کانون

(1400 تير 7، 15:59)Masih72 نوشته است: [ -> ]سلام اگه جای اشتباه ارسال کردم شرمنده، کار کردن با سایت رو درست بلد نیستم
Masih72 / جمعه 4 تیر / 2 روز پاکی

خوش اومدی 

(1400 تير 7، 16:30)مهدوی نوشته است: [ -> ]

(1400 تير 6، 7:23)Newborn نوشته است: [ -> ]من فکر میکردم همه هزینه ها با تو هستش 

سبحان الله
کم واسه جشناتون خرج میکنم؟
واقعاً اینجوری فکر میکنید؟
خب هر طور دوست دارید فکر کنید، به من چه

(1400 تير 6، 19:48)Powerful نوشته است: [ -> ]

اصلاً آدم این خوش سلیقگی رو میبینه کیف میکنه، حالا روزای پاک رو بهش اضافه کن دیگه باید از هوش بره
ماشاءالله پهلوون پاورفول
یه گزارش وضعیت میخوایم
که احیاناً اگه خبری هست با زرادخونه بیاییم دیدنت، هر وسوسه ای بود منفجرش میکنیم

(1400 تير 6، 20:20)New fighter نوشته است: [ -> ]سلام آرمین جان 
ببخشید انقدر دور جواب میدم 
خیلی تنبلم توی تایپ کردن اصلا حس تایپ کردن ندارم 
اره داداش من یه ۱۱ روزی میشه تموم شده امتحانم 
تابستون خوبی بوده خداراشکر 
پاشم  اسفند دود کنم

(1400 تير 6، 20:25)New fighter نوشته است: [ -> ]شما تازه نفسا میخواید با ما کهنه کارا مسابقه بدید؟
به جوونیت رحم کن 
چون من که دیگه اصلا به فکر دوختن نیستم فقط میشکافم 
البته دل و روده هر چیزی که بخواد وسوسه م کنه

در اینکه تنبلی خب شکی درش نیست!
اما حالا که امتحانات تموم شده اینجا زیاد ببینیمت
در ضمن با بزرگترا نباید اینجوری صحبت کرد، ناسلامتی بزرگی گفتن کوچیکی گفتن؛ عععععع عصای ممم من ککککک کو؟!

بزرگتر؟  
میدونی مهدوی جان کلا کسی نمیتونه رفتارای منو تغییر بده خیلی شیک و مجلسی بخوام بگم همینه که هست دیگه باید بسازی با من

نیوبورن/ ۱۷ خرداد/ ۲۲روز خوب


خدایا شکرت

سلام سلام صدتا سلام به رفقای بهشتی اقا التماس دعا دارم شفاعت ماراهم بکنید رفقا خدا حفظتون کنه ببخشید  چند روز نبودم کلا حس روزای اول کانون به وجود اومده انگار هیچی بلد نیستم از فردا استارت فعاللیت دوباره تو کانون را میزنم رفقا
برید کنار جیگری نشید داداشتون برگشته
یه خدا قوت خدمت همه بچه های گروه بگم دمتون گرمه داداشی ها 
سرپرست عزیز و حامی عزیز خدا قوت

(1400 تير 8، 21:55)یا باب الحوائج نوشته است: [ -> ]سلام سلام صدتا سلام به رفقای بهشتی اقا التماس دعا دارم شفاعت ماراهم بکنید رفقا خدا حفظتون کنه ببخشید  چند روز نبودم کلا حس روزای اول کانون به وجود اومده انگار هیچی بلد نیستم از فردا استارت فعاللیت دوباره تو کانون را میزنم رفقا
برید کنار جیگری نشید داداشتون برگشته
یه خدا قوت خدمت همه بچه های گروه بگم دمتون گرمه داداشی ها 
سرپرست عزیز و حامی عزیز خدا قوت

به به به به
ببينيد كي اومده

داداش يازهرا اومده
فاميل دور اومده
يا باب الحوائج اومده
محمد حسين جان  عزيز دل هممون اومده

داداش ميگفتي يه گاوي شتري چيزي ميكشتيم
گروه رو آب و جارو ميكرديم 
خيلي خوش برگشتي


 

سلام و عرض ادب خدمت تمام سروی های گل گلاب.....
رضا۴۰۳۰..............در مورخ۹تیرماه۱۴۰۰.........۴۷روز پاکی.......حس سبکی خاصی دارم................
یه چیزم هست که باید بگم 
هرچه روز های پاکی بیشتر میشه اون میل هوس انسان کمتروکمتر میشه.فقط یک هفته اول سخته اونو هرکس رد کنه دیگه کار آن میل خوش طلبی تمومه.........
انشالله در سایه ایزد منان موفق و سربلند باشید.....
دوستدار شما...رضا۴۰۳۰

