کانون

پوریا / 27 مهر ۱۴۰۰ / 2 روز خوب

عرفان/۲۰ شهریور/۴۰ روز

خب، زندگی من دوباره قراره به روال سابقش برگرده. باید خیلی بیشتر از این مدت حواسم رو جمع کنم، چون وقت و شرایطم تو این مدت محدودتر بود و امکان لغزش کمتر. حالا کار سخت تر میشه.

من وقتی می‌بینم بعضی از دوستان بعد از دوره‌های طولانی پاکی لغزش می‌کنن، خیلی دلم می‌گیره. خیلی دوست دارم یه راه سر راست وجود داشته باشه. یه نقطه امن برای پاکی. یه حالتی که دیگه خیال آدم راحت بشه.
ولی مثل لین که این راه تمومی نداره. باید همیشه در حال مجاهدت باشیم.

من بعد از ۴۰ روز پاکی، تازه تونستم اون طرف خ.ا رو ببینم. تا وقتی تو زندگی روزمره باهاش درگیر بودم، همه توجهم رو می‌گرفت. من تازه با نقطه ضعف‌های دیگه‌م مواجه شدم. تازه دیدم چقدر داشتم در جا می‌زدم و چقدر دیگه راه هست برای رفتن. پاکی هدف نیست، پاکی تازه شروع کاره.

خدا به همه ما و همه کسایی که با قصد خیر در حال تلاشن بیش از پیش کمک کنه.

سلام به برادران عزیز سروی
حالتون چطوره رفقا؟



پوریا جان
داداش عزیز، گفتی آگاهانه دچار لغزش شدی؛ چه چیزی باعث شد این اتفاق بیفته؟ در واقع عاملش چی بوده؟
مطمئنم که از پسش برمیایی، شک نکن



افرا جان
آره خب واقعاً همین تصوير رو تداعی میکرد
نه دیگه ازدواج کنی هم ما کلی خوشحال میشیم هم خودت به یه سر و سامونی میرسی



دریل جان
ای ول به این پاکیییی



یا ماه بنی هاشم جان
چه اعلام وضعیت توپی
داداش عزیز دلیل این کلیک اولیه و نگاه کوچیک در حد چند ثانیه رو تونستی تشخیص بدی؟
آیا اتفاقی ظاهر شدن و وسوسه شدی برای کلیک کردن یا خود به خود رفتی سمتشون؟
مطمئناً وقتی تشخیصشون دادی میتونی براشون برنامه تعریف کنی و جلوشونو بگیری



عرفان جان
چله پاکی مبارکککککککک
عالیه قهرمان عالیه
چه حس خوبی داره این تغییر
داداش عزیز این راه همیشه ادامه داره. بیا یه جور دیگه نگاه کنیم. فکر کن انسان چقدر ارزشمنده که اینهمه دشمن داره!
ما به دشمنی شیطان اعتقاد داریم، به نفس هم اعتقاد داریم. پس میبینی که انسان باید با خودش هم بجنگه.
اما این جنگ جدای از سختی که ایجاد میکنه، باعث رشد هم میشه. انسان تا وقتی که نتونه مداوم بر خودش غلبه کنه، نمیتونه پیشرفت کنه

(1400 مهر 29، 22:15)مهدوی نوشته است: [ -> ]یا ماه بنی هاشم جان
چه اعلام وضعیت توپی
داداش عزیز دلیل این کلیک اولیه و نگاه کوچیک در حد چند ثانیه رو تونستی تشخیص بدی؟
آیا اتفاقی ظاهر شدن و وسوسه شدی برای کلیک کردن یا خود به خود رفتی سمتشون؟
مطمئناً وقتی تشخیصشون دادی میتونی براشون برنامه تعریف کنی و جلوشونو بگیری

سلام مهدوی جان 
مرسی  

از سر شیطنت بچه گانه! 
حتی وسوسه شدید هم نبود ولی بعضی وقتا آدم نمیدونم عادت کرده چجوریه که دلش میخواد شیطونی کنه و پیش خودش میگه خیلی جلو نمیرم .
مخصوصا وقتایی که تو رخت خوابی  و همینجور بدون اینکه کار خاصی داشته باشی میری تو نت یا تلگرام و میچرخی تا حوصلت وا بشه.

