کانون

Amirali.d ا/ ۱۴۰۲/۰۵/۰۶ / 2 روز پاک

نقل قول: حرکت اول لاکپشت اسمش باشه دقیق یادم نیست  

ولی حرکت جالبیه

بله داداش جان درست گفتید  بله جالب و ساده هست

سلام به همه دوستان استوایی
وقتتون به خیر باشه.
از داداش آرمین عزیز و همه دوستان خوبم، خیلی ممنونم

(1402 مرداد 9، 10:51)Tagon نوشته است: [ -> ]سلام
چطورین   ؟

بعد یه مدت تقریبا طولانی تونستم از پاکی های یک روزه و دو روزه و سه روزه امروز به روز چهارم برسم .

راستش به سه مورد مهم برخوردم ، ۱. باید طرز فکر و ذهنیت عوض بشه تا بشه مدت بیشتری پاک بود ۲. هدف داشت ۳. خیلی فکر نکنیم و تو خودمون غرق نشیم .

یکم با انرژی تر شدم ولی اضطراب و درگیری ذهنیم بالا رفته ، چند باری فکرش اومد که دوباره بیخیال بشم اما دقیقا نمیدونم چرا پاکی رو ادامه دادم ، شاید چون می‌خوام یه زندگی دیگه رو هم تجربه کنم اما میترسم .
اره ، هدفم از پاکی داشتن یه زندگی بهتره ، با دست آورد هایی که در حال حاضر ازم دور از انتظاره.
و راستش مدتی قبل از این و اون شنیده بودم که اگه به خ.ا به چشم بدی نگاه نکنیم ( هی با خودمون نگیم گناهه و اشتباهه و بگیم یه نیازه ) هیچ مشکلی ایجاد نمیکنه . ولی اولا نتونستم گناه بودنشو کاملا نادیده بگیرم . دوماً نتونستم کنترلش کنم و اعتیاد آور بود . 
اما می‌خوام به دور از اعتقادات به این موضوع نگاه کنم چون همین اعتقادات با مشکل خودم و جامعه ترکیب میشه و نتیجه اش میشه کلی فکر و خیال و درجا زدن .
می‌خوام بر اساس آسیب های که زده و می‌تونه در آینده بزنه بهش نگاه کنم و روش کار کنم که موثر تره.
Tagon /ا ۵ مرداد / ۴ روز پاک

راستی یه چالش براتون دارم ، هم برای اعضای گروه هم سرپرست ها ، بیایید و بگید چرا پاک شدید و پاک موندین ؟ فقط بخاطر عقاید و اعتقادات بوده یا آسیب دیدن و آسیب پذیر شدن ؟

داداش تاگون عزیز، خیلی خوشحالم که به گروه برگشتی و با روزهای خوب پاکی هم برگشتی
چرا به فکر ما نیستی؟ نمیگی دلمون برات تنگ میشه؟

داداش جان خیلی خوبه که به این 3 مورد مهم رسیدی. قطعاً این موارد تاثیر داره.

اگر انسان، طرز فکر درستی نداشته باشه، نمی تونه هدف درستی رو برای خودش در نظر بگیره.
و ذهنش هم مدام درگیر فکرهای مختلف و وسواس ذهنی میشه. چون سردرگم هست.
پس بایستی بیشتر به این 3 مورد اهمیت بدیم.

داداش جان، اینکه خدا یه سری موارد رو حرام و گناه اعلام کرده و یه سری موارد رو واجب و یه سری رو هم حلال دونسته، حتماً حکمت هایی داره.
چون خدایی که ما رو خلق کرده، بهترین شناخت رو از ما داره و از اون جایی که بهترین ها رو برامون می خواد، پس بهترین دین با بهترین دستورالعمل ها رو هم برامون فرستاده.

وقتی چیزی به عنوان گناه معرفی شده، یعنی ضررهایی وجود داشته.
چرا گناه شده؟ برای اینکه بازدارندگی ایجاد بشه و انسان ها بدونند که رفتن به سمت اون، براشون ضرر و زیان داره.
و جرئت نکنند به سمت اون کارها برن.

