خب یه چیزی.
حالا که امیرعلی میخواد لیست محدودیتهاش رو بنویسه، چطوره که بقیه هم بنویسن؟
لیست محدودیتها یعنی چی؟
یعنی کارهایی که نباید انجام بدیم. اگه انجام بدیم از مسیر پاکی ممکنه خارج بشیم و کار به لغزش کشیده بشه.
لیست محدودیت مثل چی؟
- ظهر نخوابم. اگه بخوابم شب خوابم نمیبره.
- شب بیشتر از ساعت 11 بیدار نمونم.
- مواد غذایی با طبع گرم زیاد نخورم و اندازه نگه دارم.
- گوشی رو فقط برای درس و کانون استفاده کنم و جای دیگه نرم.
- روزی که وسوسه دارم حمام نرم.
- وقتی وسوسه دارم در اتاقم رو نبندم و خودم رو تو موقعیت تنهایی برای گناه نذارم.
هر کس محدودیتهای خاص خودش رو داره.
محدودیتهای شما چیه؟
نقل قول: 3 ستون پاکی استوار هستن؟ میخوایم واسه رکوردشکنی اسمت رو رد کنیم.
بله، انشالله ۴ ماه های پایانی سال پاک تموم بشه
______
۷ صبح که یه مقدار چیز خوردم و رفتم مدرسه ، زنگ چهارم ساعت ۱۴ دیگه توانش نداشتم
اعصابم و حوصله ام توی مسیر رفت و برگشت داغون میشه
۳ کیلومتر بیشتر نیست ولی با گرسنگی و خستگی ترکیب بشه دهن آدم مورد عنایت قرار میگیره
آقایون داداشام برید کنار که باد نبردتون
آرا
12 ابان 1400
پاکی:24 روز
خدا یا شکرت
اون اولی هم فقط شوخی بود
(1400 آذر 6، 22:04)آرمین نوشته است: [ -> ]سلام
امیرعلی جان
خوش برگشتی داداش عزیز.
آدم محدودیتها رو برداره معلومه که کلهپا میشه. پس یه لیست جدید از محدودیتها برای خودت بنویس. و انجامشون بده.
آفرین به تو که چالشت رو مقداری انجام دادی.
کمر همت بستی برای نماز امیرعلی؟ میدونستی خدا به نمازت احتیاجی نداره اما تو برای سلامت روحی و قلبیت سراسر نیازی؟
موفق باشی تو مدرسه.
ممنون داداش عزیز
بله،چشم.
داداش جان یکم انگیزم رو با توجه به گذشته برای نماز از دست دادم ولی خب گذشته ها گذشته، از زمان حال باید شروع کرد،بله میدونستم ممنون بابت یاد آوری
ممنون
سلام
این چند روز خیلی دارم سر وسوسه عذاب می کشم
سعی بر این هست که بیکار نباشم
اما دارم دیوونه میشم از این حجم وسوسه
سلام
دلیل اشتباه ۷ آذر
اصن نفهمیدم چی شد
یک دفعه همه چی رو باختم
وای چقدر بده
درگیر یک لذت چند دقیقه ای و زودگذر
نگاهم رو کنترل کردم ولی ذهنم دست شیطان بود و موقع استراحت بعد از مدرسه بودم که رفتم توی شاد و تو گروه درسی مون عکس هایی عادی و غیر تحریک کننده
رو دیدم ولی ذهن مریض من شروع کرد به د*** کردن و ادامه داد و شیطون هم گفت ولکن دیگه تو شکست خوردی اورژانس نمیخواهی بری و رفتم همون چیزی رو که دیروز میخواستم سرچ کنم و نکردم امروز سرچ کردم و بعد هم رفتم اینست* رو نصب کردم و .....
خیلی بد گول خوردم
راهکار:
الکی تو گوشی نرم و موقع استراحت یا بخوابم یا درس بخونم
وقتی خطر رو حس کردم لفتش ندم و سریع به داد خودم برسم
گول شیطون رو نخورم و نگم کار از کار گذشته
حواااااااااسم بیشتر باشه
پ.ن: ۶ ماه از ورودم به کانون میگذره ولی من هنوز آدم نشدم و دارم توی باتلاق دست و پا میزنم
ی لغزش دیگه ، یه شکست دیگه
مغزم مدام میگه لغزش ؟ شکست ؟ نه این فقط اعتماد به غریزه ات بوده
دیگه واقعا نمیدونم شاید باید از اول اول ترک رو شروع کنم شایدم باید دست بکشم ، ولی خب دست بکشم همه چی خرابتر میشه ، بخوام همه چی رو هم درست کنم باز خرابتر میشه و هی درجا میزنم .
