کانون

نسخه‌ی کامل: گروه ۳ آقایان: سرو (حامی: مهدوی - سرپرست: )
شما در حال مشاهده‌ی نسخه‌ی متنی این صفحه می‌باشید. مشاهده‌ی نسخه‌ی کامل با قالب بندی مناسب.
علیرضا / ۱۸ آذر / ۱۹۵ روز خوب
اشتباه اعلام وضعیت میکردم ، آقای صادقین یادآوری کرد.
پشتکار/۲۷خرداد ۹۹/ ۷ روز خوب
الحمدالله
سلام و عرض ادب

آقای پشتکار عضو جدید گروه سرو شدند

Confetti 49-2 Confetti

با آرزوی موفقیت برای ایشان 

مدیریت گروه های ترک
                   
گروه سرو، جای آدم هایی با انگیزه و با پشتکار و با اراده و پر انرژی و قوی هست. همه آدم های خوب و توانمند، اینجا جمعشون، جَمعه. آقای پشتکار به گروه خودت، گروه سرو، خوش اومدی. ان شاءالله با پاکی هات، غیر از اینکه حال خودت خوب میشه، حال ما و بقیه بچه ها رو هم خوب کنی.
سلام
خیلی خوشحالم که توی این گروه خوب هستم
کسانی که الگو هستن برای ما و من میتونم ازشون استفاده کنم
و رفقام که اینجا هستن و در کنارشون هستم
امیدوارم بتونم روز به روز بهتر و موفق تر بشم در کنار شما 53
(1399 تير 3، 22:41)رضا خان نوشته است: [ -> ]علیرضا / ۱۸ آذر / ۱۹۵ روز خوب
اشتباه اعلام وضعیت میکردم ، آقای صادقین یادآوری کرد.


خدا بده شانس. بچه ها تا حالا شده لباس یا شلواری که چند وقتیه روی جالباسی یا داخل کمد لباستون آویزون هست و مدتیه کاریش نداشتین را بردارین و اتفاقی دست بکنید داخل جیبش و ببینید به به، یه مقدار قابل ملاحظه ای پول، داخل جیباش جا گذاشتین؟ چه حس خوبی بهتون میده. الآن فکر کنم علیرضا یه همچین حسی داره. تا حالا فکر می کرد 162 روز پاک داره. ولی الآن متوجه شده که اشتباه محاسباتی بوده و ایشون 195 روز خوب داره. سی و اندی روز بیشتر.
خدایا از این شانس ها نصیب ماها هم بکن. ما هم قول میدیم مثل علیرضا، بنده خوبت باشیم.

63

(1399 تير 2، 18:43)mohsen.s نوشته است: [ -> ]آقا آرمین حرفای شما رو من کاملا قبول دارم ولی اینو قبول بکنیم که شما به اون حد رسیدین که بتونید خودتون رو کنترل کنید ولی من نمی دونم شایدم ارادم خیلی ضعیفه اصلا نمی تونم خودم رو کنترل کنم  
وقتی اون حس به آدم غلبه میکنه هیچ چیز دیگه نمی تونه جایگزینش بشه 
مثل یه گرسنه می مونه که بهش بگی خودتو با کارایی غیر از غذا خوردن سیر کن

