کانون

سلام
شبتون بخیر
دوستانی که لغزش کردن، مراقب باشن که سریالی نشه.
اگر رفتید غیبت خیلی مراقب خودتون باشید
منتظریم که با پاکی برگردید

---

نیما جان خداقوت
ماشاالله
فردا ۷ روز پاک داری

---

---

محسنین جان خداقوت  
پرقدرت ادامه بده

با سلام 
آقای  رسول م ، به جمع دوستان بهبودی در گروه استوا خوش آمدید

(1400 اسفند 4، 0:51)شادن نوشته است: [ -> ]با سلام 
آقای  رسول م ، به جمع دوستان بهبودی در گروه استوا خوش آمدید

سلام 
ممنون از بچه ها که خوش امد گفتن

اعلام وضعیت فک کنم باید بکنم

آبتین
30 بهمن دقیق یادم نیس
4 روز پاکی

(1400 اسفند 4، 12:11)بازیکن نفر 13 نوشته است: [ -> ]سلام 
ممنون از بچه ها که خوش امد گفتن

اعلام وضعیت فک کنم باید بکنم

آبتین
30 بهمن دقیق یادم نیس
4 روز پاکی

خداقوت آبتین جان
ماشاالله
داداش جان کلاس چندمی؟

سلام 
بسی داغون تو این روزای خاکستری که باید رنگی می بود ولی خراب شد...........

مهم ترین عامل شکستام
  دیدن تلوزیون بود
سر کلاسا نبودن 
درس نخوندن
فکر منفی نسبت به آینده

سلااااااااااااااااااااام
حال داداشای گل استوایی چطوره؟
میگم این ماه آخر سال برنامه تون چیه؟
به نظرتون چیکار کنیم که برای سال جدید و البته، قرن جدید آماده بشیم؟
من که میگم اولویت اول رو روی پاکی بذاریم؛ کلی حس و حال خوب داره، با پاکی وارد سال و قرن جدید شدن؛ مگه نه؟
میگم قضیه این غیبت رفتنا چیه؟
نکنه فکر کردید مثل مدرسه حضوری، اسفند رو میتونید بپیچونید؟

بچه‌ها برای اعلام وضعیت مسابقه عیدانه به همراه اعلام وضعیت گروهی مستقلمون، باید دوتا اعلام وضعیت داشته باشیم:
مثال:

مهدوی/ 1 بهمن 1400/ 33 روز خوب

اعلام وضعیت مسابقه عیدانه:
مهدوی/ 30 بهمن 1400/ 5 روز خوب

به این شکل اعلام وضعیت کنیم تا برای جمع آوری امتیازات، خدایی نکرده اسم کسی از قلم نیفته

---

امیرمحمد جان
داداش پس کجا رفتی؟
میخواستم برنامه گردهمایی رو اعلام کنم؛ کلی دوق داشتی براش؛ گردهمایی بدون امیرمحمد؟ مگه میشه مگه داریم؟
داداش جان اول بذار یک هفته پاکیت رو بهت تبریک بگم
بالاخره این باور که نمیتونی بیشتر از دو سه روز پاک باشی رو شکستی. باور کن تو میتونی برای 10، 100، 1000 و برای همیشه هم پاک باشی؛ فقط کافیه خودتو باور داشته باشی و برنامه درستی بچینی




امیرعباس جان
داداش گلم، به تجربه بهت میگم که کنار اومدن و آروم پیش رفتن برای شروع و ادامه پاکی اصلاً سازگار نیست. توی اینجور مواقع باید قاطع تصمیم گرفت و ادامه داد
این روزا هم میتونن حسابی رنگی رنگی باشن؛ وقتی که خودتو در حال پیش روی میبینی
درس نخوندن و اهمال کاری و تنبلی رو بذار کنار. میدونم چه حالی داری ولی باید برنامه های خودتو اجرا کنی. اولش سخته ولی کم کم و دو سه روز بعد که میبینی داری راه میفته دوباره انگیزه ات از قبل هم بیشتر میشه و باز به اوج خودت برمیگردی
برای درس خوندن، کتابخونه رو در اولویت قرار بده. برای تفریح، تفریحات فیزیکی رو در نظر داشته باش
درسته قدری سخته اما جلو که میری میبینی راحت تر شدی و بهتر میتونی مدیریت کنی




