کانون

آخه چرا هیچی نمیگین

(1401 ارديبهشت 20، 15:24)مرد مقاومت نوشته است: [ -> ]آخه چرا هیچی نمیگین

تنبل هستیم

سلامممممم
حالتون چطوره؟؟؟
اعلام پاکی:20اردیبهشت_یک روز خوب
دیروز ظهر لغزش داشتم

سپهر/30بهمن1400/ 81 روز خوب

(1401 ارديبهشت 20، 18:27)Amirali.d نوشته است: [ -> ]

(1401 ارديبهشت 20، 15:24)مرد مقاومت نوشته است: [ -> ]آخه چرا هیچی نمیگین

تنبل هستیم

اخه چراااااا
مگه داریم !!!!!!!
مگه میشه !!!!!!!
ای خداااااااا

---

(1401 ارديبهشت 20، 19:49)آریان نوشته است: [ -> ]سلامممممم
حالتون چطوره؟؟؟
اعلام پاکی:20اردیبهشت_یک روز خوب
دیروز ظهر لغزش داشتم

همینطوری ادامه بدی عالیه....
فقط دلایل شکست رو بگو ...
لطفاً قشنگ همه چیز رو توضیح بدید..
که ما بتونیم کمکتون کنیم هم تجربه بشه برای خودتون و تجربه بشه برای دیگران.
ممنون
 یا علی مدد

---

(1401 ارديبهشت 20، 20:23)سپهرر نوشته است: [ -> ]سپهر/30بهمن1400/ 81 روز خوب

عااااااااالی داداش سپهر گل....
مطمئنا موفق خواهی شد ...
داداش اگه وقتش رو داری یک دستی به استوا برسون ..
ممنون .
انشاالله پاکی ابدیت رو ببینم ..
یا علی مدد.

سلام به همه از اشنایی همه کسایی که باهاشون اشنا شدم و همه کسایی که باهاشون آشنا نشدم و قراره بشم خوشبختم

(1401 ارديبهشت 21، 12:16)امیر حسین 83 نوشته است: [ -> ]سلام به همه از اشنایی همه کسایی که باهاشون اشنا شدم و همه کسایی که باهاشون آشنا نشدم و قراره بشم خوشبختم

سلام 
آقا به به ببین چچن خبره 
عضو جدید برای گروه
به به ...
ایوووووووول
خوووووووش آمدی امیر حسین جان 
داداش جان یکم از خودت بگو برامون 
از وضعیت الانت ؟؟ 
سنت چقدره ؟؟؟ 
منم از آشنا شدن با شما خوشبختم

(1401 ارديبهشت 21، 12:25)مرد مقاومت نوشته است: [ -> ]

(1401 ارديبهشت 21، 12:16)امیر حسین 83 نوشته است: [ -> ]سلام به همه از اشنایی همه کسایی که باهاشون اشنا شدم و همه کسایی که باهاشون آشنا نشدم و قراره بشم خوشبختم

سلام 
آقا به به ببین چچن خبره 
عضو جدید برای گروه
به به ...
ایوووووووول
خوووووووش آمدی امیر حسین جان 
داداش جان یکم از خودت بگو برامون 
از وضعیت الانت ؟؟ 
سنت چقدره ؟؟؟ 
منم از آشنا شدن با شما خوشبختم

