کانون

(1400 مهر 5، 16:13)Tagon نوشته است: [ -> ]سلام 

متاسفانه امروز لغزش داشتم
۵ مهر 

تاگون جان سلام
الان حالت خوبه؟
غسل و توبه رو فراموش نکن
حتما بیا و برامون بنویس دلایل لغزش چی بوده...
باید لغزش ات رو به طور کامل بررسی کنی
انشاالله که این سری میتونی
سعی کن حتما در طول روز برنامه داشته باشی

سلام
خوبید؟
سه ستون پاکی
پنج شنبه☑️☑️☑️
جمعه     ☑️☑️☑️
شنبه     ☑️☑️☑️
یکشنبه  ☑️☑️☑️
دوشنبه  ☑️☑️☑️

الحمدالله

رسیدیم به قسمت قشنگ صاف کاری و افزایش مقاومت بتن پاکی
دستگاه ماله پروانه ای
به دو گارکر ماهر برای ارماتور بندی نیازمندیم

این چندماه حسابی تو استوا کار ِساختمانی داریم ، تنبلی نکنید  

---

نقل قول: خودت به پا مهندس هستیا

نه مهندس کجا بود
اطرافیان مهندس خوندن ماهم یادگرفتیم  
کد ملیت بده سیمان بخریم 

نقل قول: بچه‌ها مگه مهر نشده؟ پس چطور کتاب نیست؟ معلم نیست؟ 
عجب. امسال استثنائاً این‌طور شده. نه؟ 

قبلا گفتم که  
اینجا ایران است   اینکار برای شیرین تر شدن درس انجام داده
 

نقل قول: این چهار روز بهت سخت گذشت؟

شکر خدا ، نه

روزای سخت هم باید آسون بشن

نقل قول: چقدرررر انرژی
انشاالله که ساختمان پاکی محکم باشه

ساختمان شما که برج شده  
بالا هوا خوبه؟

نقل قول: دوستان، من یه مشکلی دارم
خیلی به وسایل ام وابسته میشم
مثلا به موبایل یا لپ تاپ ام خیلی وابسته ام
میدونم کار نادرستی هستا...
نباید به وسایلم انقدر وابسته باشم...
شما چه راهکاری دارید؟

گوشی من که نو نو بود خراب شد
جدا از شوخی از اپ های کنترل ساعت استفاده کن تا اول بفهمی چقدر استفاده میکنی  
بعدش کم و کمترش کن
البته بستگی داره به چه کاری وابسته هستی
مثلا برای یادگیری مدرسه است یا وقت تلف کنی

(1400 مهر 5، 13:08)سرباز گمنام نوشته است: [ -> ]امروز اربعین است رفقا
روزی است که روزای پاکی من به ۱۲۰ روز رسید
یعنی ۳ تا چله رو به پایان رسوندم
بیشتر عوارض این گناه کم رنگ شده
اما باز هنوز افکار آلوده به سراغ ام میاد...
ولی خیلی کم
الحمدلله که به ۱۲۰ روز پاکی رسیدم

سلام

توی چه روزی 120 روزه شدی.
خیلی خیلی مبارکت باشه گمنام جان. 
قدر پاکیت رو خیلی بدون. 


افکار آلوده هم هر چی بهشون کمتر فکر کنی و هر چی کمتر جدی‌شون بگیری، به مرور کم‌رنگ و کم‌رنگ‌تر میشن.
مغز به مرور زمان خودش رو بازیابی می‌کنیه. اتصالات عصبی جدید شکل میده و اتصال‌های قبلی از بین میره.

(1400 مهر 5، 16:13)Tagon نوشته است: [ -> ]سلام 

متاسفانه امروز لغزش داشتم
۵ مهر 

برخیز و عزمی دوباره به پا کن.

به‌نظرت مشکل کجاست؟ 

(1400 مهر 5، 20:35)تاج نوشته است: [ -> ]رسیدیم به قسمت قشنگ صاف کاری و افزایش مقاومت بتن پاکی
دستگاه ماله پروانه ای
به دو گارکر ماهر برای ارماتور بندی نیازمندیم

این چندماه حسابی تو استوا کار ِساختمانی داریم ، تنبلی نکنید  

ماشاءالله خوب واردی ها.
کلاس خصوصی ساعتی چند می‌گیری؟ 

(1400 مهر 5، 11:45)Amirali.d نوشته است: [ -> ]درود
امیرعلی.د/ 1 شهریور/ 3 روز خوب
یک روز دیگه تا رسیدن به هدفم

2 روز مرور مطالب مفید
بدرود 

امیرعلی گل، باید محکم و بااقتدار همین طور پیش بری ها.
نبینم شل کنی. 