محسن جان، مثالی که زدی، کمی نیاز به توضیح داره. گفتی:
شاید آرمین به اون حد رسیده که می تونه خودش رو کنترل کنه ولی شما نمی تونی خودتو کنترل کنی، چون اراده ات خیلی ضعیفه.
خب این درست نیست، عزیزم. اگر به عنوان مثال، آرمین به اون حد رسیده که می تونه خودش رو کنترل کنه، خب چه دلیلی وجود داره که من و شما نتونیم؟ آرمین که در برابر فشار و نیاز ج.ن.س.ی، زره پولادین تنش نیست که. اونم مثل من و شما انسانه. اونم داره توی این جامعه زندگی می کنه. اونم مجردّه. منتهای مراتب، اون، نیازش رو مدیریت کرده. رفته سمت ورزش. رفته سمت کارهایی که مفید هست. وقت بیکاری کمتری داره. به این چیزا کمتر فکر می کنه. اینکه گفتی اصلاً نمی تونی خودت رو کنترل کنی، که نمیشه. اینطوری خودتا داغون می کنی عزیز من. می تونی کنترل کنی ولی مسئله اینه که باید بخواهی که بتونی کنترلش کنی. قرار نیست از بیرون، غل و زنجیر، به دستمون بزنن که خ.ا نکنیم که. خودمون باید بلند شیم و برای خودمون کاری کنیم.
گفتی:
وقتی اون حس به آدم غلبه می کنه، هیچ چیز دیگه نمی تونه جایگزینش بشه.
نه. به این قاطعیت که گفتی نیست. پس این همه بچه های کانون که روزها و هفته ها و ماه هاست که پاک هستن، چطوری پاک موندن؟ اونا مگه این حس خ.ا رو نداشتن؟ حتماً داشتن. ولی پیِ خ.ا رو نگرفتن و تونستن کنترلش کنن. محسن جان کسی که با انجام ندادن خ.ا، نمی میره که. کسی که با ارضا نشدن میل ج.ن.س.ی، نمی میره که.
گفتی:
مثل یک گرسنه که بهش بگی خودتو با کارهایی غیر از غذا خوردن، سیر کن.
اتفاقاً باید بگم کسی که خ.ا انجام میده، مثل تشنه ای هست که داریم بهش آب شور میدیم و میگیم با این آب، خودتو سیراب کن. خب اون طرف، تشنگیش بیشتر میشه. اگر بخواهیم در مورد غذا هم مثال بزنیم، باید بگیم خ.ا مثل اینه که به یکی که گرسنه است، غذای مسموم بدیم بخوره. ممکنه با این غذا، گرسنگیش برطرف بشه ولی به کل سیستم حیاتش آسیب جدی می رسه که به همین راحتی ها، جبران شدنی نیست. آخه برادر من، کسی که از ترس مرگ، خودکشی نمی کنه.

حالا با همه این صحبت ها، محسن جان، در نهایت باید خودت به نتیجه برسی که بالاخره می خواهی خ.ا رو ترک کنی یا نه. اگر خودت بخواهی ترک کنی، با یاری خدا و کمک دوستان، ان شاءالله می تونی. ولی اگر خودت، واقعاً نخواهی که ترک کنی، کار، خیلی مشکل میشه.
بنابراین اعلام وضعیت هات رو شروع کن محسن. خودتو بسپر به خدای بزرگ و بگو:
خدایا، به خاطر اینکه خ.ا، نافرمانیِ توئه، می خوام که ترکش کنم. پس خودت کمکم کن.
سلام
یک فروند آبتین هستم با 2331 روز پاکی
سلام داداش آبتین،شما که با تجربه ای و موفقیت داری خدا رو شکر
انتظار داریم بیشتر مشارکت کنین.
شاید مشارکت دارین و من اشتباه می کنم اخه تازه واردم
دوست داریم از تجربیات شما بشنویم
(1399 تير 3، 20:49)فرید نوشته است: [ -> ]سلام

فرید / ۱۶ خرداد / ۱۸ روز


فرید جان، فقط یکی دو روز فاصله داری که بشی 20

(1399 تير 4، 12:05)abtin نوشته است: [ -> ]سلام
یک فروند آبتین هستم با 2331 روز پاکی


خب من تازه دریافتم که آبتین (یا آتبین) نام پدر فریدونِ فرّخ، پادشاه پیشدادی است. در لغتنامه علامه دهخدا، نام آبتین به معنی روح کامل و انسان نیکوکار آمده است. همچنین آبتین به معنای انسان خوش کردار، خوش گفتار و خوش پندار است.
پس بی جهت نیست که آبتین قصه ما، 2331 روز پاک ذخیره داره و خم به ابرو نمیاره. چون میدونه داره کاری می کنه که لیاقتش رو داره.

