کانون

بریم ادامه ی اراده البته کمی شیطون تر

توی پست قبلی به صورت خیلی کلی یه چیزایی نوشتم ولی دوس دارم الان کاملترش کنم...

اراده در بعضی صحبت ها به نام نیروی استارت یا شروع تعبیر شده.

یعنی اینکه اغاز کننده ی یه کاری با اراده ی ما شروع میشه ولی باید در مرحله ی بعدی این میل و خواسته به شکل عادت در بیاد...

منظورم از آغاز اون چند لحظه ی اول فقط نیست... ممکنه این استارت دو روز یا یک هفته طول بکشه...

توجه کردید که چراغ انگیزه در هفته ی اول خیلی روشنه بعدش یواش یواش خاموش میشه؟!

اینجا ما از نیروی اراده یا همون استارت اولیه داریم استفاده میکنیم ولی کم کم ضعیف میشه ، که البته طبیعی هم هست چون اون محرک های شروع

برامون عادی شدن دیگه...

به خاطر همین مساله باید از یه تکنیک خیلی ساده استفاده کرد...

زمانی که کاری رو شروع میکنیم اون رو به صورتی منظم هر روز انجام میدیم . بدون حتی یک روز کوتاهی کردن...

انگار که میخواییم یک عادت جدید برای خودمون ایجاد کنیم ...

زمانی که نیروی اولیه به عادت تبدیل شد مثل یه ماشینی میشه که دیگه روشن شده و کار میکنه و دیگه نیازی به استارت زدن نداره....

البته این ماشین رو باید روشن نگه داریم و تا دوباره نیازی به استارت مجدد نداشته باشه...

اگه بزاریم این ماشین خاموش بشه به اصطلاح دیگران "پشتمون باد میخوره! " و دوباره نیازه که زیبایی هدف مرور بشه تا باز دوباره اون شور و شوق 

اولیه ایجاد بشه...

من خودم زیاد ادمارو با عناوینی مثل ادم با اراده و بی اراده تقسیم بندی نمیکنم! 

چون حس میکنم نیروی اراده ی افراد در بیشترین حالت 40 درصد با همدیگه تفاوت داره!

بیشتر تفاوت در عملکرد مربوط میشه به امیدواری و سلامت روان هست....

توی صحبت قبلیم هم هست که گفته بودم به واقع گرایی و شکست های قبلی ما وابستست....

شکست های پی در پی در طی این سال ها باعث شده ما به یک الگوی ذهنی عادت کنیم که میگه : تو هیچوقت نمیتونی ترک کنی!

خب همین موضوع نیروی اراده رو میبلعه!

همچنین چون خ.ا به مقدار زیادی تخیل احتیاج داره پس ما نسبت به دیگران مقدار زیادی از واقعیت های زندگی دور شدیم و در تخیل زندگی میکنیم.

(البته متوجه این موضوع نیستیم!)

با تکنیک های ساده ایی مثل صحبت کردن با دیگران و یا نوشتن منطقی میشه این واقع گرایی رو تقویت کنیم....

افراد خارج از ما (مثل همین بچه های کانون ) شاید نسبت به خودشون واقع بین نباشن ولی نسبت به دیگران واقع گراییه خوبی دارن.

خیلی وقتا از دل این صحبتای ساده به نکاتی میرسیم که سادن ولی حتما باید یکی دیگه برامون توضیحش بده...

نوشتن به صورتی کاملا منطقی هم خیلی خیلی کمک میکنه...

بارها مثال زدم که اگه الان بشینیم یه بحث اقتصادی راه بندازیم اگه قرار باشه بر اساس افکار سطحیمون صحبت کنیم خیلی راحت به این نتیجه 

میرسیم وضع مالیمون و شرایط زندگیمون به خاطر افزایش قیمت ها به خاک سیاه نشسته!!

اما زمانی که به کاغذ و نمودار و ماشین حساب پناه ببریم میبینیم چندان تغییر بزرگی تا الان برامون رخ نداده...مثلا فلانی ده سال پیش 550 

هزار تومن درامدش بود. دلار هزار و صد تومن بود . و الان 9 میلیون درامد داره و دلار 22 تومنه ...درامدش روی کاغذ حدود 16 برابر شده ولی دلار 20 

برابر شده!

این یعنی الان 25 درصد کاهش درامد داشته! 

25 درصد کاهش درامد خب فاصله ی زیادی با به خاک سیاه نشستن داره!

اون تفکرات ویرانگر رو پاک کنیم و اگه ادعایی داریم با عدد و رقم و استدلال صحیح بیانش کنیم...

نه اینکه به هر حس بدی که داریم پر و بال بدیم!

خودمون رو دیگه ادم شکست خورده ایی نبینیم تا این اعتماد به نفس به همراهش قدرت اراده رو برامون افزایش بده...

