نقل قول: تحت هیچ شرایطی نمیشه شرایط و امکاناتش رو مهیا کرد؟ آیا به همه روشهای خلاقانه و غیرخلاقانه، ممکن و غیرممکن فکر کردی؟ 4chsmu1
این ترم که تقریبا غیر ممکنه بتونم ورزش رو شروع کنم.
هم ۲۰ واحد درس دارم. هم کار. هم یه سری مسئولیت های سنگین دیگه. دستیار استاد شدم واسه یکی از دروس. برای تقویت رزومه ام.
واسه همین راهی هم باشه، این ترم نمیتونم برم.
معمولا بین کلاس ها یه چند دقیقه بین درخت ها پیاده روی میکنم. بد نیست.
توی دانشگاهمون سالن و اینا هست. ولی خب ۱۹.۳۰ باز میشه. خیییلی دوره. اگه برم اونجا تا ۲۲ شب درگیرم.
قشنگ تصور کن من از ۷ صبح تا ۲۲ شب تو دانشگاه باشم.
چیش میمونه دیگه؟
قصد دارم ترم بعد ک فقط ۱۰ واحد واسم میمونه یه باشگاه بدن سازی برم.
هوازی نیست. ولی خب چیکار کنم دیگه.
تنها باشگاه نزدیک خونمونه.
نقل قول: جای شما خالی، امروز هم رفتم. تا حالا دویدن رو هم امتحان کردی؟ یه موسیقی که دوست داری رو هم میتونی همراه باهاش گوش کنی.
عالی آقا. خوش به حالت
ولی زیاد از دویدن خالی خوشم نمیاد.
کلا بدون مخلفات نمیپسندم
دمت گرم که برام نوشتی
ارزشمنده برام
امروز روز شعره؟
بفرمایید اینم شعر
آن دوست که من دارم وان یار که من دانم،
شیرین دهنی دارد دور از لب و دندانم
ای روی دلارایت مجموعه زیبایی
مجموع چه غم دارد از من که پریشانم
سعدی
سلام
شب همگی بخیر
یک روز پاک هم تمام شد
واقعیتش (اگر اقرار به گناه نباشه
) پاکی برام خیلی فرق کرده نگاهم، ذهنم، نسبت چند ماه پیش عوض شده با روزانه پاک بودن خیلی راحت ترم تا شمارش کردن البته برای خط امتیاز وقوانین کانون هر موقع که لازم باشه انجام میدم
به قول مهدوی که چند روز پیش گفت پاکی یعنی روز اول که پاکی .، پاکی بعد یکسال و دوسال نیست حس پاکی هر روز باید حس کرد
نقل قول: این جوری فایده نداره. یه برنامه افزایش روحیه باید بذاریم.
تو دیگه چرا؟
من دارم با من میجنگم
فعلا اوکی ام خنثی هستم
دادش شهریار چند روز هفته میری کلاس؟
مشارکت
من همچنان کتاب های قبلی میخونم :
نقل قول: میتوان گفت آزادي انتخاب و اختیار انسان، در صورتی که تمایلات انسان مطرح نباشد، مضحک و بیمعنا اسـت. ایـن تمـایلات و
گرایشهاي انسان است که نسبت او را با چیزي که میخواهد انتخاب کند، تعیین میکند. و انتخاب انسان وقتی ارزشمند است کـه علیه آن چیزي که دوست دارد، انتخاب کرده باشد.
مثالش همین خ.ا ، وقتی با اون وسوسه باطنی مقابله کنی و راه پاکی بری ، پاکی ارزشمند میشه.
اعلام وضعیت:
ورزش:3
قرآن:5
مطالعه:6
سلام
یه روز سخت رو گذروندم؛ کلهم اجمعین 5 ساعت توی ترافیک بودم. چقدر کارها امروز زیاد بودن
قرآن: 102 روز
کتاب: 2 روز
عادت جدید: 2 روز
مشارکتم از کتاب "ستاره ها چیدنی نیستند":
بارا باراپوش که شهرتی جهانی داره، میگه: در پایان زندگی، هرگز از قبول نشدن در یک آزمون، برنده نشدن در یک مزایده، یا نبستن یک قرارداد تجاری پشیمان نخواهید شد؛ ولی از نبودن با همسر، کودک، دوست یا والدین خود پشیمان میشوید.
موفقیت جامعه ما به این بستگی ندارد که در کاخ سفید چه میگذرد، بسته به این هست که در خانه خودمان چه اتفاقی میافتد.