سلام  

مشکل و عوامل ، یکی اراده هست و یکی تنبلی و درست پیش نبردن برنامم  .

کلا خ.ا هیچ سودی برام نداشته و می‌خوام که انجامش ندم ولی وقتی درگیر وسوسه میشم مهم ترین دلایل پاکی هم نمیتونه واقعا باعث بشه که همه ی وسوسه ها بدون خطر بگذره.

راستی 

از فردا دوباره به مدت یک هفته غیبت خواهم داشت

البته بعد جشن میرم

تا چندین هفته لازمه که کلا از فکر پاکی و ناپاکی و لغزش و...

دور باشم ، بعد از چند هفته مطالب کانون رو پیگیری میکنم و دوباره غیبت 

دوستان یک موضوع رو بگم ، وقتی من به غیبت میرم یعنی تمام تلاشم رو میکنم که هیچ اثری از پاکی و ناپاکی در ذهنم نمونه و وقتی که هر روز پاک بودنم رو مرور میکنم همیشه این ترس که ممکنه یه روز دیگه ، چند ساعت دیگه یا همین الان لغزش کنم هست  

با این روش حداقلش این بوده که تونستم تا ۱۲ روز برم و نرم توی دوره های ۳ روزه   

ولی همین روش هم کامل نیست ، به ده روز که میرسه زمین میخوره همه چی

یه روش جدید هم برای ترک در نظر دارم ، البته در کنار دیگر روش هام جواب میده و در واقع نقش مکمل داره ، فعلا جزئیاتش رو نمیگم تا نتیجه اش معلوم بشه فقط به طور کلی بخوام بگم روش جایگزین کردن هستش.

سلام
یازدهمین روز پاکی
آخرین روز جهنمی:26 شهریور

نقل قول: ماشاءالله خوب واردی ها.
کلاس خصوصی ساعتی چند می‌گیری؟ 

بزنم به تخته
البته این سرش میزنه

ارزون حساب می کنیم بیا مشتری میشی

---

سلام
کلاس ها حضوری بشه بلکه از مجازی راحت شیم
 
راستی این ایت الله که تازگی فوت شدند عجب انسانی بوده 
خیلی عالم تر از این حرفا بوده

سلام 
جواب دادن به اینکه از چی استرس دارم خیلی سخته.
کلی بگم از اینکه الان اون شخصیتی که میخوام نیستم
1. کلی درس دارم که مونده وتموم نمیشه و من هم به درستیه روش خونندنم مثل قبل اطمینان ندارم
2. از این استرس میگیرم که با خودم میگم من فردا اینکارو باید بکنم واین کارونه اما اونی که باید رو تو طول روز نمکنم و اونی که نبایدو میکنم و اونموقع که کارام میمونه ومن نکردم، استرس میگیرم
3. از اینکه اگه همینطوری پیش بره به اهدافم نمیرسم استرس میگیرم یا4. از خودم نبودن ،اخلاق باب میل خودمونداشتن 5 از حرفه ای عمل نکردن 6از عدم تسلط رو خودم 6.از این حرفارو نوشتن 7. به این چیزا فکر کردن 8. نداشتن دوست 9. نداشتن کسی که رازتو بهش بگی و اونم باهات حرف بزنه 10. از به دست نیاوردن آرامشی که قبلا داشتم 11. از ضعف تو زبان سر کلاس استرس میگیرم 12. ازاینکه یه چیزیو عمیقا میخوام اما انجامش نمیدم (مثل 6صبح پیاده روی مثل داشتن دوست صمیمی مثل فوتبال مثل ارتباط با کسی با زبون دیگه مثل کمک کردن مثل شجاعت داشتن جسور بودن و متفاوت بودن ) 
من میفهمم چی قشنگه میفهمم چی لذت واقعیه میفهمم دنبال چی باید برم میفهمم چی کار باید بکنم ولی نمیکنم جلوی هوانفسمو نمیگیرم تنبلی میکنم حاضر نیستم براش سختی بکشم وقید یه سری چیزارو بزنم انگار ارادم دست خودم نیست و انگار به فکرم ایمان ندارم واعتماد به نفس ندارم وانگار هدفمو فقط برا رویام دارم چون تلاشی براش نمیکنم.