من چرا کلی توی ترک خ.ا شکست خوردم؟!!

خب بیا بنویس دیگه بگو اینکارارو نکردم!

مثلا دلم نمیومد عکسامو پاک کنم! 

از ابزار استفاده نکردم وگرنه قدرت ارادم نم نکشیده که!

لطفا کوته فکریامون رو نندازیم گردن ارادمون!

یه کوچولوی 7-6 ساله ، روز شروع مدرسه ها بود که گریه میکرد و داد میزد میگفت من بلد نیستممممم!   

اخه فسقلی تو چیرو باید بلد باشی؟! اومدی یاد بگیری دیگه !

مشکل رو به خودش نسبت میداد در صورتی که مشکلی نداشته!

...

به دستای خودمون نگاه کنیم ...

آره از فاصله ی نزدیک نگاهشون کنیم! 

انگشتارو تکون بده!

دستاتو بگیر بالای سرت! 

تک تک اینا ارادست.

یه کتاب از تو کتابات بردار...

برای تمرینه ها! 

سخت بود؟! نه واقعا سخت بود؟!


چیرو میخوام بگم؟

اینو میخوام بگم که کارای بزرگ حاصل جمع همین کارای کوچیک مثل تکون دادن انگشتا یا برداشتن یه کتابه....

اینقد مطلب سادست که فهمیدنش سخت میشه

بازم تا همینجا که خوندی اومدی جلو یعنی به میزان کافی اراده داری. 

کمی استفاده از ابزار+ دانش پیشروی+دو مثقال اراده +کنار هم قرار دادن کارای کوچیک = موفقیت در کاری بزرگ...

صحبتم خیلی طولانی شد باز همینجا تمومش میکنم....

متشکر از توجهتون...

(1399 اسفند 4، 17:07)مرد مجاهد نوشته است: [ -> ]سلام هادی مهربون و اهل عشق کانون
خیلی دوستت دارم
خدا به همرات

(1399 اسفند 4، 18:24)آرمین نوشته است: [ -> ]سلام
ماشاءالله به همگی. 

هادی جان خدا پشت و پناهت. منتظرت هستیم هر چه زودتر برگردی. 

(1399 اسفند 4، 20:12)مهدوی نوشته است: [ -> ]سلاااااااام


داداش هادی عزیزم
راستش هم ناراحتم هم امیدوار
سخته اینکه کانون بدون داداش هادی مهربون بمونه
هرجا مشکل داشتم کمکم کردی
بارها و بارها با جملات و اصول موفقیتت بهم کمک کردی تا دید بهتری داشته باشم نسبت به خودم
و جدای از همه اینها و حتی اگه این موارد نبودن بازم نمیشه کانون رو بدون هادی تصور کرد

اما امیدوارم که همه چیز خوب پیش بره و بهترین اتفاقات برات رقم بخوره
بعد از اون برگردی و یه داداش هادی قوی تر، موفق تر و بهتر رو شاهد باشیم


خیلی خیلی دوستت دارم
در پناه خدا

سلام بر آدم های با صفا و بی ریای کانون رفیقای با مرام و دوست داشتنی من

من بی نهایت از تک تک تون سپاس گذارم
حسی که حرف های پرمهر شما بهم داد هیچ وقت فراموشم نمیشه 
شما خیلی خوبین و مهربان
شما خیلی دوست داشتنی و عزیزین برام 
و خیلی افتخار میکنم که به عنوان برادر کوچکتر شما هستم
همیشه بمونین برام
ممنونم داداشای گل و گلاب هادی

(1399 اسفند 4، 20:12)مهدوی نوشته است: [ -> ]Powerful عزیز
دو روز پیش لغزش داشتی رفیق جان
ریشه یابی کردی؟
چه مواردی باعث شد لغزش کنی؟
عدم کنترل نگاه؟ عدم کنترل ذهن؟ ناراحتی؟ ناامیدی؟
اگه بتونی به این سوالات جواب بدی دیگه این عامل میزان خطرش در آینده کم میشه چون شناسایی شده و راه مقابله با اون پیدا شده
خیلی عالیه که بازم اومدی و دوباره شروع کردی

سلام برادر مهدوی گل ...با عرض ارادت خیلی خوش وقتم از آشناییتون....و خیلی ممنون از اینکه وقت ارزشمندتونو میگذارید.


برامون دعاکنید....فعلا که قول دادیم تا اولین جشن 10 روزگی پیش بریم...ان شالله تا عید و جشن یک ماهگی بتونم تحمل کنم...هرچند بعید میدونم....مگر اینکه صبح تا شب مداحی گوش کنم....و واکسینه بشم که شب وسوسه ها نتونن از پا درمون بیارند.

