غلبه کنه 

داداش مهدوی سلام
ممنونم از اینکه پیام دادید و انرژی دادید...
داداش جان
کنترل نگاه ام رو از دست دادم
رفتم فیلم دیدم
یه برنامه خیلی خوب میخوام
اما هنوز پیدا نکردم
اون برنامه قبلی هم راهش رو پیدا کردم چجوری پاک کنم /:

(1400 خرداد 9، 20:04)آرمین نوشته است: [ -> ]

(1400 خرداد 9، 16:36)سرباز گمنام نوشته است: [ -> ]میخوام اساسی توبه کنم
چیکار کنم؟

سلام داداش گل و بااراده‌ام
آیا تصمیم قطعی به عدم تکرار گناه گرفتی؟ 
اگر گرفتی یعنی توبه کردی.

البته توبه، زمانی توبه هست که ما از مقدمات گناه هم توبه کرده باشیم.
مثل همون فیلم و عکس‌ها.
وگرنه چه فایده. خدای نکرده باز همون آشه و همون کاسه. گناه تکرار میشه. 

این مدت عالی بودی گمنام جان. ماشاءالله به تو این قدر قوی هستی.
به همین مسیر عالیت ادامه بده. 

یک عادتی که مدتی درگیرش بودیم سخته جدا شدن ازش.
بابت هر پیشرفتی که داشتیم باید به خودمون حسابی تبریک بگیم. 
من بهت تبریک میگم بابت این همه تلاش و پیشرفتی که داشتی. 

قبلا رکورد پاکی پیوسته‌ات ۱۷ روز بود و الان به چیزی نزدیک به ۸۰ رسوندی. 
فکر نکن تو الان همون گمنام ۸۰ روز پیش هستی. تو الان ۸۰ به یک از شیطان جلو افتادی. باید این فاصله رو بیشتر و بیشتر کنی.

همون طور که داداش مهدوی گفت دقت داشته باش که سریالی نشی.
راه رسیدن به محتواهای آلوده رو ببند و قاطع‌تر و محکم‌تر از گذشته پیش برو. 

داداش تصمیم جدییییییی گرفتم
مثل قبل 
میخوام برم جلو
راست میگی آقا آرمین
رکورد قبلیم ۱۷روز بود
اما الان ۹۶ روز 
یعنی من میتونم شیطون رو زمین بزنم

اصلا فکر می کنم من همون مسیر قبل رو دارم میرم جلو
فقط روزشمارم صفر شده

(1400 خرداد 9، 19:48)Mahdi@ نوشته است: [ -> ]

(1400 خرداد 9، 15:51)سرباز گمنام نوشته است: [ -> ]رفقا سلام
من اومدم
دست خالی اومدم
زخمی اومدم

سلام 

داداش منم امروز روز بدی برام بود و یه لغزش خیلی بد داشتم واقعا خیلی ناراحت و پشیمانم
انشاءالله و به لطف خدا دیگه تکرار نشه

داداش مهدی سلام
اولا ورودت رو با تاخیر به گروه استوا
گروه بچه های جوان پرقدرت تبریک میگم
ما میتونیم 

سلام
ماشاءالله به تلاش‌های همگی دوستان.

داداش سرباز گمنام، حس‌هایی که داری رو درک می‌کنم.
این گناه بیشتر از همه به ایمان و امید به خدا و اعتماد به نفس، لطمه می‌زنه.
اما هر چه قدر که بیشتر برای پاکی تلاش کنی، توی این مسیر قوی‌تر می‌شی.
و تلاشت بیهوده نیست.

دوست داشتی این سال رو پاک باشی. از همین الان تا سال آینده هم یک ساله، مطمئناً می‌تونی موفق باشی
به خودت باور داشته باش.
اینکه یه نوجوون 14 ساله داره برای پاک بودن تلاش می‌کنه، ارزشمنده داداشم.
قدر خودت رو بدون و سعی کن در ادامه‌ی راه از شهدا کمک بگیری تا الگوی حرکتت باشند

منتظر روزهای خوبت هستیم
موفق باشی.
یا علی

هومان/21 فروردین/50 روز عالی
دم همگیتون گرم که پشتمید
واقعا دمتون گرم