سلام سلام....
عجیبه وقتی دیر میام حس میکنم اینجا فعالتر میشه
واقعا شلوغتر شده آره؟
عضو جدید هم که داریم....
مسعود جان خیلی خوش اومدی...
نقل قول: امور 25/دی/0روز خوب
امور چی شده؟
حس میکنم انرژیت کم شده . وقتی چنتا لغزش پشت هم اتفاق بیوفته انرژیه زیادی رو میگیره...
......
صفحه قبلیارو هم خوندم الان ببینم چه خبرا شده.
مرسی زندگی و آرمین که اینقد وقت میذارید.
......
دیشب خواستم مدارک زمان پرستاریمو یکم اوکی کنم چون هیچی دنبالش نرفته بودم. دیدم اوه اوه چه خرابکاریایی شده خودم نفهمیدم کلا بیخیالش
شدم.
یه مقدار استرس گرفته بودم.کم مونده نظام پرستاری بیاد بگه اگه کادر درمان نیان کار کنن 2 سال حبس براتون میذاریم کنار! سیستم برده داریه!
در چنین مواقعی (ببخشید ببخشید ) باید یکی از انگشتارو به نشونه ی اعتراض نشونشون بدی بیای بیرون!
فهمیدم الکی دارم بزرگش میکنم . اصلا من که دیگه کاری با نظام پرستاری ندارم چرا غصه بخورم براش!
انگار میگردم دنبال یه چیزی به خاطرش ناراحت بشم و حال خودمو بد کنم و به دنبالش برم دنبال خ.ا !!!
کنترل ذهنم یه مقدار از دستم خارج شده...
اتفاقاتی رو تصور میکنم که هیچ کدوم نیوفتاده...
موقعیت های استرس زا که بعضیاش هم خلافه قانونه رو تصور میکنم و دست و پام سرد میشه!
مثلا میگردم روش ساختن یه مهر دیگه به اسم خودم ولی با تخصص روانپزشکی برای خودم رو مرور میکنم که بتونم راحت برای خودم
دارو بنویسم!
(چقد بداموزی داره این پستم!
)
ولی منطقی فکر میکنم میبینم من اصلا دارو لازم ندارم! بعدشم با مهر خودم میتونم اونارو بنویسم دیگه! اصلا این فکرا برا چیه؟
شاید خوشم میاد مهر در رنگهای مختلف داشته باشم با تخصص های مختلف!
خودشه! کشف شد
دوتا دارم دلم بیشتر میخواد!
مریضم اصلا
خداروشکر اینارو نوشتم هم فهمیدم چی میخوام و چی دوس دارم. هم اروم شدم تا این 131 روز رو خراب نکنم.
افر/16 شهریور/131 روز
سلام افرا جان
وقتی نمیای ما گروه رو به دست میگیریم دیگه.
بگو کِیها نمیای که قشنگ برنامهریزی کنیم.
برادر یه وقتایی از زیادی خوب بودن شرایط الکی شروع میکنیم به فکر الکی که تهش یه چیزی علیه خودمون پیدا کنیم.
یه وقتا هم واقعا یه چیزی هست که میره رو مخمون.
در ۲ حالت بیخیال شیم و بچسبیم به زندگی و کاری که الان از دستمون برمیاد.
خدا رو شکر بابت روزهای پاکیت.
خیلی مراقبشون باش.
بالاخره روزهات رو شمردی.
(1399 دي 26، 15:13)،رهگذر، نوشته است: [ -> ]سلام دوستان عزیز
بنده بدلیل یه سری مشکلات باید یه مدت از فضای کانون فاصله بگیریم، نه اینکه زمان گذاشتن برای کانون فرصت زیادی از آدم می گیره، من در طول روز بیشتر از پنج دقیقه برای کانون وقت نمیزارم اما... این روزا درگیر یه سری مشکلات شدم، که در تضاد با فضای کانون هست و منو متشنج می کنه، و با روحیاتم سازگار نیست، متاسفانه...!!
میخوام برای آرامشم یه مدت از فضای مجازی فاصله بگیریم.
آروزی پاکی دارم برای همتون
فعلا یا علی.
سلام برادر جان
چی شده؟
انشاءالله به خیر بگذره هر چی که هست.
سلام
دوستانی که برای گردهمایی تشریف آوردن:
1- اعلام حضور کنن.
2- از حال و احوالشون بنویسن.
3- اگه دغدغهای دارن یا موضوعی مدنظر دارن بیان کنن که صحبت امشبمون باشه.
صبر میکنیم تا بچهها جمع بشن.
گردهمایی ساعت 20:15 آغاز میشه.
سلام بر آرمین محبوب. سلام بر دوستان عزیز.
حامدحامد حاضر.
حالم خوبه. در واقع بد نیستم شکر خدا. از ۱۵ دی تا الآن پاکم.
دوست دارم پاکی طولانی مدت رو تجربه کنم که خیلی موفق نبودم در این زمینه.
(1399 دي 26، 20:09)حامدحامد نوشته است: [ -> ]سلام بر آرمین محبوب. سلام بر دوستان عزیز.
حامدحامد حاضر.
حالم خوبه. در واقع بد نیستم شکر خدا. از ۱۵ دی تا الآن پاکم.
دوست دارم پاکی طولانی مدت رو تجربه کنم که خیلی موفق نبودم در این زمینه.
سلام بر حامد جان عزیز دل
خوشحالم میبینمت.
خدا رو شکر که خوبی. خدا رو شکر بابت این مدت پاکیت.
به نظرت چی باعث میشه که نتونی پاکی طولانی مدت رو تجربه کنی؟
بچهها هم انگار نیومدن.