(1399 تير 3، 18:59)جناب خان :) نوشته است: [ -> ]جناب خان 1 / 17 اسفند 97 / 472 روز خوب  Khansariha (46) 


جناب خان، این عدد پاکی ات، الحق و الانصاف، چشم رو نوازش میده. خدا قوت عرض می کنم قهرمان. روزهای پاکی ات، افزون باد.

(1399 تير 3، 16:53)sadaf1 نوشته است: [ -> ]سلام عزیزان دل
ببخشید چند روز دسترسی به لب تابم نداشتم که اعلام وضعیت کنم 
مهراان
گروه سرو
21فروردین75 روز خوب
خدارو شکر
باشد که با اراده فولادی برای همیشه پاک بمانیم 
دعامان کنید
یاعلی


مهران عزیز، اگرچه دوست داریم زود به زود زیارتت کنیم و اعلام پاکی قشنگت رو مشاهده کنیم ولی همین که می بینیم روزهایی فوق العاده خوب جمع آوری کردی، لذت زائدالوصفی به وجود ما تزریق میشه و اراده پولادینت رو تحسین می کنیم.

(1399 تير 3، 10:05)Mr Degaresh نوشته است: [ -> ]سلام
به همگی

Mr Degaresh ا/ 19 خرداد 99 /15روز خوب

روزهای خوب قبلی:25


خداوندا برای 24 ساعت دیگه منو پاک نگه دار و خودم رو تسلیم تو میکنم. من رو از کینه و نفرت و افکار تخریب گر دور کن و کمکم کن خودم و خودت را بهتر بشناسم و درک کنم که تو این دنیا هیچ توقعی از کسی نداشته باشم و تمام توقعاتم از خودم و خودت باشه. خدایا آرامش رو به همه ما بده ولو در دریای پرتلاطم این روزها

ما به خانه آرامش زندگی برگشتیم و در این خانه امن میمانیم.....هرچند آتش شهوت و طمع و رنجش از هر گوشه این دنیا خود نمایی کند


Mr Degaresh در عمل به شعار «فقط برای امروز» هر روزش موفق تر از دیروز
محسن / 2 تیر / دو روز پاک

(1399 تير 4، 10:40)حامدحامد نوشته است: [ -> ]
(1399 تير 2، 18:43)mohsen.s نوشته است: [ -> ]آقا آرمین حرفای شما رو من کاملا قبول دارم ولی اینو قبول بکنیم که شما به اون حد رسیدین که بتونید خودتون رو کنترل کنید ولی من نمی دونم شایدم ارادم خیلی ضعیفه اصلا نمی تونم خودم رو کنترل کنم  
وقتی اون حس به آدم غلبه میکنه هیچ چیز دیگه نمی تونه جایگزینش بشه 
مثل یه گرسنه می مونه که بهش بگی خودتو با کارایی غیر از غذا خوردن سیر کن

