کانون

نسخه‌ی کامل: گروه ۳ آقایان: سرو (حامی: مهدوی - سرپرست: )
شما در حال مشاهده‌ی نسخه‌ی متنی این صفحه می‌باشید. مشاهده‌ی نسخه‌ی کامل با قالب بندی مناسب.
خوش اومدی افرا جان 303
کمی اعتماد به نفس شروعش از خانواده س تجربه بچه ها رو خوندم همه همینجوری هستیم. 
اول اینکه ایشالا با بچه ها مون با افراد کم سن و سالی که پیرامونمون هستن خودمون درست رفتار کنیم اونا مثه ما نشن. 
دوم اینکه همین گفتنها و نوشتها خودش تاثیر گذاره و قدم اوله
باید بدونیم ریشه مشکل کجاست.
منم میخام بگم چرا اعتماد به نفسم کمه و چه اثری گذاشت بر شهوترانی منن
(1399 آذر 7، 20:09)همساده نوشته است: [ -> ]کمی اعتماد به نفس شروعش از خانواده س تجربه بچه ها رو خوندم همه همینجوری هستیم. 
اول اینکه ایشالا با بچه ها مون با افراد کم سن و سالی که پیرامونم ن هستن خودمون درست رفتار کنیم اونا مثه ما نشن. 
درست میگی.
این یه کار خوب هست که از دست‌مون برمیاد. 




نقل قول: دوم اینکه همین گفتنها و نوشتها خودش تاثیر گذاره و قدم اوله
باید بدونیم ریشه مشکل کجاست.
دقیقا



نقل قول: منم میخام بگم چرا اعتنماد به نفسم کمه و چه اثری گذاشت بر شهوترانی من
با جان و دل می‌شنویم داداش
خیلی کم احتمال میدم که بچه ها مستقیما برای اعتماد به نفسشون کاری کرده باشن.

بیشتر اعتماد به نفس به خاطر موفقیت ها به دست میاد . معمولا هم از چیزای کوچیک شروع میشه و کار به جاهای بزرگتر میکشه (میخواستم بگم باریک! Gigglesmile)

اعتماد به نفس توی زمینه های مختلف هم ممکنه سطحش خیلی بالا پایین بشه.

مثلا من توی کار فنی با حرفه ایی ها هم خیلی راحتم اصلا خجالت نمیکشم که اشتباه کنم یا یه چیز خنده دار بگم. ولی توی ارتباط با خانم ها 

افتضاح بودم کلی روش کار کردم 60 درصد بهتر شده ولی هنوز باید بهترش کنم.
(1399 آذر 7، 20:11)افرا نوشته است: [ -> ]اعتماد به نفس توی زمینه های مختلف هم ممکنه سطحش خیلی بالا پایین بشه.

آره.
به تجربه‌های قبلی هم بستگی داره.
کسی که مثلا تا حالا ۱۰۰ بار آتیش روشن کرده و جوجه آماده کرده اعتماد به نفس بالایی داره برای چنین کاری.
اما همون شخص شاید بخواد یه لامپ عوض کنه چون تا حالا انجام نداده بترسه.
(1399 آذر 7، 20:14)آرمین نوشته است: [ -> ]آره.
به تجربه‌های قبلی هم بستگی داره.
کسی که مثلا تا حالا ۱۰۰ بار آتیش روشن کرده و جوجه آماده کرده اعتماد به نفس بالایی داره برای چنین کاری.
اما همون شخص شاید بخواد یه لامپ عوض کنه چون تا حالا انجام نداده بترسه.



آرمین انگار خیلی تو کار جوجه بودی Gigglesmile مسئول امور خوراکی ها Khansariha (69)
(1399 آذر 7، 20:14)آرمین نوشته است: [ -> ]آره.
به تجربه‌های قبلی هم بستگی داره.
کسی که مثلا تا حالا ۱۰۰ بار آتیش روشن کرده و جوجه آماده کرده اعتماد به نفس بالایی داره برای چنین کاری.
اما همون شخص شاید بخواد یه لامپ عوض کنه چون تا حالا انجام نداده بترسه.

