نگاهی عمیق به خودارضایی
وسوسه به خودارضایی حاصل :
1-تغییرات هورمونی بدن
2-نیاز طبیعی بدن به میل جنسی
3-عدم تسلط بر امیال و دنبال راه های دم دستی گشتن
4-مراقبت نکردن از اولین دروازه یعنی چشم ها و مجوز تماشا و چشم چرانی دادن
5-استفاده از ابزار تشدید کننده و مخرب(فیلم های پورن)
6-تصور و خیال پردازی پارتنر صحنه های جنسی در ذهن
7-دست ورزی (مهم ترین عامل بعدی)
8-تشدید میل به دست ورزی
9- ارگاسم غیر طبیعی و بدون ارضای روحی
10-در نهایت عادت دادن بدن به ارضای غیر طبیعی خود
و این چرخه همینطوری ادامه دارد تا زمانی که در اولین لحظه میل به خودارضایی مراقب رفتار و اعمال خود باشیم و با روش های مختلف مقابل این فرایند غیرطبیعی بایستیم
سلام دوستان
[b]Mr Degaresh ا/ 13 بهمن 99 /6روز [/b]
سلام سلام سلام به سرو قامتان راه پاکی
صبح همگی بخیر
آقا آرمین و شارمین و افرا و مرد مجاهد و دگرش و هادی و آبتین و دریل و فکر پاک و رهگذر و همساده و آبی و دوستانی که هنوز نیومدن و همچنین عزیزانی که روح استایل تردد میکنن|
شما خیلییییی فوقالعاده هستین
اینقدر درجه یکین که آدم میبیندتون کیف میکنه
خجالت میکشم بیام اینجا و پست بزارم
من شکست داشتم... سریالی شدم... داغون شدم...
از نوع افتضاح. خیلی بد. هر کلمهای که بتونه عمق فاجعه رو توصیف کنه و الان به ذهنم نمیرسه...
صبح زود، آفتاب بیرون نزده، از خواب بیدارم کردن
دشمن درجه ۱ من
فقط برای اینکه رمز کامپیوتر رو یادشون رفته بود
و من با قلم درشت رو یه کاغذ نوشته و به مانیتور چسبونده بودمش
مغز من کاملا تعطیل بود
طرفای ساعت ۶ صبح، جوری که خودمم نمیدونم چجوری تمام مواد اولیهی ورود به اون سایتای خراب شده رو پیدا کردم
تمام محدودیتهایی که مطمئن بودم هیچ راهی واسه دور زدنشون وجود نداره رو دور زدم
و Here we go again
فقط خوابیدم...
توی خواب هزاران هزار بار آرزو کردم تمام چیزهایی که اتفاق افتاده فقط یه خواب بوده باشه
نه بیشتر نه کمتر
اما این یه خواب نبود... یه حقیقت فوق تلخ و یک شکست تلخ تر بود...
حالم خیلی بده بچه ها...
نمیدونم چجوری بگم... اما به کمکتون نیاز دارم... بیشتر از همیشه...
سلام دوستان،
متاسفانه من هم لغزش داشتم، سریالی هم شدم ؛ و این تنها خبر بد نیست.
از دانشگاه خبر دادن که دیگه ترم بعدی در کار نیست و اگه تونستی این ترم رو (که الان 7 روز از مهلتش گذشته ) رو حذف کنی که کردی ؛
نکردی با یه خداحافظی خوشحالمون کن. یا اینکه تا 30 ام دفاع کنی ...
هیچی دیگه ؛
الان روی مرز سکته ام، فردا میخوام دوباره برم دانشگاه ببینم چیکار میتونم بکنم. التماس، عجز و لابه ، هرچی ..
و الانم دارم سعی م میکنم که هرجی دارم رو جمع کنم بدم بره
خیلی زور داره بعد از 2 سال دوری از خانواده، 1 سال و نیم هدر رفتن وقت بابت پایان نامه، این همه هزینه؛
آخرش یه گواهی گذارندن دروس بدن بهم !
همه ی اون دعوا ها و سرکوفت ها رو خودم و خانوادم بهم زدن،
الان بیشتر دعا به دردم میخوره ( که میدونم تو دلتون میگید خاک تو سرت که کارت به دعا کشیده)
ولی حالا کاره ، شاید دعای شما مقبول افتاد.
خودمم دعا میکنم.