جناب خان  / 17 اسفند 97 /  845 روز خوب  

نمیدونم چرا هیچوقت عددهام رند و قشنگ نمیشن 

اصلا حال و اوضاع خوبی ندارم  
نمیدونم چه بلایی سرم اومده که اینقدر بد شدم 
میدونم با افسردگی چیزی درست نمیشه ولی چه کنم که حالم خوب نیست، از دست خودم کفری شدم
اول امیدم به خداست دوم به شما دوستای خوبم که کمک کنید از این وضعیت خارج بشم من هم همینجا قول میدم اگر وضعیت داشت خراب میشد حتما قبلش بیام اورژانس

به امید خدا دوره جدید پاکی رو از همین امروز استارت میزنم

زندگی آزاد / 9 تیر / آغاز روز های خوب

(1400 تير 9، 7:33)Reza4030 نوشته است: [ -> ]سلام و عرض ادب خدمت تمام سروی های گل گلاب.....
رضا۴۰۳۰..............در مورخ۹تیرماه۱۴۰۰.........۴۷روز پاکی.......حس سبکی خاصی دارم................
یه چیزم هست که باید بگم 
هرچه روز های پاکی بیشتر میشه اون میل هوس انسان کمتروکمتر میشه.فقط یک هفته اول سخته اونو هرکس رد کنه دیگه کار آن میل خوش طلبی تمومه.........
انشالله در سایه ایزد منان موفق و سربلند باشید.....
دوستدار شما...رضا۴۰۳۰

سلام به داداش رضاي درجه يك   
دقيقا مثل 4030 داري همه بازيا رو ميبري و قهرمان ميشي  
خيلي ممنون كه اين حس خوب و اين تجربه بينظير رو با ما به اشتراك گذاشتي   
ان شالله 13 روز ديگه جشن دو ماهگيتون  

(1400 تير 9، 9:40)جناب خان نوشته است: [ -> ]جناب خان  / 17 اسفند 97 /  845 روز خوب  

نمیدونم چرا هیچوقت عددهام رند و قشنگ نمیشن 

به به جناب خان اومده
845 روز بذار حساب كنم
ماشين حسابم كو
845 منهاي 730 ميشه 115
تقسيم بر 30 ميشه 3.83
يعني 2 سال و سه ماه و تقريبا 25 روز ... 
فقط 5 روز ديگه تا جشن  2 سال و چهارماهگي
درست گفتم ؟ 

(1400 تير 9، 10:51)زندگی آزاد نوشته است: [ -> ]اصلا حال و اوضاع خوبی ندارم  
نمیدونم چه بلایی سرم اومده که اینقدر بد شدم 
میدونم با افسردگی چیزی درست نمیشه ولی چه کنم که حالم خوب نیست، از دست خودم کفری شدم
اول امیدم به خداست دوم به شما دوستای خوبم که کمک کنید از این وضعیت خارج بشم من هم همینجا قول میدم اگر موضعیت داشت خراب میشد حتما قبلش بیام اورژانس

به امید خدا دوره جدید پاکی رو از همین امروز استارت میزنم

زندگی آزاد / 9 تیر / آغاز روز های خوب

به به زندگي آزاد نازنين
نبينم رفيقم حالش خوب نباشه
داداش همين الانشم شما بينظيري 
چندبار تا نزديك 30 روز خوب رفتي و اين خيلي عاليه
بازم اگه عزمتو جزم كني و كنترل هاتو بيشتر كني و حس و حال خوبتو تقويت كني ميتوني كلي روز خوب بسازي
كسي كه يك بار تا 6 ماه رفته قطعا ميتونه بازم اين مسيرو بره حتي بيشترشم ميتونه بره
زياد سخت نگير و خودت رو زياد سرزنش نكن
تحليلش كن كه دليل اصلي لغزش هارو پيدا كني ولي بعدش ديگه بهش فكر نكن
كسي كه توبه ميكنه مثل كسيه كه هيچ گناهي نكرده
گذشته هارو فراموش كن
انگار كه اصلا نبوده
به روزاهاي خوب آينده فكر كن
به چيزاي خوب فكر كن
به پاكي به حس هاي خوبش
به عشق الهي فكر كن
دوباره روزاي خوب رو ميسازيم 
بهتر از قبل هم ميسازيم