البته من تو دوستانم مورد داشتم به قدری این بشر اعتماد به نفسش بالا بود
که حتی کاری رو که هیچ کی تا به حال انجام نداده بود و اصلا نشدنی بود  17  رو هم با اعتماد به نفس کامل در موردش حرف می‌زد و مسئولیت به عهده می‌گرفت  Smiley-face-cool-2
و
جالبه بگم که واقعا یک کارهایی هم می‌کرد و از پسش برمی‌اومد.  4chsmu1

بعد منی که ۲۰ تا کار مشابه تو اون حیطه قبلا انجام داده بودم با ترس و لرز در موردش حرف می‌زدم. نه قاطع و محکم. 22
(1399 آذر 7، 20:17)افرا نوشته است: [ -> ]آرمین انگار خیلی تو کار جوجه بودی Gigglesmile مسئول امور خوراکی ها Khansariha (69)

نه.  Khansariha (13)
اتفاقا جزء مواردی هست که بلد نیستم و اعتماد به نفس پایینی دارم.  4chsmu1
بزار از آخر شروع کنم و بگم. 
اولین بار که وارد دنیای مجاز چت روم شدم از کنجکاوی بود. ولی افرادی رو میدیدم که بلدن با جنس مخالف ارتباط برقرار کنن و حرف بزنن. خب منم تو واقعی تا الان حرف نزده بودم و دوست جنس مخالف واقعی که نداشتم. با ترس و لرز شروع کردم با حرف زدن با جنس مخالف و توی پی وی اونا رفتن. حالا چر ا ترس و لرز چون حس کمبود داشتم حس تنفر از خود حسی که بی ارزش هستم و جذابیتی ندارم. حسی نشات گرفته از خانواده و کودکی. کم کم دیدم که میتونم دوست مجازی پیدا کنم این شد یه مسکن برای کمی اعتماد به نفس درونی. کم کم عکس رو و بدل کردم دیدم که نه واقعا رابطه ها ادامه دار شد و اون حس ترس که من زشتم بدفرم هستم باعث ترس میشد ولی عکس که میدادم و ارتباط ادامه پیدا کرد باز شد یه مسکن برای کمی عزت نفس...
ولی تجربه اینقدر شیرین هم نبود وای به حال روزی که یکی از من خوشش نمیومد تو مجازی باز تمام عقده ها سر باز می‌کرد حس عدم عزت نفس فوران میکرد. نکته عجیبتر اینکه اونایی هم که با من دوست میشدن من باهاشون حس خوب نداشتم و باهاشون بد رفتاری میکردم و سریع کات میکردم. الان میدونم که به این دلیل بود من میگفتم اونا آدمهای باارزشی نیستن اگه بودن که با من دوست نمیشدن. 
دهها رابطه بی سرانجام کلی اتلاف وقت کلی ناهوشیاری تو دنیای مجازی و شهوترانی های مجازی تهش میموند برام
(1399 آذر 7، 20:17)آرمین نوشته است: [ -> ]البته من تو دوستانم مورد داشتم به قدری این بشر اعتماد به نفسش بالا بود
که حتی کاری رو که هیچ کی تا به حال انجام نداده بود و اصلا نشدنی بود  17  رو هم با اعتماد به نفس کامل در موردش حرف می‌زد و مسئولیت به عهده می‌گرفت  Smiley-face-cool-2
و
جالبه بگم که واقعا یک کارهایی هم می‌کرد و از پسش برمی‌اومد.  4chsmu1

بعد منی که ۲۰ تا کار مشابه تو اون حیطه قبلا انجام داده بودم با ترس و لرز در موردش حرف می‌زدم. نه قاطع و محکم. 22


راستش من با اونی که انجام نداده و میگه "میشه" خیلی بیشتر موافقم.

تو ایران خیلی شایعه که همه بگن "نمیشه" 

مخصوصا توی دانشگاه ها که این مورد موج میزنه.