زندگی آزاد / 5 اسفند 99 / 1 روز خوب

بازم ناپرهیزی کردم و کار دستم داد 
اشکالی نداره دوباره شروع میکنم
فقط باید درس بگیرم از لغزش هام

سلام
جاویدان هستم-تعداد روز پاک 64-تاریخ شروع 2 دی

با صحبت هایی که با داداش مهدوی داشتم قرار شد این دفعه پاکی هام رو به اهداف کوچیک 10 روزه تقسیم کنم

از امروز هدف اول 10 روز پاکی رو شروع میکنم

این 10 روز رو متوسل میشم به امیرالمومنین امام علی (ع)

(1399 اسفند 5، 10:04)زندگی آزاد نوشته است: [ -> ]اشکالی نداره دوباره شروع میکنم
فقط باید درس بگیرم از لغزش هام

ماشاءالله به زندگی آزاد
سخت تر از شکست ،بلند شدن بعد از اونه
یا علی بگو و تا ده روز با قدرت برو  

(1399 اسفند 5، 11:25)جاویدان نوشته است: [ -> ]سلام
جاویدان هستم-تعداد روز پاک 64-تاریخ شروع 2 دی

بیشتر از دو ماه پاکی مبارکه
الان حتما خیلی خوشحالی مگه نه؟
پاکیتون جااااااوووووییییییددددداااااانننن

(1399 اسفند 4، 23:47)Powerful نوشته است: [ -> ]راستش نیازی به ریشه یابی نیست....مشکل من فیلم دیدنه که هیچ وقت نشد ترکش کنم....وقتی هم این اتفاق میافته دیگه کنترلت رو از دست میدی...

ولی خوب بعد از هر لغزشی همشونو پاک میکنم و تصمیم میگیرم که برای همیشه بذارمشون کنار و توبه کنم تا دوباره وسوسه میشه آدم و ...

خدا رو شکر روحیم خوبه ولی اصلا از خودم راضی نیستم و هر طور شده باید برای همیشه ترکش کنم.....به نظرم در کنار اعلام روزهای پاکی باید روزهایی که از نظر چشمی هم پاک بودیمو اعلام کنیم.

برامون دعاکنید....فعلا که قول دادیم تا اولین جشن 10 روزگی پیش بریم...ان شالله تا عید و جشن یک ماهگی بتونم تحمل کنم...هرچند بعید میدونم....مگر اینکه صبح تا شب مداحی گوش کنم....و واکسینه بشم که شب وسوسه ها نتونن از پا درمون بیارند.

برای من که ترک هر دوتا (ترک خ ا و چشمی)هر دوش باهمه 
راستش سال های دور دور سعی کردم خ ا رو ترک کنم و پورن رو نگاه کنم
اما خوب اشتباه بود دیگه در واقع داشتم سر خودمو کلاه میزاشتم
من دعا میکنم شما با قدرت تا ده روز پیش بری و بعد تا ۲۰ روز و ۳۰ روز و ۶۰ روز و ۳۶۵ روز و تاااا بی نهایت پاک بمونی
واکسن خوبه اونم از نوع کریمی اش

.........
داداش مهدوی حالت چطوره؟
همه چی بر وفق مراد هست انشا الله؟

آقا امروز از صبح توی خونه تنها بودم.
بعد الظهری داشتم کتاب میخوندم که یه لحظه به فکرم افتاد که ...ای داد بیداد اگر ۳ ماه پیش بود احتمالا توی یه همچین شرایطی داشتم چه میکردم؟   
اما الان دارم با خیال راحت کتاب میخونم
خیلییییییی خوبه پاک بودن ،دوسش دارم
(با کله نخورم زمین    صلوات!!)
آخرین بار ۸ آذر تا امروز ۸۸ روزه که پااااااکککککهههههه 

سلاااااااااااااام

حال سروهای خوش قامت چطوره؟

آقا آدم میاد تو گروه سرو گردن درد میگیره بس که بالا رو نگاه میکنه
ماشاءالله سروهای ما چنان قامت رفیع و بلندی توی #کانون_شهر دارن آدم کیف میکنه





داداش زندگی آزاد عزیزم
حستو درک میکنم
خیلی بده آدم به دهه اول برگرده
اما
قراره قویتر هم بشیم
خیلی وقتا میبینیم که از یه جا داریم ضربه میخوریم ولی از یه جایی به بعد باید کنارش زد
اگه نشد هم به قول داداش آرمین پس بیخیالش میشیم
بخش بندی کردن روزای پاک خیلی خوب و عالیه
خیلی کمکت میکنه
مثل این میمونه که یه مسافتی رو طی میکنی بعد روی یه صخره میشینی یه کم استراحت کنی و یه نگاه به پشت سرت میندازی که ببینی چه مسیر سختی رو رد کردی و دوباره انگیزه بگیری

