کانون

لغزش سریالی 

سلام دوستان چه خبرا حال و احوال
دفعه قبل که اومدم اعلام وضعیت نکردم چون خیلی وضع خراب بود کمترین فاصله بین لغزش هام از ۵ روز رسیده بود به ۱ روز که فکر کنم به اصطلاح بشه لغزش سریالی برا همین گفتم بزار جمعش کنم بتونم دست پر و با خبر خوب بیام ولی نشد متاسفانه امروز که تصمیم داشتم بیام تا خبر های خوبی رو بدم باز نشد و خراب کردم  واقعا سردرگم شدم نمی‌دونم ایراد کار از کجاست

سلام به داداش های استوایی
امیدوارم حالتون خوب باشه

(1402 خرداد 20، 5:34)ahmad862 نوشته است: [ -> ]

(1402 خرداد 19، 21:15)صادقین نوشته است: [ -> ]احمد جان، ماشاءالله به این 13 روز خوبت
خدا رو شکر که موفق شدی رکورد روزهای پاک رو بهبود ببخشی، از این بابت خیلی خوشحالم
در مورد سوالت، چرا انجام ندادن گناه خودارضایی باعث میشه حالت بد بشه؟ میشه بیشتر توضیح بدی؟

سلام داداش صادقین گل
یعنی انگار انگیزه ای ندارم و خیلی خستم و هیچ کاری منو خوشحال نمیکنه

سلامت باشی داداش خوبم، محبت داری
شما که تازه اول نوجوونی و جوونیت هست میگی خسته و بی‌انگیزه‌ای، پس چه انتظاری از بقیه می‌تونیم داشته باشیم

احمد جان، این خستگی و بی‌انگیزه بودن به خاطر چی هست؟
حتماً دنبال این باش که فعالیتی داشته باشی که بهت انگیزه مثبت بده.
باید بگردی و ببینی علاقه‌هات چی هست و در چه زمینه‌ای استعداد داری تا بتونی دنبالش بری

نیاز هم نیست که از همین ابتدای راه، کارهایی که برات خیلی سخت و غیرممکن هست رو انجام بدی.
سعی کن از کارهای کوچیک و قدم‌های کوجیک شروع کنی.

داداش جان شما الان در بهترین سن هستی و اگه از همین الان بتونی انگیزه‌هات رو تقویت کنی و دنبال کسب مهارت و دانش برای ساختن زندگی آینده‌ات باشی، مطمئناً می‌تونی وضع بهتری داشته باشی و به هدف‌های بزرگی برسی
تابستون هم داره شروع میشه. پس سعی کن بیکار نباشی و ارزش وقتت رو بدونی

در مورد پاکی هم یه نکته بگم.
شکی نیست که تا زمانی که خودارضایی برامون لذت داشته باشه، وسوسه‌ها بهمون هجوم میارن تا از هر فرصتی برای خودارضایی استفاده کنیم.
حالا اگه بیکار باشیم و خسته و بی‌انگیزه هم باشیم که دیگه وسوسه‌ها چندین برابر میشه.

پس باید چی کار کرد؟
باید خودارضایی در ذهنمون تبدیل به یک عمل بسیار زشت و متعفن و حال‌به‌هم‌زن بشه.
و در عوض پاکی رو برای خودمون یه کار لذت‌بخش و نشاط‌آور کنیم
چه طوری؟
با برنامه ریزی درست و پیگیری اهداف خوبمون و کسب مهارت و گنجوندن تفریحات سالم در برنامه‌هامون

احمد جان، منتظر روزهای خوبت هستم

(1402 خرداد 22، 21:54)علیرضا32 نوشته است: [ -> ]سلام دوستان چه خبرا حال و احوال
دفعه قبل که اومدم اعلام وضعیت نکردم چون خیلی وضع خراب بود کمترین فاصله بین لغزش هام از ۵ روز رسیده بود به ۱ روز که فکر کنم به اصطلاح بشه لغزش سریالی برا همین گفتم بزار جمعش کنم بتونم دست پر و با خبر خوب بیام ولی نشد متاسفانه امروز که تصمیم داشتم بیام تا خبر های خوبی رو بدم باز نشد و خراب کردم  واقعا سردرگم شدم نمی‌دونم ایراد کار از کجاست

علیرضا جان، خوشحالم که باز هم حضور شما رو می بینم
حال ما با خوب شدن حال دوستانی مثل شما خوب میشه

داداش جان، سعی کن بیشتر در محیط کانون حضور داشته باشی تا همیشه خودت رو ملزم به پاک بودن، بدونی.
دور شدن از کانون می تونه زمینه دور شدن از پاکی رو فراهم کنه.

سعی کن یه هدف کوتاه‌مدت پاکی برای خودت تعیین کنی.
مثلاً اگه رکورد شما 20 روز هست، می تونی هدف اولیه پاکی 20 روزه رو برای خودت قرار بدی.
و تمام تلاشت رو انجام بدی تا از محرک‌ها و مواردی که شما رو ترغیب به خودارضایی می‌کنه، دور باشی.

