نقل قول: مهدوی همچنان پاکه
وای چطوری بیدار بودی من دارم میمیرم اینقد خوابم میاد...
حتی دیرتر از ساعتی که همیشه بیدار میشدم بیدار شدم ولی با صدای زیاد بلندگوهای ......پریدم!
نقل قول: این روزا وسوسه ذهنی زیادی دارم و عملاً کنترل ذهنم صفره
دو روزه سرما خوردم الآنم تب دارم ولی خوب میشم
البته اینم بگم؛ فکر نکنید سحرخیز شدم؛ خیر! هنوز بیدارم
چشام خوابو طلاق دادن!
دارم از خواب آلودگی و خستگی و سردرد میمیرم ولی نمیتونم بخوابم
یه جایی بالاخره این وسوسه هارو جلوشو میگیری ولی انگار سرماخوردگی قدرت کنترل رو کم میکنه...
مراقب خودت باش ....
راستی بعضی وقتا سرماخوردگی حس رو خیلی کم میکنه.چرا اینطوری نشدی؟
................
داشتم یه خواب خوب میدیدم ...
یه مسابقه ی ورزشی بود که داشتم ثبت نام میکردم.هرکسی میتونست بیاد...
عشق جان هم بود!
برا همین خوب بود....
دیگه اسمش توی ناخوداگاهم تبدیل شده به نماد عشق!
زمان میبره تا درست بشه....
فقط باید بیخیال باشی تا کمرنگ بشه...
دیروز بچه ها موتور آورده بودن برا مسابقه....توی شب هیجان وحشتناکی داشت ولی بعضیا جنبه ی باخت ندارن!
اونقد بدنم هورمون استرس زد که شب هم خوابم نمیبرد...
فکر تقویت و تولید موتور برقی برای مسابقه رو کلا فراموش کردم!
چون دیشب به یه پوچیه خیلی بدی رسیدم!
انسان تلاش میکنه زندگیه پر از آرامشی داشته باشه.....
ولی بعضی وقتا کاملا خلافش حرکت میکنه....
بعد ازون هم بچه ها رفتن تا نصف شب مافیا بازی کنن!
من که رفتم خونه...
ولی بازم تعداد اونا زیاد تر بود و از خودم پرسیدم درستش چیه؟!!
اینکه تا نصف شب بازی کنی و نفهمی زمانت چطوری میگذره؟!!
والا برای من بازی کردن هیجان و کمی خنده به وجود میاره و گذر زمان رو متوجه نمیشم....
بازی نکردن و استراحت هم آرامش میده...
ولی فقط من بازی نکردن رو انتخاب میکنم!
تنها بودم
اونا شاید یه چیزی حس میکنن که من نمیکنم!
یه چیزی ایراد داره این وسط!
آخه منطقی نیست که هدف اصلیه زندگی خوش گذروندن باشه....
اه....
اصلا نمینویسم!
افرا /16 شهریور/ 158 روز.
...................
پ.ن.1 :
مریض اومده 80 میلیون تا الان خرج کرده برا داروهاش... نتیجه نگرفته...
یه هفتست تو بیمارستان مونده برای قبل از جراحی (فکر کن مجبور باشی برای اینکه جراح سریعتر کارشو کنه باید بری بیمارستان لنگر بندازی!!!)
بعد پزشکه به خاطر یه مشکل کوچیک گفته برو بعد از عید بیا!!! چون ما 20 روز قبل از عید نیستیم!!!!
بیست روز قبل عید کجایی؟!؟!
به خدا من که از خجالت آب شدم!
چی میخوای از جونش؟!
20 روز قبل از عید تعطیلی رو شروع کنی؟!
اینجا هم با قسمت بالای نوشتم تداخل داره که انگار اینا اومدن اینجا فقط تفریح کنن...
طرف یه دیقه پشت چراغ نمیتونه منتظر بمونه!
بعد مریض رو یه هفته منتظر گذاشته!
نمیفهمم اصلا....
بدجور بهم میریزه ادم....