انگار پیشرفت اعتماد به نفس نیاز به یک جرقه داره حتی اگه کوچیک باشه. مثلا اگه دانشجوهای برق توی ترم یکشون یدونه چشمک زن درست 

میکردن الان وضعشون این نبود Gigglesmile  

فنیارو مثال میزنم چون علوم پزشکی "مجبورن" انجام بدن وگرنه صد سال هم میگذشت هیچکدوم یدونه انژیوکت به مریض نمیزدن  Gigglesmile
میدونید این خیلی نکته مهمیه خیلی مهم که کمبود عزت نفس و اعتماد به نفس رابطه ها رو میکشه نمیزاره ارتباط واقعی با کسی بگیری. 
اگه کسی خیلی سمتت بیاد فکر میکنی ایرادی درونشه وگرنه چرا باید با آدم مزخرفی مثه من صمیمی بشه. من که دوست داشتنی نیستم. 
از طرفی آرامشت رو ازت میگیره چون هی میخای به خودت و بقیه نشون بدی من آدم ارزشمندی هستم. 
حالا یا با درس خوندن یا با کار کردن یا فداکاری بیش از حد به دیگران.
(1399 آذر 7، 20:19)همساده نوشته است: [ -> ]بزار از آخر شروع کنم و بگم. 
اولین بار که وارد دنیای مجاز چت روم شدم از کنجکاوی بود. ولی افرادی رو میدیدم که بلدن با جنس مخالف ارتباط برقرار کنن و حرف بزنن. خب منم تو واقعی تا الان حرف نزده بودم و دوست جنس مخالف واقعی که نداشتم. با ترس و لرز شروع کردم با حرف زدن با جنس مخالف و توی پی وی اونا رفتن. حالا چر ا ترس و لرز چون حس کمبود داشتم حس تنفر از خود حسی که بی ارزش هستم و جذابیتی ندارم. حسی نشات گرفته از خانواده و کودکی. کم کم دیدم که میتونم دوست مجازی پیدا کنم این شد یه مسکن برای کمی اعتماد به نفس درونی. کم کم عکس رو و بدل کردم دیدم که نه واقعا رابطه ها ادامه دار شد و اون حس ترس که من زشتم بدفرم هستم باعث ترس میشد ولی عکس که میدادم و ارتباط ادامه پیدا کرد باز شد یه مسکن برای کمی عزت نفس...
ولی تجربه اینقدر شیرین هم نبود وای به حال روزی که یکی از من خوشش نمیومد تو مجازی باز تمام عقده ها سر باز می‌کرد حس عدم عزت نفس فوران میکرد. نکته عجیبتر اینکه اونایی هم که با من دوست میشدن من باهاشون حس خوب نداشتم و باهاشون بد رفتاری میکردم و سریع کات میکردم. الان میدونم که به این دلیل بود من میگفتم اونا آدمهای باارزشی نیستن اگه بودن که با من دوست نمیشدن. 
دهها رابطه بی سرانجام کلی اتلاف وقت کلی ناهوشیاری تو دنیای مجازی و شهوترانی های مجازی تهش میموند برام

چه ماجرای قابل توجهی.

یعنی حتی آدم وقتی از روی کمبود اعتماد به نفس بخواد به نوعی کاری انجام بده که خلا درونیش رو پر کنه
حتی اگه بقیه مهر تایید بزنن، باز هم خود شخص چون خودش رو قبول نداره، به هر دستاوردی هم که برسه باز بی‌ارزش می‌دونتش و به خاطر کمبود عزت نفس اون دستاورد رو از بین می‌بره.
(1399 آذر 7، 20:24)همساده نوشته است: [ -> ]میدونید این خیلی نکته مهمیه خیلی مهم که کمبود عزت نفس و اعتماد به نفس رابطه ها رو میکشه نمیزاره ارتباط واقعی با کسی بگیری. 
اگه کسی خیلی سمتت بیاد فکر میکنی ایرادی درونشه وگرنه چرا باید با آدم مزخرفی مثه من صمیمی بشه. من که دوست داشتنی نیستم. 
از طرفی آرامشت رو ازت میگیره چون هی میخای به خودت و بقیه نشون بدی من آدم ارزشمندی هستم. 
حالا یا با درس خوندن یا با کار کردن یا فداکاری بیش از حد به دیگران.

