سلام به داداش های استوایی
امیدوارم حالتون خوب باشه.
از داداش های عزیزم یا باب الحوائج و تاج بابت کمک ها و صحبت های خوبشون خیلی ممنونم
(1402 خرداد 6، 16:22)Abolfazl. Kh نوشته است: [ -> ]بسم الله الرحمن الرحیم
سلام دوستان حالتون چطوره؟امیدوارم که خوب و خوش باشید انشاالله...
من که خیلی خوب نیستم...اصلا نمیتونم هیچ کاری بکنم...
امتحانات خیلی سرم رو مشغول کردن...ولی بازم نمیتونم نفسم رو کنترل کنم..هی شکست میخورم...هیچ نقطه مثبتی تو خودم نمیبینم...
یه جوری ناراحت و بی حوصله میشم که حتی حوصله ام نمیکشه بیام تو کانون و برا ترک مطالعه کنم...هی وسوسه میشم و نمیتونم از خودم مقاومتی بکنم
خلاصه که وضعم زیاد جالب نیست...به کمک نیاز دارم شدیدا...
فعلا یا حق
Abolfazl.kh ا/ 1402/03/05 /0 روز خوب
چرا خیلی خوب نیستی داداش جان؟
ماشاءالله یه نوجوون به این خوبی که می خواد این گناه رو ترک کنه و یک زندگی سالم داشته باشه، چرا باید بی حوصله باشه؟
درک می کنم که امتحانات و استرس هایی که به آدم وارد میشه، باعث بی حوصلگی میشه.
وقتی هم که آدم بی حوصله بشه، وسوسه ها به سراغش میاد که بره سمت اون گناه.
داداش خوبم باید تلاش کنی تا زندگیت رو بر مدار برنامه ریزی درست قرار بدی تا هم به برنامه های درسی برسی، هم مطالعه غیردرسی داشته باشی، هم تفریحت سر جاش باشه، هم عبادت و انجام واجبات الهی رو به جا بیاری و هم بتونی آگاهانه برای ترک گناه تلاش کنی
تا موقعی که نتونی برنامه های زندگیت رو سر و سامون بدی، دوری از استرس ها و تحمل فشارها برات سخت تر میشه
(1402 خرداد 8، 19:48)Abolfazl. Kh نوشته است: [ -> ]دوستان سلام وقتتون بخیر.امیدکارم که حالتون خوب و خوش باشه...
این سوال دادش محمدحسین رو دیدم یهو با خودم گفتم ای دل غافل...ابوالفضل تو اصلا الگو داری؟؟؟که جوابش منفی شد...واقعا الگویی تو زندگی ندارم...نمیدونم شاید نا محسوس داشتم و خودم خبر نداشتم...
آخه من از بچگی سعی کردم راه درست رو برم و با الگو کار نداشتم...مثلا مسجد برم،هیئت برم،نماز بخونم ،درسم رو بخونم و به سمت هدف هام برم؛متاسفانه الگویی برای بقیه زندگیم ندارم و باید یه الگوی خوب پیدا کنم مثلا از اهل بیت،از علما و...
این روزا سعی میکنم از محرکات دور باشم و الحق جواب هم داده،۳ روزه شکر خدا پاکم اونم فقط از محرکات دور شدم و گوشیمو پاک سازی کردم.
Abolfazl. Khا/1402/03/05/ 2 روز خوب
این که خیلی عالیه ابوالفضل جان که از همون بچگی سعی کردی در مسیر درست حرکت کنی و با محیط های مذهبی ارتباط داشته باشی
سعی کن این روحیه رو حفظ کنی و ایمان خودت رو قوی کنی.
در مورد انتخاب الگو هم باید توجه داشته باشیم که ما کلاً باید دنبال دریافت نکات مثبت باشیم.
بعضی وقت ها وقتی کسی رو الگو قرار میدیم، فکر می کنیم اون فرد بی خطا هست و ممکنه جایی خطا کنه و ما بدون توجه به این موضوع ازش الگوبرداری کنیم.