آرمین جان داشتم تغییرات جدید کانون رو میخوندم که به نظر خیلی عالی به نظر میان. واقعاً دستت درد نکنه آرمین. دست شما و همه مدیران عزیز درد نکنه.
(1399 دي 26، 20:20)حامدحامد نوشته است: [ -> ]آرمین جان داشتم تغییرات جدید کانون رو میخوندم که به نظر خیلی عالی به نظر میان. واقعاً دستت درد نکنه آرمین. دست شما و همه مدیران عزیز درد نکنه.
فدای تو داداشم.
مرسی از محبت و لطفت.
این تمام کاری بود که حس کردیم الان از دستمون برمیاد.
خیلی هم جون تغییرات عجیب غریب و مداوم نداریم. اما به نظرمون لازم بود.
اگر چیزی به نظرت میاد که کمککننده باشه لطفا حتما بهم بگو. از باتجربههای کانونی.
میبخشی کار پیش اومد رفتم پای تلفن. اینکه با خودم میگم اووَه کی میتونه اینقدر طولانی پاک بمونه. برای همین شکست میخورم.
(1399 دي 26، 20:28)حامدحامد نوشته است: [ -> ]میبخشی کار پیش اومد رفتم پای تلفن. اینکه با خودم میگم اووَه کی میتونه اینقدر طولانی پاک بمونه. برای همین شکست میخورم.
آره. این فکر میاد به ذهن.
واسه همین همیشه باید پله پله به پاکی نگاه کنیم.
مثل مسابقات پلکانی.
بگیم فعلا فقط به 10 روز فکر می کنم.
بعد بگیم فعلا فقط 30 روز.
بعد 60 روز.
بعد همین جور جلو میره یهو میبینیم 100 روز 200 روز پاک موندیم و اون قدر پاکیمون رو دوست داریم که حاضر نیستیم با چیزی عوضش کنیم.
(1399 دي 26، 20:28)حامدحامد نوشته است: [ -> ]میبخشی کار پیش اومد رفتم پای تلفن.
خواهش میکنم داداش. منم خودم مشغول بودم.
(1399 دي 26، 20:31)آرمین نوشته است: [ -> ]واسه همین همیشه باید پله پله به پاکی نگاه کنیم.
مثل مسابقات پلکانی.
بگیم فعلا فقط به 10 روز فکر می کنم.
بعد بگیم فعلا فقط 30 روز.
بعد 60 روز.
بعد همین جور جلو میره یهو میبینیم 100 روز 200 روز پاک موندیم و اون قدر پاکیمون رو دوست داریم که حاضر نیستیم با چیزی عوضش کنیم.
دقیقاً. من نرمافزار کمپ رو نصب کردم روی گوشیم که اتفاقاً همینطوره که میگی و مثلاً اول تا یک روز پاک میمونی، بعد ۳ روز، بعد همینطور میره بالاتر. بعدشم دیگه تعداد روزهای پاکی و تاریخ شروع پاکیم ثبت میشه داخلش و یادمه.
شعار خودم هم همینه 《فقط برای امروز》که شعار انجمن N.A و S.A هم هستش.
(1399 دي 26، 20:36)حامدحامد نوشته است: [ -> ] (1399 دي 26، 20:31)آرمین نوشته است: [ -> ]واسه همین همیشه باید پله پله به پاکی نگاه کنیم.
مثل مسابقات پلکانی.
بگیم فعلا فقط به 10 روز فکر می کنم.
بعد بگیم فعلا فقط 30 روز.
بعد 60 روز.
بعد همین جور جلو میره یهو میبینیم 100 روز 200 روز پاک موندیم و اون قدر پاکیمون رو دوست داریم که حاضر نیستیم با چیزی عوضش کنیم.
دقیقاً. من نرمافزار کمپ رو نصب کردم روی گوشیم که اتفاقاً همینطوره که میگی و مثلاً اول تا یک روز پاک میمونی، بعد ۳ روز، بعد همینطور میره بالاتر. بعدشم دیگه تعداد روزهای پاکی و تاریخ شروع پاکیم ثبت میشه داخلش و یادمه.
شعار خودم هم همینه 《فقط برای امروز》که شعار انجمن N.A و S.A هم هستش.
چه عالی.
آره دیدم اون نرمافزار.
شعار هم عالیه.
مثل کتاب خوندن میمونه. میدونم اهل کتابی.
فکر کن یه کتاب هزار صفحهای رو بخوای شروع کنی و بگی اوووووووووه کی این همه رو بخونه؟
اما اگه بگی من فقط قراره روزی یک صفحه بخونم، دیگه فشاری بهت نمیاد.
بعد یک صفحه یک صفحه اون قدر پیش میری که تازه کلی ذوق و شوق پیدا میکنی برای ادامهاش.
و
داداش حامد به نظرم ما ته خط رو رفتیم. خودم رو میگم. دیگه بسه در جا زدن. وقتی کلی چیز میدونم که فقط باید بهشون عمل کنم چرا کمکاری کنم؟ گناه تا کی؟
بله ممنون آرمین، دوستِ گلم. راستی دیدم یکی از بچههای فکر کنم گروه طوفان نوشته بود که آرمین موقع اعلام وضعیت در گروه طوفان، تعداد روزهای پاکش رو نمینویسه.
(1399 دي 26، 20:44)حامدحامد نوشته است: [ -> ]بله ممنون آرمین، دوستِ گلم. راستی دیدم یکی از بچههای فکر کنم گروه طوفان نوشته بود که آرمین موقع اعلام وضعیت در گروه طوفان، تعداد روزهای پاکش رو نمینویسه.
بله. همین طوره. دوستِ جان. (چقدر من کسرههایی که مینویسی رو دوست دارم
)
این یه رازه.