کلا برخورد با اشتباه باید چجوری باشه ؟
آیا باید خود را به چوب بست؟
(1399 خرداد 16، 18:54)حامدحامد نوشته است: [ -> ]میبخشید من اینترنت گوشیم مشکل داره. ضعیف هست.
خواستم بگم من وقتی مشکل و ناراحتی و افسردگی و اعصاب خوردی دارم، با ولگردی در اینترنت گوشیم، به سمت خ.ا کشیده میشم.
آقا حامد نمیشه به جای اینکار کلیپای طنز ببینید ؟
یا به یکی که دوست دارید باهاش صحبت کنید زنگ بزنید؟
یا بیاید کانون با ما صحبت کنید؟
(1399 خرداد 16، 18:54)حامدحامد نوشته است: [ -> ]میبخشید من اینترنت گوشیم مشکل داره. ضعیف هست.
خواستم بگم من وقتی مشکل و ناراحتی و افسردگی و اعصاب خوردی دارم، با ولگردی در اینترنت گوشیم، به سمت خ.ا کشیده میشم.
داداشم مشکلی نیست.
پس برای این
اوقات ناخوشایند تدبیر چاره کن.
مثلا من یه کمد پر از مواد غذایی خوشمزه دارم. هر بار میرم سراغ یکیشون.
یه کتاب pdf خوب رو گوشیت داشته باش که جذبت کنه.
یا صوتهایی که دوست داری. از نوع انگیزشی گرفته تا سخنرانی.
بالاخره اگه به فکر باشی، تو اوقات ناراحتیت میتونی چیزهایی پیدا کنی که حالت رو عوض کنن.
نه؟
(1399 خرداد 16، 18:54)رضا خان نوشته است: [ -> ]آره به نظر شما دوتا بزرگوار
اشتباه های بزرگو چطوری میشه جبران کرد؟
خیلیامون بعد اشتباه خیلی ناراحت میشیم یا سریع پشیمون میشیم یا هم نا امید میشیم
حالا وقتی که تعداد این اشتباها زیادم باشه که دیگه شیطون پدر آدمو در میاره
بنظرتون باید چیکار کرد؟
علیرضا نمیدونم سوالت رو چقدر متوجه شدم.
جبران که بهنظر من اول از همه با
فهم کردن و درک کردن شروع میشه.
یعنی ما به حقیقت امر پی ببریم که کار اشتباهی انجام دادیم. بهش فکر کنیم. در موردش مطلب بخونیم.
مثلا من به پدرم خدایی نکرده بیاحترامی کردم، این رو بفهمم که چقدر این کار زشته.
دوم هم وقتی پی بردیم،
تصمیم به عدم تکرار اون اشتباه بگیریم.
چه جبرانی بهتر از اینکه دیگه اون خطا رو تکرار نکنم؟
دیگه از این به بعد به پدرم بیاحترامی نکنم.
قدم سوم هم در راستای
اصلاح تبعات گذشته باشه.
اگه چیزی از دست رفته، سعی کنم به دستش بیارم. اگه دلی شکسته شده، راضیش کنم.
مثلا برم و از پدرم بابت همه بیاحترامیها عذرخواهی کنم و دلشون رو به دست بیارم.
(1399 خرداد 16، 18:55)رضا خان نوشته است: [ -> ]کلا برخورد با اشتباه باید چجوری باشه ؟
آیا باید خود را به چوب بست؟
به نظر من ما به عنوان انسان با توجه به اینکه خیلی از چیزها رو تجربه نکردیم، طبیعی هست که اشتباه میکنیم.
پس باید
بپذیریم که کامل نیستیم. خطا داریم. نقص داریم. اشتباه هم میکنیم.
بعد از اشتباه به جای اینکه به خودمون فحش بدیم یا خودمون رو به چوب ببندیم، خودمون رو نوازش کنیم
و مثل یه دوست، خودمون به خودمون
کمک کنیم که
راه درست برای عدم تکرار اون اشتباه رو پیدا کنیم.
(1399 خرداد 16، 19:09)Alfredo نوشته است: [ -> ]اهورا / ۰
.
.
.
.
اهورا دوست داری باهامون صحبت کنی؟
خیلی ممنون آقا آرمین از مطالبی که گفتید... حرفاتون اینو به من میرسونه که کلا به خاطر هیچ چیز نباید نا امید بود و هرچیزی راهی داره که باید طی بشه تا چیزی که مد نظره به دست آورده بشه... بازم ممنون به خاطر نکته های مفیدی که وقت میزارین و میگین
داداش علیرضا
زنده باشی.
ببین ما که همه چیز رو تجربه نکردیم.
مثلا من که تجربه همسرداری ندارم. تجربه بچهداری ندارم.
معلومه که وقتی ازدواج کنم و بچهدار بشم یه سری اشتباهها میکنم.
طبیعتا برای اینکه این اشتباهها کم بشه عاقلانه این هست که قبلش کتاب بخونم. مشورت کنم. از تجربیات بقیه استفاده کنم
تا
راه رو به این وسیله پیدا کنم.
اما خب بالاخره یک جایی هم اشتباه میشه.
