1402 ارديبهشت 18، 8:40
(1402 ارديبهشت 18، 0:11)سپهرر نوشته است: [ -> ]سلام مجدد داداش جان
حرفای شما کاملا درسته و یه بخشی از خودم رو میبینم که این نیاز رو داره اما خب فکر نمیکنم به یه پسر بی پول کسی زن بده.
و همینطور راستش حس میکنم الان اگر بخام اینکارو کنم جلو پیشرفت درسی و کاریمو بگیره چون وقتی ازدواج کنی دیگه مسئولیت گردنته چه بخای چه نخای
در ضمن الان واقعا تو یه شرایطیم که دارم برای زندگیم تصمیمات مهمی میگیرم که قبلا خوانوادم اینکارو میکردن و بجای من تصمیم میگرفتن و به همین دلیل تنها تمرکزم فعلا روی این تصمیماته.
و خب این تصمیمات به طور کلی خوب هستن اما قطعا با چالش هایی همراه خواهند بود و سختی های خودشونو دارن و این باعث شده اصلا به این نیاز و احتیاجم اصلا نخام توجه کنم.
مورد بعد هم راستش تا حالا کیس مناسبی پیدا نکردم که باعث بشه حداقل بهش فکر کنم
ولی احتمالا تا سن 25 یا 26 اینکارو کنم. چون برنامه هایی که برای خودم دارم اگر روی روال برن جلو میتونم ببینم که توی سن 25 یا 26 بتونم این کارو کنم.
راستش برام سواله؟
نمیدونم این سوال عجیبه یا نه؟
اما از دوستان خواهش میکنم بهش پاسخ بدن.
چرا همیشه آقایون باید برن جلو و مثلا بخان به کسی نزدیک بشن و ابراز علاقه کنن. چرا برعکسش هیچ وقت نیست
این ظلمه واقعا
تمام استرس های رفتن جلو و... برای ما پسراست
گناه داریم بخدا
ای کاش به این سوال خانم ها هم پاسخ میدادن
سلام خوبی؟
درسته در این سنی که هستی کلی رویای بزرگ تحصیلی و کاری داری و کلی انرژی هیچ هدفی برات نشدنی و دور از دسترس نیست ...احتمالا هدفت اپلای به آلمان باشه چون میدونم زبان آلمانی میخونی.
بر اساس تجربه ای که بنده داشتم و دیدم معمولا اتفاقی که میافته اینجوریه
1) تا سن 30 سالگی به موفقیت های خیلی بزرگی میرسی و مثلا هیات علمی دانشگاهی چیزی میشی و یه شغل عالی و بعد یه ازدواج خوب (این 30 که گفتم یعنی خیلی ادم موفقی و زرنگ و سرعتی باشی یعنی پشت کنکور نمونی و همه چیز عالی پیش بره)
2) تا 35 سالگی به این موقعیت میرسی و بعد ازدواج موفق
3) تا 30 زورتو میزنی ولی به موفقیت خاصی نمیرسی همچنان دنبال کار میگردی و حتی ممکنه سلامتیت 100 % نباشه و اینجاست که میرسی به وضعیت فعلی من . در این حالته که میگم کاشکی تو 20 سالگیم نمیگفتم پول ندارم ...و میرفتم ازدواج میکردم. اگه میرفتم سراغ ازدواج احتمالا درسمم تو مقطع لیسانس رها میشد و میرفتم کار و الان هم زن داشتم هم بچه هم کلی پول. فقط مدرک ارشدمو نداشتم.
4) اینکه تا 35 سالگی این وضعیت ادامه پیدا کنه و مدام از مشکلات بنالم و بگم تا همه چیز اوکی نشه و خونه نخرم زن بی زن.
5) اینکه همین الان ازدواج کنی ولی با شخصی که هدفش درس باشه و سعی کنی منبع درامدی در کنار درست ایجاد کنی مثل روزی دو ساعت ترید کردن. و به تحصیلت ادامه بدی و این دیگه اوج زرنگیه.
6) 25 سالگی این اتفاق بیافته که بازم خیلی برد بزرگیه.
سه تا چیز خیلی مهمه و مانعه اگه میخوای جز زرنگا باشی میگم ( کار سختیه ولی آدمایی هستن که واقعا اینقدر زرنگ باشن)
1) منبع درامد
2) سربازی
3) پیدا کردن کیس مناسب
دوتای اولی رو باید بپیچونیش ...یعنی منبع درامد رو فعلا موقتا یه راه نیمه وقت براش اوکی کنی روزی 2-3 ساعت.
سربازی رو امریه بگیری مثلا
سومی هم تلاش کنی ببینی کسی پیدا میکنی یا نه
از وقتی شروع کنی تازه شاید دوسه سال بعدش اوکی بشه. مثلا 23 سالگی شروع کنی 26 سالگی اوکی بشه. چشم هم بگذاری به وضعیت ما میرسی زمان خیلی سریع میگذره.
ولی بازم اگه کسی خواست زرنگ بازی در بیاره باید مواظب باشه ازدواج با بصیرت و مشاوره رفته و همه چیز اوکی باشه.
موفق باشی سپهرر جان
صرفا میخواستم بگم از 20 سالگی تا 30 سالگی چه قدر مهمه و زود میگذره.