نذر هم کردم اگه موفق شدم تموم کنم این دوره رو ؛ یه مبلغی رو به محک کمک کنم.
خداحافظ بچه ها..
سلام بچهها
چی شده آخه
آبی عزیزم درک میکنم چی میگی
اما به قول خودت: here we go again
این بار همزمان هم فیلم و عکس و هم خ.ا رو با هم ترک کن
مسابقه عید نوروز ثبتنامش شروع شد
اونم شرکت کن که یه عامل به عوامل محرکت برای پاکی اضافه بشه
پسر تو میتونی
تو دلت نمیخواست بشکنی؛ تسلیم نشدی اما علی رغم خواسته ات اتفاق افتاد؛ پس میتونی زودتر سر مدار پاکی برگردی
داداش اصلاً خجالت نداره چون این اتفاق برای هممون افتاده
وقتشه حقتو با چنگ و دندون بگیری!
زودتر پاشو!
سریالی شدی؟
خیلی خب!
یه هدف اولیه تعیین کن؛ 5 روز پاکی
وقتی تموم شد میریم بازه 5 روزه دوم
د چرا معطلی؟!!!
زود یه یا علی بگو و پاکی رو دنبال کن
شارمین جان
واقعاً ناراحت شدم بابت این مسئله
این همه تلاش، این همه فشار، این همه هزینه و دوری و مسافت
اما باز هنوز فرصت داری
این فرصت آخره و باید ازش نهایت بهره رو ببری
فردا برو دانشگاه و هر طور شده درستش کن
نقل قول: میدونم تو دلتون میگید خاک تو سرت که کارت به دعا کشیده
اینو نشنیده میگیرم
کلی برات دعا میکنیم
مطمئن باش درست میشه
خیالت راحت
بابت پاکی هم به خاطر این مشکل بده که لغزش کردی
اشکال نداره
بازم شروع کن
اما این سریالی شدن رو متوقف کن چون خیلی بهت صدمه میزنه و از کار دانشگاه تو رو خیلی عقب میندازه
با خدا درد دل کن
بگو من میخوام برای تو پاک بمونم؛ تو هم کارمو راه بنداز
پاکی رو شروع کن و برو که خدا همراهته
چند وقت دیگه میایی و میگی کابوس تموم شد و مشکل حل شد
داداش مراقب سلامتیت باش
برای استرس هم روش پشتکار رو یادت نره
آروم باش و زود تند سریع یه برنامه فشرده بچین و کاراتو راه بنداز
خبرهای خوشی در راهه؛ مطمئن باش
(1399 بهمن 19، 18:59)فرید نوشته است: [ -> ]سلام
فرید ۳۰ آذر ۴۹ روز
فرییییییییییدووووو
خوش اومدی رفیق جان
49 روز پاکی پر برکت مبارک
حال و احوال؟
(1399 بهمن 19، 17:01)آبـی نوشته است: [ -> ] خجالت میکشم بیام اینجا و پست بزارم
من شکست داشتم... سریالی شدم... داغون شدم...
از نوع افتضاح. خیلی بد. هر کلمهای که بتونه عمق فاجعه رو توصیف کنه و الان به ذهنم نمیرسه...
سلام آبی جان عزیزم
لغزش دردناک بوده اما تو هنوز سرپایی. همین نوشتن اینجا نشون میده که پای کاری. پای پاکی تا بهش برسی.
نقل قول: مغز من کاملا تعطیل بود
طرفای ساعت ۶ صبح، جوری که خودمم نمیدونم چجوری تمام مواد اولیهی ورود به اون سایتای خراب شده رو پیدا کردم
تمام محدودیتهایی که مطمئن بودم هیچ راهی واسه دور زدنشون وجود نداره رو دور زدم
و Here we go again
این از نشونههای یه عادت رفتاری هست.
زمانی که یه کاری رو نمیخوایم انجام بدیم و
اراده کردیم که انجام ندیم اما بازم
ناخواسته و
ناآگاهانه انجامش میدیم.
اصلا ربطی به ارادهی قوی تو نداره آبی جان.
این مدت خیلی عالی پیش رفتی و عادت به دیدن محتوای آلوده بهصورت ارادی رو کنار گذاشتی. این اصلا چیز کمی نیست.
دوباره روزشمارهات رو ادامه بده داداش جان.
هم پاکی چشم. هم پاکی جسم.
