کانون

سلام دوستان
امروز اولین روز ۱۸+ من هست
ابن یک سال که گذشت واقعا متنفرم ازش و افتضاح افتضاح بود که اصلا فکرشم نمیکردم این شکلی رقم بخوره و  طاقت فکر کردن بهش هم ندارم
روز تولد که بهانه است  ولی سعی میکنم به نقطه عطف تبدیلش کنم تا یک  رویداد تکراری 
____
امروز که گذشت ایشالا از فردا  مطالعه و عمل ترک قدم به قدم شروع میکنم

گردهمایی هر ساعتی و روزی باشه من اوکیم

سلام
مهدی//10 آذر//2 روز خوب
گردهمایی هم به نظرم جمعه شب ها باشه خیلی خوبه

سلام تاج جان تولدتو بهت تبریک میگم .
 حتما لازم نیس روز خاصی نقطه عطف تو باشه تو با عملت و ارادت اون روزها رو خاص میکنی و به نظرم تا الان هم موفق بودی چون فک کنم حداقل یه 20 30یا40 روزی هس که پاکی

سلااااااااااااااااااااام
ببینم کیا دلشون برای آقای مهدوی اینترنشنال! تنگ شده؟
اینترنشنال رو از این بابت گفتم چون هر جا دلم میخواد میرم و وارد همه گروه ها میشم و پست میزنم بدون ویزا
میگم لامپ راه‌پله زیرزمین رو درست کردید؟
ممکنه شب لازم باشه یه کم برم اونجا یه بررسی های میدانی انجام بدم
شنیدم اونجا موش هست، حتی میگن جن داره، پس لطفاً اونجا نرید. خودم فداکاری میکنم و میرم تا گاوصندوق گروه رو از دست موجودات ترسناک نجات بدم
البته اگه خالی بود بدونید که کار اجنه بوده
حالا هم که اصرار میکنید باشه، به عنوان حق الزحمه هم یخچال عریض دی پوینت جدید گروهتون رو برمیدارم با تمام محتویاتش؛ خیرشو ببینم 





سرباز ولایت جان
داداش عزیزم چی شده؟ چرا کارت کشید به لغزش؟
مگه یادت رفت قرار شد اورژانس رو فراموش نکنیم؟
داداش ببینم لغزشت در اثر عدم کنترل نگاه بود یا ذهن؟ آیا محتوای مستهجن دیدی؟
خب برنامه فرشته نگهبان رو لطفاً نصب و فعال کن و براش غیر فعال شدنش تایمر دو روزه انتخاب کن تا درست بشه.
اگه هم ذهنی بود بیا بگو از کجا شروع شد؟
میگم سرباز جون، دقت کردی در طول روز توی کدوم ساعات بیشتر دچار لغزش میشی؟
مثلاً بعد از ظهر؟ صبح؟ شب؟
اگه اون تایم رو شناسایی کردی، براش برنامه بچین
اینجوری احتمال لغزش رو میتونی بیاری پایین
بعدش به مصاف لغزش هایی که گاه و بیگاه اتفاق میفتن میریم
اما فعلاً حتماً حتماً حتماً:
۱. مسدود کننده نصب کن و فعالش کن.
۲. دلایل لغزش ذهنیت رو پیدا کن
۳. تایم معمول لغزش ها رو شناسایی کن
ببینم چه میکنه سرباز

امیرعباس جان
داداش آفرین بابت جزئیاتی که گفتی 
داداش عزیز برای برنامه صبح سعی کن یه روتین شاد و خوشحال کننده داشته باشی 
یه چیزی باشه که تا ظهر تو رو بندازه جلو 
مثلاً صبح وقتی بعد از نماز بیدار بمونی، احتمالاً خانواده خواب باشن. خب اینجاست که میتونی خودت صبحونه آماده کنی 
برای بحث خواب‌آلودگی موقع کلاس آنلاین، اینجانب هم مشکل دارم 
ولی از وقتی شروع کردم به صبح کتابخونه رفتن، اوضاع بهتر شد و تمرکزم خیلی بهتر شد. توی کتابخونه نه یخچالی هست که هی بهش سر بزنی نه پتویی هست که رو خودت بکشی و در اثر گرماش بیهوش بشی 
الآن باید یه روتین بسازی.
صبح بعد از نماز میخوایی چیکار کنی؟ فعالیت یا خواب؟
اگه خواب که خوابه تا ساعت 6:30 میشه تقریباً 40 دقیقه و بعدش بیداری.
یک ساعت زمان صبحونه خوردن و آماده شدن(خیلی آروم و ریلکس بدون عجله) و تقریباً یه کم پیاده روی تا کتابخونه(با فرض اینکه نزدیک خونه ست).
کتابخونه ها هفت و نیم بازن. میتونی یه نیم ساعت مطالعه کنی یا تورق کتاب و بعدش کلاس 
اگه هم فعالیت رو انتخاب کنی، پس باید چندتا فعالیت برای صبح بگنجونی.
داداش همونطور که به سرباز ولایت عزیز توصیه کردم، برنامه فرشته نگهبان رو نصب کنید و تایمرش رو روی 2 روز بذارید رو خلاص 