سلام 
پاکی من خیلی خوب داره پیش می‌ره 
و مطمئن هستم میتونم از پس وسوسه ها بر بیام 

امروز هم وسوسه بودم اما جلوش ایستادم 

روزانه چندین بار عوارض خ ا رو‌ دارم مرور می کنم 
خصوصا چند وقت پیش خ ا چندین زخم بهم زد 
 

فعلا می‌خوام درس خوندن و شروع کنم اما می‌خوام کار کنم 
ولی میترسم هر جا برم من و قبول نکنن

(1400 مهر 6، 15:48)amirabbas.s2021 نوشته است: [ -> ]سلام 
جواب دادن به اینکه از چی استرس دارم خیلی سخته.
کلی بگم از اینکه الان اون شخصیتی که میخوام نیستم
1. کلی درس دارم که مونده وتموم نمیشه و من هم به درستیه روش خونندنم مثل قبل اطمینان ندارم
2. از این استرس میگیرم که با خودم میگم من فردا اینکارو باید بکنم واین کارونه اما اونی که باید رو تو طول روز نمکنم و اونی که نبایدو میکنم و اونموقع که کارام میمونه ومن نکردم، استرس میگیرم
3. از اینکه اگه همینطوری پیش بره به اهدافم نمیرسم استرس میگیرم یا4. از خودم نبودن ،اخلاق باب میل خودمونداشتن 5 از حرفه ای عمل نکردن 6از عدم تسلط رو خودم 6.از این حرفارو نوشتن 7. به این چیزا فکر کردن 8. نداشتن دوست 9. نداشتن کسی که رازتو بهش بگی و اونم باهات حرف بزنه 10. از به دست نیاوردن آرامشی که قبلا داشتم 11. از ضعف تو زبان سر کلاس استرس میگیرم 12. ازاینکه یه چیزیو عمیقا میخوام اما انجامش نمیدم (مثل 6صبح پیاده روی مثل داشتن دوست صمیمی مثل فوتبال مثل ارتباط با کسی با زبون دیگه مثل کمک کردن مثل شجاعت داشتن جسور بودن و متفاوت بودن ) 
من میفهمم چی قشنگه میفهمم چی لذت واقعیه میفهمم دنبال چی باید برم میفهمم چی کار باید بکنم ولی نمیکنم جلوی هوانفسمو نمیگیرم تنبلی میکنم حاضر نیستم براش سختی بکشم وقید یه سری چیزارو بزنم انگار ارادم دست خودم نیست و انگار به فکرم ایمان ندارم واعتماد به نفس ندارم وانگار هدفمو فقط برا رویام دارم چون تلاشی براش نمیکنم.

سلام
امیرعباس جان داداش خوبم الان کلی دلیل برای استرس داری درسته؟
از وضعیت درسیت راضی نیستی. از وضعیت اخلاقیت راضی نیستی. از ارتباطات اجتماعیت راضی نیستی. از وضعیت روحی و روانیت راضی نیستی. از تنبلی و ورزش نکردن و ...

اولین کاری که باید بکنی چیه؟
پذیرش وضعیت فعلی.
بپذیری که خیلی چیزا سرجاش نیست. تو خیلی چیزها مشکل داری. تو خیلی چیزها با چیزی که ایده‌آلته فاصله داری.
دیگه هی رو اعصاب خودت راه نرو. قبول کن که چه خوب چه بد این وضعیت فعلیت هست.

قدم بعدی چیه؟
مسئولیت‌پذیری.
بپذیری که مسئولیت درست کردن این شرایط به عهده تویه. هیچ کس جز خودت نمی‌تونه بهت کمک کنه؛ مگر این‌که تو خودت بخوای و شرایط رو تغییر بدی.

قدم بعدی چی؟
خیلی شفاف و روشن مشخص کنی چی می‌خوای. هدف‌گذاری.
مثلا:
1- می‌خوام روزی 5 ساعت درس بخونم - رشته‌ی مهندسی برق قبول بشم - شغل آینده‌ام فلان باشه.
2- صبح‌ها ساعت 6 الی 6:30 پیاده‌روی کنم.
3- تو زمینه‌ی اخلاقی پیشرفت کنم و آدم شجاع‌تر، صادق‌تر و قدرشناس‌تری بشم.
4- یک دوست صمیمی پیدا کنم.
5- ...
6- ...
7- ...

