کانون

افرا جان مجددا ممنونم ازت. 

این هم مربوط به شش ماه پیش بوده.
ببین در تشخیص پلی سیتمی می‌تونه کمکی کنه (سرو شده آزمایشگاه خون و مطب دکتر  ):

این رو برام یه سرطان‌شناس نوشته ۶ ماه پیش.
۶ ماهه دنبالش هستم که بتونم برم ویزیت بعد از این آزمایش. 
هنوز نشده. 

نقل قول: (دوستانی که پلی سیتمی دارن اگه رفتن برای اهدای خون و اون شخص ازتون خون گرفت جلو چشماتون خون رو انداخت سطل اشغال ناراحت 

نشید   )

من 7-8 سال پیش که غلظت خون داشتم رفتم اهدای خون. گفتم عزیزان ازم نیم لیتر خون نگیرید. نصف کیسه خون برای من که لاغرم کافیه. گفتن نه یا کل کیسه رو خون می‌گیریم یا هیچی.

آخرش این قدر ازم خون گرفتن که وسطش غش کردم. 

بعد از اون چند باری حجامت و فصد و ... انجام دادم. 

نقل قول: اون تریلیه از رو کسایی که خواب بدی دارن رد میشه! 

آره این مشکله که خیلی وقته درست نشده. 

نقل قول: اینجوری بگو : یک ساااااااااااااااال و سه ماااااااااااه پیش!   آرمین تو یک سال پیش کلا یه ادم دیگه بودی 

آنزیم های کبدی توی 15 روز به حد خطرناک میرسه و توی 15 روز بعدی ممکنه از خطرناک برگرده به حالت عادیش... به خاطر همین میگم یک سااااال! 

آهان. پس این جوریاست. 
بدن چقدر زود به زود تغییر پیدا می‌کنه.  

سلول‌های مغزی هم تغییر پیدا می‌کنن؟
مثلا یه سری سلول‌های عصبی من آسیب دیده باشن. 

نقل قول: این هم مربوط به شش ماه پیش بوده.

ببین در تشخیص پلی سیتمی می‌تونه کمکی کنه (سرو شده آزمایشگاه خون و مطب دکتر   ):

اینارو اسکن میکنی؟ چه با کیفیت.

اها فکر کنم ازوناییه که فایلشو هم میدن.

خودتم میبینی که همه چیز اوکیه. فقط از نظر پلی سیتمی لب مرزه. بعضی وقتا انگار یکم بیشتر از مرز میشه.

اگه اینا ازمایشای من بود که کاری باهاش نداشتم  چون خوبه...

نقل قول: من 7-8 سال پیش که غلظت خون داشتم رفتم اهدای خون. گفتم عزیزان ازم نیم لیتر خون نگیرید. نصف کیسه خون برای من که لاغرم کافیه. گفتن نه یا کل کیسه رو خون می‌گیریم یا هیچی. 

پرستاره رفته یه چار لیتری و شیلنگ برداشته اورده تا تونسته خون گرفته!

بگ های فصد که تو کرج بود نیم لیتر بیشتر جا نداشت اصلا.

ازونا برات خوب بوده.

الان نمیدونم بگ ها چه سایزی هستن.

قبلا انجام دادم برای بقیه ، هرچقد خوشون دلشون میخواست خون میگرفتم!

نقل قول: سلول‌های مغزی هم تغییر پیدا می‌کنن؟

مثلا یه سری سلول‌های عصبی من آسیب دیده باشن.  

خیلی از اسیب ها هم قابل جبران هستن.

اگه برای دردت میپرسی به نظر من درد تو نشونه ی اسیب نیست. نشونه ی  یه جور خطاست! مثل حساسیت ها...

یه سری فرمان درد کاذب دارن ارسال میشن!

البته باورش یه مقدار سخته که درد کاذب باشه.

