سلااااااااااااااااااام
سه شنبه شب داداشای استوایی بخیررر
میگم برا آخر هفته یه چندتا پیشنهاد تفریحی مرحمت بفرمایید، پرسیدیم تو خونه
من که همش دلم میخواد یه سر برم لب آب به پرنده ها غذا بدم
ولی خب تا الآن برام میسر نبود
پ.ن: همین الآن داره صدای پرنده های مهاجر میاد
امیرمحمد جان
داداش گلم، به خودت نگاه کن؛ آیا تو شبیه اون بچههای بی بند و باری؟! آیا تو کاراشون رو تأیید میکنی؟! آیا دوست داری مثل اونها بشی؟!
پس ولشون کن به حال خودشون و خودتو نجات بده
در مورد شیرینی گناه؛ یه تفاوتی بین اون و چیزی که حس میکنی هست. احساسی که بهت دست میده شبیه حس حسرته
که خب خیلی مواقع پیش میاد
اما دهنت یاد گرفته که بعد از این حس حسرت بره سراغ خ.ا چون فکر میکنی پاسخش همینه. دقیقاً همین مورد برای سایر اتفاقات پیش میاد. ناراحتی؟ میری خ.ا میکنی. عصبی هستی؟ میری سراغ خ.ا. احساس تنهایی میکنی؟ میری سراغش و...
این در حالیه که این دور باطله
این حس حسرته به جاست و طبیعیه چون تو انسانی و نیازمند زوج هستی. اما نباید بره سراغ راه کج.
تو میتونی خیالپردازی کنی و هیچ مشکلی نداره اما خیالپردازی پاک.
نقش خودت رو به عنوان یک همسر و یک پدر تخیل کن. سناریوهای مختلفی رو بچین و بهشون فکر کن. زندگی که همش مسائل جنسی نیست. اتفاقاً این مورد فقط یکی از بخش هاست و نه همه چیز.
این تا اینجا
بعدش بیا بشیم خوب فکر کن؛ تا حالا این فیلم ها جواب دادن؟ تونستن این حسرت رو از بین ببرن؟ تونستن حالتو خوب کنن و جای همسر رو برات پر کنن؟
سوای از اینکه هیچ سودی بهت نرسوندن، تازه باعث عذاب وجدان و گرفتاری تو دام چند جور اعتیاد(فیلم و عکس و خ.ا و حتی حس تنهایی و غم) و تنهایی بیش از پیشت شدن
پس اینها دارو نیست هیچ، بلکه یه درد بزرگن.
اما
عوضش بیا روش جایگزینی رو به کار ببر. میدونم که چیزی جایگزین اون خلأ نمیشه اما میشه تا حدودی کمک کرد به بهتر شدن حالت
روابطت رو با خانواده تا میتونی تقویت کن. روابطت رو با دوستای سالم تا میتونی تقویت کن. این دوتا گروه جزو پایه ای ترین گروه هایی هستن که میتونن کمکت کنن. وقتی که تو بیرون خونه کلی از وقتت رو با آدمای سالم طی میکنی و وقتی میایی وقتت رو با خانواده سمری میکنی؛ طبعاً هم حس تنهائیت کمتر میشه هم شاد تر میشی هم وقتت پر میشه و هم اینکه فرصت گناه خیلی کمتر و محدود تر میشه
برای کتاب آن سوی مرگ هم میتونی توی مکتبخونه برای همون کورسی که خبراش پیچیده شروع کنی
جدی میگم
من باید یه برنامه ریزی کنم بعد؛ فعلاً کارای خیلی اساسی دارم
اما ان شاءالله وقتی فرصت شد مطالعه میکنم.
ما کنارتیم؛ پس خیالت راحت
سپهر جان
ای وای
داداش چی شده؟
خب خیلی ناراحت شدم. منم شنیدم که خ.ا میتونی به پوکی استخوان منجر بشه ولی واقعاً ناراحت شدم
ای بابا چرا نمیگی؛ خب ما مگه دوستای هم نیستیم؟
اول اینکه دم دکترت گرم چون بهت گفته خ.ا خیلی بده و نتیجه اش رو داری میبینی
دوم اینکه داداش عزیز؛ وقتی که تو قرآن نخونی،برنامه ریزی نکنی، کنترل نداشته باشی؛ چیزای دیگه این تایم ها رو پر میکنن. مثلاً چرخیدن بی دلیل توی فضای مجازی، فکر بد، تنهایی بیشتر و احتمال لغزش و....
پس تو باید اول این چرخه رو متوقف کنی چون میتونه کل زندگیتو مختل کنه.
یه لحظه همه چی رو متوقف کن و شروع کن به انجام کارای خوب. کارای خوبی که حالتو خوب میکنه چیا هستن؟ همونا رو انجام بده
کم کم وقتت رو با کارای مثبت پر کن. بعد از یه مدت میبینی کلی تغییرات ایجاد شده و کلی حس خوب داری
یادت باشه که این به هم ریختگی برنامه، میتونه به لغزش ختم بشه که اینجوری سلامتیت مورد هدف قرار میگیره
پس ایجاد حس و حال خوب در اولویته
دعا میکنم حال داداش سپهر ما خیلی زود خوب بشه و با سلامتی کامل پیش ما برگرده
تاگون جان
سلاااااااااام به تورنتوی گروه
آقا من میگم یه اکیپ درست کنیم بریم مدرسه های تک تک بچههای استوا با این همکلاسیای رو مخشون تسویه حساب کنیم
زور و بازو از شما، کلید زرادخونه از من
ان شاءالله همیشه حالت خوب باشه