نقل قول: سلام
داداش جان من هم از ناراحتیت ناراحت شدم.
اسمش رو نذار داستان شکست. بذار داستان لغزش. لغزشی که بین راهه و هنوز راه ادامه داره.
بهشدت معتقدم که این داستانها رو باید حداقل برای خودمون بنویسیم و تکرارشون کنیم.
به همون اندازه که ملکهی ذهنمون بشن، احتمال اینکه دفعهی بعد اون داستان رو تکرار نکنیم بیشتره.
این فراموشی و غفلته که باعث میشه ما انسانها یه اشتباه رو هزار بار تکرار کنیم.
سلام داداش عزیز دلم
فدای تو داداش جان
خیلی عالیه داداش جان همین که اسمش را بزارم شکست مغز ناخوداگاه میگه تو شکست میخوری و نمیرسی
ولی لغزش خیلی بهتره این جوری راحت تو مغزم حلاجی میشه که هنوز راه برای رفتن هست ان شاءالله
دقیقا همینه فراموشی در کنار تنبلی که خوراکم شده ولی دیگه ان شاءالله تنبلی را میزارم کنار و با روحیه میرم جلو
نقل قول: داستان مثل چی؟
مثل این:
اینکه مرحله به مرحله به داستان منتج به لغزش آگاه بشی.
این آگاهی تا جایی فقط آگاهیه. از یه جا به بعد تبدیل به بصیرت میشه.
و اونجاست که دیگه مسیر پاکی میافته توی سراشیبی. تو زور نمیزنی اما ماشینت تخته گاز میره.
خیلی عالیه که 13 روز تونستی پاک بمونی.
به خودت بگو این 13 روز حداقل این بار باید بشه 17 روز.
توبه کن و استغفار و در عین حال امیدوار به تغییر.
الان به جای خوبی رسیدی. خرابش نکن. ادامه بده.
درسی که دیشب گرفتی رو به خاطر بسپار.
پ.ن: کارهایی که لازمه برای موفقیتت انجام بدی رو انجام بده. حتی اگه شده روزی 5 دقیقه. نگو وقت ندارم. از جاهایی که باید بزنی بزن تا به چیزی که باید برسی برسی. یک پستهایی مثل این حتما بچهها رو خوشحال میکنه. اما به چه قیمتی؟ وقتی نتیجهاش کم آوردن وقت برای تو باشه و بهوجود آوردن سایر مشکلات برای تو، پس کار درستی نیست. اسم همه رو بنویس و بعد چند خط برای همهشون یک جا بنویس. اینکه تو پاک باشی خوشحالی بیشتری برامون داره.
به امید موفقیتها برای تو داداش گلم.
فدات داداش جان عزیز دلی قربونت
متاسفانه به خاطر تنبلی مغزم حالتی پیدا کرده که دلش نمیخواد مرور کنه و میگم وای حالا تا مرور ولی سعی میکنم حتما حتما ان شاءالله حتی اگه شده یه خط از عوارض خ.ا و خوبی پاکی بنویسم که ذوق پاکی داشته باشم
حتما داداش جان گاهی وقتا میدونم اگه شل نگیرم و بهونه نیارم پاکی راحت میره بالا دقیقا مثل این دفعه هست خیلی عالی میششه ان شاءالله
میخواهم هدف اول را بزارم 8روز 5تا 8 روز حساب کنم میرسم به 40 روز پاکی هر 8روز هم برای خودم هدیه بخرم یا خودم را جلواینه ستایش کنم
میدونی داداش به نظرم به خاطر گناه ها وقتم برکت نداره ویکی از چیز هایی که بهم انگیزه میده همین صحبت با اعای کانون و تشویقشون هست
فدات بشم داداش جان از این که وقت کم میارم منظورم کانون نبود یچی مثل این که پوچی باعث شده احساس کمبود وقت کنم
جالبه من هیچچ کاری هم ندارم ولی نمیدونم چرا وقت کم میارم
صبحا مثلا بعد از اذان صبح نباید بخوابم ولی میخوابم متاسفانه از فردا سعی میکنم نخوابم ان شاءالله
خیلی ممنونم که به فکرمون هستید داداش
واقعا بودن در کانون در کنار شما عزیزان انرژی زیادی بهم میده مثل برادر بزرگتر حواستون هست
خدا خیرتون بده برادر عزیز تر از جانم
نقل قول: یا ماه بنی هاشم
7 7 1400
ذهن +
نگاه -
دست +
پ.ن +
خ.ا +
امتیاز 12
امتیاز کل 51
ماشاءالله داداش گلم چه کردی دمت گرم
اقا با قدرت باید ادامه بدی ها تمام امتیاز ها را باید درو کنی ان شاءالله
چون من برای جبران میخواهم نیم نمره هم ان شاءالله از دست ندهم
نقل قول: اندر احوالات امروز:
در ساعتهای آغازین امروز، تو محل کار یه دو تا متن خوشنویسی به تورم خورد. تولد یکی از آشنایان همکارم بود. من هم عاشق خوشنویسی. خلاصه شروع کردم به نوشتن «اوقات خوش آن بود که با دوست به سر شد...»
