1399 مرداد 4، 13:35
علیرضا جان داداش جون عزیزم
ممنون که برامون نوشتی ..
منم دوست دارم مشارکت کنم تو هر چه سریعتر خوب شدن حالت .. منتهی انقدر حرفهای همساده خوب بود که فکر کردم با توجه به وضعیت ذهنیای که الان داری تجربه میکنی، آرامش داشتن و متمرکز شدن روی یه راهکار برای بهبودی، بهتر باشه
ضمن اینکه تو این سالهایی که تو کانون بودم، دیدم که معمولا همساده عزیز درباره مشکلی که گفتی بهتر از باقی بچهها میتونه کمک کنه و با بیان خوب و حرفهای دلنشینش کلی انگیزه پاکی به آدم میده .. منم که متنش رو خوندم هم انگیزهام برای پاکی بیشتر شد و هم خجالت کشیدم از کمکاریهای گذشتهام ..
فقط اینو بگم که واقعا یه چرت زدن میتونه راهکار خوبی باشه و اگر میخوای بری بخوابی، چه اشکالی داره .. فقط حواست باشه بعد بیدار شدن هشیاریت رو حفظ کنی .. میتونی مثلا یه یادآوری چیزی برا خودت بذاری .. یا زود بیای کانون ..
همونطور که همساده عزیز گفت ما در خدمتت هستیم اگر خواستی صحبت و و درد دل کنی بیشتر ..
فقط دو تا نکته بگم ..
اول اینکه چون در این رابطههای عاطفی که گفتی .. پسر یه جورایی خودش رو در موضع ضعف میبینه و خودش رو یه آدم کثیف یا بیعرضه یا بیلیاقت میبینه که شایستگی رسیدن به اون دختر خانم رو نداشته ..
الان با توجه به این حالتی که پیش میاد، هر گونه سرکوفت زدن به خودت قدغنه .. حتی این تعبیر رو نداشته باش که: گند زدم و ..
در عین حال که طبق توصیههای درست همساده از گناه متنفر میشی در عین حال خودت رو ملامتهای تخریبی نکن .. بلکه خیلی جدی و مسءولانه و مردونه و محکم برای خودت خیرخواهی کن و نسبت به نزدیک شدن به کارهای زشت و کثیف (که ربطی به وجود ارزشمند و ذات پاک تو که خداوند از روحش در اون دمیده، نداره)، نصیحتش کن
دوم اینکه همین همزمانی این دو تا اتفاقی که گفتی .. یعنی سایت بیخود .. و اون پیام نابجا ..
نشون میده که اون حس ظاهرا عاطفی حس اصیلی نیست .. عشق واقعی نباید ما رو به گناه نزدیک کنه ..
تو به شکوفایی خودت ادامه بده و ببین که چجوری خدا شکوفهبارونت میکنه ..
عزیز دلی .. خدا حفظت کنه داداش پاکم
راستی! همساده پرسیده بود چجوری انقدر پاکی جمع میکنی .. پس چیییی شد جوابش؟؟؟؟
ممنون که برامون نوشتی ..
منم دوست دارم مشارکت کنم تو هر چه سریعتر خوب شدن حالت .. منتهی انقدر حرفهای همساده خوب بود که فکر کردم با توجه به وضعیت ذهنیای که الان داری تجربه میکنی، آرامش داشتن و متمرکز شدن روی یه راهکار برای بهبودی، بهتر باشه
ضمن اینکه تو این سالهایی که تو کانون بودم، دیدم که معمولا همساده عزیز درباره مشکلی که گفتی بهتر از باقی بچهها میتونه کمک کنه و با بیان خوب و حرفهای دلنشینش کلی انگیزه پاکی به آدم میده .. منم که متنش رو خوندم هم انگیزهام برای پاکی بیشتر شد و هم خجالت کشیدم از کمکاریهای گذشتهام ..
فقط اینو بگم که واقعا یه چرت زدن میتونه راهکار خوبی باشه و اگر میخوای بری بخوابی، چه اشکالی داره .. فقط حواست باشه بعد بیدار شدن هشیاریت رو حفظ کنی .. میتونی مثلا یه یادآوری چیزی برا خودت بذاری .. یا زود بیای کانون ..
همونطور که همساده عزیز گفت ما در خدمتت هستیم اگر خواستی صحبت و و درد دل کنی بیشتر ..
فقط دو تا نکته بگم ..
اول اینکه چون در این رابطههای عاطفی که گفتی .. پسر یه جورایی خودش رو در موضع ضعف میبینه و خودش رو یه آدم کثیف یا بیعرضه یا بیلیاقت میبینه که شایستگی رسیدن به اون دختر خانم رو نداشته ..
الان با توجه به این حالتی که پیش میاد، هر گونه سرکوفت زدن به خودت قدغنه .. حتی این تعبیر رو نداشته باش که: گند زدم و ..
در عین حال که طبق توصیههای درست همساده از گناه متنفر میشی در عین حال خودت رو ملامتهای تخریبی نکن .. بلکه خیلی جدی و مسءولانه و مردونه و محکم برای خودت خیرخواهی کن و نسبت به نزدیک شدن به کارهای زشت و کثیف (که ربطی به وجود ارزشمند و ذات پاک تو که خداوند از روحش در اون دمیده، نداره)، نصیحتش کن
دوم اینکه همین همزمانی این دو تا اتفاقی که گفتی .. یعنی سایت بیخود .. و اون پیام نابجا ..
نشون میده که اون حس ظاهرا عاطفی حس اصیلی نیست .. عشق واقعی نباید ما رو به گناه نزدیک کنه ..
تو به شکوفایی خودت ادامه بده و ببین که چجوری خدا شکوفهبارونت میکنه ..
(1399 مرداد 4، 13:34)علیرضا نوشته است: [ -> ](1399 مرداد 4، 12:08)مرد مجاهد نوشته است: [ -> ]سلام و خدا قوت بر شیر مرد سرو، برادر دگرش
و سلام بر علیرضا خان .. چی شده حاجی؟ اگر گفتنی هست بیا تعریف کن که بریزیم سر هر چیزی که حال ما رو ناخوب کرده
قربون شما مرد مجاهد
عزیز دلی .. خدا حفظت کنه داداش پاکم
راستی! همساده پرسیده بود چجوری انقدر پاکی جمع میکنی .. پس چیییی شد جوابش؟؟؟؟