اینکه دین ما (و حتی سایر ادیان با وجود تحریفات فراوان) ما رو از هرگونه گناه جنسی بر حذر می دارند برای چیه؟
یکی از مهم ترین علت هاش اینه که زندگی انسان رو از مسیر طبیعی خودش دور می کنه.

انسان ها اگر میل جنسی رو در چارچوب ازدواج دنبال کنند و اون رو به خارج از محیط بین زن و شوهر نکشونند، باعث میشه بینشون محبت ایجاد بشه و این محبت روز به روز بیشتر بشه.
زن یه جور برای مرد کشش ایجاد می کنه و مرد یه جور. این دو تا اگر در چارچوب ازدواج و محیط زناشویی حرکت کنند باعث میشه محیط خانواده گرم و محبت آمیز بشه.
و هر چه قدر محیط خانواده محیط محبت آمیز و همراه با آرامش باشه، تبدیل به محیط امنی برای فرزندان میشه.
دیگه یه فرزند احساس ناامنی نمی کنه و می دونه که همیشه یه پشتوانه محکم به اسم خانواده داره که می تونه به اون ها تکیه کنه و نیازهاش رو در بیرون از خانواده دنبال نمی کنه.

خودارضایی یکی از کارهایی هست که انسان رو تک بعدی و خودمحور می کنه.
اون فرد به جای اینکه میل جنسی رو در محیط بین زن و شوهر، دنبال کنه، میل جنسی رو در خودش می خواد دنبال کنه.

بدنِ انسان مبتلا به خودارضایی و ذهن اون فرد و تمام اعضا و جوارحش عادت می کنه که میل جنسی باید توسط خودش ارضا بشه نه همراه با همسرش در حریم خصوصی بین اون ها.

خدا این گناه و سایر گناهان جنسی رو حرام کرده تا انسان هایی که دنبال سعادت و خوشبختی هستند، طرف این گناه ها نرن و متوجه باشند که چه بلاهایی به سرشون میاره.
اینکه چه قدر این گناه ها ما رو از خدا دور می کنه و قلب و روح ما رو در اختیار شیطان می ذاره و ضررهای جسمی هم از آسیب های خودارضایی و امثال این گناه هاست.

پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله) می فرمایند:

شفای شما در چیزهایی که بر شما تحریم شده، قرار داده نشده است. (بحارالانوار، جلد 57، صفحه 162)

امام رضا (علیه السلام) هم می فرمایند:

خداوند تبارک و تعالى هیچ خوردنى و نوشیدنى را حلال نکرده است، مگر آن که در آن منفعت و صلاحى بوده و هیچ خوردنى و نوشیدنى را حرام ننموده، مگر آن که در آن ضرر و مرگ و فسادى بوده است. پس آنچه که مفید و مقوى بدن و باعث تقویت آن شود، حلال شده است. (مستدرک الوسائل، جلد 16، صفحه 333)

اون هایی که در دنیا و در جامعه ما دارند در ذهن جوان ها و نوجوان ها این طور مطرح کنند که خودارضایی گناه نیست یا مضراتی که گفته میشه به خاطر تلقین ماست و امثال این ها، به خاطر اینه که متاسفانه خیلی از این ها تبدیل به سربازان شیطان و هوای نفس شدند.

ضمناً یه نکته دیگه رو هم عرض کنم.
ممکن هست یه فردی در گوشه ای از این دنیا وجود داشته باشه که به خدا اعتقاد نداشته باشه ولی از روی ناآگاهی یا به خاطر ضررهایی که وجود داره، از یه گناه پرهیز کنه.
یا به خاطر منفعت هایی که بهش پی برده، دنبال حلال ها بره.

