(1401 ارديبهشت 21، 16:43)امیر حسین 83 نوشته است: [ -> ] (1401 ارديبهشت 21، 16:37)امیر حسین 83 نوشته است: [ -> ]ببین اول مثلا بگو آقا من یه روز باید پاک باشم حتمی
و تو روز پاکی اگر وسوسه آورد سراغت باید حتمی جلو خودتو بگیری و به خودت بگی امروزو قراره پاک باشم الان یکم تحمل میکنم اون کاریرو که قراره امروز انجام بدم فردا انجام میدم به خودت وعده بده برا فردا. و فردا بهش عمل کن اما سعی کن که تو روزای ازاد 1 الی2بار بلغزی نه بیشتر و بعد لغزش ناراحت نشو و اینو تو فکرت داشته باش که تو روند ترکی و اینم یه قسمتیشه. بعد فردای روز آزادت دوباره وقت روز پاکیه وو..... همین روندو یکییدر میون ادامه بده تاعادت بشه
یکروز در میون ادامه بده حدودا یه هفته تا دو هفته یا اگر دیدی نمیتونی وارد مرحله بعد شی تو همین مرحله بمون تا شجاعتشو بدست بیاری مبادا شل کنی دوباره و بری به فنا..
مرحله بعد بیا یه روز در میونو بکن دوروز درمیون و دوز این مواد لعنتیو کمتر کن و دوباره تبدیلش کن به عادت و بعد سه روز در میون و... ..
و همین روندو تا برسی به دو هفته در میون یا بیشتر ادامه بده. وقتی رسیدی به اینجا میتوانی بره ترک کامل اقدام کنی
حتمی برات دعا میکنم دعا میکنم که امام زمان برات دعا کنه
واقعا سخته ،از این ناراحتم که تنهام... من نمیدونم چطور بگم هم این عامل داره اذیتم می کنه هم نمیتونم کاری کنم امروز ک وسوسه شدم هی به خودم گفتم فایده نداره باشه برای بعدا فردا الان نه نمیخوام اما نتونستم و به سادگی لغزش اتفاق افتاد، نمیتونم تلاش آنچنانی کنم انگیزم پایینه از لحاظ معنوی هم بدجور ضعیف شدم رفته رفته داره بدتر میشه همه چی نمیدونم آخه چه حرکتی بزنم تغییر ایجاد کنم چه کاره جدیدی انجام بدم هرچی کار انجام دادم دیگه عادی شده هرچی نوشتم امید دادم برنامه ریزی کردم دیگه انقد تکرار شده فایده نداره دیگه عادی شده..
هم خسته شدم هم نمیتونم ترک کنم، بسته دیگه واقعا خسته شدم، بی انرژیم بدنم انرژیش پایینه نه حوصله کاری رو دارم نه شوقه چیزی رو دارم رنگ و روی درست حسابی تو صورتم نمونده همش برنامه هامو بهم میزنه خسته شدم دیگه کافیه از اونور لغزش... نمیدونم چرا من اینطور شدم آخه بخدا من اینطوری نبودم خیلی مقاومت داشتم به این راحتی شکست نمیخوردم تلاش می کردم حتی با تعداد لغزش های زیاد بازم تلاش می کردم... بخدا که خسته شدم
سلام
حالتون خوبه؟
من که زیاد خوب نیستم
امروز خیلی بد بود خیلی بد...
اعلام پاکی:21اردیبهشت_0روز
راستی خبر ندارید چرا تو انجمن ها،انجمن زبان نیست؟
امکان هست تاسیس شه؟
خیلی مفیده ها
(1401 ارديبهشت 21، 19:15)KingAmir نوشته است: [ -> ] (1401 ارديبهشت 21، 16:43)امیر حسین 83 نوشته است: [ -> ] (1401 ارديبهشت 21، 16:37)امیر حسین 83 نوشته است: [ -> ]ببین اول مثلا بگو آقا من یه روز باید پاک باشم حتمی
و تو روز پاکی اگر وسوسه آورد سراغت باید حتمی جلو خودتو بگیری و به خودت بگی امروزو قراره پاک باشم الان یکم تحمل میکنم اون کاریرو که قراره امروز انجام بدم فردا انجام میدم به خودت وعده بده برا فردا. و فردا بهش عمل کن اما سعی کن که تو روزای ازاد 1 الی2بار بلغزی نه بیشتر و بعد لغزش ناراحت نشو و اینو تو فکرت داشته باش که تو روند ترکی و اینم یه قسمتیشه. بعد فردای روز آزادت دوباره وقت روز پاکیه وو..... همین روندو یکییدر میون ادامه بده تاعادت بشه
یکروز در میون ادامه بده حدودا یه هفته تا دو هفته یا اگر دیدی نمیتونی وارد مرحله بعد شی تو همین مرحله بمون تا شجاعتشو بدست بیاری مبادا شل کنی دوباره و بری به فنا..