نوکرم
من امیر حسینم 17 سالمه
وضعیتم آگه از این بیمار ی فاکتور بگیریم ازاهر لحاظ
خوب.اما از وقتی. که تو دام رفیق ناباب افتادم و اسیر اینکار شدم قفلم. یعنی. همون ارزشااا و استعداد های قبلی رو دارم اما مثل گنجی تو صندوقچه کالبد که عادت به همون لعنتی .....  که میدانید قفل این صندوقچست . متاسفانه الان کلید این صندوقچه رو گم کردم   و از این بابت خیلی ناراحتم. و روم از هرهطرف فشار . 1.از طرف پدرومادرم که واقعا بعد از انجام...... وقتی تو صورت مهربان،  دلسوز، وزحمت کششون نگاه می کنم به قلبم فشار میاد و احساس میکنم لایق این نعمت بزرگ نیستم
2 . از طرف دین چون من به خاطر اطلاعات وواعتقادات زیاد دینیم وومخصوصا امام زمان واقعا بعد از انجام این گناه توذهن خودم خورد میشم 
3.این گناه باعث شده که تنبل بشم و اون پیگیری قبلی رو نداشته باشم در نتیجه اهداف زندگیمو تحت شعاع خوش قرار داده و اینکه میبینم باسرعت دارم از اهدافم دور میشم  واقعا فشار داره... 
بگذریم لپ کلام خوشحالم که تونستم این کلید سازیرو پیدا کنم وشما کلید ساز های زبر دستو  بیاید در کنار هم آینده رو اباد کنیم  و کلید منم باهم بسازیم 

همچنان لغزش... دوبار هم امروز، هیچ لذتی هم برام نداشت برخلاف دفعه های قبل اصلا اینبار لذت نداشت و فقط شادابی و حاله خوب رو ازم گرفت و عصابم خورد شد ولی واقعا توی خودم انرژی یا انگیزه ای برای ترک نمیبینم چون تلاش و اقدامی نمی کنم... ناراحتم از این بابت و نمیدونم چیکار کنم لغزش های این هفتم تا امروز چهارشنبه 13 بار بوده، یعنی یه طور شده دلم میخواد تو واقعیت یه کمپی کانونی چیزی بود میگفتم منو میبردن اونجا برای ترک و از لحاظ روانی باهام حرف میزدن تا روانم هم سالم بشه و خودمم به زندگی برگردم... همچنان دارم خودمو و آیندمو دستی دستی تباه می کنم، کی واقعا این لامصب رو ترک می کنم ها؟ 

---

از اون موقع ک اومدم تو کانون تا الان یبار به ده نرسیدم بیشتر از دو سه بار به یه هفته پاکی نرسیدم، اعتیاد شدیدی ک پیدا کردم... من واقعا اینطور نبودم الان حتی روان و ذهنمم دیگه خیلی مریض شده واقعا باید چیکار کنم؟ هیچ عملی ندارم نمیتونم قوی باشم یبار جلوی خودمو بگیرم معنویاتم داغون شده ارتباطم صفر شده روز به روز بدتر و پیشرفتی توی ترک نیس چیکار کنم من آخه کی کمکم می کنه کی حواسش به منه یه ذره اهمیت بده که حداقل من بتونم به خودم بیام

سه بار لغزش   

لعنت به این روزای بد همه چیم داره از دست میره برام دعا کنید 

(1401 ارديبهشت 21، 15:10)KingAmir نوشته است: [ -> ]همچنان لغزش... دوبار هم امروز، هیچ لذتی هم برام نداشت برخلاف دفعه های قبل اصلا اینبار لذت نداشت و فقط شادابی و حاله خوب رو ازم گرفت و عصابم خورد شد ولی واقعا توی خودم انرژی یا انگیزه ای برای ترک نمیبینم چون تلاش و اقدامی نمی کنم... ناراحتم از این بابت و نمیدونم چیکار کنم لغزش های این هفتم تا امروز چهارشنبه 13 بار بوده، یعنی یه طور شده دلم میخواد تو واقعیت یه کمپی کانونی چیزی بود میگفتم منو میبردن اونجا برای ترک و از لحاظ روانی باهام حرف میزدن تا روانم هم سالم بشه و خودمم به زندگی برگردم... همچنان دارم خودمو و آیندمو دستی دستی تباه می کنم، کی واقعا این لامصب رو ترک می کنم ها؟ 

