سلام به همه
من شکستم و رفتم و الآن بعد از چندین شکست پی در پی دست از پا دراز تر برگشتم
نمیدونم الآن چی باید بگم شاید 15 دقیقه از شکستم میگذره تو این فاصله فقط تونستم برم و غسل کنم تا امروز دیگه انجامش ندم..
حس های متناقضی دارم از طرفی فقط نشستم و به امید این که روزی که بشه دست رو دست گذاشتم یعنی منتظرم یه روز بیاد که من دیگه وسوسه نشم و بعد دیگه خ. ا نکنم
از طرفی به شدت نا امیدم نسبت به ترک مثل امروز، امروز خیلی روز خوبی بود وسوسه که شروع شد فقط با خودم گفتم قرار نیست که موفق بشم امروز نشد فردا یا حد اکثر دو هفته دیگه انجامش میدم خب پس خودتو اذیت نکن انقدر
خیلی متاسفم
فقط دلم میخواد زمان زود بره جلو ولی خب این جور مواقع عقربه ها هم با آدم لج میکنن....
واریور /28 اسفند / 0 روز
سلام دوستان خوبم
دریل / 24 اسفند / 4 روز خوب
این قسمت پایین زیاد مهم نیست همینجوری داشتم ذهنمو جمع و جور میکردم نوشتم:
تایم استفاده از گوشی رو کم کردم. ینی دو تا از برنامه های اجتماعی که خیلی وقت گیر بود کلن حذف کردم. یکم میخام برنامه ریزی کنم و به کارای خودم برسم. امسال همش صبح تا شب سر کار بودم و پیشرفت چشمگیری نداشتم. سال جدید باید یه جهش مثبت داشته باشم تو کارم. اولیش ازمون نظام مهندسی هست که باید خودمو اماده کنم براش... دومیش کارم هست که باید استخدامی قبول بشم و اگر نشم وارد کار ازاد میشم چون دیگه تو شرکت نمیخام کار کنم. زبان مدت طولانی هست کنار گذاشته شده که دو سه روزه شروع کردم به گوش دادن پادکستای سیکس مینت انگلیش و کتاب سامیت هم که خیلی وقته خریدم میخام بخونمش.
پاکی رو هم که بزارید تو صدر این برنامه ها.
سبز باشید.
(1399 اسفند 27، 22:00)مهدوی نوشته است: [ -> ]داداش آرمین عزیزم
ممنونم ازت که اومدی سر زدی
خیلی متشکر بابت این همه حمایت و انرژی مثبتی که بهمون میبخشی
هممون دوستت داریم
مراقب سلامتیت باش عزیز دل
سلام داداش مهدوی عزیزم
لطف داری.
همیشه پابرجا و سلامت باشی.
(1399 اسفند 28، 0:36)Saman79 نوشته است: [ -> ]سلام
منم متاسفانه لغزش داشتم
وسوسه اول از کم زیاد شد
.
.
.
سامان جان همون خط سوم همه چی رو گفتی.
از کم شروع میشه و زیاد میشه. همون کمه رو باید جلوش رو بگیری.
از کجا تحریک شروع شد؟ همون رو باید جلوش رو بگیری.
جای دیگه دنبالش نگرد.
و
منم مثل تو خوشبینم که پاکی برات تو راهه.
(1399 اسفند 28، 7:38)poorang نوشته است: [ -> ]سلام رفقا. دمتون گرم
poorang / اسفند 18 / 10 روز خوب که 4 روزه آخرش عالی بوده
این چنین پورنگ ما پلهی اول رو برداشت.
مبارکها باشه پورنگ جان.
(1399 اسفند 28، 17:31)افرا نوشته است: [ -> ]سطح و چربی و قند خونم برگشت به میزان درستش.
.
.
.
افرا /16 شهریور/ 193 روز...
خدا رو شکر رو به بهبودی هستی.
بابت این همه روز پاک هم بهت تبریک میگم.
نقل قول: اوه اوه من که هیچ جام درد نمیکنه حال ندارم کاری کنم واقعا تو این همه انرژی از کجا میاری؟
افرا انرژی ندارم.
این قرصها که دیگه منو حسابی خوابآلود کردن.
همش تو طول روز خمیازه میکشم.
قبلا دست چپم تیر میکشد و الان دست راستم تیر میکشه.
فقط خدا کمکم میکنه روزهام شب میشه.
(1399 اسفند 28، 17:41)warrior. P نوشته است: [ -> ]سلام به همه
من شکستم و رفتم و الآن بعد از چندین شکست پی در پی دست از پا دراز تر برگشتم
نمیدونم الآن چی باید بگم شاید 15 دقیقه از شکستم میگذره تو این فاصله فقط تونستم برم و غسل کنم تا امروز دیگه انجامش ندم..