---

---

POWERFUL ا/ 9 تير 1400/ 0 روز خوب
7 روز خيلي خوب رو داشتم
كنترل ذهن و نگاه و دستم  رو خيلي عالي اجزا كردم.
ولي خوب اعصابم يكم از دست امتحانام خورد بود و باعث شد خرابكاري كنم.
اولش با يه سري عكس خيلي معمولي شروع شد هي به خودم گفتم چيزي نيست زياد روشون تمركز نميكنيم كه كنترل چشممون از دست بره
خودمو گول زدم...آروم اروم كار خراب شد....وقتي ادم خستست وقتي اعصابش خورده بايد حالشو زود خوب كنه...تا كار خراب نشده...وقتي آدم خودش ميدونه امشب ممكنه كار خراب بشه بايد زودتر بخوابه...گوشي و از خودش دور كنه...متاسفانه نظم ندارم ...روتين شبانه ندارم...اگه روتين داشتم و شبا سر ساعت ميخوابيدم چه قدر خوب بود...چند ماهه ميخوام برنامه اورژانسي بچينم ولي هنوز وقت نكردم...همش گرفتاري....درست ميشه.... درستش ميكنيم....مگه دست خودشه.

سلاااااااااااااام

حالتون چطوره؟

بریم سروهای همیشه سبز راه پاکی رو ببینیم


پاورفول عزیزم
اولاً که یک هفته عالی مبارکت
داداش عزیزم امروز تو تایم استراحت سر زدم دیدم توی اعلام وضعیتت نوشتی که همه عالی بودن به جز وسوسه.
خواستم وقتی اومدم بگم که مراقب باشی و فکرت رو درگیر نکنی.
خیلی مواقع پیش میاد که فکرمون درگیر نیست اما وقتی دقت میکنی میبینی این افکار توی ناخودآگاه ما گیر کردن و انگار پشت پرده ذهن هستن. شاید دیده نشن اما همچنان وجود دارن و حضورشون محسوسه
از طرفی ظاهراً که به خاطر ناراحتی از امتحانات استراتژی فرار رو موقتاً فراموش کردی
اما ما به قدرت داداش قدرتمندمون ایمان داریم و میدونیم که توانایی و لیاقتش خیلی خیلی خیلی بالاست
منم روتین شبانه ندارم و از اونجایی که تایم شب خیلی کمتر شده واقعاً خسته میشم در طول روز. اگه روتین شبانه داشته باشم یحتمل تایم استراحت بیشتری خواهم داشت، سر فرصت سریع انجامش میدم
لطفاً تاپیک روتین چیست رو مطالعه کن و بر اساس اون روتینت رو بچین
پاورفول جان برنامه اورژانسی رو ازش غافل نشو، اونو بچین و یکی دو بار بهش عمل کن تا اثرش رو ببینی
و البته هر سری کاملترش میکنی
برو جلو قهرمان



زندگی آزاد عزیزم
زندگی جان میدونستی اگه ناراحت باشی، مهدوی هم خیلی حالش به هم میریزه؟!
میدونستی اگه ناراحت باشی بچه‌های سرو چقدر ناراحت میشن؟
پس نبینم داداش بینظیرم احساس افسردگی یا تنهایی یا ناراحتی کنه و از خودش کفری بشه
زندگی جان چندین بار این گفتم و باز هم میگم، تو همون گوهر نایابی هستی که توی گل افتاده و فقط کافیه این گل از روش پاک شه تا دنیا رو با درخشش خودش روشن کنه
عزیز دل نظرت چیه این سری از تکنیک بیخیال بودن استفاده کنی؟!
این تکنیک رو دیدم چندتا از بچه‌هایی که پاکی طولانی دارن استفاده کردن و خودم هم دنبالش کردم و تا اینجا عالی پیش رفته
اینجا تجربه پاکی یک ماهه خودم رو نوشتم و در موردش صحبت کردم. تجربیات قبلی و بعدیش هم عالی بود. خصوصاً تجربیات خودت. اونا رو مطالعه کن و حس و حالت رو به یاد بیار
همونطور که پاور جان گفت به روزای خوب و حس و حال فوق‌العاده ای که با پاکی به دست میاد فکر کن
به 6 ماه پاکی فکر کن؛ اون موقع چه حسی داشتی؟
زندگی ما لیاقتش خیلی خیلی بیشتر از این حرفاست و الآن میخواد طوفان به پا کنه و پاکی رو از آن خودش کنه
عالیه شیرمرد عالیه



جناب خان عزیز
یعنی روزی که جناب خان عدد پاکیش رند بشه ها، باید کل گروه رو آذین ببندیم
ماشاءالله به این همه درخشش
جناب خان به نظرت چه لباسی رو بپوشیم که همه ست باشیم؟!
البته قراره خودت لباس بگیری برامون دیگه، نه؟
من کت و شلوار مارک ال سی من میخوام با یه ساعت رولکس
کارتو بده بیاد
آره دیگه، پاکی خرج داره