مرحله بعد بیا یه روز در میونو بکن دوروز درمیون و دوز این مواد لعنتیو کمتر کن و دوباره تبدیلش کن به عادت و بعد سه روز در میون و... ..
و همین روندو تا برسی به دو هفته در میون یا بیشتر ادامه بده. وقتی رسیدی به اینجا میتوانی بره ترک کامل اقدام کنی
حتمی برات دعا میکنم دعا میکنم که امام زمان برات دعا کنه
واقعا سخته ،از این ناراحتم که تنهام... من نمیدونم چطور بگم هم این عامل داره اذیتم می کنه هم نمیتونم کاری کنم امروز ک وسوسه شدم هی به خودم گفتم فایده نداره باشه برای بعدا فردا الان نه نمیخوام اما نتونستم و به سادگی لغزش اتفاق افتاد، نمیتونم تلاش آنچنانی کنم انگیزم پایینه از لحاظ معنوی هم بدجور ضعیف شدم رفته رفته داره بدتر میشه همه چی نمیدونم آخه چه حرکتی بزنم تغییر ایجاد کنم چه کاره جدیدی انجام بدم هرچی کار انجام دادم دیگه عادی شده هرچی نوشتم امید دادم برنامه ریزی کردم دیگه انقد تکرار شده فایده نداره دیگه عادی شده..
هم خسته شدم هم نمیتونم ترک کنم، بسته دیگه واقعا خسته شدم، بی انرژیم بدنم انرژیش پایینه نه حوصله کاری رو دارم نه شوقه چیزی رو دارم رنگ و روی درست حسابی تو صورتم نمونده همش برنامه هامو بهم میزنه خسته شدم دیگه کافیه از اونور لغزش... نمیدونم چرا من اینطور شدم آخه بخدا من اینطوری نبودم خیلی مقاومت داشتم به این راحتی شکست نمیخوردم تلاش می کردم حتی با تعداد لغزش های زیاد بازم تلاش می کردم... بخدا که خسته شدم
مشتی انقدر نا امید نباش توکلت به خدا باشه. شکست یعنی اینک از تلاش کردن دست بکشی. اینهمه تلاش کردی اینهمه سختی کشیدی میخوای اخر کار یه بازنده باشی ؟خودتو جمو جور کن ریکاوریریکن . الان درون تو جنگ بین تو و شهوتت واقعا میخوای برنده بازی شهوتت باشه؟ واقعا میخوای بعد اینهمه سختی ول کنی درسته شکست خوردی اما هیچ وقت از تلاش دست نکش . شیطانو لعنت کن دستتو بزار رو زانوت یا علی بگو پاشو اصلا بیا از فردا باهم شروع کنیم قوی باش. مرررررد باش
(1401 ارديبهشت 21، 19:15)KingAmir نوشته است: [ -> ] (1401 ارديبهشت 21، 16:43)امیر حسین 83 نوشته است: [ -> ] (1401 ارديبهشت 21، 16:37)امیر حسین 83 نوشته است: [ -> ]ببین اول مثلا بگو آقا من یه روز باید پاک باشم حتمی
و تو روز پاکی اگر وسوسه آورد سراغت باید حتمی جلو خودتو بگیری و به خودت بگی امروزو قراره پاک باشم الان یکم تحمل میکنم اون کاریرو که قراره امروز انجام بدم فردا انجام میدم به خودت وعده بده برا فردا. و فردا بهش عمل کن اما سعی کن که تو روزای ازاد 1 الی2بار بلغزی نه بیشتر و بعد لغزش ناراحت نشو و اینو تو فکرت داشته باش که تو روند ترکی و اینم یه قسمتیشه. بعد فردای روز آزادت دوباره وقت روز پاکیه وو..... همین روندو یکییدر میون ادامه بده تاعادت بشه
یکروز در میون ادامه بده حدودا یه هفته تا دو هفته یا اگر دیدی نمیتونی وارد مرحله بعد شی تو همین مرحله بمون تا شجاعتشو بدست بیاری مبادا شل کنی دوباره و بری به فنا..
مرحله بعد بیا یه روز در میونو بکن دوروز درمیون و دوز این مواد لعنتیو کمتر کن و دوباره تبدیلش کن به عادت و بعد سه روز در میون و... ..