قدم بعدی چیه؟
برنامه‌ریزی و اقدام.
تو که نمی‌تونی یهو به 20 تا هدفی که مشخص کردی برسی. باید پله پله جلو بری.
مثلا برنا‌مه‌ریزی هفته اولت میشه این‌که «روزی 3 ساعت درس بخونی» و «هر روز ساعت 6 الی 6:30 پیاده‌روی بری».
برنامه هفته اول موفقیت‌آمیز بود؟ هفته دوم میشه این‌که «روزی 4 ساعت درس بخونی» و «هر روز ساعت 6 الی 6:30 پیاده‌روی بری».
برنامه هفته دوم موفقیت‌آمیز بود؟ هفته سوم میشه این‌که «روزی 4 ساعت درس بخونی» و «هر روز ساعت 6 الی 6:30 پیاده‌روی بری» و «ریشه‌ی شجاع نبودنت رو پیدا کنی».

یه ذره یه ذره برنامه‌ات رو تغییر میدی به سمتی که ایده‌آل تو هست. 

امیرعباس
انتظار نداشته باش همین‌جوری که تا الان پیش رفتی پیش بری و به نتیجه‌ای متفاوت برسی.
اگه می‌خوای استرس‌هات از بین بره، باید باهاشون روبه‌رو بشی. باید اقدام‌هایی که لازمه رو انجام بدی. باید تغییر کنی.
تغییر هم یک شبه رخ نمیده. یه بازه زمانی لازم داری. از الان که شروع کنی، هفته‌ای سه درصد به انسانی که دوست داری نزدیک میشی. بعد از سی و سه هفته به چیزی نزدیک به صد درصد می‌رسی.

به خودت نگو من از فردا قراره یه انسان کاملا متفاوت باشم. به خودت بگو من تا پایان هفته فقط می‌خوام سه درصد بهتر از هفته قبلم باشم.
این سه درصد نه فشاری روت میاره نه حالت رو بد می‌کنه. اتفاقا کاملا برعکس، وقتی هفته به هفته می‌بینی داری به انسانی که دوست داری تبدیل میشی، کلی شور و نشاط پیدا می‌کنی. 

استرس‌هات به خاطر انجام ندادن کارهایی هست که باید انجام بدی و نمیدی. به خاطر نبودن انسانی که می‌تونی باشی و نیستی. به‌خاطر انجام دادن کارهایی هست که نباید انجام بدی.
خب معطل چی هستی؟
مثل مرد پا شو و اوضاع رو تغییر بده. 

درود
امیرعلی.د/ 1 شهریور/ 4 روز خوب
یک روز دیگه تا رسیدن به هدفم

2 روز مرور مطالب مفید
به دلیل پر بودن وقت توسط مدرسه مطمئن باشید تا آخر های بهار سال بعد قطعا پاکم
بدرود

(1400 مهر 5، 23:32)Tagon نوشته است: [ -> ]سلام  

مشکل و عوامل ، یکی اراده هست و یکی تنبلی و درست پیش نبردن برنامم  .

کلا خ.ا هیچ سودی برام نداشته و می‌خوام که انجامش ندم ولی وقتی درگیر وسوسه میشم مهم ترین دلایل پاکی هم نمیتونه واقعا باعث بشه که همه ی وسوسه ها بدون خطر بگذره.

یعنی منظورت اینه که کلا آدم بی‌اراده‌ای هستی؟
بعید می‌دونم چنین مشکلی داشته باشی.

نظرت چیه از این به بعد روزهات رو بابرنامه‌‌تر بگذرونی؟
چی میشه که به برنامه‌هات عمل نمی‌کنی؟ برنامه‌ات سخته؟ برنامه‌ات غیرمنطقیه؟ مشکل خستگیه؟
این رو باید درست کنی.

و
آدمی که دلیل مهمی برای پاکیش داشته باشه، به‌راحتی حاضر نمیشه ازش بگذره. فکر می‌کنم باید یه تجدید نظر هم در این خصوص داشته باشی.
و
البته که وقتی آدم به مرزهای بدی رسیده باشه و کلی تحریک شده باشه، معلومه که دیگه عقل کار نمی‌کنه. باید بررسی کنی که چی میشه که به چنین جایی می‌رسی. از وقوع چنین وضعیتی پیش‌گیری کنی. 

(1400 مهر 6، 6:12)ArA نوشته است: [ -> ]سلام
یازدهمین روز پاکی
آخرین روز جهنمی:26 شهریور

ماشاءالله آرا جان.
این یازده روز چطور گذشت؟ سخت بود یا آسون؟ 

(1400 مهر 6، 20:22)Silent Voice نوشته است: [ -> ]سلام 
پاکی من خیلی خوب داره پیش می‌ره 
و مطمئن هستم میتونم از پس وسوسه ها بر بیام 

امروز هم وسوسه بودم اما جلوش ایستادم 

روزانه چندین بار عوارض خ ا رو‌ دارم مرور می کنم 
خصوصا چند وقت پیش خ ا چندین زخم بهم زد 
 

فعلا می‌خوام درس خوندن و شروع کنم اما می‌خوام کار کنم 
ولی میترسم هر جا برم من و قبول نکنن

داداش جاهای مختلف می‌تونی درخواست کنی و ببینی کجا تو رو می‌پذیرن.
از نه شنیدن نترس.
شاید پنجاه جا لازم باشه صحبت کنی و نه بشنوی.

