سلام
واریور/28دی /
4 روز خوب
آقای آرمین میشه جواب اون چند تا سوال اول که پرسیدید رو نگم
با عرض پوزش هرچی هویت سکرت تر بمونه راحت ترم
خیلی شرمنده
فکر ها هم بیشتر استرس هستن که مثلا یه اتفاق کوچیک میفته من میشینم برا خودم بد ترین اتفاقی که به خاطر اون میفته رو تصور میکنم و از این قبیل پیش بینی های منفی در مورد آینده
(1399 بهمن 2، 18:30)warrior. P نوشته است: [ -> ]سلام
واریور/28دی /4 روز خوب
آقای آرمین میشه جواب اون چند تا سوال اول که پرسیدید رو نگم
با عرض پوزش هرچی هویت سکرت تر بمونه راحت ترم
خیلی شرمنده
فکر ها هم بیشتر استرس هستن که مثلا یه اتفاق کوچیک میفته من میشینم برا خودم بد ترین اتفاقی که به خاطر اون میفته رو تصور میکنم و از این قبیل پیش بینی های منفی در مورد آینده
چرا نمیشه داداش عزیز. هر جور راحتی.
خب بگو چه غذایی دوست داری. این هم یه آشنایی هست.
من خودم عاشق غذاهای خارجکیام. پنه آفردو و پیتزا در راس اونها.
-------------
نظرت چیه یک مدتی اتفاقهای بدی که میافته رو روی کاغذ بنویسی.
خیلی وقتها ما تو فکرمون الکی با خودمون ور میریم. در صورتی که واقعا نمیدونیم چهمونه.
این نوشتن باعث میشه فکر خالی بشه و بتونیم شفافتر موضوعات رو ببینیم و راه حل پیدا کنیم.
بعد از یک هفته و یک ماه متوجه میشی مشکل اصلی کجاست.
چی رو باید رشد بدی و رو چه چیزی کار کنی.
ضمنا نداشتن تفریحات خوب و ورزش نکردن و عدم تجربهی حال خوب باعث میشه که انسان منفیاندیش بشه.
وقتی یه روحیه خوب و قوی داشته باشیم، یه بمب هم نمیتونه ما رو از پا در بیاره.
--------------
یه تمرین کلیدی برای شروع مسیر پاکی، نوشتن
اهداف پاکی هست.
سعی کن حتما انجامش بدی. برای خودت و نه برای ما.
برای خودت خیلی شفاف و واضح بنویس که چرا میخوای خودارضایی رو ترک کنی. دنبال چه چیزهایی هستی.
در نهایت اگه دوست داشتی بخش کوچیکش رو هم تو اون تاپیک به اشتراک بذار.
سلام دوستان حال احوال؟
اقا ما رسیدیم بالاخره یه تفر بیزحمت این چمدونا را بگیره از نفس افتادم
خیلی خوشحال در کنارتونم انشالله روزای خوبی بسازیم در کنار هم
هومان ما رو بردن
چرا؟
سلام به همگی
خیلی خوش آمد میگم به ورودی های عزیز
(1399 بهمن 2، 22:36)آرمین نوشته است: [ -> ] (1399 بهمن 2، 22:17)majid78 نوشته است: [ -> ]سلام دوستان حال احوال؟
اقا ما رسیدیم بالاخره یه تفر بیزحمت این چمدونا را بگیره از نفس افتادم
خیلی خوشحال در کنارتونم انشالله روزای خوبی بسازیم در کنار هم
سلام به عزیز دل
حاجی با این چمدون که تو آوردی فیل هم از پا میافته. آدم که هیچی.
چوب اسکی و تور ماهیگیری و لباس غواصی هم توش هست.