---

از اون موقع ک اومدم تو کانون تا الان یبار به ده نرسیدم بیشتر از دو سه بار به یه هفته پاکی نرسیدم، اعتیاد شدیدی ک پیدا کردم... من واقعا اینطور نبودم الان حتی روان و ذهنمم دیگه خیلی مریض شده واقعا باید چیکار کنم؟ هیچ عملی ندارم نمیتونم قوی باشم یبار جلوی خودمو بگیرم معنویاتم داغون شده ارتباطم صفر شده روز به روز بدتر و پیشرفتی توی ترک نیس چیکار کنم من آخه کی کمکم می کنه کی حواسش به منه یه ذره اهمیت بده که حداقل من بتونم به خودم بیام

درکت میکنم اما حیف که واقعا نمیتونم کاری واست بکنم
تنها کسی که میتونه برات کاری کنه خودتی ولی بدون خدایی بالا سرته که از احوالت با خبره و تمام و کمال درکت
میکنه ببین من تا قبل ماه رمضان نابود بودم یعنی من بلا استثنا روزی یه بار لغزشو داشتم یه چند باری هم روزی دوبارد. اما الان خداروشکر هر سه روز یه بار شده

---

اونایی که اعتیادشان کمه با چند بار شکست کامل ترک میکنن. اما منومشما که اعتیادمون شدیده ترک تدریجی بهتر جواب میده درست مثل ترک مواد اول باید از مقدار اعتیاد کاسته شه بعد به صورت کامل ترک

---

من این روشو انجام دادم و خدارشکر جواب میده

ببین اول مثلا بگو آقا من یه روز باید پاک باشم حتمی 
و تو روز پاکی اگر وسوسه آورد سراغت باید حتمی جلو خودتو بگیری و به خودت بگی امروزو قراره پاک باشم الان یکم تحمل میکنم اون کاریرو که قراره امروز انجام بدم فردا انجام میدم به خودت وعده بده برا فردا. و فردا بهش عمل کن اما سعی کن که تو روزای ازاد 1 الی2بار بلغزی نه بیشتر و بعد لغزش ناراحت نشو و اینو تو فکرت داشته باش که تو روند ترکی و اینم یه قسمتیشه. بعد فردای روز آزادت دوباره وقت روز پاکیه وو..... همین روندو یکییدر میون ادامه بده تاعادت بشه

(1401 ارديبهشت 21، 16:37)امیر حسین 83 نوشته است: [ -> ]ببین اول مثلا بگو آقا من یه روز باید پاک باشم حتمی 
و تو روز پاکی اگر وسوسه آورد سراغت باید حتمی جلو خودتو بگیری و به خودت بگی امروزو قراره پاک باشم الان یکم تحمل میکنم اون کاریرو که قراره امروز انجام بدم فردا انجام میدم به خودت وعده بده برا فردا. و فردا بهش عمل کن اما سعی کن که تو روزای ازاد 1 الی2بار بلغزی نه بیشتر و بعد لغزش ناراحت نشو و اینو تو فکرت داشته باش که تو روند ترکی و اینم یه قسمتیشه. بعد فردای روز آزادت دوباره وقت روز پاکیه وو..... همین روندو یکییدر میون ادامه بده تاعادت بشه

یکروز در میون ادامه بده حدودا یه هفته تا دو هفته یا اگر دیدی نمیتونی وارد مرحله بعد شی تو همین مرحله بمون تا شجاعتشو بدست بیاری مبادا شل کنی دوباره و بری به فنا.. 
مرحله بعد بیا یه روز در میونو بکن دوروز درمیون و دوز این مواد لعنتیو کمتر کن و دوباره تبدیلش کن به عادت و بعد سه روز در میون و... ..

---

و همین روندو تا برسی به دو هفته در میون یا بیشتر ادامه بده. وقتی رسیدی به اینجا میتوانی بره ترک کامل اقدام کنی

---

حتمی برات دعا میکنم دعا میکنم که امام زمان برات دعا کنه