سرباز گمنام جان
سلااااااااااام به داداش سرباز عزیزمون
داداش کجا بودی که دلتنگت شدیم؛ حالت چطوره؟
میبینم که حسابی داری تلاش میکنی و پاکیت مثل یه گوهر نایاب درخشان شده
باس حواسم باشه بهم نرسی وگرنه باختم




نیما جان
سلاااااااااااام به داداش نیمای گل و گلاب
حالت چطوره نیما جان؟ بهتری داداش؟
6 روز پاکیت مبارک
امیدوارم خودت و خانواده محترمت هم در صحت و سلامتی به سر ببرید

محسنین جان
سلام داداش محسنین جان 
میبینم حسابی کوزه آب رو برداشتی داری نهال پاکی رو هر روز آبیاری میکنی 
تازه فعالیت داوطلبانه ات هم حکم نور آفتاب رو داره و میتونه کلی به رشد پاکیت کمک کنه 
سؤال قشنگ و به جایی پرسیدی. ماهیت این باور که میگن چیه؟
اصلاً تعریف باور چی هست؟
باور یا همون اعتقاد، یه نوع پذیرش ذهنی هست که میتونه در اثر تکرار، اثر خودش رو بذاره. حالا این باور میتونه مثبت باشه یا منفی.
باور در کل همون ذهنیتی هست که در ناخودآگاه انسان وجود داره.
برای همینه که ما باورهامون نسبت به پاکی رو ثبت میکنیم و اونها رو مدام باید تکرار کنیم تا ملکه ذهنمون بشه. چون ما در وهله اول اونها رو قبول کردیم، و حالا با تکرار، اونها رو به نقاط جالب توجه و خاص برای ذهنمون تبدیل میکنیم.
اگه بخواییم از منظر مکاتب امروزی و یا مکاتب قرن پیش به مسئله نگاه کنیم، تقریباً اکثر اونها تا همین مرحله باور میرسن. اما ما یه مرحله فراتر و برتر از باور داریم و اون هم ایمان هست.
خیلی ها فکر میکنن این دوتا یکی هستن اما اینطور نیست.
اعتقاد صرفاً یک جور تسلیم ذهنی نسبت به یک حقیقت هست و شامل باورقلبی نمیشه اما ایمان، تعلق قلبی هست که همراه با عمل میاد.
در واقع مقام فکر و اندیشه در اعتقادات هست؛ این در حالیه که مقام عمل در ایمان انسان وجود داره.
تا زمانی که فکر و اندیشه و استدلالات عقلانی در قالب براهین و دلایل عقلی باقی بمونه و وارد قلب انسان نشه و تبدیل به باور قلبی نشه؛ مقام عمل و رفتار میتونه از اون دور باشه یا در کل میشه گفت از اون مُنفَک(جدا شده) هست.
اما وقتی این براهین و استدلالات عقلی و اعتقادات فکری به باور قلبی تبدیل شدن؛ اون موقع هست که فکر و اندیشه و رفتار و عمل انسان در همدیگه آمیخته و یکی میشن. اینه که می‌بینیم خیلی از انسان های به امور زیادی ممکنه اعتقاد و باور داشته باشن اما عمل و رفتار اونها هیچ سنخیتی با تفکراتشون نداره 
پس برای رسیدن به ایمان، باید باورها و اعتقاداتمون رو تقویت کنیم و اندیشه و فکرمون رو در راستای رسیدن به حقیقت به کار ببریم. حالا این حقیقت میتونه در باب پاکی باشه یا امور دیگه.
خیلی فلسفی و سنگین شد فکر کنم 