آره داداش مجهز اومدم
این اتاق منه گذاشتی چمدونا؟ایول بابا گذاشتی جای مورد علاقم اتفاقا به خواب سیر خیلی میچسبه الان فعلا شبت بخیر داداش
صبح خودم میرم بربری میگیرم با کله پاچه مهمون منید
سلام سلام سلام
منم اومدم
چه کردیییین؟
ای ول به شما ای ول
آدم این همه خوشآمدگویی ببینه کیف میکنه
عرضم به حضورتون تو گروه طوفان مونده بودم داشتم میگشتم چیزی جا نذاشتیم
مجید خدا خیرش بده در حد سلبریتی ها لباس و وسیله داره
خودش کمرش نصف شد از بس زیاد و سنگینن منم به دوتا نیسون مابقی رو آوردم
ممنونم از داداش عزیزتر از جانم آقا آرمین که خودش یه دسته گله؛ دسته گل چیه؟! یه پا گلستونه
ممنونم ازت داداش جان
منم خیلی خوشحالم که به سروستان کانون پیوستم
این جا به جایی رو به فال نیک میگیریم و ان شاءالله به پاکی برسیم
دوستام هم که همه اینجان
همه چی هم که آرومه من چقدر خوشحالم
لطف دارید همه
(1399 بهمن 2، 23:25)پشتکار نوشته است: [ -> ]هومان ما رو بردن
چرا؟
سلام به همگی
خیلی خوش آمد میگم به ورودی های عزیز
سلام به مرد باپشتکار و باهمتمون.
در چه حالی؟
تجربیات جدید چی داری برامون بگی؟
هومان رفت لیگ بالاتر. پیشنهاد آنچنانی داشت. من هر کاری کردم نتونستم نگهش دارم.
(1399 بهمن 2، 23:29)majid78 نوشته است: [ -> ]آره داداش مجهز اومدم
این اتاق منه گذاشتی چمدونا؟ایول بابا گذاشتی جای مورد علاقم اتفاقا به خواب سیر خیلی میچسبه الان فعلا شبت بخیر داداش
صبح خودم میرم بربری میگیرم با کله پاچه مهمون منید
جانمی جان. مجید من چشم و زبون خیلی دوست داشت.
همین طور بناگوش.
شبت خوش و پر از ستاره.
(1399 بهمن 2، 23:49)مهدوی نوشته است: [ -> ]سلام سلام سلام
منم اومدم
.
.
.
سلام به مهدویمون
مهدوی اومده. چی چی آورده؟
خب مهدوی جان ما آماده شیرینی هستیم. هر موقع که نتایج نهایی ترم اومدن ما رو بینصیب نذار. در حد یه شام واسه بچههای گروه هم باشه من راضیام.
خوشحالم که کنارمونی.
گزارش امروز...
صبح با صدای اذان بیدار شدم؛ بعد از نماز برگشتم خوابیدم تا 8 و نیم
وقتی بیدار شدم یه راست اومدم کانون
حدود ساعت 11 کار انتقال اعضا رو شروع کردم
همزمان با اون داشتم سمت آرایشگاه میرفتم
زیر تیغ سلمونی داشتم همزمان کار کانون رو انجام میدادم
بنده خدا نمیدونست چیکار کنه
آخرش عصبانی شد داد زد که یا سرتو خم نکنی یا من دیگه کار نمیکنم
ولی خیلی برام جالب بود
خیلی دیر برگشتم خونه و آماده شدم که بریم مراسم
مراسم عروسی بود
نماز ظهر رو موقع اذان تو آرایشگاه بودم؛ وقتی برگشتم هم یادم رفت
همش حس میکردم یه چیزی کمه انگار ولی سرم شلوغ بود یادم نیومد
تو خونه خیلی جنگی نماز مغرب و عشا رو خوندم و رفتیم مراسم
تا همین یه ساعت پیش برگشتیم
مشکلات امروز:
1. نماز ظهر و عصر رو یادم رفت بخونم و فردا باید جبران کنم
2. افسار نگاهم از دستم در رفت
3. خیلی از کارها رو بدون هیچ برنامه ریزی انجام دادم و این خیلی ازم انرژی گرفت
خوبیای امروز:
1. به عهدنامه روزانه پاکی پایبند بودم
2. توی انتقال اعضا کمک کردم
3. گروه استوا فعالیتش شروع شد
4. عضو گروه سرو شدم
5. کلی پیام درجه یک دریافت کردم
6. خوشآمدگویی سروهای خرم عالی بود
7. تو کانون تولد داشتیم
8. به شدت خسته شدم
مهدوی/9آذر/53 روز عالی
(1399 بهمن 2، 12:04)مهدوی نوشته است: [ -> ]
با تشکر
مدیریت گروههای ترک
به به ببین چقدر مسافر جدید داریم
آقا
مجید گل از خوب های کانون و متخصص در کار خودش هست ، مجید جان خوش اومدی
آقا
هادی عزیز که مدیر توانمند تجربه های موفق هست و آجیل های خوشمزه ای هم داره
هادی جان خوش اومدی
آبی جان عزیز هم از خوب های روزگار و متخصص کامپیوتر و البته متفکر و خوش اخلاق هست . آبی جان خوش اومدی
مهدوی عزیزم که داداش خودمه خیلی دوسش دارم
خیلی خوشحال شدم اومد سرو . خوش اومدی داداش
فکر پاک عزیز هم ورودی جدید هست و بسیار انسان دوست داشتنی . خوش اومدی داداش
پریبوت ، امینم ، موری و شاهین جان هم خیلی خوش اومدید
انشالله حضورتون تو گروه جدید منشاء خیر و برکات باشه و بتونیم با کمک هم دیگه پاک بشیم و پاک بمونیم البته یک
#پاکی_با_کیفیت
اینم هدیه برای مسافران جدید
سلام
صبح جمعهتون بخیر.
