(1399 بهمن 27، 19:28)فرهنگ نوشته است: [ -> ] (1399 بهمن 27، 11:14)سپهرر نوشته است: [ -> ] (1399 بهمن 26، 23:00)فرهنگ نوشته است: [ -> ]سلام دوستان . خوشحالم دوباره در کنار شما هم کانونی ها هستم
سلام فرهنگ جان
چطوری داداش؟
یکم از خودت برامون بگو؟
چیکارا میکنی؟
بیشتر مدت زمانی که پاک بودی چقدر بوده؟
ارزوی بهترین هارو برات دارم
سلام داداش. خوبم ممنون . بنده دو سالی میشه اینجام ولی خودم با کوتاهی های خودم زحماتمو به باد دادم . دانشجوی مترجمی زبانم . ترم دو قراره شروع بشه . در کنارش تو کار تیزر تبلیغاتی هستم . با خیلی ها داریم همکاری میکنیم و پروژه میگیریم . بیشترین مدتی که تو کانون تونستم پاک بمونم ۲۱ روز بوده . و به غیر از اون هربار تا ۵ یا ۶ روز شکست خورده ام . این بود که برگشتم کانون تا پاکیمو از نو بسازم . دوری از کانون هم خودش یه نوع شکسته که نباید کانون رو ترک میکردم . با آرزوی موفقیت برای تمامی دوستان
فرهنگ جان ارزو میکنم که بتونی توی کانون به پاکی ابدی دست پیدا کنی و همیشه به بهترین ها برسی.
داداش گلم هر کسی به نوبه خودش مشکلاتی رو داره و کمو بیش همه تجربه میکنن اما این مهمه که چطوری با اون مشکل روبرو میشی!
ایا در برابرش کوتاه میای و تسلیم میشی؟ یا نه اونو میپذیری و به دنبال راه حل براش میگردی و هدفتو بخاطر مشکلات از دست نمیدی؟
امیدوارم که بتونی توی مشکلاتی که داری سربلند بیرون بیای و به خودت افتخار کنی.
سلام
نقل قول: مهدی منتظر عزیزم
اگه اعلام وضعیتت داستان شکست های عشقی گربه محلتون باشه به همین برکت قسم میزنم دو نیمه غیر مساوی بشی
نه دیگه باهاش کات کردم
از صبح ذوق داشتم بیام بنویسم
بلاخره
صد و هشتاد روز شدم
مهدی منتظر/۲۷مرداد/۱۸۰ روز خوب
(1399 بهمن 26، 23:00)فرهنگ نوشته است: [ -> ]سلام دوستان . خوشحالم دوباره در کنار شما هم کانونی ها هستم
سلام فرهنگ عزیز
چقدر خوشحال شدم دیدم برگشتی.
چه خبره این همه غیبت؟
تو دلت تنگ نمیشه برای ما، ما رو هم در نظر بگیر که بیتابیم به دیدن تو.
(1399 بهمن 27، 19:48)فرهنگ نوشته است: [ -> ]ممنونم . مشکلات زیادن از مشکلات خانوادگی اجتماعی گرفته تا تهش میرسه به مشکل مالی
البته مشکل مالی زیاد برام مشکل آفرین نبوده . اما مشکلات خانوادگی و اجتماعی تو زندگیم تاثیر گذار بودن . بعضیا هم تو زندگیمون دخالت کردن و زندگی خانوادم و خودم رو هم به گند کشیدن با دخالت هاشون که چی بگم والا . مشکلاته دیگه . یقه گیر که میشن ول نمیکنن . من تو زندگیم خلا های زیادی داشتم . خیلی از نیاز های عاطفیم اون طور که باید میشد برطرف نشد . شاید مهم ترین دلیل رفتنم به سوی خ.ا بحث نیاز عاطفی من بوده . دلیلش اینه که دور و برم فقط پر از انرژی منفیه . هیچ چهره ای رو خندان نمیبینم . همش حرف میشنوم همش سرکوفت . این برای خواهر و برادرکوچکم هم اینطور بوده . بهترین کار رو هم بکنم بازم به من گیر میدن و سرکوبم میکنن . فامیلامون هم که هرچی بیشتر میشناسمشون میبینم خیلی حسود هستن و خوبی هیچ کدام از اعضای خانوادم رو نمیخوان . خیلی دوست دارن ما آواره خیابونا بشیم و فقط نگاه کنن . اینه که به کل فامیل چشامو بستم . اینه که میگم نیاز های عاطفیم برطرف نشدن . سرکوفت هارو هم بیشترش از پدرم دیدم . مادرم فقط حمایتم کرده . تو دنیا فقط میتونم به مادرم تکیه کنم و همین
داداش خوبم چه شرایط سختی داری تو خانواده و فامیل.
آدم نیاز به حمایت داره. نیاز به همراه. نیاز به عاطفه دیدن. دوست داشته شدن.