امیرعلی جان
داداش عزیز
تحلیلت خوب بود؛ اما حواست هست همین دلایل داره تکرار میشه؟ 
هنرت در این باید باشه که از یه سوراخ، دو بار گزیده نشی 
داداش حالا چرا غیبت؟ 
البته که لیاقت داری و میتونی؛ فقط کافیه هوشمندانه عمل کنی 
حالا که نیستی مجبورم تا برگردی صبر کنم تا راه های دیگه ای رو امتحان کنیم 
امیدوارم تا اون موقع همه چی عالی باشه و پاک پاک باشی؛ ولی یادت باشه که هر وقت حس کردی اوضاع اورژانسی شد، حتماً برگرد پیشمون تا از لغزش جلوگیری کنی 




آرین جان
داداش 5 روزگی پاکیت مبارک 
ان شاءالله همیشه پر انرژی باشی 
منتظر اعلام وضعیت های روزانه ات هستیم 
نوشته بودی که تا یه حس منفی بهت دست میده، میدی سراغ لغزش. این یه روندیه که اینقدر تکرار شده که تبدیل به عادت شده. پس باید این چرخه شکسته بشه و جایگزین هایی برای خ.ا موقع داشتن حس منفی تعریف کنی 



مهدی جان
داداش گل حالت چطوره؟ 
میدونی مهدی؟ این حس بن بستی رو خیلیا تجربه کردن. اما به نظرم برای خودت هدف بذار. همیشه سعی کن رکورد خودت رو بشکنی توی پاکی؛ اینجوری این بحث تخیلی طلسم شدن از بین میره.
اگه مدام سر چهار روز لغزش میکردی الآن بگو حداقل یک روز بیشتر باید پاک باشم. به روز پنجم که رسیدی، برای خودت هدف تعیین کن و تصمیم بگیر که فرداش هم رکورد امروزت رو بشکنی و بشه 6 روز و....
همین روند رو که بری جلو میبینی که کلی روز پاک داری و هر روز داری رکورد دیروزت رو میشکنی و عملاً هر روزت از روز قبلش بهتر شدی 




تاگون جان
سلام و 201 سلام به تاگون عزیز 
پس بالأخره برنامه 15 دقیقه ای رو شروع کردی 
خب، تعریف کن ببینم؛ چطور پیش رفت؟ آسون بود یا سخت؟ اگه کسی بخواد مقاله بخونه، بستگی به حجم مقاله، 1 الی 3 روز وقت میخواد تا با 15 دقیقه مطالعه روزانه تموم کنه 
خب غیر از مقاله خوانی چیز دیگه ای هم هست؟ مثلاً انجام یک سری فعالیت ها و...؟
تاگون جان این اعلام وضعیت توی تاپیک ها برای اینه که فرد رو متعهد کنه به اون فعالیت و باعث سرعت بخشیدن تثبیت عادتش بشه؛ تو میخوایی از مرحله بعد شروع کنی؟ 
از همین الآن برو شرکت کن تا کمکت کنه به مرحله تثبیت برسونیش 

(1400 اسفند 4، 0:51)شادن نوشته است: [ -> ]با سلام 
آقای  رسول م ، به جمع دوستان بهبودی در گروه استوا خوش آمدید

(1400 اسفند 4، 12:11)بازیکن نفر 13 نوشته است: [ -> ]سلام 
ممنون از بچه ها که خوش امد گفتن

اعلام وضعیت فک کنم باید بکنم

آبتین
30 بهمن دقیق یادم نیس
4 روز پاکی

سلااااااااااااااااااااام  
دوستان عزیز، آبتین و رسول به گروه استوا خیلی خوش اومدید  
حالتون چطوره؟ اوضاع احوال؟  

داریم به نوروز نزدیک میشیم و باید سال جدید رو با شکوفه های بهاری پاکیامون جشن بگیریم  