اون که کلی خوشحال شد و من نیز هم.
و
خداییش هم چقدر دوست خوب، خوبه. این نعمت اونقدر ویژه است که هر چقدر آدم شکر کنه به خاطرش کمه. و البته من چقدر آدم خوشبختیام که چنین نعمتهایی کم ندارم.
کلی پوشهی مرتبنشده روی میزم داشتم. امروز بالاخره فرصتی شد و نظمدهیشون کردم. منِ معتادِ بهنظم، این همه ماه رو میزم تحملشون کرده بودم. با مرتب کردن پوشهها کلی دوپامین تو مغزم ترشح شد.
اومدم خونه و دیدم چند مدل نون گندم و نون سوخاری تو اتاقمه. طبیعتاً کار پدرم بود. کی جز ایشون میتونن خریده باشن؟ رفتم و ازشون تشکر کردم. گفتن چند مدل برات خریدم که ببینی از کدوم دوست داری. دفعه بعد از همون بگیرم برات. بسی شرمنده گشتم.
مادرم میگن از صبح که دیده بود داری بهسختی نون سوخاری خشک میخوری، آروم و قرار نداشت. رفتیم بیرون هم هر چی گفتم که کارامون رو اول بریم انجام بدیم قبول نکرد و تا اینها رو نگرفت و خیالش راحت نشد که فردا نون گندم نرمتری برای خوردن داری آروم نشد.
خدا همه پدر و مادرها رو حفظ کنه و سلامت نگه داره.
رفتم طالبی بخرم. گفت کیلویی 15500 اومدم خونه و وزن کردم و حساب کتاب دیدم برای من افتاده کیلویی 18500. و از من 12 تومن اضافه گرفته.
چرا اینقدر برخی کاسبها راحت سر بقیه کلاه میذارن؟ وای بر کمفروشان.
شما بودید میرفتید فرداش بهش میگفتید؟ من معمولا بیخیال میشم و دیگه از اون شخص خرید نمیکنم.
امروز دو قسمت سریال با خانواده دیدیم.
اندکی بعد شام خوردم.
بعد شروع کردم به کامل کردن متنی که صبح نوشته بودم.
تموم شد. میخواستم ویرایش نهایی رو بذارم برای فردا. اما گفتم خدایی حیف نیست؟ این همه زحمت نصفه کاره بمونه تا فردا؟ یه نیم ساعت نهایی هم گذاشتم برای ویرایش و مطلب امروزم تمام شد.
فردا روی سرفصل جدید کار میکنم.
دیگه جونم براتون بگه که انجیرهام رو خوردم و بشقاب گلابیم هماکنون روی میزه در انتظار من.
خدا رو شکر که امروز روز خوبی بود و با پاکی سپری شد.
انشاءالله که همه داداشهای عزیز روز خوبی رو گذرونده باشن.
شب خوش.
به به ماشاءالله داداش گلمون خطاط کانون سبحان الله
دمتون گرم داداش جان که باعث خوشحالی دیگران شدید ان شاءالله خداوند همیشه کمکتون کنه و خوشحال باشید
عالیه داداش جان نظم و انظباط به پاکی هم خیلی کمک میکنه این تجربه کردم
مثل مرتب کردن رخت خواب
واقعا ادم هر چه قدر دست پدر و مادر را ببوسد کم است خدایی
ان شاءالله درکنار خانواده همیشه سلامت باشید
یکی از بدبختی هایی که گرفتارش شدم و خیلی هم بده عدم احترام به پدر و مادر هست
نمیدونم چرا ولی نمیتنم همش جنگ و دعوا
شده میدان مین
اصلا اعصاب ارومی ندارم و پرخاشگرم
خلاصه به همه اعضای کانون توصیه میکنم به پدر و مادر ها احترام بگذارید واقعا یک دعای خیر پدرو مادر ادم را چندین سال در دنیا و اخرت جلو میبرد
امان از عاق والدین
داداش جان من اگر برام این جوری بشه به طرف مقابل میگم شاید اشتباه قیمت را زده و حواسش نبوده
ولی اگر واقعا دیدم کارش خلافه میشه با سخن گرم بهش نکته ای گفت که هم ناراحت نشه و هم خودمون ناراحت نشیم و متنبه بشه
فدات داداش جان ان شاءالله عالی پیش بره پروژه ما هم کیف کنیم
الحمدالله رب العالمین ان شاءالله همیشه روز خوبی باشه هر روز
ایول همینه
....
راستی داداش مهدوی کجاست؟ خبری ازشون ندارید؟ انشالله حالش خوب باشه.
فدات بشم داداش گلم عزیز دلی رفیق جان
خودت عالی هستی ما شاءالله
شنیدم داداش مهدوی برای شرکت در مناقصه کانون داره برنامه ریزی میکنه
پ.ن:تمام شکلک ها را پاک کردم محدودیت شکلک اذیت میکنه باید به مدیران عزیز دل بگیم اگر امکانش هست محدودیترا بردارند