(1399 بهمن 3، 0:28)مهدوی نوشته است: [ -> ].
.
حدود ساعت 11 کار انتقال اعضا رو شروع کردم
همزمان با اون داشتم سمت آرایشگاه میرفتم
زیر تیغ سلمونی داشتم همزمان کار کانون رو انجام میدادم
.
.
.
مهدوی/9آذر/53 روز عالی
زیر تیغ سلمونی؟
مگه میشه؟
مهدوی تو فوق العادهای.
بهت افتخار میکنم.
هرچند که فکر نمیکنم روزی چنین چیزی رو تجربه کنم.
ماشاءالله به روزهای نورانی پاکیت.
(1399 بهمن 3، 7:29)جاویدان نوشته است: [ -> ]سلام
صبح جمعه همگی بخیر و شادی باشه
جاویدان تعداد روز پاک 31 تاریخ شروع 2 دی
همچنان پای عهد و قول با خدا هستم حتی محکم تر از قبل
روزهای خوب داره میاد...
در پناه خدا
سلام جاویدان عزیز
یه برنده داریم. جانمی جان. جاویدان یک ماهه شد.
مبارکت باشه داداش عزیز. انشاءالله در ادامه هم به این عهد پایبند خواهی بود.
جاویدان جان الان چه حس و حالی داری؟
(1399 بهمن 3، 8:50)majid78 نوشته است: [ -> ]سلام بچه ها خوبید؟صبح عالی متعالی
پاشید بیاید براتون کله پاچه با نون بربری گرفتم
کله پاچه با مخلفات
بربری
این مخصوص من و ارمین و مهدویه
اینم اخرین سینی
بزنید بر بدن بودجه یکماه کانونو رفتم کله پاچه خریدم واستون (ته مونده بودجه طوفان بود)
بریم که داشته باشیم یه روز پاک دیگه
سلام مجید جان
دیگه داشتم کمکم ناامید میشدم. گفتم مجید خواب مونده.
در همین اثنا مشاهده کردم که مجید پدیدار شد. با کله پاچه هم پدیدار شد.
چه بربری چه کلهپاچهای. مرسی که برای من ظرف جدا در نظر گرفتی.
چون نگران سایر بچهها بودم بهشون نرسه.
امیدوارم یه جمعهی همچین باحال داشته باشی.
عههههههه.
داداش زندگیمون هم که اینجاست.
زندگی جان صبحت بخیر. صبح عالی پرتقالی نارنگی لیمویی. از این چیزا.
(1399 بهمن 3، 9:03)زندگی آزاد نوشته است: [ -> ]انشالله حضورتون تو گروه جدید منشاء خیر و برکات باشه و بتونیم با کمک هم دیگه پاک بشیم و پاک بمونیم البته یک #پاکی_با_کیفیت
به امید خدا که
هشتگ پاکی باکیفیت رو پیاده خواهیم کرد. همچنان که به
هشتگ پاکی تا عید باید بیندیشیم.
دست به دست هم دهیم به مهر. گروه خویش را کنیم آباد.
نقل قول: اینم هدیه برای مسافران جدید
چیزه.
میگم مسافران قدیمی هدیه ندارن؟
حامی گروه چی؟