دور و بر آدم که انرژی منفی باشه، متاسفانه خودش هم انرژی منفی میشه. افکار منفی. سستی تو دنبال کردن اهداف. اعصاب خردی و خشم مزمن.
بچسب به کانون که ما خودمون پر از انرژی مثبتت میکنیم.
کلی هم دوستت داریم.
فرهنگ جان
اگر برای مشکلاتی که وجود داره کاری میتونی کاری انجام بدی، انجام بده.
اگر نه، پس تمرکزت رو از روی مشکلات بردار و تمرکز رو بذار روی خودت. خودت رو مشغول رشد و پیشرفت کن. تو زمینههای مختلف. مدام از خودت بپرس چطور میتونم تو زمینه درسی بهتر بشم؟ تو زمینه کاری؟ جسمی؟ روحی؟ روانی؟ از کی کمک بگیرم؟ کدوم دوره رو بگذرونم؟ کدوم کتاب رو بخونم؟ تو کدوم شبکه اجتماعی فعال باشم؟ کدوم یکی رو تعطیل کنم؟
توجه رو ببر به سمت خودت. تا رنجهای اطراف از مرکز توجه خارج بشن.
رنجها حتی اگه از بین نرن همین که مرکز توجه نباشن بهترین کمکیه که به خودمون کردیم. یه زمانی میاد که اون قدر قوی شدی که دیگه واست فرقی نداره اطرافت چه جور آدمی باشن یا چه کسی در موردت چه چیزی میگه.
(1399 بهمن 27، 20:10)فرهنگ نوشته است: [ -> ]مشکلاتی که در ترک داشتم بیشترش بخاطر اینه که تو مواقع حال خرابی زود تسلیم سایت های مستهجن میشم . دیگه راهی هم ندارم . بعدشم پشیمانی
داداشم اورژانس رو از یاد نبر. تسلیم شدن واسه کسیه که ابزار نداره. یا عقل و خرد کمی داره. برای تو هیچ کدوم صادق نیست.
به زودی هم عضو گروه گپ میشی و میتونی از بچهها سریع کمک بگیری وقتی حالت بد شد.
(1399 بهمن 26، 22:11)یا مهدی (عج) نوشته است: [ -> ]چشم داداش آرمین ، میشه بهم بگی تو این تایمی که تا کنکور مونده چه مباحثی رو بخونم ، ممنون میشم داداش
داداش جان به بچهها هم پیام دادم که بیان. احتمالا بهتر از من راهنمایی میکنن.
اما اول بگو که تا الان چیها خوندی؟ چقدر جلو رفتی؟ تو آزمونهای آزمایشی شرکت میکنی؟ تو کدوم درسها ضعف و قوت داری؟
این جوری بچهها هم بهتر میتونن راهنمایی کنن.
راستی مشخصه آزمون 1400 کی هست؟
(1399 بهمن 26، 22:25)ماجراجو نوشته است: [ -> ]سلام داداش آرمین
آرمین داداش به خدا از صبح یه زجری کشیدم بی حدوحساب
یعنی از دل درد مردم
همین الانم درد دارم
بعد صبح که درد داشتم وسوسه میشدم که برم خ.ا کنم که دل دردم یادم بره
قسم خوردم گفتم از درد بمیرم انجام نمیدم
یه کم پونه و نعنا خوردم کنار چراغ ( نفتی ) خوابم برد یکی دوساعت درد نداشتم
خلاصه موقع بدی وسوسه داشتم حالمم خراب بود امتحان ندادم انلاین نشدم
وگرنه من تو روستا یه دقه تو خونه نیستم همش میرم بیرون خدارو شکر الان بهترم فردا میخام برم ماهیگیری
ممنون که اصل هارو یادم انداختی
خلاصه ترین و مفیدترین جمله ای بود که شنیدم
سلام داداش ماجراجوی عزیزم
نبینم درد بکشی. مسموم شدی دلدرد گرفتی؟ الان حالت چطوره؟
همیشه یادت باشه گناه کردن هیچ چیز خوب و مثبتی پشتش نیست. جز غصه و دردهای روحی بیشتر. تو بدترین حال جسمی هم حق نداریم با خ.ا کردن از خودمون و وضعیت بدمون انتقام بگیریم. هیچ آروم شدنی پشتش نیست.
آفرین به تو که مقاومت کردی. این پاکی واقعا میچسبه وقتی با این سختی به دست میاد.
(1399 بهمن 26، 22:29)Molana نوشته است: [ -> ]سلام. شب بخیر .
دوستان راز موفقیت رفت واسه فرداشب
نای تایپ کردن هم ندارم قول میدم فردا بیام و با بچهها کلی صحبت کنیم .
سلام
یعنی کیف میکنم مولانا این قدر مشغوله که نای تایپک کردن هم نداره.
ای ول داری داداش. همینم درسته.
بذارش واسه آخر هفته. اشکالی نداره.
راستی شنیدم ورزش کردی بدن درد گرفتگی.