میگم امروز جمعه بود؟ 
من چرا همش حس میکنم فردا هم تعطیله؟ 
ولی من نیاز به یه روز تعطیل دیگه دارم 
داشتم این پست رو می‌نوشتم که یادم اومد امروز جمعه بود 



تاج جان
تولدت مبارک داداش گل 
داداش از هر روزی شروع کنی عالیه. اما مهم ادامه دادنش هست.
اوضاع بد همیشه میتونه رخ بده اما باید همیشه یه نقاطی باشن که روشناییشون زندگیمونو درخشان کنه 
نقاط روشن زندگی تاج چیا هستن؟
پشتکارش؟ هوش بالاش؟ دانش بالایی که داره؟ اخلاق بی نظیرش؟ وجود خانواده؟ پیشرفت های کوجیک؟ یا چی؟
اینا رو پیدا کن تا ببینی زندگیت همچین هم بد نیست. اون یک سال همچین هم افتضاح نیست.
ببینم باز گرفتار از شنبه شروع کردن شدی؟ 
حالا باز بیایید و بگید مهدوی خیلی اهمال کاری میکنه 
والا 



مهدی جان
سلام به مهدی عزیز و دوست داشتنی 
حال و احوال داداش جان؟ 

سلام

سایلنت ویس/3 روز و 12 ساعت خوب/ نهم آذر


همینجا یه نکته ای رو بگم
ما نباید فکرمون سمت گناه بره چون:
فکر گناه گناه میاره

خلاصه من نشستم فکر کردم چیکار کنم فکرم سراغ گناه نره
دیدم من یه راه بیشتر ندارم 

هروقت فکر منفی یا فکر گناه افکار منفی داشتم بلند تو ذهنم بگم بعدی 


اینطوری ذهن تعادلش و از دست میده  یهو میره سراغ یه فکر دیگه

نقل قول: البته اگه خالی بود بدونید که کار اجنه بوده 

حالا هم که اصرار میکنید باشه، به عنوان حق الزحمه هم یخچال عریض دی پوینت جدید گروهتون رو برمیدارم با تمام محتویاتش؛ خیرشو ببینم 

جااااااان
داداش جان دقت کردی این گروه سرباز داره ؟؟؟؟؟ 
چی قراره برداری ؟ دوباره بگو نشنیدم !!!

سلام شکست خوردم خیلی بد هم شکست خوردم دلیلش هم فقط نگاه
البته یه دلیل خیلی قویه دیگه هم داره و اون امتحان بود و فشار ذهنی
۲ تالغزش اخیرم با اینکه رفتم اورژانس و حالم خوب شد ولی بعد از چند دقیقه خراب کردم همه چی رو 
دو سه هفته است که خیلی زیاد دارم شکستت میخورم و اعصابم خورد شده و رکوردم اومده روی ۲ روز
و جالب اینجاست که بعد از ۱۸ ساعت از لغزش وسوسه میشم و سخت هم وسوسه میشم در حالی که قبلا از ۳ یا ۴ روز وسوسه ها شروع میشدن

مهدی جان من  یه جورایی خوشحال شدم از اینکه بعد18 ساعت وسوسه میشی و ناراحت میشی . این یعنی دیگه اینطوری نمی شه باید درست حسابی پیش رفت این معلومه که دلتو به اون سه چهار روز یخورده خوش کرده بودی و الان 18 ساعت ناراحتت میکنه از عصبانیتت به عنوان تنفر از خودارضایی و انتقام از اون استفاده کن. ولی خودتو زیاد سرزنش نکن.
که چی دو نصف شب بیداری؟
میشه فونت ریز ننویسی چشم در اومد

سلام 

امیرعباس جان ممنونم    بله درست میفرمایی.

