(1400 فروردين 26، 22:23)سپهرر نوشته است: [ -> ]سلام به همه
متاسفانه بعد از یک هفته جواب ازمایش خونم اومد.
نگم براتون که دردی نیست که نداشته باشم
از مشکل کلیه گرفته و عفونتش تا مشکل کبد و ریزش مو و کمبود ویتامین D (که علت تمام ضعف های جسمیم و سردرد و سرگیجه هامه)
ویتامین D باید بالای 30 باشه از من 4 بود.
اصلا حال روحی خوبی ندارم. بهم میگن پیرمرد. توی این سن این همه درد و مشکل....
الان نه دلم خوب شدن میخاد، نه دلم زندگی میخاد، واقعا هیچی نمیخامممم.
فقط میخام این زندگی تموم بشه چون هرچی جلو تر میرم فقط یه مشکل به مشکل قبلی اضافه میشه. (صرفا مشکلات جسمی نیست، همه چیزو شامل میشه)
امیدوارم به این نقطه از زندگیتون نرسید که یه رباط متحرک باشید که فقط زندس اما شاد نیست و فقط منتظر م ر گ ه
خیلی منو ببخشید که این حرفا رو زدم اما از روزی که خودم رو شناختم همین بوده و حقیقت تلخه
سلام به داداش سپهر
همه درک میکنیم روزهای سختی داری میگذرونی .
شاید سخت فقط برای یه لحظه ش باشه
ولی داداش روزهای بد و شرایط سخت رو
تو باید بگذرونی .
چرخ روزگار اگر نچرخید قرار نیست یه جا بشینیم تا ما رو با خودش به هر طرف ببره .
باید محکم بایستیم .
شاید این حرفا حالت رو خوب نکنه و بدتر هم بشی فکر کنی شاید شعاره، ولی داداش گلم با تمام وجود میگم نگران نباش !
کاری کن بهت خوش بگذره! حیفه که ثانیه ای با غم و افسردگی بگذره ! خدا تا وقتی بهمون در دنیا فرصت میده باید استفاده کنیم و خوب بگذرونیم .
حکمت خدا رو چه دیدی ؟ هرچی خدا خواست :
سیل و جوها بر مراد او روند / اختران زان سان که خواهد آن شوند #
هیچ دندانی نخندد در جهان / بی رضا و امر آن فرمان روان #
هیچ برگی درنیفتد از درخت / بی قضا و حکم آن سلطان بخت #
در زمین و آسمان ها ذره ای / پر نجنباند نگردد پره ای
آن خبیری که نشد غافل ز کار / آن گرامی پادشاه و کردگار
گر بسوزد باغت، انگورت دهد / در میان ماتمی، سورت دهد #
آن شل بی دست را دستی دهد / کان غم ها را دل مستی دهد
چون که بی آتش مرا گرمی رسد / راضی ام گر آتش ما را کشد
مولانا
دلیل اینکه نام کاربریم رو مولانا انتخاب کردم ، بخش عمده ایش مربوط به
همین شعره .
چهار بیتش رو که مشخص کردم حتماً بخون داداش ، اعتماد کردن به خدا توی روزهای سخت خیلی ارزشش بیشتر از اعتماد در زمان خوشی هاست .
داداش قطعاً حال و احوال مناسبی نداری ، ولی بدون ما و کانون پشتت هستیم .
هر وقت مشکل ، درد دل ، غم و حزنی اومد سراغت بیا اینجا ، همه پشتت هستیم . هییییچ نگران نباش . باهم توی غم ها شریک میشیم ، کم کم درد پ غم ناپدید میشه ، جاش انرژی مثبت و شادی میاد .
برات آرزوی سلامتی دارم .
و یه شعر دیگه هم از حافظ که حتماً شنیدی ولی یاد آوریش بد نیست .
یوسف گم گشته بازآید به کنعان غم مخور/ کلبه احزان شود روزی گلستان غم مخور
ای دل غمدیده حالت به شود دل بد مکن / وین سر شوریده باز آید به سامان غم مخور
دور گردون گر دو روزی بر مراد ما نرفت / دائما یکسان نباشد حال دوران غم مخور
هان مشو نومید چون واقف نهای از سِر غیب / باشد اندر پرده بازیهای پنهان غم مخور
ای دل ار سیل فنا بنیاد هستی بر کند / چون تو را نوح است کشتیبان ز طوفان غم مخور
در بیابان گر به شوق کعبه خواهی زد قدم / سرزنش ها گر کند خار مغیلان غم مخور
گر چه منزل بس خطرناک است و مقصد بس بعید/هیچ راهی نیست کانرا نیست پایان غم مخور
حافظا در کنج فقر و خلوت شبهای تار / تا بود وردت دعا و درس قرآن غم مخور
به امید روزی که داداش سپهر ما حالش
بِه شود
مطمئن باش داداش جان من که خدا هم کمک میکنه و رهات نکرده . به قول داداش ناسا :
نقل قول: میگه که استاد موقع امتحان سکوت میکنه
استاد سکوت میکنه ولی حواسش به همه چیز و همه جا هست