بیایید یه کم دمنوش بهار نارنج نوش جان کنید تا بعدش با هم گپ بزنیم و بیشتر با هم آشنا شیم  




خب بیایید یه کم از خودتون برامون بگید  
چند سالتونه؟ کلاس چندمید؟ رشته تحصیلیتون چیه؟
چطوری کانون رو پیدا کردید؟ قبلاً چقدر برای پاکی تلاش کردید؟ فکر می‌کنید راه رسیدن به پاکی چیه؟



منتظریم تا بیشتر باهاتون آشنا بشیم


دوباره بهتون خوش‌آمد میگم

راستی بچه‌ها


برای گردهمایی به نظرتون چه روزایی مناسب هست؟
این هفته گردهمایی داشته باشیم؟
چه ساعتی باشه مناسبه؟


البته ترجیحاً شب باشه که تقریباً همه بتونیم شرکت کنیم


پیشنهادتون رو بگید تا به یک تاریخ و ساعت مشخص برسیم

سلام دوستان متاسفانه شكست خوردم  بازم

چند ماهه كه 1 هفته رو خيلي زور ميتونم برم چون خيلي توي اين چند ماه شكست خوردم و ركورد منم 40 روزه
دوستان لطفا كمكم كنين امسال كنكور دارم و خيلي درسم خوبه اما اين لعنتي نميزاره چيكار كنم 
خيلي خيليييي تحت فشار بودم 
 نزديك 9 سال از عمرم رو گرفت اصلا پاك زندگي كردن يادم رفته دوستان كمكم كنين تو رو خدا
درسم خوبه ولي با دستاي خودم دارم خودمو بدبخت ميكنم و تمام آرزو هام رو به باد ميدم 
دوستان من ميخوام تركككككككككك كنم چرا نميتونم ديگه بريدممممممممم اين لعنتي چرا دست از سرم بر نميدارههههه
از مسابقه عيدانه هم جذف شدم حيف 
4 سال كه ميخوام ترك كنم  ولي نميشه

راستش من قصد دارم برای سال بعد که کنکور دارم اگر اوضاعم درست نشد برم سراغ مشاور ، نمیدونم خانوادم متوجهش میشن یا میتونم بدون اینکه آگاه بشن برم . 

ولی یه روز یه نفر بهم گفت اونا میدونن قضیه چیه و به روت نمیارن ، اون موقع دیگه چیزی برای از دست دادن ندارم و حداقل یه شانس دارم ! شانس اینکه قبل از اینکه اوضاع کامل کامل خراب بشه از این اوضاع خلاص بشم . مثل نقشه دوم پروفسور (:

(1400 اسفند 2، 22:46)*مهدی* نوشته است: [ -> ]بالاخره لغزش
امروز خیلی روز سختی بود و پر از فراز و نشیب ، ۱ بار از تنهایی فرار کردم 
ولی چه کنم که باز به لغزش زیاد فکر کردم و خودم رو باختم و عکس هایی که نمیبایست ببینم و دیدم
و باز هم طلسم ۴ روزه
و باز حس بن بستی و لاعلاجی به جزء لغزش
و باز تصمیم اشتباه 
امیدوارم زود به مسیر برگردم گردم

این حس بن بستی و همیشه به لغزش ختم میشه خیلی داره پر رنگ میشه و ناامیدم میکنه از پاکی 
یکم امید بدید ممنون میشم

سلام و دورد
متأسفانه بعد از این لغزش دو لغزش سریالی داشتم که به خاطر شل گرفتن پاکی هست که دوباره باید خودم رو جمع کنم و حواسم خیلی به کارهام باشه که لغزش نکنم و گرنه اصن نمیفهمم که چطوری زندگی میکنم و وقتم رو میگذرونم

(1400 بهمن 21، 20:06)*مهدی* نوشته است: [ -> ]