اون جا باید اشتباه رو پذیرفت و باز هم به دنبال
راه بود و خودمون رو اصلاح کنیم.
مطلب بعدی اینکه نظر شما راجب تغییر چیه؟
آدم بعضی وقتا لازم میبینه تغییر کنه.. ولی تغییر ساده نیست
چون وقتی میای یه سری چیزارو عوض کنی با خیلی از موانع رو به رو میشی که ناراحتت میکنن یا مانعت میشن یا...
مثلا یه نفر تا دیروز یه جور دیگه زندگی میکرده ولی میبینه این طرز زندگیو دوست نداره و میاد سبکشو عوض کنه ولی خانواده و دوستان و مردم و ... مانعش میشن. مثلا دوستاش مسخرش میکنن ، مردم متلک میندازن و اینجور چیزا...
(1399 خرداد 16، 19:22)آرمین نوشته است: [ -> ]داداش علیرضا
زنده باشی.
ببین ما که همه چیز رو تجربه نکردیم.
مثلا من که تجربه همسرداری ندارم. تجربه بچهداری ندارم.
معلومه که وقتی ازدواج کنم و بچهدار بشم یه سری اشتباهها میکنم.
طبیعتا برای اینکه این اشتباهها کم بشه عاقلانه این هست که قبلش کتاب بخونم. مشورت کنم. از تجربیات بقیه استفاده کنم
تا راه رو به این وسیله پیدا کنم.
اما خب بالاخره یک جایی هم اشتباه میشه.
اون جا باید اشتباه رو پذیرفت و باز هم به دنبال راه بود و خودمون رو اصلاح کنیم.
سلامت باشین
بله درسته فهمیدم.
بله مثلا من الان دارم از تجربیات شما استفاده میکنم و سوالات زیادی میپرسم
نقل قول: میاد سبکشو عوض کنه ولی خانواده و دوستان و مردم و ... مانعش میشن. مثلا دوستاش مسخرش میکنن ، مردم متلک میندازن و اینجور چیزا...
تغییر اگه این تبعات رو در بر نداشته باشه که اصلا تغییر حساب نمیشه.
ما با هر تغییری که بکنیم،
قطعا:
انگشتنما میشیم.
مسخره میشیم.
بقیه فکر میکنن دیوونهایم.
تازه میان بهمون یه سری توصیهها میکنن که به راه راست هدایت بشیم.
نقل قول: آدم بعضی وقتا لازم میبینه تغییر کنه.. ولی تغییر ساده نیست
چون وقتی میای یه سری چیزارو عوض کنی با خیلی از موانع رو به رو میشی که ناراحتت میکنن یا مانعت میشن یا...
وقتی ما بدونیم که روال تغییر همین هست و حتما اذیت شدنها در پیش هست و این رو
بپذیریم، دیگه ناراحتی نداره.
چه قبول کنیم
جه قبول نکنیم
تغییر درد داره.
حاضر باشیم دردش رو بپذیریم تا به نتیجه حاصل از تغییر هم برسیم.
این فرمایش خدا هست که بعد از هر سختی، آسانی است.
تو تغییر هم همینه.
(1399 خرداد 16، 19:28)فرید نوشته است: [ -> ]فرید / 16 خرداد / هیچ
فرید جان
قهرمان ما
چی شد؟
دوست داری باهامون صحبت کنی؟
برای ما هنوز هم قهرمانی.
ممنون آقا آرمین به خاطر حوصله و وقت و صبری که برای جوابای مفیدتون گذاشتید.. خدا خیرت بده
آقا فرید و اهورا اگه هستین و دوست دارید خوشحال میشیم باهاتون صحبت کنیم.
مرسی که اینقدر خوبی آرمین عزیز
راستش بیشتر از حرف زدن نیاز دارم یه نفری باشه که سرم رو بذارم رو شونه اش و یه دل سیر گریه کنم
(1399 خرداد 16، 19:37)فرید نوشته است: [ -> ]مرسی که اینقدر خوبی آرمین عزیز
راستش بیشتر از حرف زدن نیاز دارم یه نفری باشه که سرم رو بذارم رو شونه اش و یه دل سیر گریه کنم
میدونم چی میگی فرید جان.
داداشم این حال بد هم میگذره. لطفا مراقب خودت باش.
حواست باشه که خدایی نکرده سریالی نشی.
از خدا کمک بخواه. بخواه که راه رو بهت نشون بده و غمهای دلت رو خودش برداره.
ما هم کنارت هستیم تا آخرش.
سرت رو بذار رو شونهی من.
(1399 خرداد 16، 19:38)،رهگذر، نوشته است: [ -> ]سلام دوستان خوبید
رهگذر / ۶ اردیبهشت / ۴۲ روز
این هفته میشه گفت هفته یکنواختی داشتم،، خداروشکر وسوسه و این چیزا هم نبود فقط گاهی شبا میرفتم تو اینستاگرام تصاویر ناجور میومد ولی خداروشکر رد میشدم و توقف نمیکردم...
و اینکه چه خبر حالتون خوبِ
سلام آقای رهگذر
امیدوارم حالت خوب باشه
جالب اینجاست که شما مثل اسمتون رهگذری میاید و میرید