محسن جان، مثالی که زدی، کمی نیاز به توضیح داره. گفتی:
شاید آرمین به اون حد رسیده که می تونه خودش رو کنترل کنه ولی شما نمی تونی خودتو کنترل کنی، چون اراده ات خیلی ضعیفه.
خب این درست نیست، عزیزم. اگر به عنوان مثال، آرمین به اون حد رسیده که می تونه خودش رو کنترل کنه، خب چه دلیلی وجود داره که من و شما نتونیم؟ آرمین که در برابر فشار و نیاز ج.ن.س.ی، زره پولادین تنش نیست که. اونم مثل من و شما انسانه. اونم داره توی این جامعه زندگی می کنه. اونم مجردّه. منتهای مراتب، اون، نیازش رو مدیریت کرده. رفته سمت ورزش. رفته سمت کارهایی که مفید هست. وقت بیکاری کمتری داره. به این چیزا کمتر فکر می کنه. اینکه گفتی اصلاً نمی تونی خودت رو کنترل کنی، که نمیشه. اینطوری خودتا داغون می کنی عزیز من. می تونی کنترل کنی ولی مسئله اینه که باید بخواهی که بتونی کنترلش کنی. قرار نیست از بیرون، غل و زنجیر، به دستمون بزنن که خ.ا نکنیم که. خودمون باید بلند شیم و برای خودمون کاری کنیم.
گفتی:
وقتی اون حس به آدم غلبه می کنه، هیچ چیز دیگه نمی تونه جایگزینش بشه.
نه. به این قاطعیت که گفتی نیست. پس این همه بچه های کانون که روزها و هفته ها و ماه هاست که پاک هستن، چطوری پاک موندن؟ اونا مگه این حس خ.ا رو نداشتن؟ حتماً داشتن. ولی پیِ خ.ا رو نگرفتن و تونستن کنترلش کنن. محسن جان کسی که با انجام ندادن خ.ا، نمی میره که. کسی که با ارضا نشدن میل ج.ن.س.ی، نمی میره که.
گفتی:
مثل یک گرسنه که بهش بگی خودتو با کارهایی غیر از غذا خوردن، سیر کن.
اتفاقاً باید بگم کسی که خ.ا انجام میده، مثل تشنه ای هست که داریم بهش آب شور میدیم و میگیم با این آب، خودتو سیراب کن. خب اون طرف، تشنگیش بیشتر میشه. اگر بخواهیم در مورد غذا هم مثال بزنیم، باید بگیم خ.ا مثل اینه که به یکی که گرسنه است، غذای مسموم بدیم بخوره. ممکنه با این غذا، گرسنگیش برطرف بشه ولی به کل سیستم حیاتش آسیب جدی می رسه که به همین راحتی ها، جبران شدنی نیست. آخه برادر من، کسی که از ترس مرگ، خودکشی نمی کنه.

حالا با همه این صحبت ها، محسن جان، در نهایت باید خودت به نتیجه برسی که بالاخره می خواهی خ.ا رو ترک کنی یا نه. اگر خودت بخواهی ترک کنی، با یاری خدا و کمک دوستان، ان شاءالله می تونی. ولی اگر خودت، واقعاً نخواهی که ترک کنی، کار، خیلی مشکل میشه.
بنابراین اعلام وضعیت هات رو شروع کن محسن. خودتو بسپر به خدای بزرگ و بگو:
خدایا، به خاطر اینکه خ.ا، نافرمانیِ توئه، می خوام که ترکش کنم. پس خودت کمکم کن.

درسته
انشالله که این دفعه بتونم 
نمی دونم چرا یه حسی بهم میگه نمیشه  Tears این بارم مثل توبه های قبلیه
(1399 تير 4، 20:41)mohsen.s نوشته است: [ -> ]
(1399 تير 4، 10:40)حامدحامد نوشته است: [ -> ]
(1399 تير 2، 18:43)mohsen.s نوشته است: [ -> ]آقا آرمین حرفای شما رو من کاملا قبول دارم ولی اینو قبول بکنیم که شما به اون حد رسیدین که بتونید خودتون رو کنترل کنید ولی من نمی دونم شایدم ارادم خیلی ضعیفه اصلا نمی تونم خودم رو کنترل کنم  
وقتی اون حس به آدم غلبه میکنه هیچ چیز دیگه نمی تونه جایگزینش بشه 
مثل یه گرسنه می مونه که بهش بگی خودتو با کارایی غیر از غذا خوردن سیر کن