بالای قلهها منتظرت هستم.
نقل قول: حالم خیلی بده بچه ها...
نمیدونم چجوری بگم... اما به کمکتون نیاز دارم... بیشتر از همیشه...
ما کنارت هستیم آبی عزیز. با جان و دل.
فکر کن بذاریم حال
آبیمون بد باقی بمونه.
(1399 بهمن 19، 17:35)شارمین نوشته است: [ -> ]سلام دوستان،
متاسفانه من هم لغزش داشتم، سریالی هم شدم ؛ و این تنها خبر بد نیست.
از دانشگاه خبر دادن که دیگه ترم بعدی در کار نیست و اگه تونستی این ترم رو (که الان 7 روز از مهلتش گذشته ) رو حذف کنی که کردی ؛
نکردی با یه خداحافظی خوشحالمون کن. یا اینکه تا 30 ام دفاع کنی ...
سلام شارمین جان داداش عزیزم
من که برات دعا کردم. میدونم بچهها هم دعا کردن و میکنن.
توکل به خدا برو دانشگاه صحبت کن ببین چی میشه. بالاخره با پافشاری و اصرار انشاءالله میشه کاری کرد.
برای پاکی هم غمت نباشه که باهم درستش میکنیم.
وقتی از نظر روحی ضعیف بشیم، ضریب لغزش ما هم بالا میره. باید بیشتر مراقب خودمون باشیم. داداش تو هم مراقب خودت باش. چون با لغزشهای بیشتر هیچی درست نمیشه.
(1399 بهمن 19، 1:19)مرد مجاهد نوشته است: [ -> ]سلام سلام به همه
آرمین عزیز سوال جالبی پرسیده بود
البته قبلش از لطف مثل بارونت تشکر میکنم آرمین جان .. خیلی خوبی
آرمین جان برای اینکه از خودمون همیشه ببریم، جواب روشنی ندارم شاید الان
اما میخوام بگم خود اینکه همیشه در حال مسابقه با خودمون باشیم و شکستهای احتمالی هم از میدون به درمون نکنه، برد ارزشمندیه
وایسیم و به تلاشمون ادامه بدیم
باز گردد عاقبت این در ...
سلام سلام به مجاهدمون
سلام به دلبر سرویمون
عجب جواب قابل تاملی. یعنی یه روحیه جنگنده داشته باشیم که با هر زمین خوردنی پاشیم و قویتر ادامه بدیم.
زمین خوردنی نباشه مگر اینکه یه برخاستنِ مصمم در پیِ اون.
تا بگشاییم قفلی که بالاخره باز خواهد گشت.
اما حالا داداش جون
خب همین ایستادنه هم مسئله است.
منی که دو قدم میرم جلو و با مغز میخورم زمین و این داستان ادامه داره، حس میکنم زمینگیر بودن رو بپذیرم و رها کنم، سنگینترم.
چه باید کرد؟ تا کجا باید ادامه داد؟
(1399 بهمن 19، 2:44)فکر پاک نوشته است: [ -> ]فکر پاک
۲۹ آذر/۵۱ روز خوب بدون خ.ا
خدایا شکرت که مشکلاتم رو حل می کنی مطمئنم مشکلات همه ی بنده هاتو حل میکنی
خدا بندههای نیکافکار و نیککردار رو دوست داره و هیچ موقع تنهاشون نمیذاره. مشکلاتشون رو هم حل میکنه.
فکر پاک جان خیلی قدر این روزهای پاکیت رو بدون.
(1399 بهمن 19، 9:40)Mr Degaresh نوشته است: [ -> ]سلام دوستان
[b]Mr Degaresh ا/ 13 بهمن 99 /6روز [/b]
سلام دگرش عزیز
نفس رو مهار کردی و قدرتمندانه پیش میری.
خدایا سپاس که داداشمون رو در راه پاکی حفظ میکنی.
(1399 بهمن 19، 11:49)abtin نوشته است: [ -> ]سلام من آبتین 2560روز پاک دارم
پخش در تمامی سینماهای ایران
عجب فیلم تماشایی هست. بلیطش چنده؟ گروهی بگیریم همه سرو رو دعوت کنیم.
ماشاءالله به تو.