اون فردی که حلال و حرام رو رعایت می کنه، بدون اینکه به حلال و حرام اعتقاد داشته باشه، به همون مقدار از منفعت و شفا بهره مند خواهد شد.
در جوامع غربی هم کسانی وجود دارند که دنبال ترک خودارضایی و تصاویر مستهجن هستند.
و برای خودشون انجمن ها و سایت هایی هم دارند.
چون دلسوزان اون جوامع، متوجه آسیب های ویرانگر گناه ها و فسادهای جنسی و اخلاقی هستند.

داداش تاگون عزیز، خیلی خوشحالم که همچنان در جمعمون حضور داری
ان شاء الله شاهد موفقیت ها و پاکی‌هات باشیم

همگی دوستان خوبم در پناه خدا باشید.
یا علی

---

تو این حدیث خیلی حرفه

سلام به داداش‌‌های عزیز استواییم
ممنون از صحبت‌ها و فعالیت‌های فوق‌العاده همگی. 

من برای اینکه ساعت خوابم به‌هم نخوره کلام کوتاه می‌کنم و بعدا بیشتر صحبت خواهم کرد.
امروز یه تماس 2 ساعته با یکی از دوستانم داشت که وقت از سایر موارد تا اندازه‌ای ربود. 

مراقب خودتون باشید. 

سلام رفقا شبتون بخیر
ان شاءالله حالتون خوب باشه
⚡️تلنگر⚡️

ز شیخ انصاری پرسیدند:چگونه میشود یک ساعت فکر کردن، برتر از هفتاد سال عبادت باشد؟
فرمودند:فکری مانند فکر جناب حر در روز عاشورا...
________
چقدر زیبا هست ادم درباره کارهای روزانه اش کمی تامل کنه

سلام و درود
بخشی از وصیت نامه شهید:


اینجانب سیدمحمد حسینی بهشتی، دارنده شماره شناسنامه 13707 از اصفهان، به همسرم، فرزندانم و سایر بستگانم وصیت می کنم که در زندگی بیش از هر چیز به فروغ الهی که در دل انسان هاست، اهمیت دهند و با ایمان به خدای یکتای علیم، قدیر، سمیع، بصیر، رحمان و رحیم، پیامبران بزرگوارش و پیروی از خاتم پیامبران (ص)، کتاب قرآن، ائمه معصومین سلام الله علیهم اجمعین، اهتمام به ذکر و یاد خدا، نماز با حضور قلب، روزه، عبادات دیگر، انفاق، ایثار، صدق و جهاد بی امان در این راه و حضور پیگیر در جماعت و انس با مردم، راه سعادت را به روی خود باز گردانند.

(1402 مرداد 3، 22:42)Amirali.d نوشته است: [ -> ]دوستان ممکنه که بعضی از ما ها شناخت خوبی از شخصیت های کربلا نداسته باشیم. برای همین من نحوه شهادت حضرت علی اکبر را براتون مینویسم:
منابع شیعه روایت کرده‌اند از آنجایی که یزید با علی‌اکبر نسبت خویشاوندی داشت، به او امان داد ولی علی‌اکبر قبول نکرد و در پاسخ گفت: «قرابت با رسول خدا با ارزش‌تر است». به گفته این منابع، علی‌اکبر در مقابل چشمان پدرش نزدیک به ده مرتبه به میدان نبرد رفت و هر بار نزدیک به دو یا سه نفر را کشت. او در حالی که خسته و تشنه شده بود نزد پدرش بازگشت و در خواست آب کرد، می‌گویند پدرش به او گفت: «پسرم! ببین دهان من از دهان تو خشک‌تر است، اندکی پیکار کن که به‌زودی از دست جدت رسول خدا سیراب خواهی شد» سپس او به میدان جنگ بازگشت. زمانی که به میدان برگشت مردی به نام مر بن سعد (به عربی: مُرَّ بن سَعد)یا مره بن منقذ عبدی (به عربی: مُرَّة بن مُنْقِذ عَبدى)از پشت به او ضربه‌ای وارد کرد که باعث شد او از اسب به زمین بیفتد؛ حسین که تا آن‌هنگام با گریه دیده نمی‌شد با دیدن سقوط پسرش شروع به گریه کرد. بعد از سقوط او دشمن او را احاطه و بدنش را قطعه قطعه کردند. مرتضی مطهری در اینجا می‌گوید:

نقل قول: شخصی با نیزه محکمی آن‌چنان به علی اکبر زد که دیگر توان از او گرفته شد به طوری که دستهایش را به گردن اسب انداخت، چون خودش نمی‌توانست تعادل خود را حفظ کند. در اینجا فریاد کشید: پدر جان! الآن دارم جد خودم را به چشم دل می‌بینم و شربت آب می‌نوشم. اسب، حضرت علی‌اکبر (ع) را در میان لشکر دشمن برد و آن‌ها با شمشیر بدنش را تکه‌تکه کردند.
— مرتضی مطهری،

علی‌اکبر در حالی که ۲۵ سال سن (طبق نقل صحیح) داشت، اولین کشته روز عاشورا از قبیله بنی هاشم بود

چه نسبتی با هم داشتند یزید و حضرت علی اکبر؟

شب خوش به استوایی های عزیز

کسی از شما هست که مثل من منتظر پاسخ آزمون نمونه دولتی و نمونه فرهنگ باشه؟

سلام به داداش‌‌های عزیز استوایی

(1402 مرداد 9، 19:03)Amirali.d نوشته است: [ -> ]بگذارید شرح حالی از امروز براتون بنویسم و بعدش هم کار های معمول در طول روزهام را میگم 
صبح بعد از اذان بیدار شدم و نماز را خواندم و دوباره خوابیدم تا ساعت۵:۳۰ . بعد صبحانه خوردم و رفتم بیابون تا ساعت ۸یا ۹ و بعدش آماده شدم رفتم شهر با پدر برای پیش ثبت نام سال دهم مدرسه دولتی. ظهر رسیدم خونه و بعد از خوردن ناهار از خستگی خوابم برد. بعد از بیدار شدن دوباره لباس پوشیدم و اومدم بیابون و الان هم در بیابون هستم 

ماشاءالله به داداش فعال.
امیدوارم سال تحصیلی خوبی در پیش داشته باشی. برای مقطع متوسطه اول هم به شهر می‌رفتی؟
از روستای شما تا شهر چقدر زمان می‌بره؟ پیاده میشه رفت یا باید هر روز با وسیله‌ای چیزی بری؟

نقل قول: یه مشکل بزرگ پیدا کردم و اون هم نماز ظهر هست. از طرفی اگر گوسفندا رو ول کنم میرن توی زمین دیگران و از طرفی هم شلوارم به سگ ها خورده و نجس هست. شلوار تمیز توی کیف دارم و در صورتی که حتی گوسفندا هم تکون نخورن نمیتونم در روشنایی روز شلوارمو عوض کنم برای نماز 
به نظرتون چطوری این معما رو حل کنم؟ 

اگه لباست نجس هست و هیچ راهی برای تعویض لباس نیست، در اولین زمانی که به منزل رسیدی و لباس پاک پوشیدی، نمازت رو بخون.
خیلی وقت‌ها هست که علی‌رغم تمایل‌‌مون به نماز اول، نماز اول وقت نمی‌تونیم بخونیم و چاره‌ای نیست. 

در صورتی که برات مقدوره، گوسفندها رو در زمانی به چرا ببر که قبل از اذان ظهر منزل باشی.

نقل قول: خب حالا بریم سراغ روال معمول زندگی. معمولا صبا بیدار میشم میرم گله تا ساعت ۹ و بعد هم میام خونه و با ورزش و بهداشت و استراحت و اومدن به کانون وقتم را پر میکنم. نماز ظهر را میخونم و ناهار را میخورم و بعد دوباره استراحت میکنم و میام کانون تا بعد از ظهر. بعد از ظهر میرم بیابون تا حدود ۹ شب و بعد هم میام خونه و شام میخورم و میرم حموم و میخوابم

داداش جان گفته بودی یه وقتی رو هم برای درس می‌خوای بذاری.
الان با توجه به برنامه‌هایی که داری، این فرصت مهیا میشه؟