محسن جان، مثالی که زدی، کمی نیاز به توضیح داره. گفتی:
شاید آرمین به اون حد رسیده که می تونه خودش رو کنترل کنه ولی شما نمی تونی خودتو کنترل کنی، چون اراده ات خیلی ضعیفه.
خب این درست نیست، عزیزم. اگر به عنوان مثال، آرمین به اون حد رسیده که می تونه خودش رو کنترل کنه، خب چه دلیلی وجود داره که من و شما نتونیم؟ آرمین که در برابر فشار و نیاز ج.ن.س.ی، زره پولادین تنش نیست که. اونم مثل من و شما انسانه. اونم داره توی این جامعه زندگی می کنه. اونم مجردّه. منتهای مراتب، اون، نیازش رو مدیریت کرده. رفته سمت ورزش. رفته سمت کارهایی که مفید هست. وقت بیکاری کمتری داره. به این چیزا کمتر فکر می کنه. اینکه گفتی اصلاً نمی تونی خودت رو کنترل کنی، که نمیشه. اینطوری خودتا داغون می کنی عزیز من. می تونی کنترل کنی ولی مسئله اینه که باید بخواهی که بتونی کنترلش کنی. قرار نیست از بیرون، غل و زنجیر، به دستمون بزنن که خ.ا نکنیم که. خودمون باید بلند شیم و برای خودمون کاری کنیم.
گفتی:
وقتی اون حس به آدم غلبه می کنه، هیچ چیز دیگه نمی تونه جایگزینش بشه.
نه. به این قاطعیت که گفتی نیست. پس این همه بچه های کانون که روزها و هفته ها و ماه هاست که پاک هستن، چطوری پاک موندن؟ اونا مگه این حس خ.ا رو نداشتن؟ حتماً داشتن. ولی پیِ خ.ا رو نگرفتن و تونستن کنترلش کنن. محسن جان کسی که با انجام ندادن خ.ا، نمی میره که. کسی که با ارضا نشدن میل ج.ن.س.ی، نمی میره که.
گفتی:
مثل یک گرسنه که بهش بگی خودتو با کارهایی غیر از غذا خوردن، سیر کن.
اتفاقاً باید بگم کسی که خ.ا انجام میده، مثل تشنه ای هست که داریم بهش آب شور میدیم و میگیم با این آب، خودتو سیراب کن. خب اون طرف، تشنگیش بیشتر میشه. اگر بخواهیم در مورد غذا هم مثال بزنیم، باید بگیم خ.ا مثل اینه که به یکی که گرسنه است، غذای مسموم بدیم بخوره. ممکنه با این غذا، گرسنگیش برطرف بشه ولی به کل سیستم حیاتش آسیب جدی می رسه که به همین راحتی ها، جبران شدنی نیست. آخه برادر من، کسی که از ترس مرگ، خودکشی نمی کنه.

حالا با همه این صحبت ها، محسن جان، در نهایت باید خودت به نتیجه برسی که بالاخره می خواهی خ.ا رو ترک کنی یا نه. اگر خودت بخواهی ترک کنی، با یاری خدا و کمک دوستان، ان شاءالله می تونی. ولی اگر خودت، واقعاً نخواهی که ترک کنی، کار، خیلی مشکل میشه.
بنابراین اعلام وضعیت هات رو شروع کن محسن. خودتو بسپر به خدای بزرگ و بگو:
خدایا، به خاطر اینکه خ.ا، نافرمانیِ توئه، می خوام که ترکش کنم. پس خودت کمکم کن.

درسته
انشالله که این دفعه بتونم 
نمی دونم چرا یه حسی بهم میگه نمیشه  Tears این بارم مثل توبه های قبلیه