رضا 4030
بابا ایول رضا ای ول 
چقدر تعریفت قشنگ بود 
دقیقاً همینطوره؛ این نشونه اینه که راه درست رو داری میری 
منم باهات موافقم، حسش فوق‌العاده ست 
قبلاً همش تو حالت کنترل کردن بودی اما الآن معلومه که واقعاً راحتی و کوچکترین محرکی که باشه زود متوجه میشی و جلوشو میگیری 
تقریباً این مسیر پاکیه؛ اولش خیلی سخته اما بعدش راه هموار میشه 
ممکنه هم لا به لای مسیر یه سختی هایی باشه اما با کنترل کامل راحت میشه ازشون گذر کرد 
ماشاءالله ماشاءالله بش بگو ماشاءالله 



یا باب الحوائج جان
سلام سلام صدتا سلام به داداش بهشتی خودم 
یعنی خدا چقدر ما رو دوست داره که تو رو بهمون هدیه داده 
خدایا خیلی شکرت بابت داشتن همچین رفیق بی نظیری 
یعنی این چند روز که نبودی ها، همه دلشون برات تنگ شده بود 
همش چشمم به در کانون بود کی داداشمون برمیگرده 
که بالأخره اومد و با خودش کلی شادی و سرور آورد 
اوضاع احوال برادر؟
همه چیز رو به راهه؟ 
خوبی؟ خوشی؟ سلامتی؟ 
بیا میخوام 5 ساعت بی وقفه برام تعریف کنی توی این مدت کجا بودی و چیکار میکردی و اوضاع چطور بود؟  
خوش برگشتی پهلوون 



نیوبورن جان
با یه جفت 2 از جنس پاکی اومدی رفیق 
عالیه☆☆☆
داداش از حس و حالت نسبت به این مدت پاکی بگو؛ قبلاق گفته بودی که روزانه درگیر بودی و خ.ا خیلی اذیتت میکرد، الآن چطور؟ تفاوتش محسوسه؟ چون ما باید از پاکی لذت ببریم و کلی حس خوب و مثبت بهمون منتقل کنه 



مجید جان
با اصّاب مِه بازی مِکن
خیلی خب تو یه گوشه بشینی کسی کاری به کارت نداره 
فقط اینجا سر میزنی، نیومدی میگم بچه‌های طبقه 7 بیارنت! 
خود دانی 

نقل قول: با یه جفت 2 از جنس پاکی اومدی رفیق 
عالیه☆☆☆
داداش از حس و حالت نسبت به این مدت پاکی بگو؛ قبلاق گفته بودی که روزانه درگیر بودی و خ.ا خیلی اذیتت میکرد، الآن چطور؟ تفاوتش محسوسه؟ چون ما باید از پاکی لذت ببریم و کلی حس خوب و مثبت بهمون منتقل کنه 

سلام مهدوی جان عزیز و همه بچه های خوب کانون
بعد از روز ۱۹-۲۰ حدود ۲۰-۳۰ درصدی از هجوم حملات کمتر شد ولی خوب این گرما یه ذره کرختی هم به همراه داره و خوب حس میکنم تمرکزم داره کمتر میشه... 
هر وقت این مسائل پیش میاد سریع میام کانون و شروع میکنم یه چیزی خوندن...

جنگ اراده و ناخوداگاه... این کلمات زیباست ولی ناخودآگاه بسیار قوی هست... تلاش میکنم با آن نجنگم و در عوض دوستش باشم... پس هر روز تکرار میکنم
من انسان خوبی بودم و میخواهم بهتر شوم
تجربه های قبلی شکست نبودند و بر عکس پیروزی بودند و به پاس آن پیروزی ها من الان در این نقطه هستم.
خداوند همیشه مرا دوست داشته و الان هم دوستم دارد


۹۳ درصد ذهن ناخودآگاهه... ترجیح میدم باهاش نجنگم و حساسش نکنم... اگر هر روز تو آینه نگاه کنم و بگم واااای من چقدر چاقم ... حساسش میکنم... بهتره کلا کلمه چاق رو به کار نبرم... بگم فقط میخوام برای سلامتی الان و آیندم رژیم بگیرم... خیلی راحت تر پذیرش میشه... 

مهدوی جان حس و حال این ۳-۴ روز اخیر من به خاطر یک سری مسائل زندگی تحت تاثیر قرار گرفته... و با تلاش و تمرین هام امیدوارم به زودی حال خوب برگرده به سمتم...

خودت خوبی مهدوی جان؟ برای تابستون برنامه چیدی؟

سلام
اگر هنوز من رو ننداختین بیرون بیام دوباره

فعلا عضو ناظر هستم
ان شاء الله از یکشنبه میخوام نماز یکشنبه ماه ذیقعده رو بخونم و یه مبدا زیبا قرارش بدم ان شاء الله برای شمارش
البته الان هم پاکم شکر خدا
امروز متاسفانه قدری چشمم لغزید .. خیلی شرمنده ی خدا شدم