درسته.
به خاطر این خلا درونی، خودت رو تحت فشار می‌ذاری که حتما خوب نمایش داده بشی.
خودت رو مجبور می‌کنی که نقش بازی کنی. یا فقط اون بخش خوبت رو ارائه کنی که مبادا کسی ازت بدش بیاد.
(1399 آذر 7، 20:19)همساده نوشته است: [ -> ]بزار از آخر شروع کنم و بگم. 
اولین بار که وارد دنیای مجاز چت روم شدم از کنجکاوی بود. ولی افرادی رو میدیدم که بلدن با جنس مخالف ارتباط برقرار کنن و حرف بزنن. خب منم تو واقعی تا الان حرف نزده بودم و دوست جنس مخالف واقعی که نداشتم. با ترس و لرز شروع کردم با حرف زدن با جنس مخالف و توی پی وی اونا رفتن. حالا چر ا ترس و لرز چون حس کمبود داشتم حس تنفر از خود حسی که بی ارزش هستم و جذابیتی ندارم. حسی نشات گرفته از خانواده و کودکی. کم کم دیدم که میتونم دوست مجازی پیدا کنم این شد یه مسکن برای کمی اعتماد به نفس درونی. کم کم عکس رو و بدل کردم دیدم که نه واقعا رابطه ها ادامه دار شد و اون حس ترس که من زشتم بدفرم هستم باعث ترس میشد ولی عکس که میدادم و ارتباط ادامه پیدا کرد باز شد یه مسکن برای کمی عزت نفس...
ولی تجربه اینقدر شیرین هم نبود وای به حال روزی که یکی از من خوشش نمیومد تو مجازی باز تمام عقده ها سر باز می‌کرد حس عدم عزت نفس فوران میکرد. نکته عجیبتر اینکه اونایی هم که با من دوست میشدن من باهاشون حس خوب نداشتم و باهاشون بد رفتاری میکردم و سریع کات میکردم. الان میدونم که به این دلیل بود من میگفتم اونا آدمهای باارزشی نیستن اگه بودن که با من دوست نمیشدن. 
دهها رابطه بی سرانجام کلی اتلاف وقت کلی ناهوشیاری تو دنیای مجازی و شهوترانی های مجازی تهش میموند برام


همساده بازم میگم چقد شبیه همیم. البته من کم اینکارو کردم ولی حسم مشترک بود.

حالا این سوالم ربطی به موضوع نداره ولی ارتباط با جنس مخالف در محیط اطرافت (خونواده نه) ارزش محسوب میشد؟

واقعا از ته دلم یادم افتاد اونی که دوسم داشت و من ادم حسابش نکردم چقدر برام بهتر بود! 

اینجا یه مقدار داستان عزت نفس هم اومد بالا! خود دوستی...

من خودم رو با ارزش نمیدیدم که بپذیرم یه ادم خوب از من خوشش بیاد و میرفتم دنبال کسی که دوسم نداره!!!

به خاطر این تفکرات اشتباه ادم جهت زندگیش عوض میشه...
(1399 آذر 7، 20:24)همساده نوشته است: [ -> ]میدونید این خیلی نکته مهمیه خیلی مهم که کمبود عزت نفس و اعتماد به نفس رابطه ها رو میکشه نمیزاره ارتباط واقعی با کسی بگیری. 

حالا راهکار چیه؟
که از این وضع آدم رها بشه.
بتونه آدم راحت ارتباط بگیره و حال خوبی داشته باشه از ارتباط گرفتن با دیگران.
چقدر کیلو کیلو کراتین و پروتئین خوردم واسه اینکه بدن رو بسازم Swear1