حس های متناقضی دارم از طرفی فقط نشستم و به امید این که روزی که بشه دست رو دست گذاشتم یعنی منتظرم یه روز بیاد که من دیگه وسوسه نشم و بعد دیگه خ. ا نکنم
از طرفی به شدت نا امیدم نسبت به ترک مثل امروز، امروز خیلی روز خوبی بود وسوسه که شروع شد فقط با خودم گفتم قرار نیست که موفق بشم امروز نشد فردا یا حد اکثر دو هفته دیگه انجامش میدم خب پس خودتو اذیت نکن انقدر
خیلی متاسفم
فقط دلم میخواد زمان زود بره جلو ولی خب این جور مواقع عقربه ها هم با آدم لج میکنن....
واریور /28 اسفند / 0 روز
برادر واریور عزیز چه خوب کردی که برگشتی.
بشین فکر کن که از کجاها داری ضربه میخوری؟ در یک عملیات انتحاری همهشون رو شیفت دیلیت کن.
و بعد هم مثل پسر خوب هر شب بیا اینجا اعلام وضعیت کن ببین چهجور روزهای سبز پاکیت میره بالا.
ناامیدی یعنی چی وقتی کانون رو داری؟
ما یه روزی از خودت بدتر بودیم.
(1399 اسفند 28، 18:33)Deril نوشته است: [ -> ]سلام دوستان خوبم
دریل / 24 اسفند / 4 روز خوب
این قسمت پایین زیاد مهم نیست همینجوری داشتم ذهنمو جمع و جور میکردم نوشتم:
تایم استفاده از گوشی رو کم کردم. ینی دو تا از برنامه های اجتماعی که خیلی وقت گیر بود کلن حذف کردم. یکم میخام برنامه ریزی کنم و به کارای خودم برسم. امسال همش صبح تا شب سر کار بودم و پیشرفت چشمگیری نداشتم. سال جدید باید یه جهش مثبت داشته باشم تو کارم. اولیش ازمون نظام مهندسی هست که باید خودمو اماده کنم براش... دومیش کارم هست که باید استخدامی قبول بشم و اگر نشم وارد کار ازاد میشم چون دیگه تو شرکت نمیخام کار کنم. زبان مدت طولانی هست کنار گذاشته شده که دو سه روزه شروع کردم به گوش دادن پادکستای سیکس مینت انگلیش و کتاب سامیت هم که خیلی وقته خریدم میخام بخونمش.
پاکی رو هم که بزارید تو صدر این برنامه ها.
سبز باشید.
اینها همه یعنی امید و انگیزه برای رشد و پیشرفت. برای زندگی و نفس کشیدنها. برای آینده.
حال خوب با این همین امیدها حاصل میشه.
ماشاءالله دریل جان. خوشحالمون کردی.
بچهها ما تو مسیر پاکی دو تا بال نیاز داریم.
یه بال میشه اینکه
من از کجا ضربه میخورم؟
چی داره تحریکم میکنه؟
چه موقع روز افکار به سراغم میاد؟
جلوی چی رو نگرفتم که باید بگیرم؟
میشه ریشهیابی. علتیابی.
یه بال دیگه میشه اینکه
چطوری حالم رو بهتر کنم؟
چطوری امیدوارتر باشم؟
چطوری شادتر باشم؟
چطوری به خدا نزدیکتر باشم؟
باید چه برنامهای بریزم برای پیشرفتم؟ (مثل همینها که دریل نوشته)
دو تاش رو با هم میخوایم.
و
البته باید دلایل محکم و قاطع برای پرواز داشته باشم.
وقتی دلیلی برای پرواز نداشته باشیم، قویترین بالهای دنیا به هیچ کارمون نمیان.
نقل قول: افرا انرژی ندارم.
این قرصها که دیگه منو حسابی خوابآلود کردن. همش تو طول روز خمیازه میکشم. قبلا دست چپم تیر میکشد و الان دست راستم تیر میکشه.
فقط خدا کمکم میکنه روزهام شب میشه.
امیدوارم موقتی باشه... بعضی وقتا میبینم که یکی تا حدودی مریض که میشه بعدش انگار شخصیتش قویتر و آروم تر و مهربونتر میشه...
مثلا تو بخش دیالیز اصلا این بیمارا انگار از یه کشور دیگه اومدن
قدر اون لحظاتی که حال خوب دارن رو خیلی خوب میدونن (بر خلاف من
)
نقل قول: بچهها ما تو مسیر پاکی دو تا بال نیاز داریم.
یه بال میشه اینکه
من از کجا ضربه میخورم؟
چی داره تحریکم میکنه؟
چه موقع روز افکار به سراغم میاد؟
جلوی چی رو نگرفتم که باید بگیرم؟
میشه ریشهیابی. علتیابی.
یه بال دیگه میشه اینکه
چطوری حالم رو بهتر کنم؟
چطوری امیدوارتر باشم؟
چطوری شادتر باشم؟
چطوری به خدا نزدیکتر باشم؟
باید چه برنامهای بریزم برای پیشرفتم؟ (مثل همینها که دریل نوشته)
خیلی عجیبه که این سوالارو از خودم میپرسم و جوابشو هم میدونم! اما اجرا نمیکنم...
مثلا من میدونم از کجا ضربه میخورم!
بیکار که میشم تو خونه میرم سریال میبینم!
در اتاقم که همیشه بستست!
گوشیمو اینقد بالا پایین میکنم سرم درد میگیره !