خیلی مراقب خودت باش. دوش آب گرم بگیر فکر کنم کمک کنه بهت.
(1399 بهمن 27، 11:33)SR71 نوشته است: [ -> ] قول دادم که تا اسفند پاک باشم
ببخشید من با کتاب هام ولنتاین گرفتم
خوب یادتون هست نکنه کسی زیر نظر داری بری خواستگاری؟
sr71ا/21بهمن/6روز پاک
عرفان جان مرسی بابت قول.
قولهای تو قولهای مردونه هست.
که این طور. پس تو کتابپارتی داری.
امیدوارم خوش بگذره.
انشالله یه تایم دیگه میریم بیرون. بندازیمش واسه عید که عیددیدنی هم باشه.
راستش کسی رو مدنظر دارم. اما هنوز به خواستگاری نرسیده. بین خودمون بمونه. حالا پخشش نکنی ها.
۶ روز پاکیت رو بهت تبریک میگم.
(1399 بهمن 27، 21:57)mahdimontazer نوشته است: [ -> ]از صبح ذوق داشتم بیام بنویسم
بلاخره
صد و هشتاد روز شدم
مهدی منتظر/۲۷مرداد/۱۸۰ روز خوب
مهدی جان ما رو هم کلی سر ذوق و شوق آوردی.
جانمی جان که مهدیمون ۶ ماهه شد.
چطور تو پسر خوبی هستی.
چقدر باارادهای.
چقدر کاردرستی.
سجدهی شکر کردی؟ اگر نکردی، حتما انجامش بده.
بعدم کمی با خدا مناجات کن. ازش بخواه که درهای علوم و معارف رو بیش از پیش به روت باز کنه. چیزهایی ببینی که گناهان اون قدر در برابرشون پست و حقیر باشن که هرگز بهشون فکر نکنی.
ازش بخواه روح تقوا چنان در جانت رسوخ کنه که جز در مسیر پاکی و خوبیها قدمی حرکت نکنی.
داداش خوبم خیلی قدر پاکیت رو بدون. اصلا ساده به دست نیومده. مبادا ساده از دستش بدی.
سپهر/28دی99 /29روز خوب
امروز خیلی بد بود. برنامه ریزی درستی نکردم و با گوشی هم 7ساعت کار کردم و فقط دو ساعت درس خوندم.
اصلا از امروز خودم راضی نیستم.
ایشالا فردا بتونم درستش کنم.
سلام
مهدوی اومد
این روزا خیلی مشغول شدم و این مشغولیت خیلی داره به پاکیم کمک میکنه
کلاً خیلی وقت نمیکنم به چیز بدی فکر کنم و این خیلی خوبه
امیدوارم زودتر درسا هم شروع بشه تا بیام درسیجات رو به آتیش بکشم
بچهها وقتی پاکیتونو میبینم خیلی انرژی مثبت میگیرم
مثلاً سپهر الآن یک ماه پاکیشو که دیدم اعلام کرد کلی خوشحال شدم
یا مثلاً مهدی منتظر به 6 ماه پاکی رسید و حسابی ذوق کردم
یا مهدی و عرفان و مولانا و نیما و هومان و شهریار و همه بچهها
ای ول به شما قهرمانان
داداش مهدوی میشه بپرسم رِشتَت چیه؟؟؟
بچه ها نگفتید چه مباحثی رو بخونم ، رفقا یه کمک بدید تو رو خدا
سلام یا مهدی جان
من دبیرستان تجربی میخوندم
به نظرم باید یه برنامه درست و حسابی داشته باشی
من دروس اختصاصی رو اطلاعی ندارم اما باید ببینی ضریب کدوم یکی توی کنکور بالاتره؟
اونو باید خیلی روش مانور بدی
برای عمومی ها هم بر خلاف خیلیا که فکر میکنن مهم نیستن، اصلاً اینطوری نیست
عمومیا میتونن رتبه رو کیلومتر ها جابه جا کنن!!
عمومی ها باید بیشتر روی ادبیات تمرین کن
تاریخ ادبیات، املا، معنی، قرابت معنایی و قواعد
من برای تاریخ ادبیات و املا کتابچه های لقمه مهروماه رو گرفتم
میتونی کتابچه معنی رو هم بگیری
برای قرابت معنایی هم من کتاب قرابت معنایی نشر الگو رو داشتم که همش تسته و عالیه
من قرابت معناییم خوب نبود ولی با تمرین کردن عالی شد
برای قواعد هم راستش من چندتا همایش رفته بودم و یه سری جزوه داشتم برای آرایه های ادبی و غیره
برای زبان عربی و انگلیسی و معارف، کتاب های طلایی خط ویژه رو تمرین میکردم
هم خلاصه ای از درسنامه رو دارن هم کلی تست برای تمرین
امیدوارم تونسته باشم کمکی کنم
سلام
برای دو قهرمان استوا
اینجا جشن برپا شده، لطفاً تشریف بیارید