سلام
خوبی؟
به حسه کاری نداشته باش،تلاشی که می کنی تعیین کنندست،نه حس
سعی کن این دفعه تلاشت رو بیشتر کنی.مهم همین تلاشه.
با یک برنامه درست.
ببین چه کارهایی نیازه برای این که موفق بشی.یادداشت کن و انجامشون بده.
مثلا کنترل نگاه،پس با تمام وجود تلاش کن یه نگاه هم نداشته باشی.
کنترل ذهن،با تمام وجود تلاش کن اگه یه لحظه ذهنت رفت سمتش ذهنت رو منحرف کنی.
و....
و اگه دوباره شکست خوردی،برگردی و به تلاشت ادامه بدی.مهم همینه
(1399 تير 4، 21:16)پشتکار نوشته است: [ -> ]
(1399 تير 4، 20:41)mohsen.s نوشته است: [ -> ]
(1399 تير 4، 10:40)حامدحامد نوشته است: [ -> ]
(1399 تير 2، 18:43)mohsen.s نوشته است: [ -> ]آقا آرمین حرفای شما رو من کاملا قبول دارم ولی اینو قبول بکنیم که شما به اون حد رسیدین که بتونید خودتون رو کنترل کنید ولی من نمی دونم شایدم ارادم خیلی ضعیفه اصلا نمی تونم خودم رو کنترل کنم  
وقتی اون حس به آدم غلبه میکنه هیچ چیز دیگه نمی تونه جایگزینش بشه 
مثل یه گرسنه می مونه که بهش بگی خودتو با کارایی غیر از غذا خوردن سیر کن

محسن جان، مثالی که زدی، کمی نیاز به توضیح داره. گفتی:
شاید آرمین به اون حد رسیده که می تونه خودش رو کنترل کنه ولی شما نمی تونی خودتو کنترل کنی، چون اراده ات خیلی ضعیفه.
خب این درست نیست، عزیزم. اگر به عنوان مثال، آرمین به اون حد رسیده که می تونه خودش رو کنترل کنه، خب چه دلیلی وجود داره که من و شما نتونیم؟ آرمین که در برابر فشار و نیاز ج.ن.س.ی، زره پولادین تنش نیست که. اونم مثل من و شما انسانه. اونم داره توی این جامعه زندگی می کنه. اونم مجردّه. منتهای مراتب، اون، نیازش رو مدیریت کرده. رفته سمت ورزش. رفته سمت کارهایی که مفید هست. وقت بیکاری کمتری داره. به این چیزا کمتر فکر می کنه. اینکه گفتی اصلاً نمی تونی خودت رو کنترل کنی، که نمیشه. اینطوری خودتا داغون می کنی عزیز من. می تونی کنترل کنی ولی مسئله اینه که باید بخواهی که بتونی کنترلش کنی. قرار نیست از بیرون، غل و زنجیر، به دستمون بزنن که خ.ا نکنیم که. خودمون باید بلند شیم و برای خودمون کاری کنیم.
گفتی:
وقتی اون حس به آدم غلبه می کنه، هیچ چیز دیگه نمی تونه جایگزینش بشه.
نه. به این قاطعیت که گفتی نیست. پس این همه بچه های کانون که روزها و هفته ها و ماه هاست که پاک هستن، چطوری پاک موندن؟ اونا مگه این حس خ.ا رو نداشتن؟ حتماً داشتن. ولی پیِ خ.ا رو نگرفتن و تونستن کنترلش کنن. محسن جان کسی که با انجام ندادن خ.ا، نمی میره که. کسی که با ارضا نشدن میل ج.ن.س.ی، نمی میره که.
گفتی:
مثل یک گرسنه که بهش بگی خودتو با کارهایی غیر از غذا خوردن، سیر کن.
اتفاقاً باید بگم کسی که خ.ا انجام میده، مثل تشنه ای هست که داریم بهش آب شور میدیم و میگیم با این آب، خودتو سیراب کن. خب اون طرف، تشنگیش بیشتر میشه. اگر بخواهیم در مورد غذا هم مثال بزنیم، باید بگیم خ.ا مثل اینه که به یکی که گرسنه است، غذای مسموم بدیم بخوره. ممکنه با این غذا، گرسنگیش برطرف بشه ولی به کل سیستم حیاتش آسیب جدی می رسه که به همین راحتی ها، جبران شدنی نیست. آخه برادر من، کسی که از ترس مرگ، خودکشی نمی کنه.