نقل قول: راستی داداش آرمین دوره های آموزشی اسخرم شروع شده و دیشب اولین جلسه بود. نکاتی که گفت باید رعایت کنیم یکیش دم و بازدم بود که اول نفس میگیریم بعد یکم مونده به سطح آب شروع به بیرون دادن هوا میکنیم و سر رو زیر آب میبریم تا نفسمون تموم بشه بیایم بالا. نکته بعدی چسبوندن چانه به سینه هست.چندین حرکت یاد داد که خیلی سریع گفت و وقت تمرین نداد خوب یاد نگرفتم. یکیش معلق موندن روی آب بود که با رعایت نکات فوق سر را زیر آب میکنیم و بعد از اینکه سر کامل زیر آب رفت پاهارا در شکم جمع میکنیم و با دست نگه میداریم.
بعدیش هم اینطوری بود که یک پا را به دیواره استخر میگذاریم و پای دیگر روی کف و با فشار پا حرکت را شروع میکنیم و باید دست ها صاف باشند و شانه ها و بازوها پشت گردن قرار بگیرند و کف یکی از دست ها روی دست دیگر. با رعایت نکات فوق حرکت رو آغاز میکنیم و روی آب سر میخوریم. من خودم تو این حرکت مشکل داشتم و یه وری میشدم 
چندتا حرکت دیگه هم یاد داد که اصلا یادم نموند

داداش جان ممنون از توضیحاتت.
من تو این بخش نفس‌گیری و وارد شدن آب به بینی مشکل دارم.   لطفا هر چقدر اطلاعات پیدا کردی با من به اشتراک بذار.
من فقط در یه شرایط تونستم از ورود آب به بینی جلوگیری کنم. اون هم این بود که به محض وارد شدن سر داخل آب، هم از دهان هم از بینی، هوا رو تخلیه کنم و به محض اینکه سر بیرون اومد، با استفاده از هر دو نفس بگیرم.
تا یه اندازه‌ای موفق شدم اما کلا دچار نفس‌تنگی میشم و موفق‌آمیز نبوده. 

(1402 مرداد 9، 20:30)تاج نوشته است: [ -> ]من 7 صبح که میرم سرکار 3 برمیگردم و ناهار و استراحت و بعدشم یسری سلسله مطالعات و دوره دارم که اون باید هر روز وقت بذارم و تا شب دیگه آزادم 
پاکی هم بله پاکم اماگاهی وسوسه هست  و درس من از پاکی اینه که نذارید پاکی بی اهمیت بشه که دیگه کنترل ذهن و نگاه هم دیگه فایده نداره
من خودم مطلب  میخونم تا اهمیتش برام حفظ بشه.
حالا سعی میکنم  بعضی مطلب های مناسب گروه ارسال کنم.

ممنون تاج عزیز از به اشتراک‌گذاری روزانه‌ات.
امیدوارم همیشه موفق باشی؛ در تحصیل، کار و پاکی.
خوشحال میشیم مطالبی که مناسب گروه هست رو برامون بذاری. 

نقل قول: نوبتی هم باشه نوبت روتین شماست 

من صبح ساعت 4:40 بیدار میشم. بعد از نماز صبح و صبحانه، عازم محل کار میشم.
چون اغلب زودتر از بقیه می‌رسم، اقدام به باز کردن پنجره‌ها و روشن کردن پنکه‌ها می‌کنم تا سایر همکاران فرا برسن و از هوای تازه و مناسب برخوردار بشن. 
تا ساعت 13 سر کار هستم. از صبح تا ظهر سعی می‌کنم تو استراحت‌های بین کار، مطالعه کنم یا قرآن بخونم یا نرمش‌‌های گردن رو انجام بدم. قبل از اینکه از محل کارم خارج بشم هم نمازم رو می‌خونم.
بعد از اون خیلی بستگی داره که چه برنامه‌ای داشته باشم. اگه جلسه درمانی داشته باشم اون‌جا میرم. اگه آب‌درمانی داشته باشم اون‌جا. اگه نه به سمت منزل حرکت می‌کنم.
بعد از اون هم بستگی داره بعدازظهرش چه برنامه‌ای داشته باشم. اگه قرار ملاقات با دوستانم رو داشته باشم یه بخشی به اون اختصاص پیدا می‌کنه. اگه هم کلاس داشته باشم، یه بخشی صرف اون میشه. معمولا مقداری کتاب می‌‌خونم. نرمش انجام میدم. نماز مغرب و عشا رو سعی می‌کنم همیشه اول وقت بخونم. معمولا یک ساعت از وقتم صرف کمک به خانواده در جوانب مختلف میشه. حدود دو ساعت کانون میام. بعد هم تا قبل از ساعت 23 می‌خوابم.