(1399 بهمن 19، 18:59)فرید نوشته است: [ -> ]سلام
فرید ۳۰ آذر ۴۹ روز
(1399 بهمن 19، 19:15)فرید نوشته است: [ -> ]سلام داداش مهربونم
خسته ام مثل همیشه
فرید جان یاد این افتادم که:
هستم ولی خستم.
روزهای پاکیت خیلی درخشانه داداش عزیز. بهت تبریک میگم زیاد.
این روزا با چه تکنیکهایی پاکیت رو حفظ میکنی؟ کاش برامون میگفتی.
آرمین هم به لطف خدا امروز یه روز سراسر پاک گذروند.
فکری. چشمی. جسمی. اخلاقی. رفتاری. داریم هنوز؟
از اون روزها که نمیدونستم چهطور شب بشه اما عالی پیش رفت و کلی هم کار انجام دادم.
کتابم رو خوندم. ورزشم رو کردم. قرآنم رو خوندم. درسام رو پیش رفتم. تفریحم رو کردم. حمامم رو رفتم.
خوابم هم انشالله به موقع خواهد بود.
اگه آدم همیشه طبق برنامه پیش ببره روزش رو خیلی عالی میشه. به همه چی میرسه و از خودش رضایت هم حاصل میکنه.
باید تو انتخاب کارهای طول روزم دقت زیاد داشته باشم و هر چیزی رو هر موقعی انجام ندم.
(1399 بهمن 19، 8:38)هادی نوشته است: [ -> ]سلام به همه خوبان سروی
صبح همگی بخیر
حالتون خوبه رفقا؟
امیدوارم که یه روز عالی و پر انرژی رو شروع کرده باشین
میخوام یه کتابی رو معرفی کنم که چند روزیه شروع کردمش
کتاب خیلی جالب و عمیقیه
کمک میکنه کشف کنیم اون کارهایی رو که ما در زندگی روزمره مون حتی بهش فکر هم نمیکنیم اما عادت کردیم هر روز انجامش بدیم
برای ریشه یابی همین عادت خ.ا هم خیلی کمک میکنه
خوندنش رو برای همه به شدت توصیه میکنم
سلام به هادی عزیزمون.
ببینیم چی با خودش آورده.
بله. یک عدد کتاب آورده.
چه کتابی هم آورده.
هادی جان ممنون که معرفیش کردی بهمون. خیلی به درد میخوره. بعدا اگه تونستی خطهاییش که مناسب اینجا میبینی برامون بذار.
راستی ما خوبیم داداش جان.
تو در چه حالی؟
اوضاع پاکی خوبه؟
زندگی در چه حاله؟
صبحها با لبخند از خواب بیدار میشی و شبها با آرامش قلبی به خواب میری؟
(1399 بهمن 19، 8:41)هادی نوشته است: [ -> ]نگاهی عمیق به خودارضایی
وسوسه به خودارضایی حاصل :
1-تغییرات هورمونی بدن
2-نیاز طبیعی بدن به میل جنسی
3-عدم تسلط بر امیال و دنبال راه های دم دستی گشتن
4-مراقبت نکردن از اولین دروازه یعنی چشم ها و مجوز تماشا و چشم چرانی دادن
5-استفاده از ابزار تشدید کننده و مخرب(فیلم های پورن)
6-تصور و خیال پردازی پارتنر صحنه های جنسی در ذهن
7-دست ورزی (مهم ترین عامل بعدی)
8-تشدید میل به دست ورزی
9- ارگاسم غیر طبیعی و بدون ارضای روحی
10-در نهایت عادت دادن بدن به ارضای غیر طبیعی خود
یه چرخهی کامل از شروع درگیری تا پایان ماجرا و در ادامه هم بخش فلاکت و زمینگیری.
و کلیدش هم این تیکه هست:
نقل قول: و این چرخه همینطوری ادامه دارد تا زمانی که در اولین لحظه میل به خودارضایی مراقب رفتار و اعمال خود باشیم و با روش های مختلف مقابل این فرایند غیرطبیعی بایستیم
این اولین لحظه سخته. خیلی سخته. اما لازم.
اونی که وسوسه نمیشه و اونی که دائم در حالت وسوسه هست فرقشون همینه.
اونی که وسوسه نمیشه، این اولین لحظهها رو میدونه چه کنه و قاطع و جدی
انجامش میده.
و اونی که دائم وسوسه است، این اولین لحظهها رو نادیده میگیره و هر چند لحظهای که جلو میره کارش رو سخت و سختتر میکنه.