منم کنار زانوم یه حس کشیدگی و درد میکنم وقتی زیاد سرپا هستم. ولی این درد اصلا ربطی به زانوم نداره. زانوهام سالمه سالمن ولی این پیام 

درد از ستون مهره هام میره به سمت مغز! این سلول های توی ستون مهره ها همونایین که درد زانو رو منتقل میکنن و مغز نمیتونه تفاوت این 

دوتارو درک کنه...

اون بلاک عصبی که دکترت انجام میده خیلی مفید به نظر میاد...

یه متخصص مغز و اعصاب که واقعا با تمام وجود با این جور مسائل اشناست باید برامون از روی نوار مغز و زمان های مختلف (مثل زمانی که درد داری و 

زمانی که درد نداری) بفهمه این فرمان کاذب از کجاست و بلاکش کنه...

اگه بلد نباشه هم با ازمون و خطا میاد چنتا عصب رو مرخص میکنه بالاخره یه جوری درد قطع میشه!

اینجاست که میبینم بازم باید برم بیشتر بخونم

اوه اوه چه بوی بیمارستان و الکلی  میاد تو گروه
هر وقت این بو رو میشنوم استرس میگیرم 

آخه بچگی پیش یه دکتر میرفتم از اون عقده ای هااا (بلا نسبت آقای افرا )  هرچی اعصابش داغون بود برا من آمپول مینوشت    
انگار من حقوقشو ندادم و کل ارثیه باباش رو یه جا بالا کشیدم
خو به من چه عمو!!!!!! 


واریور /28دی / 12 روز خوب

سلام
میگم پیام رسان چی شد؟هنگ اوت هم خوبه به نظرم روی تموم گوشی اندروید پیش فرض نصب معمولا

(1399 بهمن 10، 17:38)warrior. P نوشته است: [ -> ]اوه اوه چه بوی بیمارستان و الکلی  میاد تو گروه
هر وقت این بو رو میشنوم استرس میگیرم 

آخه بچگی پیش یه دکتر میرفتم از اون عقده ای هااا (بلا نسبت آقای افرا )  هرچی اعصابش داغون بود برا من آمپول مینوشت    
انگار من حقوقشو ندادم و کل ارثیه باباش رو یه جا بالا کشیدم
خو به من چه عمو!!!!!! 


واریور /28دی / 12 روز خوب

وقتی به این تعداد روز میرسم همه چیز شروع میشه دیشب انقدر اعصابم داغون بود نتونستم بخوابم حتی نمیدونم به خاطر چی .
.
.

من میتونم افکار منفیمو کنترل کنم ولی وقتی که بدونم چی هستن  وقتی نمیدونم چرا اینجوریم چه کنم 

---

خیلی وقتا این امپولا اصلا به دردمون که نمیخوردن هیچ تازه ضرر هم داشتن!

ولی برای احتیاط بوده...

من که خیلی حساسم کسی بیخودی انتی بیوتیک مصرف نکنه.

..............

اون فکرارو همون لحظه هم میدونی اشتباهن یا اینکه باورشون داری؟

مثل حالتی که اینجا الان نوشتی اون موقع هم از منطقت استفاده کن... 

کاملا منطقی بنویس ببین حق داری افکار منفی داشته باشی یا نه...

...............

بچه ها از گروه استوا نوشیدنی پیچوندم!   فقط هم دلستر استوایی داشتن!   انگار نوشیدنی های دیگه مجاز نیست!







..............

نشمردم چند روزم ...چند روز دیگه مشمرم حالا  

امروز صبح یه خبر خوب اومد که مدارک پرستاریمو فهمیدم کپی هاش هم اعتبار داره و میتونم برم ثبتشون کنم رسمی بشم!

مهرمو هم تغییر میدم ...

با همکارم داشتیم یکم شوخی میکردیم و رسیدیم سر بحث سوتی های بچه های کلاس !(همکلاسی بودیم) طرف همم خانمه یه چیزایی گفتیم که

دیگه مرز تحریک رو هم رد کرد!  

بعضی حرفا علاوه بر تحریک کننده بودن ، احترام رو هم میشوره میبره!