با این روش خیلی از عوامل لغزش رو علاوه بر اینکه شناسایی میشن، راه ورود و به وجود اومدنشون رو هم میشناسی

دو روز دیگه میلاد اما علی هستش
برو جلو که قراره یه زندگی آزاد علوی باشی





فیلم و عکس ناجور نباید جایی توی گوشی یا کامپیوترامون داشته باشن
جایگزینشون کن
اگه مداحی حالتو خوب میکنه خب مداحی گوش بده

این نکته رو خیلی بهش توجه کن

شده روزات صفر بشه، شده چند بار پشت سر هم لغزش کنی اما هیچوقت فیلم و عکس نبین

فیلم و عکس عوامل خیلی شدیدی هستن که ما رو به سمت خ.ا سوق میدن
کم کم میبینی تصاویری که توی ذهنت هست داره کمرنگ تر میشه
آروم آروم خیلی کمرنگ تر میشه
در نتیجه دیگه تصویر واضحی توی ذهنت نخواهد بود که خطر زیادی ایجاد کنه

پس سعی کن به هیچ وجه فیلم و عکس نامناسب نبینی





جاویدان عزیز
ماشاءالله به این پاکیییی
برو جلو که قراره کلی روز پاک جمع کنیم





آخرین بار عزیز
حرفات خیلی درسته
وقتی پاکی میره بالا قدرت استقامت هم باهاش بالا میره
هممون اینو حس کردیم
ما همیشه در معرض وسوسه قرار می‌گیریم اما رویکرد ما مهمه
88 روز پاک مبارکککککگ

راستی چه کتابی میخونی؟

(1399 اسفند 5، 18:36)مهدوی نوشته است: [ -> ] 
88 روز پاک مبارکککککگ
راستی چه کتابی میخونی؟

مرسسییییییییی 
کتاب کیمیاگر رو میخوندم.

(1399 اسفند 5، 22:28)Powerful نوشته است: [ -> ]

Powerful / 2 Esfand 99/ 3 Good days

First record : 5 days

powerful

(1399 اسفند 6، 0:48)آخرین بار نوشته است: [ -> ]

(1399 اسفند 5، 18:36)مهدوی نوشته است: [ -> ] 
88 روز پاک مبارکککککگ
راستی چه کتابی میخونی؟

مرسسییییییییی 
کتاب کیمیاگر رو میخوندم.

(1399 اسفند 5، 22:28)Powerful نوشته است: [ -> ]

Powerful / 2 Esfand 99/ 3 Good days

First record : 5 days

I CONGRATULATE YOU FOR YOUR 3 GOOD DAYS

WISH YOU ENDLESS GOOD DAYS

powerful

ببخشید من خیلی زود جو گیر میشم  

گفتم دو خط خارجکی بنویسم! 

(1399 اسفند 6، 9:49)Powerful نوشته است: [ -> ]

(1399 اسفند 6، 0:48)آخرین بار نوشته است: [ -> ]

(1399 اسفند 5، 18:36)مهدوی نوشته است: [ -> ] 
88 روز پاک مبارکککککگ
راستی چه کتابی میخونی؟

مرسسییییییییی 
کتاب کیمیاگر رو میخوندم.

(1399 اسفند 5، 22:28)Powerful نوشته است: [ -> ]

Powerful / 2 Esfand 99/ 3 Good days

First record : 5 days

I CONGRATULATE YOU FOR YOUR 3 GOOD DAYS

WISH YOU ENDLESS GOOD DAYS

powerful

ببخشید من خیلی زود جو گیر میشم  

گفتم دو خط خارجکی بنویسم! 

Hi dear friend

I am very happy to meet you

I also congratulate you on being clean for 88 days

And I pray for you that your purity will continue and that you will get married sooner and be happy

آقا چطوری ریپلای میکنید که فقط یه قسمت از پیام اصلی میاد...نقل قول رو میزنید؟

سلام
خوبی؟
ظاهرا به زبان انگلیسی وارد هستین
دوست دارم یاد بگیرم
می تونم از کمک شما استفاده کنم؟

(1399 اسفند 6، 10:05)پشتکار نوشته است: [ -> ]سلام
خوبی؟
ظاهرا به زبان انگلیسی وارد هستین
دوست دارم یاد بگیرم
می تونم از کمک شما استفاده کنم؟

 
سلام پشتکار جان....سلامت باشین ممنون....شما چطورید؟
منم زبانم خوب نیست
بار اول که اومدم اعلام پاکی کنم چون اسمم لاتین ثبت شده... نشد راست چین بنویسم منم انگلیسی نوشتم که مرتب بشه....دیگه این شد که انگلیسی نوشتم.

سلام دوستان

 Mr Degareshا/ 13 بهمن  99 /23روز..
خدایا نا امیدی رو ازم دور کن....خدایا فقط برای 24 ساعت منو پاک نگه دار