کمی اعتماد به نفس، و عزت نفس از عدم دوست داشتن خودم نشات میگیره. و محرک قوی برای خودارضایی هستش. 
من نظرم اینه دوستان اعتماد به نفس به انجام کار و تمرین به دست نمیاد که مثلا کاری که می‌ترسیم رو انجام بدیم و فلان و بهمان چون تجربه من حداقل تو تجربه رابطه های بیشمار نشون داد منی که از جنس مخالف فرار میکردم رسیدم به چندتا سیم کارت و با افراد مختلف حضوری دوست شدن باز اون اعتماد به نفسم برنگشت.
صفحه‌ها: 1 2 3 4 5 6 7 8 9 10 11 12 13 14 15 16 17 18 19 20 21 22 23 24 25 26 27 28 29 30 31 32 33 34 35 36 37 38 39 40 41 42 43 44 45 46 47 48 49 50 51 52 53 54 55 56 57 58 59 60 61 62 63 64 65 66 67 68 69 70 71 72 73 74 75 76 77 78 79 80 81 82 83 84 85 86 87 88 89 90 91 92 93 94 95 96 97 98 99 100 101 102 103 104 105 106 107 108 109 110 111 112 113 114 115 116 117 118 119 120 121 122 123 124 125 126 127 128 129 130 131 132 133 134 135 136 137 138 139 140 141 142 143 144 145 146 147 148 149 150 151 152 153 154 155 156 157 158 159 160 161 162 163 164 165 166 167 168 169 170 171 172 173 174 175 176 177 178 179 180 181 182 183 184 185 186 187 188 189 190 191 192 193 194 195 196 197 198 199 200 201 202 203 204 205 206 207 208 209 210 211 212 213 214 215 216 217 218 219 220 221 222 223 224 225 226 227 228 229 230 231 232 233 234 235 236 237 238 239 240 241 242 243 244 245 246 247 248 249 250 251 252 253 254 255 256 257 258 259 260 261 262 263 264 265 266 267 268 269 270 271 272 273 274 275 276 277 278 279 280 281 282 283 284 285 286 287 288 289 290 291 292 293 294 295 296 297 298 299 300 301 302 303 304 305 306 307 308 309 310 311 312 313 314 315 316 317 318 319 320 321 322 323 324 325 326 327 328 329 330 331 332 333 334 335 336 337 338 339 340 341 342 343 344 345 346 347 348 349 350 351 352 353 354 355 356 357 358 359 360 361 362 363 364 365 366 367 368 369 370 371 372 373 374 375 376 377 378 379 380 381 382 383 384 385 386 387 388 389 390 391 392 393 394 395 396 397 398 399 400 401 402 403 404 405 406 407 408 409 410 411 412 413 414 415 416 417 418 419 420 421 422 423 424 425 426 427 428 429 430 431 432 433 434 435 436 437 438 439 440 441 442 443 444 445 446 447 448 449 450 451 452 453 454 455 456 457 458 459 460 461 462 463 464 465 466 467 468 469 470 471 472 473 474 475 476 477 478 479 480 481 482 483 484 485 486 487 488 489 490 491 492 493 494 495 496 497 498 499 500 501 502 503 504 505 506 507 508 509 510 511 512 513 514 515 516 517 518 519 520 521 522 523 524 525 526 527 528 529 530 531 532 533 534 535 536 537 538 539 540 541 542 543 544 545 546 547 548 549 550 551 552 553 554 555 556 557 558 559 560 561 562 563 564 565 566 567 568 569 570 571 572 573 574 575 576 577 578 579 580 581 582 583 584 585 586 587 588 589 590 591 592 593 594 595 596 597 598 599 600 601 602 603 604 605 606 607 608 609 610 611 612 613 614 615 616 617 618 619 620 621 622 623 624 625 626 627 628 629 630 631 632 633 634 635 636 637 638 639 640 641 642 643 644 645 646 647 648 649 650 651 652 653 654 655 656 657 658 659 660 661 662 663 664 665 666 667 668 669 670 671 672 673 674 675 676 677 678 679 680 681 682 683 684 685 686 687 688 689 690 691 692 693 694 695 696 697 698 699 700 701 702 703 704 705 706 707 708 709 710 711 712 713 714 715 716 717 718 719 720 721 722 723 724 725 726 727 728 729 730 731 732 733 734 735 736 737 738 739 740 741 742 743 744 745 746 747 748 749 750 751 752 753 754 755 756 757 758 759 760 761 762 763 764 765 766 767 768 769 770 771 772 773 774 775 776 777 778 779 780 781 782 783 784 785 786 787 788 789