فهمیدم من خیلی مراقبم که از حد خارج نشیم ولی بقیه همکارا وحشتناک شیطونن  

خداروشکر الان فهمیدم باید بیشتر مراقب باشم.


ماها 90 درصدمون ازدواج نکردیم و در مورد مسائل جنسی خیلی راحت حرف میزنیم که فووووووق العاده اشتباهه!

هی میگم بذارمش کنار ولی بازم ادامه میدم! (من شروع نمیکنما! ولی همراهی میکنم که اشتباهه)

حتی باهم میریم لباس عوض میکنیم هم ذهنم منحرف نمیشه ولی به این حرفا حساسم!

توی این ده سال هی شیطونتر شدم!

باعث میشه کار کنترل فکر سخت بشه.....

به خودم میگم بابا تو مشکلت چیه خودتو در مقابل عوامل محرک میذاری بعد میخوای کنترل کنی؟!

دیگه تکرار نمیشه...

(1399 بهمن 9، 19:24)شارمین نوشته است: [ -> ]دوستان راهی هست بشه یه راست اومد پست آخرِ گروه؟
من هر دفعه میام باید دو ساعت بگردم دنبال "گروه سرو"

ُسلام به همه ، پیدا کردم راه حل این و :

توی آدرس بار، یه بار کلیک کنید روی آدرس تا کامل بشه متن، بعد عدد رو به روی page رو بکنید : last
بعدش توی بوک مارک و غیره (بدون اسم حتی) سیوش کنید. 
از این به بعد با یه کلیک میایم صفحه ی آخرِ سرو.
-----------------------------------------------------------------------
داش پشتکار دستت درد نکنه بابت مطالبی که دیشب توی گردهمایی گفتی ، به درد من که خیلی خورد، هی دارم کار میکنم روی ذهنم
بیشتر از 5 تا اعتبار در روز نمیتونم بهت بدم، شرمنده ام ..
و تشکر از آرمین و مهدوی عزیز برای زحماتشون

سلام و درود بر همه دوستان گلم
امیدوارم که همیشه حالتون خوب باشه
ببخشید که من چند روزیه نیستم

تشکر میکنم از داداش آرمین و داداش مهدوی و داداش افرا بابت خوش آمد گوییشون
شما دوستان خیلی خوبید خیلی خوبتر از همه دوستان خارج کانون
صاف و ساده و بی آلایش گرم و صمیمی و مهربان و دوست داشتنی
خدا همه شما رو حفظ کنه و بهترین هارو براتون عطا کنه

سلام به شیک پوشای سرو
آقا هر کی سرو رو ببینه فکر میکنه هالیووده
بس که همه خاص و جنتلمنن



Warrior عزیز
ایول به 12 روز پاکت

نقل قول: هرچی اعصابش داغون بود برا من آمپول مینوشت    

نگو تو رو خدا
من یه بار رفتم دکتر، منشی دکتر یه خانم مسن بود و اعصاب نداشت، فقط یه تیزی کم داشت تا همه بیمارا رو رنده کنه

آقا نوبت من رسید؛ این همینجوری غر میزد، یه لحظه سر اون یکی منشی که جدید بود داد زد و همزمان با اون آمپول رو زد
دقیقاً قیافه ام اینجوری شد:

نمیدونم چرا ولی خیلی هم طول کشید
آقا نگم براتون؛ دیدین وقتی یه کم سبزی میندازند تو هاون میکوبن، بعد محکم دستشونو فشار میدن و میچرخونن تا سبزیا له شه؟!
دقیقاً همون حس رو داشتم
تا همین الآن هم یادش میفتم فلج عضله میگیرم



افرا جان

نقل قول: من که خیلی حساسم کسی بیخودی انتی بیوتیک مصرف نکنه.