باید یک معیار منطبق با قرآن و معصومین (علیهم السلام) داشته باشیم تا دچار این خطا نشیم.
راستی ماشاءالله به این 2 روز خوبت
منتظر اعلام وضعیت های پاک و خوبت هستیم
(1402 خرداد 9، 14:24)مرد مقاومت نوشته است: [ -> ]آقا بخدا من به یک مورد پی بردم که میگن گناه برای انسان عادی میشه ...من واقعا دارم میترسم .
چون متوجه شدم دیدن عکس و فیلم با اینکه گناه هست ولی من بازم دارم نگاه میکنم و برام عادی شده
راهکار بدید توروخدا
داداش جان، بابت شرایط بدی که داری متاسفم.
بله عادی شدن گناه، بسیار خطرناک هست و باید ازش ترسید.
عامل مصیبت های امروز انسان ها و جوامع در این دنیا، عادی شدن گناه در نظر انسان هاست.
یعنی انسانی که وقتی برای اولین بار می خواست گناه کنه، از شرم و حیا می خواست آب بشه و به زمین بره، امروز راحت تر از آب خوردن، گناه رو انجام بده.
باید به خدا پناه ببریم و به درگاهش توبه کنیم و به طور جدی برای جبران گناهان، تلاش کنیم.
داداش خوبم همین که به این نتیجه رسیدی که گناه داره برات عادی میشه، جای شکر داره ولی کافی نیست.
شما باید از این چرخه باطل که در اون گرفتار شدی خارج بشی و روزهای خوبت به ثبات برسه.
باید برای ترک نگاه حرام، دنبال جایگزین باشی.
یعنی مواقعی که وسوسه میشی که نگاه حرام کنی، باید به موارد خوب و پاک نگاه کنی.مثل تصویر کعبه و حرم های امامان، تصویر مساجد تاریخی و معماری اسلامی، تصویر درختان و گل ها و امثال این ها.
و سعی کنی فکرت رو به همین سمت ببری.
اگر به این تصاویر دسترسی نداری می تونی چشمت رو ببندی و این تصاویر رو در ذهنت بیاری و روی اون فکر کنی.
می تونی این کارها رو انجام بدی داداش جان؟
(1402 خرداد 11، 8:42)مرد مقاومت نوشته است: [ -> ]دوباره لغزش اما اینبار بشدت دلیلم فرق داره فک کنم تو زندگی کلا چندین بار یعنی کمتر از ۶ بار به این دلیل خ.ا انجام دادم .
اونم از اعصاب خوردی شدید هست که فقط از خ.ا به عنوان مسکن استفاده بشه...
و این لغزش هم همین دلیل رو داشت
داداش جان، این همون جریان عادی سازی هست که گفتم.
نباید اجازه بدی که خودارضایی به خاطر استرس، برات عادی بشه.
به این فکر کن که با خودارضایی، اعصاب خردی ها حل میشه؟
یا حالت چندین برابر بدتر میشه؟
برای اعصاب خردی ها هم 2 راه بیشتر نیست.
یا باید سعی کنی با آرامش و خونسردی راجع به راهکارهای خوب کردن حالت فکر کنی و دنبال چاره باشی.
یا هم که اگر در تواناییت نیست که کاری انجام بدی، سعی کنی لااقل کمتر به اعصاب خردی هات فکر کنی و از خدا کمک بخوای که راه درست رو در پیش روت قرار بده.
باید صبرت رو زیاد کنی داداش جان.
نظر خودت چیه؟
(1402 خرداد 6، 20:47)مرد مقاومت نوشته است: [ -> ]دقیقا شرایط الان این دوستمون رو من هم تجربه کردم.
دقیقا بعد از خ.ا
دیگه حوصله ی هیچ کار و هیچکسی رو ندارم .
و بشدت پرخاشگری میکنم .
ابوالفضل جان داداش به خودت بگو این شرایط تا کی ادامه داره .
بلاخره که باید از این دور باطل بیرون بیای
راهکار خودت که به داداش ابوالفضل گفتی هم خوب بود.
ولی خودت هم باید بهش عمل کنی، درسته؟