این بود از انشای من. 

(1402 مرداد 11، 18:18)سورنا نوشته است: [ -> ]

درود بر استوای دوست داشتنی 

سورنا / 10 مرداد 1402 / 1 روز خوب

ماشاءالله به سورنای دوست‌داشتنی. 

چه خبر داداش؟ خوش برگشتی. 

(1402 مرداد 11، 22:14)علیرضا32 نوشته است: [ -> ]شب خوش به استوایی های عزیز

کسی از شما هست که مثل من منتظر پاسخ آزمون نمونه دولتی و نمونه فرهنگ باشه؟

روز و شب و همه وقتت بخیر علیرضا جان.
فکر می‌کنم فقط امیرعلی اینجا مثل خودت نهم رو تموم کرده باشه.
گویا از پسران زرنگ، کوشا و درس‌خوان این مرز و بوم هستی. درسته؟ 

راستی چرا بهمون کم سر می‌زنی داداش جان؟ 

(1402 مرداد 9، 19:03)Amirali.d نوشته است: [ -> ]

نقل قول: داداش جان خیلی هم عالیه و دستت درد نکنه اگه بتونی چنین کاری رو برای گروه‌مون انجام بدی.  
امیرعلی جان شما هم برامون تعریف کن یک روز صبح تا شب چی کار‌ها انجام میدی و اوقاتت به چه نحوی سپری میشه.  
چند روزه صحبتی از خودت نشنیدیم و دل‌‌مون برات تنگ شد.  

سلام داداش آرمین عزیز
آها پس من این کار را انجام میدم
بگذارید شرح حالی از امروز براتون بنویسم و بعدش هم کار های معمول در طول روزهام را میگم 
صبح بعد از اذان بیدار شدم و نماز را خواندم و دوباره خوابیدم تا ساعت۵:۳۰ . بعد صبحانه خوردم و رفتم بیابون تا ساعت ۸یا ۹ و بعدش آماده شدم رفتم شهر با پدر برای پیش ثبت نام سال دهم مدرسه دولتی. ظهر رسیدم خونه و بعد از خوردن ناهار از خستگی خوابم برد. بعد از بیدار شدن دوباره لباس پوشیدم و اومدم بیابون و الان هم در بیابون هستم 
یه مشکل بزرگ پیدا کردم و اون هم نماز ظهر هست. از طرفی اگر گوسفندا رو ول کنم میرن توی زمین دیگران و از طرفی هم شلوارم به سگ ها خورده و نجس هست. شلوار تمیز توی کیف دارم و در صورتی که حتی گوسفندا هم تکون نخورن نمیتونم در روشنایی روز شلوارمو عوض کنم برای نماز
به نظرتون چطوری این معما رو حل کنم؟

---

خب حالا بریم سراغ روال معمول زندگی. معمولا صبا بیدار میشم میرم گله تا ساعت ۹ و بعد هم میام خونه و با ورزش و بهداشت و استراحت و اومدن به کانون وقتم را پر میکنم. نماز ظهر را میخونم و ناهار را میخورم و بعد دوباره استراحت میکنم و میام کانون تا بعد از ظهر. بعد از ظهر میرم بیابون تا حدود ۹ شب و بعد هم میام خونه و شام میخورم و میرم حموم و میخوابم