خیلی باهات موافقم
من تا همین سه سال پیش اینقدر دارو مصرف میکردم که نگو
مثلاً فکر کن کلداکس و سیتریزین و آزیترومایسین همراهان اول من بودن
همیشه هم بیمار بودم
من کلاً سیستم ایمنی بدنم خیلی ضعیفه ولی با مصرف بیش از حد این ها اوضاع بدتر میشد چون هر چی عامل بیماریه، مقاومت دارویی کسب میکرد و دیگه هیچی کار ساز نبود
الآن سه ساله به شدت کمشون کردم و حتی اوقاتی که سرما میخورم اگه بد باشه میرم دکتر و فقط همون چیزی که تجویز کرده رو مصرف میکنم در غیر این صورت تو خونه میمونم دارو ۶م مصرف نمیکنم تا خوب شم
الآن خیلی بهترم و کمتر بیمار میشم، کمتر سرما میخورم
البته قرنطینه هم بی تأثیر نیست ولی خیلی بهتر شدم
نمیدونم اگه ترک کردن روی سیستم ایمنی اثر داره یا نه ولی حس میکنم این مورد هم واقعاً مؤثر بوده
_______________
مراقب همکار و همکلاسیا باش
منم این مشکل رو داشتم وقتی آموزش حضوری بود
ما هم صحبت کردن درباره یه سری مسائل برامون علمی به حساب میاد ولی هم ذهن مریض خود آدم ول نمیکنه هم اینکه بقیه خیلی اوقات ممکنه جنبه نداشته باشن و به اسم علم و دانش چیزایی بگن که تأثیر بدی داشته باشه
الآن که مجازی شده خیلی بهتر شده اوضاع

خیلی مراقب باش؛ دقیقاً همین که گفتی:
جلوگیری از ایجاد فکر بهتر از کنترل کردنشه

در ضمن؛ تو استوا همه نوع نوشیدنی و غذا هست ولی قرار نیست همه ببینن

پاکیت مستدام


شارمین عزیز
فکر کنم اینی که گفتی فقط واسه اومدن به گروه سرو باشه بدون اینکه وارد صفحه اصلی کانون بشی درسته؟
خو چه کاریه یه کم گردش کن برادر من!
بشین کانون گردی کن کلی کیف میده
آره گفتی
منم یادم رفت از پشتکار تشکر ویژه کنم
پشتکار
ما تو رو خیلی دوست داریم؛ همه با هم: خیلیییییی

خواهش میکنم شارمین جان؛ ممنون که اومدی

مجید جان
طبق مصوبه مجلس شورای مهدوی  گردهمایی ها در پیام‌رسان های داخلی صورت میگیرد  و همگان ملزم به اجرای این قانون هستند 
در غیر این صورت؛ دیگه خودت میدونی 
ولی جدی؛ دیشب جاتون خالی بود، خیلی بحث خوبی صورت گرفت
نمیدونم چرا دوست ندارید این پیامرسان رو نصب کنید ولی به نظرم خوب بود و واسه گردهمایی مناسب و کافی بود 



هادیییییییییی 
خوش اومدی داداش گل و گلاب و شهد و عسل و گوهر هفت دریا و هر چی خوبه 
ما هم خیلی خوشحالیم که داریمت 
یه داداش خوب و درجه یک و صاف و صادق و به شدت جنتلمن و البته، یه راهنما و الگوی فوق‌العاده 

322 روز پاکت مبارک همههههه 
کیف میکنم وقتی اعلام وضعیتتو میبینم 
ممنون بابت لیست اعلام وضعیت و همچنین توصیه های ترک 
دیشب تو گردهمایی بحث سر کنترل استرس بود؛ جای خیلیا از جمله شما خالی بود
این توصیه ای هم که الآن گفتی خیلی به بحث دیشب ربط داره
آدم باید کنترل فکر خودشو به دست بگیره 

