سلام داداشهای عزیز استوایی
شب بخیر
چه خبره این همه لغزش؟
میخواید شیطان رو خوشحال کنید؟
دوباره زود تند سریع یه توبه واقعی کنید و عزمتون رو جزم برای پاکی.
نذارید از جاهایی که لغزش داشتید دوباره بلغزید. درس بگیرید و روند رو تغییر بدید.
(1400 مرداد 30، 17:41)سرباز گمنام نوشته است: [ -> ]خب یکم از خودم بگم
این چند روزه (حدودا ۵ روز) افکار و وسوسه های بدی میاد سراغم...
صحنه های بد که قبلا به چشمم خورده بود میاد سراغم...
همین امروز دلم گفت برو یه سرچ برای فیلم و عکس بد بزن
منم گفتم برو بابا
گمنام جان این روزا برنامههات چیه؟ مشغول هستی؟
شبها تا دیروقت که بیدار نمیمونی؟
موضوعی هست که اذیتت کرده باشه که باعث شده باشه ذهنت سراغ آلبومهای قدیمی رفته باشه و به اونها پناه بیاره؟
از جایی مراقبت چشمیت از بین نرفته؟ مثل پیامرسانها؟
اهرم رنجت رو این روزا یادت باشه بخونی. ممکنه هر لحظه نفست بهت القا کنه که یه لغزش چیزی نمیشه. گولش رو نخور. یادت بنداز همه رنجهای قدیمی رو.
(1400 مرداد 30، 19:49)Invincble نوشته است: [ -> ]سلام خیلی ممنونم دلیل لغزشم این بود که بی برنامه بودم
اره یه دفتر خریدم برنامه ریزی میکنم برا وقت های ازادم
ماشاءالله به تو داداش گل.
زود به خود خبر بده از خودت بهمون.
(1400 مرداد 30، 20:02)محسنین نوشته است: [ -> ]و باز هم علائم کرونا
ای وای.
محسنین جان خودت یا خانواده؟
الان چه علائمی دارید؟
امیدوارم چیزی نباشه و فقط مشابهت با ویروس کرونا باشه.
(1400 مرداد 31، 2:04)Amirali.d نوشته است: [ -> ]وقتی وسوسه ها شدید میشن دیگه من همه چیز رو فراموش میکنم
امیرعلی جان کلیدش همینجاست. نذاری این قدر وسوسهها شدید شن.
مثلا روزی که زیاد وسوسه شدی، حمام رو ۲ روز عقب بنداز. خانواده هم اصرار کردن تو یه بهونه بیار. تو حمام ممکنه اتفاقی هم نیفته اما همین که تو حمام کلی مبارزه باید انجام بدی، اثر بد روت میذاره و ارادهات رو برای مبارزههای بعدی کم میکنه.
ساعتی که لغزش داشتی نصف شب بود.
بهنظرت چطور میتونی کاری کنی که شبها زودتر خوابت ببره؟ این میتونه کمک کنه.
بقیه چیزها که بچهها گفتن و خودت گفتی هم عالیه.
مثل داشتن لیست.
خیلی مراقب خودت باش.
(1400 مرداد 31، 12:29)Amirali.d نوشته است: [ -> ]به غیر از مادرم که از جریان خودارضایی من خبر داره هرکی با من حرف میزنه حالم بد میشه و احساس میکنم میخوان با من دشمنی کنن
منظورت این هست که این موضوع خودش دلیلی برای تجربهی احساسهای بد هست؟
احساسهای بدی که بعدش باعث میشه پلی به سمت خودارضایی ایجاد بشه؟
مثلا چه گفتگویی شکل میگیره که چنین احساسی بهت دست میده؟
(1400 مرداد 31، 13:54)Tagon نوشته است: [ -> ]سلام
میخوام بعد مدت ها اعلام وضعیت کنم
اما هر وقت اعلام وضعیت میکنم یعنی اوضاع خیلی بده
الانم بعد این پست دارم میرم اورژانس کانون
Tagon ا/ 21 مرداد / 10 روز خوب
بهبه. چه کرده تاگون.
تاگون جان میدونم سخت گذشته اما کم نیار. برای خودت اصلا اینو یه چالش بدون که تو اوج سختی میخوای کم نیاری.
این چند روز خیلی خیلی خیلی (ببین چند بار گفتم) مراقب باش.
روزهایی که وسوسه زیادی داریم تا چند روز بعدش باید مراقبت جدی داشته باشیم.
تو این ایام چطور میتونی خودت رو بیشتر مشغول کنی؟
جوری که بهت فشار نیاد و از نظر روحی و روانی هم آسیبی نبینی که خودش بخواد ترغیبکننده خ.ا باشه.
(1400 مرداد 31، 14:46)Amirali.d نوشته است: [ -> ]من خودم بهش گفتم.مهمترین چیزی که باعث شده بود من به مادرم نگم ترس از این بود که برخورد بد با من بشه،ولی کاملا برعکس بود و اتفاقا خوشحال هم شد که من چیزی ازش پنهان نکردم و برخورد بدی هم نکرد
چقدر عالی امیرعلی جان.
خدا رو شکر که مادر بهخوبی مدیریت کردن موضوع رو.
الان هم بهت کمکی میکنن؟
از وضعیتت بهشون خبر میدی که چقدر موفق بودی یا نبودی؟