---

راستی داداش آرمین دوره های آموزشی اسخرم شروع شده و دیشب اولین جلسه بود. نکاتی که گفت باید رعایت کنیم یکیش دم و بازدم بود که اول نفس میگیریم بعد یکم مونده به سطح آب شروع به بیرون دادن هوا میکنیم و سر رو زیر آب میبریم تا نفسمون تموم بشه بیایم بالا. نکته بعدی چسبوندن چانه به سینه هست.چندین حرکت یاد داد که خیلی سریع گفت و وقت تمرین نداد خوب یاد نگرفتم. یکیش معلق موندن روی آب بود که با رعایت نکات فوق سر را زیر آب میکنیم و بعد از اینکه سر کامل زیر آب رفت پاهارا در شکم جمع میکنیم و با دست نگه میداریم.
بعدیش هم اینطوری بود که یک پا را به دیواره استخر میگذاریم و پای دیگر روی کف و با فشار پا حرکت را شروع میکنیم و باید دست ها صاف باشند و شانه ها و بازوها پشت گردن قرار بگیرند و کف یکی از دست ها روی دست دیگر. با رعایت نکات فوق حرکت رو آغاز میکنیم و روی آب سر میخوریم. من خودم تو این حرکت مشکل داشتم و یه وری میشدم
چندتا حرکت دیگه هم یاد داد که اصلا یادم نموند
چقدر حرف زدم سرتون درد اوردم شرمنده

سلام داداش
خوبی؟
تو هم مثل من استخر میری؟
(البته من ده جلسه هستش که رفتم)
چند جلسه دیگه که بری باید حرکت دوچرخه رو روی آب بری و حتی بتونی قشنگ شنا کنی و نفس بگیری

اون موقع خیلی سخت میشه و حتی معلممون هم می‌گفت که باید برای هر کدوم از اون حرکات دو یا سه جلسه تمرین کنین
البته من خوشبختانه یادش گرفتم
اسم اولی شنا قورباغه هستش و اسم دومی هم سر روی آب هستش
فقط داداش به شما یاد ندادن که دراز بکشین و روی آب وایسین؟ چون به ما جلسه اول اینو هم یاد دادن

سلام به همگی
ان شاء الله خوب باشید.

(1402 مرداد 11، 22:03)علیرضا32 نوشته است: [ -> ]چه نسبتی با هم داشتند یزید و حضرت علی اکبر؟

مادر حضرت علی اکبر (علیه السلام) یعنی حضرت لیلا (علیها السلام) از طریق پدر با مختار ثقفی خویشاوند بوده و از طریق مادر با بنی امیه.

به این صورت که مادر لیلا، دختر ابوسفیان و خواهر معاویه بوده.
یعنی یزید پسردایی مادر حضرت علی اکبر (علیه السلام) بوده.

و ضمناً پدر حضرت لیلا (علیها السلام) هم پسرعموی مختار ثقفی بوده.

(1402 مرداد 12، 18:28)آرمین نوشته است: [ -> ]

(1402 مرداد 9، 20:30)تاج نوشته است: [ -> ]من 7 صبح که میرم سرکار 3 برمیگردم و ناهار و استراحت و بعدشم یسری سلسله مطالعات و دوره دارم که اون باید هر روز وقت بذارم و تا شب دیگه آزادم 
پاکی هم بله پاکم اماگاهی وسوسه هست  و درس من از پاکی اینه که نذارید پاکی بی اهمیت بشه که دیگه کنترل ذهن و نگاه هم دیگه فایده نداره
من خودم مطلب  میخونم تا اهمیتش برام حفظ بشه.
حالا سعی میکنم  بعضی مطلب های مناسب گروه ارسال کنم.

ممنون تاج عزیز از به اشتراک‌گذاری روزانه‌ات.
امیدوارم همیشه موفق باشی؛ در تحصیل، کار و پاکی.
خوشحال میشیم مطالبی که مناسب گروه هست رو برامون بذاری. 