حالا با همه این صحبت ها، محسن جان، در نهایت باید خودت به نتیجه برسی که بالاخره می خواهی خ.ا رو ترک کنی یا نه. اگر خودت بخواهی ترک کنی، با یاری خدا و کمک دوستان، ان شاءالله می تونی. ولی اگر خودت، واقعاً نخواهی که ترک کنی، کار، خیلی مشکل میشه.
بنابراین اعلام وضعیت هات رو شروع کن محسن. خودتو بسپر به خدای بزرگ و بگو:
خدایا، به خاطر اینکه خ.ا، نافرمانیِ توئه، می خوام که ترکش کنم. پس خودت کمکم کن.

درسته
انشالله که این دفعه بتونم 
نمی دونم چرا یه حسی بهم میگه نمیشه  Tears این بارم مثل توبه های قبلیه

سلام
خوبی؟
به حسه کاری نداشته باش،تلاشی که می کنی تعیین کنندست،نه حس
سعی کن این دفعه تلاشت رو بیشتر کنی.مهم همین تلاشه.
با یک برنامه درست.
ببین چه کارهایی نیازه برای این که موفق بشی.یادداشت کن و انجامشون بده.
مثلا کنترل نگاه،پس با تمام وجود تلاش کن یه نگاه هم نداشته باشی.
کنترل ذهن،با تمام وجود تلاش کن اگه یه لحظه ذهنت رفت سمتش ذهنت رو منحرف کنی.
و....
و اگه دوباره شکست خوردی،برگردی و به تلاشت ادامه بدی.مهم همینه
سلام. خیلی ممنونم از روحیه دادن هاتون  53 53 53 53 53
❤️ داستان عشق

 ? در بعضی از کتب در مورد محبت الهی آمده است یک مادر و فرزندی بود، پدر فوت می‌شود، مادر در خانه‌ی این و آن کار می‌کند و به هر حال این بچه را با چه زحمتی بزرگ می‌کند و برای او زن می‌گیرد.
? زن این آقا همسرش را برضد مادرش تحریک می‌کند در حالی که بچه قبلا دست مادرش را می‌بوسید، پایش را می‌بوسید، چون با زحمت او را بزرگ کرده بود. یواش یواش داد می‌زند، یواش یواش فحش می‌دهد، یواش یواش سیلی می‌زند، یواش یواش توی حیاط می‌بندد و به این مادر شلاق می‌زند، کار به جایی می‌رسد دیگر او را در خانه راهش نمی‌دهند، غذاهای مانده را جلوی این مادر می‌ریزند.
? اینها یک گربه‌ای داشتند که بچه‌ها با آن گربه بازی می‌کردند. بعد از مدتی گربه مریض می‌شود، طبیب حیوانات هم گفته بود اگر این گربه قلب آدم بخورد خوب می‌شود، و الا می‌میرد. فقط داروی او قلب آدم است.
? این زن شوهرش را وسوسه می‌کند قلب مادرش را به گربه بدهند. پسر نادان هم موهای مادرش را می‌کشد و کشان کشان روی سنگلاخ‌ها به طرف بالای کوه می‌برد و زنده زنده سینه مادر را می‌شکافد و قلبش را می‌گیرد توی دستش و دوان دوان می‌دود تا به این گربه بدهد تا خوب شود، موقع آمدن، پایش به یک سنگ می‌خورد، قلب هم از دستش می‌افتد
❤️ ناگهان از قلب صدا می‌آید: پسر جانم پایت چی شد؟ 
قلب #مادر است دیگر! وقتی قلب مادر این را می‌گوید، #خدا هزار برابر از این مادر برای شما مهربان‌تر است. 
 