اصلا عکس دختر مردم تو گوشیه من چکار میکنه؟!!!؟!؟
(با حجاب!)
اینارو نمیتونم اجرا کنم!
نقل قول: سلام به سامان عزیز
خدا رو شکر بابت حال خوبت.
برادر کجا بودی چند وقتی؟ رفتی دانشگاه حسابی حتما سرگرم شدی. راضی هستی؟
وسوسهها رو در لحظه اول باید از بین برد. مثل علف هرز میمونه. اگر به موقع نجنبی مزرعه رو گرفته و محصول رو به باد داده.
سلام آرمین جان
والا چند وقت رفتم همینطوری ببینم به کجا میرم
دیدم دارم میرم به قهقهرا
دیگه برگشتم کانونی شم چون یه حال خوب من از این دنیا طلب دارم
دمت گرم که به فکرم بودی
دانشگاه هم خوبه. خیلی زود میگذره!
درسته باید سریع جلوشو گرفت
من استرس اینا که دارم اگه خودمو سرگرم نکنم کار دست خودم دادم
چرا پیاما رو ریپلای میزنیم واسه کاربر پیامی نوتیفیکشنی چیزی نمیره؟
سلام دوستان. صبح آخرین جمعه قرن بخیر.
poorang / اسفند 18 / 11 روز خوب
(1399 اسفند 28، 20:15)آرمین نوشته است: [ -> ]این چنین پورنگ ما پلهی اول رو برداشت.
مبارکها باشه پورنگ جان.
ممنونم آرمین جان
سلام به همه دوستان
(1399 اسفند 28، 1:04)حنیف نوشته است: [ -> ]حالا چه ربطی داره تنبلی به خودارضایی، ربطش اینه وقتی بی برنامه باشی میری سمت خودارضای چون تو همون اوقات و تایم بیکاری اغلب وسوسه میشی و اگه اون برنامه ات که از قبل چیدی را پیاده کنی جلوی تحریکات میگیره...
و اینم بگم خیلی سخته برنامه ریزی حتی برای اوقات فراغتت و بخوای عملیش کنی، وسطش تنبلی نمیزاره برنامه ات رو در طول روز کامل انجام بدی...
اگه دقت کرده باشی زمان تحریکات و خودارضایی تایم پِرت و بدون استفاده مفید ماست...
کلی تایپ کرده بودم برات ولی پاکشون کردم،
یاد حرف مهدوی افتادم که نمیخوام یاد بگیری فقط میخوای حرف بزنی
کاملا درسته حرفت، باید وقتمو بیشتر پر کنم،
نماز هم صد در صد موثره، یه سری گره ها هست توی زهنم که اگه تونستم برطرفش کنم، حتما میخونم.
خیلی ممنونم ازت که وقت گذاشتی و برام تایپ کردی، با اینکه میدونم خیلی سرت شلوغه
خدا خیر دنیا و آخرت بده بهت ایشالا
واریور /28اسفند / روز اول تمام وارد روز 2 میشیم
سلام
(1399 اسفند 28، 22:37)Saman79 نوشته است: [ -> ]سلام آرمین جان
والا چند وقت رفتم همینطوری ببینم به کجا میرم
دیدم دارم میرم به قهقهرا
دیگه برگشتم کانونی شم چون یه حال خوب من از این دنیا طلب دارم
دمت گرم که به فکرم بودی
دانشگاه هم خوبه. خیلی زود میگذره!
درسته باید سریع جلوشو گرفت
من استرس اینا که دارم اگه خودمو سرگرم نکنم کار دست خودم دادم
چرا پیاما رو ریپلای میزنیم واسه کاربر پیامی نوتیفیکشنی چیزی نمیره؟
خوش برگشتی سامان جان. دوری همیشه هم بد نیست. اما به شرطی که آدم جای بهتر پیدا کرده باشه.
به امید خدا که طلبت رو از این دنیا میگیری.
چشم رو هم بذاری 4 سالت تموم شده و میگی یادش بخیر. چه دورانی بود!
الان استرس چی داری؟ به خاطر درسها؟
نوتیفیکیشن هم نذاشتیم که مشخص باشه کی پستها رو دنبال میکنه و کی نه.
(1399 اسفند 29، 8:28)poorang نوشته است: [ -> ]سلام دوستان. صبح آخرین جمعه قرن بخیر.
poorang / اسفند 18 / 11 روز خوب
شب و روزت بخیر باشه پورنگ جان
خدا رو شکر بابت روز جدید پاکیت.
(1399 اسفند 29، 10:24)پشتکار نوشته است: [ -> ]پشتکار/۲۹ اسفند/۰
پشتکار یه اراده کنه روزهای سبزش ردیف شده.
غیر از اینه؟
(1399 اسفند 29، 19:21)warrior. P نوشته است: [ -> ]واریور /28اسفند / روز اول تمام وارد روز 2 میشیم
جنگجوی ما هم که بیهمتاست.
حال و احوالت چطوره جنگجو جان بعد از این دو روز؟
پاورفول هم چند روزی هست ساکته.
انشاءالله چیزی نباشه و حالش هم خوب.