و همین روندو تا برسی به دو هفته در میون یا بیشتر ادامه بده. وقتی رسیدی به اینجا میتوانی بره ترک کامل اقدام کنی
حتمی برات دعا میکنم دعا میکنم که امام زمان برات دعا کنه
واقعا سخته ،از این ناراحتم که تنهام... من نمیدونم چطور بگم هم این عامل داره اذیتم می کنه هم نمیتونم کاری کنم امروز ک وسوسه شدم هی به خودم گفتم فایده نداره باشه برای بعدا فردا الان نه نمیخوام اما نتونستم و به سادگی لغزش اتفاق افتاد، نمیتونم تلاش آنچنانی کنم انگیزم پایینه از لحاظ معنوی هم بدجور ضعیف شدم رفته رفته داره بدتر میشه همه چی نمیدونم آخه چه حرکتی بزنم تغییر ایجاد کنم چه کاره جدیدی انجام بدم هرچی کار انجام دادم دیگه عادی شده هرچی نوشتم امید دادم برنامه ریزی کردم دیگه انقد تکرار شده فایده نداره دیگه عادی شده..
هم خسته شدم هم نمیتونم ترک کنم، بسته دیگه واقعا خسته شدم، بی انرژیم بدنم انرژیش پایینه نه حوصله کاری رو دارم نه شوقه چیزی رو دارم رنگ و روی درست حسابی تو صورتم نمونده همش برنامه هامو بهم میزنه خسته شدم دیگه کافیه از اونور لغزش... نمیدونم چرا من اینطور شدم آخه بخدا من اینطوری نبودم خیلی مقاومت داشتم به این راحتی شکست نمیخوردم تلاش می کردم حتی با تعداد لغزش های زیاد بازم تلاش می کردم... بخدا که خسته شدم
راه راهه ساده ای نیست آگه میخوای ترک کنی به درد سلام کن به سختی یه سنگم برای اینکه جواهر بشه ضربات و خراش هاو خشونت هایی رو تحمل کرده. تو هم تحمل کن
توهم برس به بهترین ورژن خودت . تصور کن آگه الان ترک نکنی و شل کنی تو کیفیت تحصیلت زندگی آیندت زندگی زناشویی ایندت تاثیر منفی میزاره علاوه بر اینا از همه مهم تر خودتو به فنا میدی روز به روز بدتر میشی با حسرت چیزهایی پیر میشی که این عمل ازت گرفته . خیلی زندگی بدی میشه. پس ترک کن و به نا امیدیات نه بگو و سختیارو به جون بخر چون مجبوری ترک کنی چون گناهه زشته لجنه
شکست خوردن واستو کسر شانه نباز و برنده باش. اینم بدون تنها نیستی ما هستیم خدا هست زندگی جریان داره....
امام علی میگه هرکی تمام تلاششو برا رسیدن به هدف بکارببگیره به تمام خواسته هاش میرسه
به امام علی اعتماد کن و دیگه ناراحتننباشن
چشاتو ببند بگو همه چی درست میشه
(1401 ارديبهشت 21، 21:05)امیر حسین 83 نوشته است: [ -> ]امام علی میگه هرکی تمام تلاششو برا رسیدن به هدف بکارببگیره به تمام خواسته هاش میرسه
به امام علی اعتماد کن و دیگه ناراحتننباشن
چشاتو ببند بگو همه چی درست میشه
واقعا خیلی ممنون حرفای بشدت انگیزشی و مثبت برای کمک به دیگران عالی دمت گرم....
انشاالله پاکی همتون رفقاااااا
واقعا دارم چیکار می کنم؟ یبار دیگه هم لغزش نابودیدم ،ادامه ندم خوبه
میبینید؟ نمیتونم
کی به دادم میرسه؟ هیچکس
چه بر سرم آمد چه؟
دارم زجر میکشم نمیتونم فکر کنم به آینده
نمیدونم چ کلمه ای برای توصیف حالم به کار ببرم
Death
به نام خدا سلام صبح همه بخیر
امیر حسین 83/بیست و دو اردیبهشت /1روز پاک
صبح شد و باز لغزش شروع شد
سلام
بعد مدت ها یکم سرم خلوت شد اومدم یه چندتا پست بزارم توی کانون
چندروز نبودیم چقدر عضو جدید و فعال اومده توی گروه
اما یه گله مندی ( منظورم همون دلخوریه
) از دوستای قدیمیم ( اعضای قدیمی گروه دارم ) ، پست های سال قبل رو نگاه میکردم خیلی شادتر و با انگیزه تر بودیم چون همدیگه رو داشتیم ، دوستانی که به فکر رشد همدیگه بودن . بیایید یکم بیشتر به گروهمون بها بدیم و مثل سابق اینجا پر از فعالیت روزانه باشه ، درسته منم کوتاهی هایی کردم ، درسته سر همه مون شلوغه اما به قول دبیرمون تایم های پرت توی زندگی همه هست حداقل از اون زمان ها بهترین استفاده رو ببریم و اینجا فعالیت کنیم .
اینطوری دوستانی هم که در غیبت هستن ، برگردن دیرتر از پیشمون میرن و انگیزه میگیرن .
از همین امروز شروع کنیم ؟