Ssaeid/اول شهریور /۶۰روز
 سلام صبح همه گی بخیر 
الان باورم شده که کار سختی نبوده و فقط تو این همه مدت تنبلی میکردم . 
به امید رهایی همه

دریل هم پاکه

پوریا / 29 مهر ۱۴۰۰ / 1 روز خوب
نمیخوام دوباره بیفتم روی دور باطل
در نتیجه میخوام سپر زمین نندازم و از اول شروع کنم
به افکار منفی اهمیت ندم و شروع کنم
وسوسه میگه ولش کن
منم به وسوسه میگم تو ولم کن
وسط این ولش کن ولم کن کشمکشی هست در حد طناب کشی
هی من بکش اون بکش...

سلام به همه دوستان
تو این مدت نگاهم کنترل شده بود ولی افکارم نه. متاسفانه چند بار خودمو تحربک کردم ولی منجر به انتفاقی نشد خداروشکر. و فقط یکبار در یه حالت خواب و بیداری این اتفاق افتاد. نمیدونم اون جز شکست در نظر بگیرم با نه. ولی چون کاملا در اختیارم نبود این بار خودمو میبخشم! ولی سعی میکنم کاملا حساب شده رفتار کنم.




  Mr Degareshا/16 مهر 1400 /  14 روز.

سلام به همه‌ی شما دوستان خوبم

خیلی ممنونم از همه‌ی دوستان قدیم و جدید بابت حضور و فعالیت‌های خوبشون  
از داداش مهدوی، داداش یا باب الحوائج، داداش دریل، داداش رضا4030، داداش افرا، داداش یا ماه بنی هاشم، بابت استقبال گرمشون از دوستان صراطی و بنده، صمیمانه تشکر می کنم 
خودتون فوق العاده هستید. خوشحالم که در کنار شما هستیم

منم پاک هستم و خوشحالم که می تونیم در کنار هم روزهای پر از پاکی و موفقیت داشته باشیم

در پناه خدا سلامت و موفق باشید
یا علی

دریل / 30 مهر/ 7 روز خوب
اقا واقعا چقد این کار حال به هم زنه. الان داشتم فکر میکردم اومد تو ذهنم دیدم چقد اون لحظه خوار و خفیف میشه ادم. خداییش ادم حال دلش خوب باشه و انرژی اضافه هم یا با کار یا با ورزش بسوزونه خیلی لذتش بیشتر و با دوامتر از انجام اون کاره. 
دیگه واقعا باید زودتر به فکر ترک کامل خ.ا و ازدواج باشم.  
من یکم ایده ال گرا هستم و تا یکمی اوضاع اونجوری که میخام پیش نمیره خیلی به هم میریزم. واسه همین همیشه بهونه ی مشکلات رو میاوردم برا ازدواج و میگفتم نه کی ازدواج میکنه. 

ولی دیگه زندگیمون داره میگذره جووونی داره میره و اوضاع هم تغییری نمیکنه جز بدتر شدن. این وسط چرا من زندگیمو قفل زدم و نمیزارم حرکت کنه؟ ایا ازدواج نکنم شرایط درست میشه؟ 
کاش شرایط مناسب ازدواج هممون زودتر فراهم بشه

پوریا / 1 آبان۱۴۰۰ / 0 روز خوب

صفر شدم باز

سلام سلام...

مرسی از برادر صادقین به خاطر تاج خوشگلش

لیستمون چقدر بلند بالا شده

ماشالاه به دریل و پوریای عزیز که روزای حساس رو به این خوبی میگذرونن....


هوا اینجا یهو سرد شد و یه نکته ی به ذهنم رسید خواستم سریع قبل از اعلام وضعیت بنویسمش برم.

اونم اینکه با تغییر کردن فصل ها و گرم یا سرد شدن هوا حال و هوای ماهم به حالتی که در سال قبل یا دو سال قبلش داشت برمیگرده...

یعنی اگه توی پاییر پارسال خیلی ناراحت بودیم و اتفاقات بدی رو تجربه کردیم ، الان هم با سرد شدن هوا ممکنه دچار کمی استرس یا ناراحتی بشیم

اگه چنین حالتی پیش اومد نیازی نیست که اون احساس رو سرکوب کنید...

به زیبایی باد و هوای گرفته و بارون توجه کنید و ازش لذت ببرید ، هیچ الگوی مشخصی وجود نداره که سرنوشت مارو تعیین کنه...

هر روز رو خودمون میسازیم نه اتفاقات گذشته...

سال گذشته این روزا عذاب زیادی داشتم میکشیدم....

توی حیاط بیمارستان قدم میزدم برگارو نگاه میکردم میگفتم بالاخره روزای خوب میاد...

و واقعا هم میاد....



انشالاه که همیشه موفق باشید....

افرا/16 شهریور 99/ 412 روز