نقل قول: نوبتی هم باشه نوبت روتین شماست 

من صبح ساعت 4:40 بیدار میشم. بعد از نماز صبح و صبحانه، عازم محل کار میشم.
چون اغلب زودتر از بقیه می‌رسم، اقدام به باز کردن پنجره‌ها و روشن کردن پنکه‌ها می‌کنم تا سایر همکاران فرا برسن و از هوای تازه و مناسب برخوردار بشن. 
تا ساعت 13 سر کار هستم. از صبح تا ظهر سعی می‌کنم تو استراحت‌های بین کار، مطالعه کنم یا قرآن بخونم یا نرمش‌‌های گردن رو انجام بدم. قبل از اینکه از محل کارم خارج بشم هم نمازم رو می‌خونم.
بعد از اون خیلی بستگی داره که چه برنامه‌ای داشته باشم. اگه جلسه درمانی داشته باشم اون‌جا میرم. اگه آب‌درمانی داشته باشم اون‌جا. اگه نه به سمت منزل حرکت می‌کنم.
بعد از اون هم بستگی داره بعدازظهرش چه برنامه‌ای داشته باشم. اگه قرار ملاقات با دوستانم رو داشته باشم یه بخشی به اون اختصاص پیدا می‌کنه. اگه هم کلاس داشته باشم، یه بخشی صرف اون میشه. معمولا مقداری کتاب می‌‌خونم. نرمش انجام میدم. نماز مغرب و عشا رو سعی می‌کنم همیشه اول وقت بخونم. معمولا یک ساعت از وقتم صرف کمک به خانواده در جوانب مختلف میشه. حدود دو ساعت کانون میام. بعد هم تا قبل از ساعت 23 می‌خوابم.

این بود از انشای من. 

(1402 مرداد 11، 18:18)سورنا نوشته است: [ -> ]

درود بر استوای دوست داشتنی 

سورنا / 10 مرداد 1402 / 1 روز خوب

ماشاءالله به سورنای دوست‌داشتنی. 

چه خبر داداش؟ خوش برگشتی. 

(1402 مرداد 11، 22:14)علیرضا32 نوشته است: [ -> ]شب خوش به استوایی های عزیز

کسی از شما هست که مثل من منتظر پاسخ آزمون نمونه دولتی و نمونه فرهنگ باشه؟

روز و شب و همه وقتت بخیر علیرضا جان.
فکر می‌کنم فقط امیرعلی اینجا مثل خودت نهم رو تموم کرده باشه.
گویا از پسران زرنگ، کوشا و درس‌خوان این مرز و بوم هستی. درسته؟ 

راستی چرا بهمون کم سر می‌زنی داداش جان؟ 

کلاس ورزشی، مدرسه تابستانی، کلاس المپیاد، کلاس پژوهش و... تنها گوشه ای از مشغله یک پسر زرنگ، کوشا و درس خوان این مرز و بومه

---

دوستان یه سوال الان شما چجوری فقط به یه قسمت از نوشته دیگران پاسخ میدید؟ چی رو میزنید که فقط یک قسمت رو انتخاب می کنه؟

نقل قول: دوستان یه سوال الان شما چجوری فقط به یه قسمت از نوشته دیگران پاسخ میدید؟ چی رو میزنید که فقط یک قسمت رو انتخاب می کنه؟

روش های زیادی داره.
من خودم کپی میکنم اون قسمت  و بعد اینکه پیست کردم دوباره انتخابش میکنم و علامت  کنار php میزنم

نقل قول: ممنون تاج عزیز از به اشتراک‌گذاری روزانه‌ات.
امیدوارم همیشه موفق باشی؛ در تحصیل، کار و پاکی.

همچنین شما 
روتین بعدازظهر چقدر متنوعه 

نقل قول: کسی از شما هست که مثل من منتظر پاسخ آزمون نمونه دولتی و نمونه فرهنگ باشه؟

نه داداش نیست اما منم منتظر نتایج ازمون خودمم