(1387 آذر 8، 22:25)davoodgt نوشته است: [ -> ]سلام به همه
چطور میشه خود ارضایی را ترک کرد؟

سوالی که برای همه ما هست. ایا دارویی داره؟ ایا دعایی چیزی هست بخونیم رفع بشه؟ یعنی میشه ؟ شاید بشه

خیلی از این سوالها تو ذهن ما هست. حالا من نظر خودمو میگم. من بارها شکست خورده بودم و این تصور برام ایجاد شده بود که دیگه ترک برام غیر ممکن هست. بعد از هر شکست منتظر شکست بعدی بودم. ترک تنها برام یه ارزو بود. ناامیدی و افسردگی، بی ارادگی تمام وجودم را فرا گرفته بود. طوری که هیچ درد و دلی نمی تونست من را اروم کنه(حتی با خدا حرف زدن؟)، چرا؟

چون نمی خواستم چون نا امیدی افسردگی بی ارادگی شرایط محیط و استرس ومشکلات و ... را بهانه می کردم . بله من هرگز فکر نمی کردم که ترک خود ارضایی واقعیت داره و ممکنه و این سوال تو ذهنم بود" چطور میشه ترک کرد" با این شرایط من این سوالی عبث و بیهوده بود. من هیچ وقت تصمیم قاطع نگرفته بودم. شیرینی گناه و پشیمانی را با هم تجربه می کردم و هرگز نخواستم ترک کنم.  شاید چند روزی دوام میاوردم اما با طرز نگاه(به خاطر افسردگی شدید و نا امیدی) من به این مساله دوباره خراب می کردم.


پس باید چیکار کرد باید طرز فکرم را عوض می کردم. من خیلی چیزها از اعضای این تالار و وبلاگها یاد گرفتم(کسایی که تازه وارد هستن حتما یه گشتی تو تالار بزنید .. یاد گرفتم که روحیاتم را عوض کنم و ترک را برای خودم واقعیت ببینم نه یک ارزو. و یاد گرفتم قاطع تصمیم بگیرم. خواستم و در این مدت خیلی وسوسه شدم اما به یاد تصمیمم بودم ومبارزه کردم .به این مسئله که برام خیلی بزرگ بود ، مسلط شدم. هدف های والایی برای خودم در نظر گرفتم.

دیدتون را به این مسئله عوض کنید مطمئن باشید نتیجه می گیرید. باورها مون را باید ریشه دار کنیم تا در برابر هیچ طوفانی قامت خم نکنیم.
والسلام

(1400 اسفند 4، 19:30)NIMA GUYRACER نوشته است: [ -> ]سلام دوستان متاسفانه شكست خوردم  بازم

چند ماهه كه 1 هفته رو خيلي زور ميتونم برم چون خيلي توي اين چند ماه شكست خوردم و ركورد منم 40 روزه
دوستان لطفا كمكم كنين امسال كنكور دارم و خيلي درسم خوبه اما اين لعنتي نميزاره چيكار كنم 
خيلي خيليييي تحت فشار بودم 
 نزديك 9 سال از عمرم رو گرفت اصلا پاك زندگي كردن يادم رفته دوستان كمكم كنين تو رو خدا
درسم خوبه ولي با دستاي خودم دارم خودمو بدبخت ميكنم و تمام آرزو هام رو به باد ميدم 
دوستان من ميخوام تركككككككككك كنم چرا نميتونم ديگه بريدممممممممم اين لعنتي چرا دست از سرم بر نميدارههههه
از مسابقه عيدانه هم جذف شدم حيف 
4 سال كه ميخوام ترك كنم  ولي نميشه

سلام داداش عزیز 
میفهمم حالت رو چون خودم امروز خراب کردم و از موقعی کانون اومدم روزهای خوبم به ۱۶ روز نرسیده
پیشنهاد میکنم این پست اولی که نقل قول زدم رو بخونی و کم کم همه ی دریچه های لغزش و علت های هر لغزش رو از بین ببری 
موفق باشی