مهم اینه کارهایی که باعث لغزش میشن رو انجام ندی و ازشون دور بشی.
خیلی مهمه که بتونی از این دور باطل خودارضایی خارج بشی و پاکیت به ثبات برسه.

بعد از رسیدن به این هدف اولیه، نوبت می‌رسه به رکوردشکنی و ارتقای سطح پاکی و رسیدن به هدف‌های طولانی‌تر 
منتظر روزهای خوب شما هم هستم داداش جان

یک چیزی بگم خودتون بگیره 
اصلا من الان دیگه نمی‌دونم با خودم چند چند هستم 
لغزش های سریالی داره منو تا آخر وارد تالاب بدبختی ها می‌کنه.

سلام بچه ها من یک روز خوب

(1402 خرداد 28، 10:21)مرد مقاومت نوشته است: [ -> ]یک چیزی بگم خودتون بگیره 
اصلا من الان دیگه نمی‌دونم با خودم چند چند هستم 
لغزش های سریالی داره منو تا آخر وارد تالاب بدبختی ها می‌کنه.

داداش  ادامه بده خسته نشو
خ.ا خیلی خستگی ذهنی میاره  حتی یک روز هم پاک باشی اثرش میبینی
علت شکست ها ریشه یابی کن  

(1402 خرداد 29، 15:05)ahmad862 نوشته است: [ -> ]سلام بچه ها من یک روز خوب

سلام  داداش احمد   درود بهت
اهداف از ترک توی تاپیک ارسال کن
اینطور اعلام وضعیت کن:
نام کاربری/اخرین روز بد/تعداد روز پاک

(1402 خرداد 30، 0:08)تاج نوشته است: [ -> ]

(1402 خرداد 28، 10:21)مرد مقاومت نوشته است: [ -> ]یک چیزی بگم خودتون بگیره 
اصلا من الان دیگه نمی‌دونم با خودم چند چند هستم 
لغزش های سریالی داره منو تا آخر وارد تالاب بدبختی ها می‌کنه.

داداش  ادامه بده خسته نشو
خ.ا خیلی خستگی ذهنی میاره  حتی یک روز هم پاک باشی اثرش میبینی
علت شکست ها ریشه یابی کن  

(1402 خرداد 29، 15:05)ahmad862 نوشته است: [ -> ]سلام بچه ها من یک روز خوب

سلام  داداش احمد   درود بهت
اهداف از ترک توی تاپیک ارسال کن
اینطور اعلام وضعیت کن:
نام کاربری/اخرین روز بد/تعداد روز پاک

سلام چطوری داداش خوبی؟
اهداف من از ترک فقط اینه که به خدا نزدیک تر بشم و اینکه خودم رو شایسته همچین چیزی نمیدونم وقتی چیز های بهتری وجود داره
باشه پس [b]ahmad862/28 خرداد ماه/2 روز خوب[/b]

سلام از نظر روحی نابودم فقط همین رو میدونم

سلام همه استوایی ها

بچه کجایید؟ یک پیامی بدید

(1402 خرداد 30، 14:57)ahmad862 نوشته است: [ -> ]سلام چطوری داداش خوبی؟
اهداف من از ترک فقط اینه که به خدا نزدیک تر بشم و اینکه خودم رو شایسته همچین چیزی نمیدونم وقتی چیز های بهتری وجود داره
باشه پس [b]ahmad862/28 خرداد ماه/2 روز خوب[/b]

 ممنون فعلا میگذرونم 
امتحاناتت خوب دادی؟
خوبه که هدف داری       تاپیک اهداف من از ترک  ، میتونی اهداف کانونی ها بخونی یا اگر خواستی ارسال کنی.

(1402 خرداد 30، 16:11)مرد مقاومت نوشته است: [ -> ]سلام از نظر روحی نابودم فقط همین رو میدونم

محرک ها جلوش بگیر ، همه چیز دست خودته باید بخوای تا بشه.
تغییرات از خودت شروع میشه  سعی کن هر روز یه مقدار تغییر کنی بعد یک ماه واقعا زیر و رو میشی. نظر خودت چیه ؟  چه تغییری میخوای؟

سلام 

آقا حال و احوال ؟


من که امتحانا از ۲۴ ام تموم شدن .
نمره ها هم ان شاءالله عالین .
پاکی هم برقراره شکر خدا 

تقریبا ۲ روز رفته بودم کوهستان های اطراف و تخلیه شدم کلن 
استارت کنکوری خوندن رو زدم   
کلاس های کنکوری .آنلاینمون از آخر این ماه شروع میشن ، برا همین بکوب شروع کردم به مرور و جمع بندی ها .