اما خب قبلش هدفت رو دقیق مشخص کن که برنامه پنج سال آینده‌ات چیه. می‌خوای تو چه مسیری پیش بری.
الکی از شاخه درس به کار و کار به درس نپری. 

نقل قول: این یازده روز چطور گذشت؟ سخت بود یا آسون؟

آسون خییییلی آسون

(1400 مهر 6، 21:05)آرمین نوشته است: [ -> ]

(1400 مهر 5، 23:32)Tagon نوشته است: [ -> ]سلام  

مشکل و عوامل ، یکی اراده هست و یکی تنبلی و درست پیش نبردن برنامم  .

کلا خ.ا هیچ سودی برام نداشته و می‌خوام که انجامش ندم ولی وقتی درگیر وسوسه میشم مهم ترین دلایل پاکی هم نمیتونه واقعا باعث بشه که همه ی وسوسه ها بدون خطر بگذره.

یعنی منظورت اینه که کلا آدم بی‌اراده‌ای هستی؟
بعید می‌دونم چنین مشکلی داشته باشی.

نظرت چیه از این به بعد روزهات رو بابرنامه‌‌تر بگذرونی؟
چی میشه که به برنامه‌هات عمل نمی‌کنی؟ برنامه‌ات سخته؟ برنامه‌ات غیرمنطقیه؟ مشکل خستگیه؟
این رو باید درست کنی.

و
آدمی که دلیل مهمی برای پاکیش داشته باشه، به‌راحتی حاضر نمیشه ازش بگذره. فکر می‌کنم باید یه تجدید نظر هم در این خصوص داشته باشی.
و
البته که وقتی آدم به مرزهای بدی رسیده باشه و کلی تحریک شده باشه، معلومه که دیگه عقل کار نمی‌کنه. باید بررسی کنی که چی میشه که به چنین جایی می‌رسی. از وقوع چنین وضعیتی پیش‌گیری کنی. 

(1400 مهر 6، 6:12)ArA نوشته است: [ -> ]سلام
یازدهمین روز پاکی
آخرین روز جهنمی:26 شهریور

ماشاءالله آرا جان.
این یازده روز چطور گذشت؟ سخت بود یا آسون؟ 

(1400 مهر 6، 20:22)Silent Voice نوشته است: [ -> ]سلام 
پاکی من خیلی خوب داره پیش می‌ره 
و مطمئن هستم میتونم از پس وسوسه ها بر بیام 

امروز هم وسوسه بودم اما جلوش ایستادم 

روزانه چندین بار عوارض خ ا رو‌ دارم مرور می کنم 
خصوصا چند وقت پیش خ ا چندین زخم بهم زد 
 

فعلا می‌خوام درس خوندن و شروع کنم اما می‌خوام کار کنم 
ولی میترسم هر جا برم من و قبول نکنن

داداش جاهای مختلف می‌تونی درخواست کنی و ببینی کجا تو رو می‌پذیرن.
از نه شنیدن نترس.
شاید پنجاه جا لازم باشه صحبت کنی و نه بشنوی.

اما خب قبلش هدفت رو دقیق مشخص کن که برنامه پنج سال آینده‌ات چیه. می‌خوای تو چه مسیری پیش بری.
الکی از شاخه درس به کار و کار به درس نپری. 

بله داداش ولی بنظرم از سرزنش شدن بیشتر میترسم تا اینکه قبولم نکنن 
از طرفی از بروز دادن اخلاق های خوب خودم میترسم 

فکر کنم بخاطر نبود عزت نفس باشه

سلام
خوبید؟
سه ستون پاکی
پنج شنبه☑️☑️☑️
جمعه     ☑️☑️☑️
شنبه     ☑️☑️☑️
یکشنبه  ☑️☑️☑️
دوشنبه  ☑️☑️☑️
سه شنبه☑️☑️☑️

شکرخدا

صاف کاری کف تموم شد
دست تنها ارماتور بندی و قالب بندی ستون انجام دادم
فردا ماشین پمپ بتن ریز میاریم 

---