شاید بگی درجا زدن بهتر از اینه که عقب تر بری و دور تر بشی ، شاید حق با تو باشه اما دیگه واقعا خستم .
بخوام ترک کنم مغزم نمی پذیره ، ترک نکنم هم همه چی رو از دست میدم.
برای من یکی که دیگه همه چی دو سر سوخته ، نه انگیزه ای نه انرژی ای . ولی شما سعی کنید .
( سخت تر از این که بتونی عوض بشی و عوض هم بشی ولی چند روز بعد بشی همون آدم قبل ، اینه که دیگه نتونی عوض بشی )
سلام
امیدوارم حال دلتون خوب و آسمون زندگیتون آبی آبی باشه
امروز روز هشتم پاکی هست
در کل طول عمر که درگیر این گناه بودم دومین تلاشم هست برای پاکی
تا امروز همه چی خوب پیش رفته و خودم رو با مشغول کردن به درس از تحریک دور کردم
اما کم و بیش ترغیب میشم
ولی چون خودم اول متعهد به خودم و بعدا متعهد به شما میدونم
دارم کنترل میکنم
دعام کنید رفقا
(1400 آذر 7، 20:10)khadem. نوشته است: [ -> ]سلام
امیدوارم حال دلتون خوب و آسمون زندگیتون آبی آبی باشه
امروز روز هشتم پاکی هست
در کل طول عمر که درگیر این گناه بودم دومین تلاشم هست برای پاکی
تا امروز همه چی خوب پیش رفته و خودم رو با مشغول کردن به درس از تحریک دور کردم
اما کم و بیش ترغیب میشم
ولی چون خودم اول متعهد به خودم و بعدا متعهد به شما میدونم
دارم کنترل میکنم
دعام کنید رفقا
سلام
خادم جان تبریک بهت میگم که هشت روز پاکی رو سپری کردی.
بله. وقتی مشغول باشی راحتتر میتونی پاک بمونی.
کلاس چندم هستی؟ چه رشتهای؟
ما دعات میکنیم. تو هم برای ما دعا کن.
(1400 آذر 7، 14:28)*مهدی* نوشته است: [ -> ]پ.ن: ۶ ماه از ورودم به کانون میگذره ولی من هنوز آدم نشدم و دارم توی باتلاق دست و پا میزنم
(1400 آذر 7، 16:47)Tagon نوشته است: [ -> ]ی لغزش دیگه ، یه شکست دیگه
مهدی جان و تاگون جان
الگوهای لغزشتون رو پیدا کنید و به این فکر کنید که با چه
تکنیکی میتونید از اون الگو خارج بشید.
تکنیکهای مختلف رو امتحان کنید. تا بالاخره یکیش جواب بده.
البته قبل از این تکنیکها بهتره که محدودیتهای خودتون رو بهدرستی شناسایی کرده باشید. که نخواید مدام تکنیک پیاده کنید.
شما هم مثل بقیه محدودیتهاتون رو بنویسید.
مهدی تو نیاز به محدودیت خیلی جدی روی گوشی داری.
هم ساعتهای کار کردن با گوشی. هم بیهدف چرخیدن. هم نصب نکردن شبکههای اجتماعی.
تا به محدودیتهات عمل نکنی پاکی هم رخ نمیده.
(1400 آذر 7، 13:17)سرباز ولایت 313 نوشته است: [ -> ]
ظهر شما بخیر و سلامت ...
شبت بخیر سرباز عزیز.
خب برامون تعریف کن که چه محدودیتهایی برای خودت لحاظ کردی؟
(1400 آذر 7، 13:33)Silent Voice نوشته است: [ -> ]سلام
این چند روز خیلی دارم سر وسوسه عذاب می کشم
سعی بر این هست که بیکار نباشم
اما دارم دیوونه میشم از این حجم وسوسه
سایلنت جان
این موضوع به خاطر افکار بد هست درسته؟
درسته. اگه بیکار نباشی و مشغول کاری باشی، فکرت سمت دیگه میره.
خب برامون تعریف کن این روزا چه کارهایی داری انجام میدی؟