سلام
شب بخیر داداش جانها
اول اعلام وضعیت:
کتاب: 500 روز
ورزش: 492 روز
قرآن: 383 روز
و بعد؛
شهریار جان حالا که این قدر این ترم سرت شلوغه، حتما با کارهای کوچیک روزانه حالت رو خوب نگه دار. با چند تا کار کوچیک 5 دقیقهای حال روحی آدم کلی بهتر میشه. یه روز در هفته هم به اندازه 2 ساعت که شده یه تفریح خوب برای خودت در نظر بگیر تا این ترم رو بتونی دووم بیاری.
تاج جان چه جنگ مبارکی. مطمئنم از پسش برمیای.
مهدوی جان خداقوت بهت خیلی زیاد. تو ترافیک موندن حسابی آدم رو کلافه و خسته میکنه.
و
چه بریدههای قشنگی از کتابها آوردی. کیف کردم.
و
دلم یه خواب طولانی میخواهد همی. هیچ درخواست دیگهای ندارم.
سلام خدمت همه ی رفقا
حالتون خوبه؟
من باید زود برگردم، یه بخشی از مطالعه ام مونده
دارم تلاش میکنم رکورد ساعت مطالعه ام رو بزنم
راستی، ورزش رو هم امتحان کردم.
خوب بود، یکم از بدن دردم کم شد؛ اما مشکل اینجاست که فرصت برای ورزش کردن پیدا نمیکنم، اون مواقعی که فرصت اش هست، شرایطش نیست
کاشکی برای سرپا کردن روح هم ورزش داشتیم
سلام
از ۲۵ مهر پاکم و ۲۰ روز شد با تشکر از مهدوی عزیز و بقیه
هدف بعدی ۲۲ روز
سلام دوستان.
پاکی (13 مهر 1402): 32 روز
مطالعه مذهبی (؟): 0 روز
سلام
صبح سه شنبه قشنگتون به زیبایی خنده های نوزادان
بریم سر وقت فعالیت امروز؟
باشه ولی نه قبل از صرف صبحانه
کله پاچه هم آوردم برای دوستدارانش
اینجانب اخیراً طی توطئهای اسرار آمیز از جانب خانواده نسبت به این غذا ترغیب شده و بعد از امتحان و خوردن آن با چشم بسته عاشقش شدم
خوشمزه بود؟
نوش جان
و حالا برو بریم که فعالیت سه شنبه رو اجرا کنیم
نقل قول: سهشنبهها در مورد موضوع هفتگی که اول هر هفته اون موضوع اعلام میشه صحبت انجام بشه. هر کس نظری داره، تجربهای داره با بقیه در میون میذاره.
هفته پیش درباره دوستان خوب و ارتباطات مناسب صحبت شد که تأثیر بسزایی روی مسیر پاکی داره.
این هفته اما میخواییم به این موضوع بپردازیم
که چطور با احساسات پوچی و غم و اندوه مقابله کنیم؟
این احساسات خیلی وقت ها ممکنه همراهیمون کنن که البته جزو موانع ترک خیلی مهم هم هستن و احتمالاً حداقل یک بار دچارشون شدیم.
حال میخواییم ببینیم چه کنیم تا جلوی این احساسات رو بگیریم و تا حدود زیادی از تأثیر مخربشون بر زندگی و روند پاکی پیشگیری و یا از ادامه این تأثیر جلوگیری کنیم؟
لبخند یادتون نره، اینجوری
سلام و وقت بخیر خدمت تمامی دوستان عزیزم در گروه سرو
خیلی خوشحالم که دوباره قسمت شد تونستم برگردم به اینجا
امیدوارم بتونم دوباره وارد راه پاکی بشم و داخلش ثابت قدم باشم..
مراقبت کنید از خودتون عزیزان.چرا که همه ی شما جزو بهترین ها هستید
خب مشارکت امروزم در بحث رو مینویسم.
غم و اندوه با پوچی هرچند متفاوت اما در راستای هم هستن.
خیلی مواقع، پوچی زاییده غم و اندوه هست که البته باید اصلاح بشه.
اولین قدم برای رهایی از غم و اندوه، شناسایی عامل و دلیل اون هست.
گاهی وقت ها این غم نامحسوسه و نشأت گرفته از اتفاقات دوره ها و سال های قبله.
ما ممکنه در دوره های گذشته تجربیاتی داشتیم و شاهد اتفاقاتی بودیم که اثر مستقیمی روی روحیاتمون گذاشتن.
مثلاً ممکنه مهدوی در دوره کودکی یا نوجوانی، اتفاقی براش افتاده که باعث شده غم عمیقی رو تجربه کنه که به مرور تبدیل به غم نهفته شده.
این مورد رو با کنکاش درباره احساس ما و دقت در عوامل بروز بیشتر این غم و یا با کمک مشاور میشه شناسایی کرد و به مرور در راستای رفع اون اقدام کرد.
