کارما جان
آقا آرمین توضیحات خیلی ارزشمندی رو ارائه دادن
داداش عزیزم خیلی خوبه که مشکلات اساسی یا به قولی قورباغه ها رو پیدا کردی
(کاش بعضیا هم یاد بگیرن و بتونن قورباغه هاشونو پیدا کنن!)
کارما جان گفتی که این حس بد دوره ای هستش؛ فکر نمیکنی که ممکنه از سر عادت باشه؟!
ببین بعضی وقتا آدم اینقدر حس بد و برای مدت طولانی همراهشه که دیگه بهش عادت میکنه و حتی گاهی این روند اعتیاد گونه پیش میره و آدم اگه حس بد بهش تزریق نشه نمیتونه ذهن و فکرشو جمع و جور کنه!
خیلی از ماها ممکنه درصدی از این وضعیت رو تجربه کنیم
من اینو جایی نخوندم و صرفاً به تجربه متوجهش شدم؛ هم درباره خودم هم در رابطه با دیگران.
اتفاقاً این بحث دوره ای بودن حس بد هم برای من یکی از علایمش هست و هر از گاهی نمود پیدا میکنه.
حالا اگه فکر میکنی مشگل یه چیز دیگه ست حتماً بگو
اما یه نکته مهمی رو بذار بگم و اون اینکه توی این وضعیت تصمیمات آدم میتونه سرشار از خطا باشه و بهتره توی این وضعیت تصمیمی نگیره
در کنار این هم باید با خودش کار کنه تا بتونه حس خوب رو جایگزین کنه؛ قبول دارم که طول میکشه اما روند نتیجه گیری صعودی خواهد بود
نیوبورن جان
51 روز پاک مبارکککککککک
چطوری عزیز دل
صحبت هات خیلی زیبا بود؛ واقعیت ترک همینه که ما رو به موفقیت نمیرسونه اما درهای رسیدن به موفقیت رو میتونه به رومون باز کنه
آقا آرمین و خودت مثال های خیلی زیبایی رو مطرح کردید
داداش گلم گریه کردن کار خیلی عالیی هست! چون میتونه یه مرحله پایین تر از یه سری پاسخ ها به حس بد داره؛ مثلاً بعضیا آرزوشونه توی روند پاسخ به حس بد و اتفاقات نامطلوب به مرحله گریه برسن!
همونطور که آقا آرمین فرمود، گریه پاسخ خوبیه اما خ.ا و موارد مرتبط با اون پاسخ هایی هستن که حالمونو خیلی بدتر میکنن
ببین این همون قول اکثرمون هستش که گفتیم ترک به ما حس رضایت نسبت به خودمون رو میده و این باعث میشه که اگه کل جهان علیه ما باشه همچنان انگیزه ادامه رو ولو خیلی کم هم باشه اما داشته باشیمش
توپراک جان
پاکیت مبارک داداش عزیزم
خدا تو رو برامون حفظ کنه و همیشه سالم و شاد ببینیمت
خیلی خوبه که مرحله سخت شروع روزای پاک رو گذروندی؛ الآن دیگه حس خوبتو نسبت به پاکی باید چنان تقویت کنی که این پاکی زیباترین مورد جهان باشه برات
فرید جان و
جنابخان عزیز و
آبتین درجه یک حالتون چطوره رفقا؟ پاکیتون مثل آفتاب داره توی گروه میدرخشه
و البته دلم برای صحبتاتون تنگ شده
دمی هم به مصاحبت ما بنشینید
ذهنو نمیتونم از فکر یه نفر بردارم؛ آخه یه جورایی هست اما نیست!
خیلی نگرانشم و دلم بدجور براش تنگ شده
پاورفول جان بیا و یه کم دلمونو به دیدارت شاد کن که خیلی دلتنگتم