ممنونم ازت داداش جان 

سلام دوستان
امیدوارم حالتون عالی باشه.
خدا رو شکر میکنم دیروز و امروز صبح زود موقع اذان بیدار شدم و نماز خوندم باورم نمیشه. ترک اینقدر زود تاثیر بزاره البته چون ما جوونیم میتونیم این عادت رو بزاریم کنار چون هنوز ریشه های عمیق نشدن، عادت مون رو هر چقدر مدت زمان بیشتری انجام بدیم ترک کردنش سخت تر میشه اما میتونیم ترک کنیم چون که خدا ما رو اینجا آورده پس دست مون تو دستای پر قدرت خداست و با قدرت خودمون و با قدرت خدا این نهال آفت زده گندیده و بیهوده خودارضایی رو از ریشه میکنیم و میندازیم دور.
خدا رو شکر میکنم دیروز کل خونه و حیاط رو مرتب کردم و بخش هایی رو جاروبرقی کشیدم و امروزم اتاقم رو کامل مرتب کردم و روتخت و پتو و رو بالشی رو شستم. اینا همه کارهای خداست. مادرم خونه نبود؛ کارهای خونه رو انجام دادم کلی تشکر کرد به خودم گفتم اخر شب؛چطور این همه کار انجااام دادم؟
ما واقعا انرژی زیادی رو هدر می دادیم.
ساعت 7 و نیم آخرین امتحان این ترمم هست ترم 3 هم تموم شد خدا رو شکر. خیلی خیلی سخت گذشت و چون از اول ترم منتظر ترم سختی بودم و ای کاش تلاش بیشتری متناسب با انتظار سختی ای که داشتم انجام میدادم نه اینکه فقط بترسم و بگم که سخته.
متاسفانه این ترم تقلب هم داشتم که میخوام از ترم بعد کلا حذفش کنم. این عادت به تقلب هم از دانشگاه دوباره شروع شد وگرنه آخرای دبیرستان تقریبا خیلی کم شده بود.
با همه خوبی ها و بدی ها گذشت. خدا رو شکر به خیلی از اهدافم رسیدم داره دوره توسعه وب رو تقریبا تا وسط کار کردم و ادامه اش رو انشاءالله تا اردیبهشت یا زودتر تموم خواهم کرد و یک توسعه دهنده کامل میشم البته هنوز اول راهم و خب سه ساله ناپیوسته دارم تلاش میکنم. (مفید 7 یا 6 ماه)
دیروز پیاده روی رفتم امروز هم.
و کلی تغییرات جدید دیگع که منتظرمن.
برنامه های سرگرمی و تفریحی هم ریختم که ایشاالله تا 25 میرم رو حالت استراحت.
امیدوارم همگی سالم و سرحال باشید.
تقوا/ 5بهمن/ 6 روز خوب

سلااااااااااام 


امروز نتیجه آزمون مون رو سنجش زد
نمره کتبیم شده 74 از صد
دعوت شدم مصاحبه 

بریم واسه مرحله بعدددد

پاکی هم ...  Alireza98 / 1bahman /10

سلام به داداش تقوای قهرمان

چه فعالیت های مفیدی

کاش نویسنده این پست هم یه کم یاد بگیره

خوبه خونواده ام تو رو ندیدن وگرنه هی بهم میگفتن نگاه کن تقوا رو! چقدر پسر خوب و سر به راهیه حالا تو چی؟!
بنده های خدا گزینه های مقایسه ای که داشتن همه تموم شد و من همچنان همون تحفه ای هستم که بودم



خدا رو شکر بابت بیداری برای نماز صبح
و البته پاکی 6 روزه
ماشاءالله بهت


امیدوارم امتحانتو عالی بدی و خلاص شی
این ترم به طور سراسری وحشتناک بود


خیلی عالیه که علاوه بر درس دنبال علاقه فعالیت های دیگه هم هستی


شب بیا برامون تعریف کن امتحان چطور بود

(1399 بهمن 11، 17:07)مهدوی نوشته است: [ -> ]سلام به داداش تقوای قهرمان

چه فعالیت های مفیدی

کاش نویسنده این پست هم یه کم یاد بگیره

مهدوی من چطوره؟