(1399 آذر 3، 11:57)POURIA - RA نوشته است: [ -> ]با عرض سلام به همگی
عذر می خوام میشه یه نفر من رو راهنمایی کنه یا اصلا مشکلاتمون رو بخوایم به یکی بگیم باید با چه کسی صحبت کنیم و این گفت و گو هی هفتگی گروه به چ صورت هستش؟؟
اعلام وضعیت پاکی شرایط خاصی داره که در بازه های زمانی باید اعلام کنیم یا چطور؟؟
و چطور می تونیم با سرپرست گروه ارتباط مستقیم داشته باشم و بهتر بگم کدوم یکی آز اقایون بیتشر به سؤالات اعضا رسیدگی می کنه؟؟
سلام آقا پوریا عزیز خیلی خوش اومدی به گروه سرو
مشکلات که انشالله نباشه ولی اگر خواستی صحبت کنی هم میتونی تو گروه با هم گروهی ها صحبت کنی هم پیام پروفایل بفرستی برای سپرست ها و حامی گروه
گفتگو هفتی ای فعالیتی هست همراستا با مسابقات گروهی که انشالله دوره بعدی شما هم شرکت میکنی البته الان هم اگر دوست داشتی میتونی مشارکت کنی
در مورد اعلام وضعیت و کلا آموزش کار با کانون میتونی
این تاپیک رو کامل مطالعه کنی
موفق باشی
با یاد خداوند بخشاینده
سلام به هم گروهی های عزیرم
رضا رهجو / 2آذر / 1 روز خوب
سلام خدمت همه خوبان
هفته دوم رو نتونستم اعلام وضعیت کنم / سبز
آقای اراده /۱۴ مهر /۴۹ روز خوب
....
اول از همه خدا رو شکر
دوم اینکه آدم بعضی موقع ها چیزهایی در اختیار داره که روزی حسرتشو میخورد یا آرزو داشت ... بشخصه زندگی امروزم با همه بالا پایین و سختیهاش آرزوی چند سال پیشمه ... به جنبه مالی زندگی کاری ندارم اما در مورد پاکی و در مورد آرامش ذهنی مورد نیاز رضایت زیادی دارم ...
....
خیلی مراقب خودتون باشین... بنظرم باید پاک بود به نیت خدا و ایشالا خودش دستمونو میگیره و پاکیمون دائم میشه ایشالا
.
.
و اما سوم اینکه این هفته و محدودیت ها باعث شد نفسی بکشیم و از دنیای کار فاصله بگیریم ... داشتن زمان بیشتر باعث شد کارهای عقب افتاده بهتر انجام بشه و نظم بهتری برای فعالیت های روزمره داشته باشم
....
ممنونم از همتون شب خوش
سلام
پشتکار/۱۲ آبان/۲۲ روز
امروز صبح وسوسه داشتم
اومدم اورژانس
کسی زود کمک نکرد.خودم رفتم تنهایی تلاش کردم
مقداری قرآن خوندم.
از فکرم رفت خدا رو شکر
هنوز پاکم
(1399 آذر 4، 4:59)پشتکار نوشته است: [ -> ]سلام
پشتکار/4آذر/0
خب بعضی وقتا پیش میاد دیگه
ممکنه فشار کار و روزمره ها باعث شده باشه
ولی مهم تلاش شما برای دوری از یک عادت بده
و چون پشتکار خوبی داری میری بالاتر
اگه دوست داشتی برنامه های شروع جدیدت رو برامون بگو
سلام
پشتکار جان تو فاصله 3 ساعت چه اتفاقی افتاد؟
بیداری شبانه باعثش بود؟ سه هفته پاک بودی و این خیلی ارزشمنده. ماشالله به تو.
اراده جان دیر به دیر سر میزنی دلمون تنگ میشه برات. تبریک بابت روزهای سبزت. آره واقعا یه وقتا یادمون میره جایگاه امروز آرزوی چند سال قبل مون بوده و این چقدر بده. موفق باشی.
علیرضا98 جان مقاومت جانانه ای داشتی تا الان. ماشالله. تونستی کمی به آرامش برسی داداش و درس ها رو پی بگیری؟
پوریا عزیز خوش اومدی به جمع ما.
برات روزهای پاکی رو آرزو میکنم. هر سوالی داشتی میتونی همین جا تو گروه مطرح کنی تا با همگروهی ها در موردش تعامل داشته باشیم. اگه مورد خاصی هم بود میتونی خصوصی بگی.
امسال کنکوری هستی؟ انگیزه ات از رسیدن به پاکی چیه؟
رضا رهجو عزیز خوش برگشتی به گروه.
چی شد گروه رو ترک کردی؟
گفتی نظم بهم کمک کنه. نظرت چیه هر شب گزارش موارد روزانه ات رو بنویسی تا کم کم عادت های کمک کننده در تو نهادینه بشه؟ ضمنا همین نماز و ورزش و ... برای هر کدوم اینجا تاپیک داریم. وقتی منظم و هر روز درشون اعلام وضعیت کنی راه برات هموارتر میشه.
میگم
افرا از وقتی رفته سر کار خیلی کم رنگ شده.
فرید اوضاع خوبه؟
خداقوت میگم به
زندگی آزاد به
حامدحامد به
همساده و
رهگذر بابت زحماتی که برای گروه مون میکشن. دوست تون داریم.
ممنون آرمین جان
شما خوبین؟
والا 99/9/9 دارم میرم سر خونه زتدگی بخاطر همین خیلی مشغولم
بخصوص با این محدودیت هایی که اعمال کردن
شما چه خبر؟ کانون چه خبر؟
(1399 آذر 4، 12:49)جناب خان نوشته است: [ -> ]ممنون آرمین جان
شما خوبین؟
والا 99/9/9 دارم میرم سر خونه زتدگی بخاطر همین خیلی مشغولم
بخصوص با این محدودیت هایی که اعمال کردن
شما چه خبر؟ کانون چه خبر؟
به به. به سلامتی. چه خبر خوشحال کننده ای.
خب ما کی تو کانون برات مراسم بگیریم که باشی؟ میخوایم جشن بگیریم برات.
انشالله که خوشی های زندگیت ادامه دار و پشت سر هم.
من خوبم خدا رو شکر. یه ویروس کرونا میخواست گیرم بندازه که من جاخالی دادم عبور کرد.
کانون هم میگذره. بعضیا مشتی سر میزنن و ما رو فراموش نمیکنن. بعضی هم ما رو فراموش میکنن و ما همش باید چشم انتظارشون باشیم.
سلام
متاسفانه امروز شکست داشتم
بار اول که رد کردم کسی کانون نبود کمک کنه
خودم تنهایی ردش کردم
بار دوم باز اومد،کانون هم کسی نبود دیگه انگیزه نداشتم تنهایی ردش کنم و شکست خوردم دو بار.
مهم نیست چقدر تلاش کنم،شکست همه چیزو خراب می کنه.
نباید میشد که شد.
باید برای این بدبختی گریست.
بقیه به خدا رسیدن و من به خ ا.
درسته که تلاش کردم،اما این تلاش دستم رو نگرفت.
حالا که همه چیز خراب شده میخوام به کجا برسم؟