(1400 فروردين 9، 8:09)poorang نوشته است: [ -> ]سلام شارمین جان.
آقا من تعجب میکنم از تو. آخه تو که همش توی کانون هستی و اینقدر وقت میذاری و خاطرات دبیرستان و مینویسی, آخه پس چجوری پس وسوسه میشی؟
یه چیزی بگم ببین من اولین باری هست که تصمیم به ترک گرفتم و فکر میکنم همین اولین بارو نباید لغزش کنم. چون اگر لغزش کنم واسم عادی میشه و دوست ندارم اصلا این اتفاق واسم بیوفته.
فکر میکنم مشکل شما هم اینه که این مساله لغزش و واسه خودت عادی کردی.
حالا یه پیشنهاد واست دارم, چون احساس میکنم کانون دیگه واست عادی شده هی صفرش میکنی.
یه انجمنی هست به اسم اس ای. یه سرچی بکنی میتونی پیداش کنی. شماره تلفن داره و میتونی جلساتشون شرکت کنی. اگر واقعا تصمیم به ترک داری اون و بهت پیشنهاد میکنم, چون میبینم میخوای ولی نمیتونی.
ببخش فضولی کردم.
امیدوارم جشن پاکیه 1 سالگیتو ببینم
سلام برادر پورنگ، حالت خوبه؟
نمی دونم چی بگم والا، آره کانون هم زیاد میام ولی روم تاثیر نداره. خودمم به این نتیجه رسیده بودم که جواب نمیده.
ولی واقعا فکر میکنم هیچی جواب نمیده،
من یه مدت انقدر درمانده شده بودم که خودم رو با چسب بانداژ میکردم که لغزش نکنم.
یه مدت برای جریمه، بعد از هر بار لغزش نوک انگشت ام رو با تیغ می بریدم، بعدش دیگه جای سالم رو انگشتام نمونده بود، پاهامو با تیغ خراش میدادم.
6 سال تو خوابگاه و با مینیمم 4-5 نفر دیگه زندگی کردم و انواع حواس پرتی ها بوده و خیلی کم تنها میشدم، ولی باز تاثیری نداشت روی پاکی ام.
نماز خون بودم، قرآن خون بودم ولی بازم بی تاثیر...
میدونی، من معتاد به دوپامین ام، همون طور که یه معتاد به هروئین هست. این یعنی دقیقا برعکس اون چیزی که شما هستی، به همه چی معتاد میشم!
غذا، بازی کامپیوتری، فیلم، سریال، اینستاگرام، مجازی و غیره. (سیگار و قلیون و ... رو هم برای همین لب نمیزنم، چون میدونم اولین بار = وابستگی )
از همه بدتر هم خودارضایی ..
تو پست های قبلی هم نوشتم، من 14 سالم بود که شروع کردم به خ.ا، اونم روزی چند بار ! 14 سال واااااااقعا بچه است. من اون موقع حتی بلوغم هم شروع نشده بود! و الان 11 ساله که دارم هفته ای 2 بار اگه خیلی خودم رو نگه دارم، 3-4 بار اگه نگه ندارم دارم این کار رو میکنم! و جالبه که 80% این سال ها هم در حال ترک کردنم!! من همیشه در حال ترک بودم ولی هیچ وقت اتفاق نمی افته...
بعضی وقت ها می ترسم از آینده. میترسم تا آخر عمر مجبور شم با موتور کار کنم. می ترسم مثل بابام شم. پیش خودم میگم تو قراره تا آخر عمرت مجرد بمونی، خدا میدونه چقدر به خودم صدمه زدم و اصلا از لحاظ جنسی دیگه چیزی ازم باقی مونده باشه یا نه. با این وضع اقتصاد، با منی که نه پول دارم، نه خانواده ی درست حسابی، نه شغل، تازه سالم هم نباشم کی حاضره به من بله بگه؟ مگه دیوونه است؟ من بارها به خودکشی فکر کردم پسر، ولی فقط فکر مادرم هستم که کسی جز من نداره تو این دنیا.. جراتشم ندارم واقعیتش.
من پدرم اعتیاد داره به تریاک ( ما ژنتیکی معتادیم اصلا) خانواده اش هم همه داشتن، پدربزرگ، عموهام و عموهای عموهام! الان 60 سالشه و هنوز درگیر. 4-5 سال پیش بود که معرفی اش کردیم کنگره شصت. چندماهه اول خوب بود و تاثیر داشت، ولی بعد یواش یواش کم تر میرفت کلاس ها، گوش نمیکرد به حرفِ هم مسیرش، دیر میرفت، تا اینکه یه روز 500 هزارتومن جریمه اش کردن، بدتر از اون اینکه رفت سرجلسه و راهش ندادن و گفتن اول جریمه تو صاف کن بعد بیا... و همین حرکت خیلی تو ذوقش خورد و دیگه نرفت. بدتر از همه این بود که کنگره رو راهِ آخر میدید و بهش ثابت شد که دیگه هیچ وقت نمیتونه ترک کنه!
درباره انجمن SA هم خونده بودم قبلا، ولی همیشه به چشم یه راهِ آخر بهش نگاه میکردم. خیلی دقیق نمیدونم چیکار میکنن اما تهش 4 تا بروشور و یه جلسه است و باز برمیگرده به خود فرد که چقدر اراده داره که پیروی کنه. برای منی که این اراده رو ندارم صرفا وقت تلف کردنه و بعد از چندبار رفتن، دوبار لغزشم رو قایم میکنم، دفعه بعدش هم دیگگگه نمیرم. ولی بدتر از اون اینه که تو اون راهِ آخر هم شکست بخورم!
کانون هم میومدم، بیشترش برای این بود که بعد از بحثی که با آرمین داشتم، دلم نمیخواست بیرونم کنن.. (جالبه دفعه ی قبلم به خاطر بحث با آرمین رفتم از کانون
) همین الانم میبینی که به پست های من جواب نمیده. پیش خودم گفتم مهم نیست، تحمل میکنم، اصلا با کسی کاری ندارم، ولی الان میبینم صرفا وقت تلف کردنه، چون کمکی نمیکنه به ترک کردن من، فقط روزی یه ساعت تایپ میکنم توش...
حلال کنید خلاصه..
ولی شاید SA رو امتحان کردم، اگه جواب داد مطمئن باش تا آخر عمر دعات میکنم.