صد البته غمی که سال هاست وجود داره رو نمیشه انتظار داشت بعد از مدت کوتاهی رفع بشه؛ ممکنه قدری زمان ببره اما قطعاً میشه تغییرات مثبتی ایجاد ککرد
ببین کی اومده؛ رضا جانه رضاااااا
خوش برگشتی داداش عزیز
حالت چطوره؟ اوضاع و احوال؟
پس قراره رضا کولاک کنه، برو بریم
[/quote]
به به داداش گلم.
چطوری رفیق.حالت خوبه
عزیزمی منم خوبم.
یه غیبت عظیم داشتم اما دیگه بسه.
دیگه باید به خودم بیام و کارامو درست کنم.
(1402 آبان 16، 21:43)مهدوی نوشته است: [ -> ]خب مشارکت امروزم در بحث رو مینویسم.
غم و اندوه با پوچی هرچند متفاوت اما در راستای هم هستن.
خیلی مواقع، پوچی زاییده غم و اندوه هست که البته باید اصلاح بشه.
اولین قدم برای رهایی از غم و اندوه، شناسایی عامل و دلیل اون هست.
گاهی وقت ها این غم نامحسوسه و نشأت گرفته از اتفاقات دوره ها و سال های قبله.
ما ممکنه در دوره های گذشته تجربیاتی داشتیم و شاهد اتفاقاتی بودیم که اثر مستقیمی روی روحیاتمون گذاشتن.
مثلاً ممکنه مهدوی در دوره کودکی یا نوجوانی، اتفاقی براش افتاده که باعث شده غم عمیقی رو تجربه کنه که به مرور تبدیل به غم نهفته شده.
این مورد رو با کنکاش درباره احساس ما و دقت در عوامل بروز بیشتر این غم و یا با کمک مشاور میشه شناسایی کرد و به مرور در راستای رفع اون اقدام کرد.
صد البته غمی که سال هاست وجود داره رو نمیشه انتظار داشت بعد از مدت کوتاهی رفع بشه؛ ممکنه قدری زمان ببره اما قطعاً میشه تغییرات مثبتی ایجاد ککرد
کاملا درسته.
خیلی از دردای ماها درون قلبمون نهفته است و از سال های دور باهامون بوده.شاید بعضی وقتا از یادمون بره.اما همیشه توی قلبمون حسش میکنیم.
خیلی ها توانایی این رو دارن که هر چیزی رو زود فراموش کنند و خودشون رو درگیر نکنند. و این یک اراده قوی میخواد
خیلیا هم همیشه با حسرت گذشته ها زندگی میکنند.که این مورد هم موجب سر خوردگی و کمبود اعتماد به نفس برای آینده است.
امیدوارم هممون بتونیم اون اراده قویه رو داشته باشیم
سلام دوستان. ممنون از زحمات آقای مهدوی عزیز. در رابطه با عدم تجربه غم و اندوه ما باید تنها سعی کنیم در زندگی تصمیم گیری مناسبی داشته باشیم و اگر اتفاق ناخوشایندی رخ داد بدلیل تجربه کسب شده از آن اتفاق کماکان شکرگزار و خرسند باشیم.
پاکی (13 مهر 1402): 33 روز
مطالعه مذهبی (؟): 0 روز
سلام
شب بخیر عزیزان.
اعلام وضعیت:
کتاب: 501 روز
ورزش: 493 روز
قرآن: 384 روز
من امروز رفتم پیش متخصص ارتوپد برای گردنم و هر چی آمپول داشتن تو بدنم خالی کردن.
فقط یک میلیون تومان هزینه تزریقات شد؛ جدا از هزینه آمپولها و داروها.
بچهها از گردنتون خوب محافظ کنید. هیچ توصیه دیگهای براتون ندارم.
نرمش روزانه فراموش نشه. تاج جان با شما هم هستم.
تقویت عضلات گردن انجام بدید؛ خصوصا اگه مثل من زیاد با کامپیوتر کار میکنید. گوشی هم البته فرق نداره.
مهدوی جان ممنون از پذیراییت که روحم رو شاد کرد.
و
رضا جان خیلی خوش برگشتی.
با خودت سوغاتی هم آوردی بعد از این همه غیبت؟
و
در خصوص موضوع بحث امروز من دوست دارم در مورد پوچی بگم. به نظرم آدم بدون معنا فقط جسمش زنده است. روحش مرده است. وقتی برای زندگیمون معنایی پیدا کنیم، همه چیز زندگیمون عوض میشه. غذاها طعمش متفاوت میشه. آدمها یک شکل دیگه میشن. ورزش کردن یه لذت دیگه داره. کتاب خوندن یه حال متفاوت داره. ارتباطاتمون با بقیه رنگ و بوی دیگهای میگیره. پوچی آدم رو خسته و فرسوده میکنه. دنبال معناهای زندگیمون بگردیم زندگی خیلی قشنگتر میشه.