یه مشاورم گرفتم و حسابی دارم طبق برنامه پیش میرم 
کتابخونه هم که هر روز میرم از ۷:۳۰ صبح تا ۲۰:۳۰ 
اولین نفر میرم آخرین نفر برمی‌گردم   اصلا یه وضعی 


دیگه آره ، الاناست که بیهوش بشم . پس با اجازه من برم ، باید سعی کنم برا کانون اومدن برنامه ریزی کنم که بتونم بیشتر بیام و فعالیتم رو از سربگیرم. 

شب همگی خوش 

سلام
خوب هستید ؟ 
نمیدونم هنوز عضو گروه هستم یا نه ، چون مدت زیادی نبودم .
راستش گاهی روم نمیشد بیام ، گاهی هم کلا مسیر ترک رو کنار گذاشته بودم و خب وقتی می‌دیدم نمیتونم ترک کنم میخواستم کنترلش کنم مثلا هفته ای یکبار ، ولی مثل یه عفونت به روز های بعد هم سرایت می‌کنه و گاهی طوری میشه که عوارضی که قبلا از خ.ا میدیدی رو کمتر میبینی و فکر میکنی میشه باهاش زندگی کرد . الان یه طوری شدم ، دیگه عوارض بی حالی و بی حوصلگی ناشی از خ.ا رو خیلی تجربه نمیکنم و برام عجیبه . یه حسی بهم میده انگار که میشه باهاش زندگی کرد اما خب یه صدایی از درون میگه نمیشه ، حالا یا این صدا از توجهم به دین و دین‌گرایی هست یا چیزی دیگه نمیدونم . ولی وقتی خ.ا نمیکنم یه حسی میگه داری خودتو از دوپامین که هدف اصلی زندگی هر انسانه محروم میکنی ، بخشی از وجودم میگه این کار غلطه و باید ترکش کنی .
حالم خوب نیست رفقا

قِيمَةُ كُلِّ امْرِئٍ مَا يُحْسِنُهُ .

ارزش هر كس به مقدار دانايى و تخصّص اوست.

نهج البلاغه، حکمت ۸۱




امروز به  این نکته برخوردم . 
بارها حکمت های نهج‌البلاغه رو خوندم . 
ولی امروز که شروع کردم به یادداشت برداری و نوشتن گزیده حکمت ها برای خودم ، با دقت بیشتری مطالعه و بررسی کردم  ، و انگار برای اولین بار بود چنین کلام مهمی رو دیدم 

داداشا چقدر ارزش داریم ؟ 
چه قدر علم و دانش داریم ؟ 
چه تخصص ها و مهارت هایی داریم ؟ 

به خدا دیگه داره دیر میشه .
منِ متولد ۸۴ امسال میشه ۱۸ سالم ! 
همینقدر سریع  گذشت ... وای به حال بقیش ! که میگن مث برق و باد قراره بگذره و تموم بشه . 

داداشا ، دیگه داره دیرمون میشه 
بیایید تا بهارِ عمرمون به خزان نرسیده دست بجنبونیم...

نَفَسُ الْمَرْءِ خُطَاهُ إِلَی أَجَلِهِ.
هر نفس کشیدن انسان گامی به سوی مرگ است.

نهج البلاغه، حکمت 71

---

یا علی مدد 

سلام 
پس از کلی لغزش پی در پی امروز هم لغزش داشتم .
راستش کلا خیلی تو مسیر نبودم که بشه گفت لغزش داشتم .
من برای این اومدم کانون که خ.ا نمی‌گذاشت درس بخونم و به آینده ام فکر کنم ، انرژی و وقتم رو می گرفت و باعث میشد استرس و اضطراب داشته باشم . استرس اینکه ، وای فردا امتحان دارم ولی خ.ا کردم حافظه و توان ذهنی ایم کم میشه و یا اینکه استرس اینو داشتم که کسی بفهمه.
الان هم نمیگذاره به آینده درست فکر کنم و برنامه ریزی کنم براش ، هنوز هم بهم استرس اعمال می‌کنه .
اما الان درک میکنم که نیاز ج.نسی طبیعیه (قبلا برام جدید و عجیب و ترسناک بود ) الان ازش کمتر خجالت میکشم و شاید این هم یکی از دلایلی باشه که کمتر سمت ترک میرم .
دلیل بعدیش شاید اینه که دارم عادت میکنم اما نمیتونم کنترلش کنم انگار .
دلیل بعدیش هم اینه که احساس میکنم دیگه اون غم بعد لغزش کمتر سراغم میاد ، عوارضش رو کمتر می بینم ( مثلا عوارض بی حالی و بی حوصلگی کمتر شده و انگار بدنم عادت کرده به خ.ا) 
ولی از طرفی بخشی از وجودم ،هرچند کوچیک میگه که نمیشه با خ.ا زندگی کرد و میشه زندگی بهتری داشت .
یه جنگیه اصلا 
بیاین قانعم کنین باید ترک کنم همش سرابه