کانون

(1402 آذر 30، 18:44)آرمین نوشته است: [ -> ]

(1402 آذر 30، 0:03)sajjad13 نوشته است: [ -> ]سلام دوستان
شب همگی بخیر
پیشاپیش شب یلدا همگی هم مبارک 
میخواستم بدونم برنامه هفتگی گروه رو از کجا می‌تونم ببینم؟ 
ممنون

سلام سجاد جان
شب یلدای تو هم مبارک.
چند وقت نبودی. اوضاع احوال چطوره؟ 

تو این لینک همه توضیحات لازم رو می‌تونی ببینی.

(1402 دي 1، 9:08)sajjad13 نوشته است: [ -> ]خوبم مرسی. یه مدت درگیر کار بودم وقت نمی کردم بیام اینجا.
مطالبی که در مورد ترک هست رو میخونم، ممنون ازتون.
وضعیتم قرمزه داااااغون   دارم سعی میکنم تعداد روزهای پاکیم رو بالا ببرم.

اعلام وضعیت:
 sajjad13 ـ ۲۷ آذر ۴۰۲ | ۳ روز خوب

نقل قول: جمعه‌ها روز ارزیابی هفتگی هست. گفتن از نتیجه‌ تلاش‌هایی که در طول هفته انجام دادیم. تلاش‌هایی که در خصوص موانع پاکی داشتیم. تلاش‌هایی که در خصوص عادت‌سازی انجام دادیم. همین‌طور انجام اعلام وضعیت‌های مطالعه کتاب، ورزش، قرائت قرآن و پیگیری فعالیت‌های درسی.

جمعه‌ها از حس و حال کلی هفته‌مون میگیم. هر کس یه رویداد، اتفاق یا لحظه خوب از هفته‌ای که گذشت تعریف کنه. یا یه رویداد، اتفاق یا لحظه بد که رو دلش سنگینی می‌کنه رو بگه.

(1402 دي 1، 21:45).......o نوشته است: [ -> ]سلام دوستان امیدوارم که حالتون خوب باشه 

بالاخره این دو روز سخت رو پست سر گذاشتم و تونستم همچنان استوار بمونم

اعلام وضعیت:
۴۷ روز خوب

نقل قول: شنبه‌ها هر کس یه نکته در مورد پاکی بگه. چه بهتر نکته‌ از خود شخص طبق تجربه شخصیش باشه. اگه نه، وارد انجمن تجربیات بشه و از بین هزار نکته‌ای که دیگران گفتن، یکی که به‌نظرش جالب‌تر میاد رو از دیگران نقل قول کنه.

نقل قول: سلام صبح همگی بخیر
تعداد روزای پاک من تا دیشب 40 روز 
خدایا شکرت 

نقل قول: شنبه‌ها هر کس یه نکته در مورد پاکی بگه. چه بهتر نکته‌ از خود شخص طبق تجربه شخصیش باشه. اگه نه، وارد انجمن تجربیات بشه و از بین هزار نکته‌ای که دیگران گفتن، یکی که به‌نظرش جالب‌تر میاد رو از دیگران نقل قول کنه.

(1402 دي 1، 20:31)آرمین نوشته است: [ -> ]

(1402 دي 1، 9:08)sajjad13 نوشته است: [ -> ]خوبم مرسی. یه مدت درگیر کار بودم وقت نمی کردم بیام اینجا.
مطالبی که در مورد ترک هست رو میخونم، ممنون ازتون.
وضعیتم قرمزه داااااغون   دارم سعی میکنم تعداد روزهای پاکیم رو بالا ببرم.

اعلام وضعیت:
 sajjad13 ـ ۲۷ آذر ۴۰۲ | ۳ روز خوب

امیدوارم کار و بار به خوبی پیش بره. 
خوبه که پیگیر مطالب هستی.
برای وضعیت قرمز ببین چی هست که تو رو توی تله گیر انداخته. خودتو ازش جدا کن. سخته اما باور داشته باش میشه و مطمئن باش که می‌تونی. 

برای اعلام وضعیت هم الان این مدلی که نوشتی مشخص نیست مربوط به چه موضوعی هست. به جای نام کاربری و تاریخ همین که بنویسی «ورزش» کافی هست.