مهدوی جان خوش اومدی   برادر کمتر به استوا سر میزنی
راستش اشتباه برداشت کردید  منظور من از جالب نبودن این یکسال  یه سری چیزایی که حتی قابل گفتن نیست 

نه واقعا این هفته پر از امتحانه  و نمیتونم زیاد توی ترک قدم به قدم پیشروی کنم   
__________
خلاصه قدم مقدمه:
کانون میتونه نقطه عطف باشه 
حس بد خودارضایی  با ترک از بین میره
باید آهسته آهسته  ترک کرد و مثل یک ساختمان اصولی  کار کنیم
و اینکه فقط خودمون  در کنار خودمون هستیم

اعلام وضعیت :
چند روز تا هدف اول فاصله دارم
باید برگه اشتغال به تحصیل به خاطر سربازی تحویل پلیس+۱۰  بدم  وگرنه بعدا دردسر میشه

از کسایی که عضو گروه میشن  میرن و دیگه نمیان
چرا واقعا؟؟!!

(1400 آذر 11، 22:31)ArA نوشته است: [ -> ]یه مدتی نیستم
همون14 روز
روز 43 ام پاکی برمیگردم
از فضای مجازی خسته شدم
از وسوسه خسته شدم
این 14 روز روتوی این 17 سال عمر میخوام به خودم اختصاص بدم
بدرود

نتونستم تحمل کنم دوری ازکانون رو
داشتم کله پا میشدم که اومد
وسوسه در حد مرگ یعنی اصلا وحشتناک
ولی هنوز پاک
نمیدونم اینقدر دارم با خودم میجنگم آخرش میتونم پاک بمونم یا نه

(1400 آذر 13، 18:28)ArA نوشته است: [ -> ]

(1400 آذر 11، 22:31)ArA نوشته است: [ -> ]یه مدتی نیستم
همون14 روز
روز 43 ام پاکی برمیگردم
از فضای مجازی خسته شدم
از وسوسه خسته شدم
این 14 روز روتوی این 17 سال عمر میخوام به خودم اختصاص بدم
بدرود

نتونستم تحمل کنم دوری ازکانون رو
داشتم کله پا میشدم که اومد
وسوسه در حد مرگ یعنی اصلا وحشتناک
ولی هنوز پاک
نمیدونم اینقدر دارم با خودم میجنگم آخرش میتونم پاک بمونم یا نه

سلام داداش ، 

ایولا که پاکی 

ببین داداش ، تو با خودت می‌جنگی ! 
تو داری یه حــس مــضــر برای انجام یه عمل مضر و بی انتها رو مدیریت میکنی .

خوب بهش فکر کن . میدونم سخت و طاقت فرساست .
ولی خب اگر قرار بود مفتی به ما چیزی اهدا بشه که دفعه اول ترک کرده بودیم .
باید زحمت کشید ، مقاومت کرد و به شهوت نه گفت!
محکم باش آرا خان . محکم تر از محکم 




واستعینوا بالصبر و الصلاة 

 سلام بر همه رفقاي درجه يك استواييم 

NIMAGUYRACER
13 آذر 1400
صفر روز خوب
از امروز شروع كرديم براي اولين چالش و چله 100 روزه      ياعلي   خديا خودت كمك كن كه تصميمم بدجوري جديه تا حالا يعني 18 سالگيم همش توي شهوت بودم ديگه از خودارضايي هم خسته شدم ديگه گور شيطان ديگه ميرم توي دهن شير فقط خدايا راه خيلي جديه و خطرناك خودت از شكست در اين راه حفظمون كن 
سوره و مهر و امضا اولين چلمون
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیم

قَدْ أَفْلَحَ الْمُؤْمِنُونَ (١)الَّذِینَ هُمْ فِی صَلاتِهِمْ خَاشِعُونَ (٢)وَالَّذِینَ هُمْ عَنِ اللَّغْوِ مُعْرِضُونَ (٣)وَالَّذِینَ هُمْ لِلزَّکَاةِ فَاعِلُونَ (٤)وَالَّذِینَ هُمْ لِفُرُوجِهِمْ حَافِظُونَ (٥)إِلا عَلَى أَزْوَاجِهِمْ أوْ مَا مَلَکَتْ أَیْمَانُهُمْ فَإِنَّهُمْ غَیْرُ مَلُومِینَ (٦)فَمَنِ ابْتَغَى وَرَاءَ ذَلِکَ فَأُولَئِکَ هُمُ الْعَادُونَ (٧)وَالَّذِینَ هُمْ لأمَانَاتِهِمْ وَعَهْدِهِمْ رَاعُونَ (٨)وَالَّذِینَ هُمْ عَلَى صَلَوَاتِهِمْ یُحَافِظُونَ (٩)أُولَئِکَ هُمُ الْوَارِثُونَ (١٠)الَّذِینَ یَرِثُونَ الْفِرْدَوْسَ هُمْ فِیهَا خَالِدُونَ (١١)
خدايا به امبد تو 
بچه ها همه يه روزي عقلشون به خودشون مياد و ميبينيم كه نبايد خودمون رو قول بزنيم و به خودمون دروغ بگيم چون اين عمره كه داره ميگذره هرچقدر دير بجنبي بيشتر ضرر ميكني مثلا من ديگه نميتونم هيچوقت به 15 سالگيم برگردم چون اون ديگه گذشت و لذتش يك بار بود كه با گناه چشيديم و تلخ بود متاسفانه 

بچه ها جان هركي دوست داريد دلي توبه كنيد واقعا حيفه براي ما ايرانيا كه غرور ناموس خط قرمز ماست هر وقت به ياد اين كار افاديد به خودتون بگيد كه جنگ من و شيطان آغاز شد و بچه ها عوارض و كاري كه الان ميكنيد تا آخر عمرتون شما رو به دردسر ميندازه كه يكي تشكيل خانواده و بچه دار شدن ست مثلا با اين چشم چروني كه ما ميكنيم به نظرتون خانواده ميشه تشكيل داد؟
بچه يكمي هم به فكر آيندمونباشيم به فكر بچمون اون چه گناهي كرده 
بچه هر وقت ميگفتن يكي داره نگات ميكنه هيچي هس نميكردم اما الان خوب ميفهمم و خيلي پشيمونم و دارم خجالت ميكشم كه پرونده آعمال ما كه نفس خدا در درون ماست پر از گناهه
بچه ها لظفا متن من رو بخونيد و يكم فكر كنيد و يكم بغض كنيد و با خداي خودتون و خودتون حرف بزنيد چون گاهي وقت ها حرف زدن با خود خيلييييي تاثير گذاره  راستي اين 18 سالگي چي داره كه عقل آدم تازه به هوش مياد و با خودتون فكر كنيد كه كي من اينقدر وحشي شدم من كه ناموس سرم ميشد
ياحق....
  


[b][b][b][b][b][b][b][b][b][b][b][b][b][b][b][b][b][b][b][b][b][b][b][b][b][b][b][b][b][b][b][b][b][b][b][b][b][b][b][b][b][b][b][b][b][b][b][b][b][b][b][b][b][b][b][b][b][b][b][b][b][b][b][b][b][b][b][b][b][b][b][b][b][b][b][b][b][b][b][b][b][b][b][b][b][b][b][b][b][b][b][b][b][b][b][b][b][b][b]اوف حرف دلمو زدم راحت شدم و هر روز كه بگذره يكي از اين شمع ها روششن ميشه تا 30 روز(البته چله تا 100 روز هست اما نتونستم بيشتر از 30 تا استيكر بفرستم)[/b][/b][/b][/b][/b][/b][/b][/b][/b][/b][/b][/b][/b][/b][/b][/b][/b][/b][/b][/b][/b][/b][/b][/b][/b][/b][/b][/b][/b][/b][/b][/b][/b][/b][/b][/b][/b][/b][/b][/b][/b][/b][/b][/b][/b][/b][/b][/b][/b][/b][/b][/b][/b][/b][/b][/b][/b][/b][/b][/b][/b][/b][/b][/b][/b][/b][/b][/b][/b][/b][/b][/b][/b][/b][/b][/b][/b][/b][/b][/b][/b][/b][/b][/b][/b][/b][/b][/b][/b][/b][/b][/b][/b][/b][/b][/b][/b][/b][/b]

سلام به همه دوستان گل

حال و احوالتون چطوره؟

دماغتون چاقه؟

چخبرا؟

منو یادتون هست اصا؟


مهدوی جان بازگشت غرور افرینتو به سرزمین نوشیدنی هایی از جنس استوایی تبریک میگم

داداش جان زیرزمینم یکم جوونورای عجیب غریب داره ، بهتره نری چون در نبود تو یه توکه پا رفتم نزدیک بود به چند لقمه لذیذ تقسیم بشم