 ? فتح عشق، ص۱۵۲.
               ✾•┈┈••✦••┈┈•✾
هومان/17 اردیبهشت/49 روز خوب
[تصویر:  %D8%B9%DA%A9%D8%B3-%D8%A7%D9%86%DA%AF%DB...B%8C-2.jpg]
سلام

فرید / 16 خرداد / 19 روز
صفحه‌ها: 1 2 3 4 5 6 7 8 9 10 11 12 13 14 15 16 17 18 19 20 21 22 23 24 25 26 27 28 29 30 31 32 33 34 35 36 37 38 39 40 41 42 43 44 45 46 47 48 49 50 51 52 53 54 55 56 57 58 59 60 61 62 63 64 65 66 67 68 69 70 71 72 73 74 75 76 77 78 79 80 81 82 83 84 85 86 87 88 89 90 91 92 93 94 95 96 97 98 99 100 101 102 103 104 105 106 107 108 109 110 111 112 113 114 115 116 117 118 119 120 121 122 123 124 125 126 127 128 129 130 131 132 133 134 135 136 137 138 139 140 141 142 143 144 145 146 147 148 149 150 151 152 153 154 155 156 157 158 159 160 161 162 163 164 165 166 167 168 169 170 171 172 173 174 175 176 177 178 179 180 181 182 183 184 185 186 187 188 189 190 191 192 193 194 195 196 197 198 199 200 201 202 203 204 205 206 207 208 209 210 211 212 213 214 215 216 217 218 219 220 221 222 223 224 225 226 227 228 229 230 231 232 233 234 235 236 237 238 239 240 241 242 243 244 245 246 247 248 249 250 251 252 253 254 255 256 257 258 259 260 261 262 263 264 265 266 267 268 269 270 271 272 273 274 275 276 277 278 279 280 281 282 283 284 285 286 287 288 289 290 291 292 293 294 295 296 297 298 299 300 301 302 303 304 305 306 307 308 309 310 311 312 313 314 315 316 317 318 319 320 321 322 323 324 325 326 327 328 329 330 331 332 333 334 335 336 337 338 339 340 341 342 343 344 345 346 347 348 349 350 351 352 353 354 355 356 357 358 359 360 361 362 363 364 365 366 367 368 369 370 371 372 373 374 375 376 377 378 379 380 381 382 383 384 385 386 387 388 389 390 391 392 393 394 395 396 397 398 399 400 401 402 403 404 405 406 407 408 409 410 411 412 413 414 415 416 417 418 419 420 421 422 423 424 425 426 427 428 429 430 431 432 433 434 435 436 437 438 439 440 441 442 443 444 445 446 447 448 449 450 451 452 453 454 455 456 457 458 459 460 461 462 463 464 465 466 467 468 469 470 471 472 473 474 475 476 477 478 479 480 481 482 483 484 485 486 487 488 489 490 491 492 493 494 495 496 497 498 499 500 501 502 503 504 505 506 507 508 509 510 511 512 513 514 515 516 517 518 519 520 521 522 523 524 525 526 527 528 529 530 531 532 533 534 535 536 537 538 539 540 541 542 543 544 545 546 547 548 549 550 551 552 553 554 555 556 557 558 559 560 561 562 563 564 565 566 567 568 569 570 571 572 573 574 575 576 577 578 579 580 581 582 583 584 585 586 587 588 589 590 591 592 593 594 595 596 597 598 599 600 601 602 603 604 605 606 607 608 609 610 611 612 613 614 615 616 617 618 619 620 621 622 623 624 625 626 627 628 629 630 631 632 633 634 635 636 637 638 639 640 641 642 643 644 645 646 647 648 649 650 651 652 653 654 655 656 657 658 659 660 661 662 663 664 665 666 667 668 669 670 671 672 673 674 675 676 677 678 679 680 681 682 683 684 685 686 687 688 689 690 691 692 693 694 695 696 697 698 699 700 701 702 703 704 705 706 707 708 709 710 711 712 713 714 715 716 717 718 719 720 721 722 723 724 725 726 727 728 729 730 731 732 733 734 735 736 737 738 739 740 741 742 743 744 745 746 747 748 749 750 751 752 753 754 755 756 757 758 759 760 761 762 763 764 765 766 767 768 769 770 771 772 773 774 775 776 777 778 779 780 781 782 783 784 785 786 787 788 789