(1402 دي 2، 8:09)مهدوی نوشته است: [ -> ]نکته امروز:
بچه ها برای رسیدنتون به اعداد مشخص، به خودتون هدیه بدید.
مشخص کنید اگه به فلان عدد رسیدم، فلان هدیه رو به خودم میدم.
این هدیه میتونه خوردنی، پوشیدنی، رفتنی و... باشه.
اثر خوبی داره و کمکتون میکنه پیش برید

بفرمایید اول شما میل کنید؛ تا چندتا لقمه نوش جان نکنید که من دست نمیزنم  

پ.ن 1: وی در حال تست این است که آیا با خوردن این غذای عجیب میشود زنده ماند یا خیر؟!

پ.ن 2: حالا اسمش چی هست؟ امیدوارم املت انار نباشه

نقل قول: یکشنبه‌ها روز هنر هست. گذاشتن شعر، متن ادبی، نقاشی، خوشنویسی، فیلم و سینما، بافتنی و ... . هر کس چیزی در مورد هنر با خودش بیاره. یا از خودش ارائه بده. یا در موردش صحبت کنه.

نقل قول:

باری ، اگر روزی کسی از من بپرسد

چندی که در روی زمین بودی چه کردی ؟

من می گشایم پیش رویش دفترم را

گریان و خندان ، بر می افرازم سرم را

آنگاه می گویم که : بذری نو فشانده است

تا بشکفد ، تا بردهد ، بسیار مانده است

در زیر این نیلی سپهر بی کرانه

چندان که یارا داشتم ، در هر ترانه

نام بلند عشق را تکرار کردم

با این صدای خسته ، شاید ، خفته ای را

در چارسوی این جهان بیدار کردم

من مهربانی را ستودم

من با بدی پیکار کردم

پژمردن یک شاخه گل را رنج بردم

مرگ قناری در قفس را غصه خوردم

وز غصه مردم ، شبی صد بار مردم

شرمنده از خود نیستم گر چون مسیحا ،

آنجا که فریاد از جگر باید کشیدن

من با صبوری ، بر جگر دندان فشردم

اما اگر پیکار با نابخردان را

شمشیر باید می گرفتم

بر من نگیری ، من به راه مهر رفتم

در چشم من ، شمشیر در مشت

یعنی کسی را می توان کشت!

در راه باریکی که از آن می گذشتم

تاریکی بی دانشی بیداد می کرد !

شمشیر ، دست اهرمن بود

تنها سلاح من در این میدان ، سخن بود !

شعرم اگر در خاطری آتش نیفروخت

اما دلم چون چوب تر ، از هر دو سر سوخت

برگی از این دفتر بخوان ، شاید بگویی :

آیا که  از این می تواند بیشتر سوخت !؟

شبهای بی پایان نخفتم

پیغام انسان را به انسان ، باز گفتم

حرفم نسیمی از دیار آشتی بود

در خارزار دشمنی ها

شاید که طوفانی گران بایست می بود

تا بر کند بنیان این اهریمنی ها

پیران پیش از ما نصیحت وار گفتند :

 .... دیر است .. دیر است ....

تاریکی روح زمین را

نیروی صد چون ما ، ندایی در کویر است !

نوحی دگر می باید و توفان دیگر

دنیای دیگر ساخت باید

وز نو در آن انسان دیگر

اما هنوز این مرد تنهای شکیبا

با کوله بار شوق خود ره می سپارد

تا از دل این تیرگی نوری بر آرد ،

در هر کناری شمع شعری میگذارد

اعجاز انسان را هنوز امّید دارد !

 "فریدون مشیری"

نقل قول: هفته آینده قرار هست شعری رو اجرا کنیم که یه بخشش هم به عهده من هست.

دارم تمرین می‌کنم که آماده بشم.

نقل قول: تاج جان من حسودیم شد به لیست اعلام وضعیت‌هات.  

نقل قول: ممنون بابت نکته‌ای که گفتی مهدوی جان
باید تست بگیرم، شاید این کار بهم کمک کنه توی ترک موفق بشم.
بازم ممنون