آقا من از نو شروع کردم. اگر تونستم تا نزدیکای 30 روز پاک بمونم، اون موقع میام اعلام وضعیت می کنم برای دریافت ستاره ولی اگر دوباره شروع نکرده، شکستم، همون بهتر که اعلام وضعیت نکنم. دیگه آبرو برام نمونده.
(1400 آذر 26، 11:37)حامدحامد نوشته است: [ -> ]آقا من از نو شروع کردم. اگر تونستم تا نزدیکای 30 روز پاک بمونم، اون موقع میام اعلام وضعیت می کنم برای دریافت ستاره ولی اگر دوباره شروع نکرده، شکستم، همون بهتر که اعلام وضعیت نکنم. دیگه آبرو برام نمونده.
سلام
حالا که شروع کردی،چطوره که شروع قدرتمندی داشته باشی؟
یه شروع قدرتمند میتونه تا مدت ها اثر خودش رو حفظ کنه.
(1400 آذر 26، 10:07)افرا نوشته است: [ -> ]مرسی پشتکار جان....
هرچقدرم طولانی بشه ما میخونیم
ببینید همونطور که خودتون میدونید تفکر یعنی رجوع به اطلاعاتی که توی حافظه ی ما قرار داره... این اطلاعات یا حاصل تجربست یا حاصل مطالعه
و مشاهده و یا حس کردن ...
موقعی که تفکر میکنیم ذهنمون داره در لحظه چندین قسمت از اطلاعات مختلف رو لود میکنه....مثل کامپیوتر....
مشکلی که هست اینه که بعضی وقتا اطلاعات ما کمه و نمیتونیم طبق اون پردازش کنیم و به نتیجه ی خوبی برسیم...
زمانی که میاییم بد بودن خ.ا رو توی ذهنمون تکرار میکنیم در واقع داریم یدونه از اون اطلاعات رو تثبیت میکنیم ...
ولی در این حین ممکنه مشکل جای دیگه ایی باشه...
مثلا ضمیر ناخوداگاه شخص یاد گرفته که هروقت دچار استرس و اضطراب شد اینکارو کنه...ولی خودش اینو نمیدونه!
وقتی خودش اینو نمیدونه دوتا تفکر که باهم در تضادن در وجود خودش داره که این دو تفکر دارن باهم مبارزه میکنن....
وجود تضاد درونی هم فوق العاده مخربه!
شخص از وجود فکر مثبت (یعنی بد بودن خ.ا) مطلع هست ولی از الگوی ذهنی خودش(خ.ا هنگام استرس) بی اطلاعه...
اگه ذهن رو به عنوان یک خونه ی بزرگ با کلی اتاق تصور کنیم ، توی یکی از اتاقهاش اتش سوزی رخ داده و ما حتی نمیدونیم یکی از اتاقا اتیش گرفته!
اینجا اهمیت کسب اطلاعات و خودشناسی رو در کنار تفکر حس میکنم....
متاسفانه ذهن ما به اینترنت وصل نیست که خودش هر اطلاعاتی که لازم داشت رو دانلود کنه ! و مجبوریم یا با کتاب اینکارو کنیم یا روش های دیگه...
تمام صحبتم در جهت افزودن قسمتی به صحبت های پشتکار جان بود چون خیلی زیبا نوشته بود....
-------------
دریل جان خیلی مبارک باشه 11 روز خوشگل
بریم یه روز خوب دیگه رو شروع کنیم....
هم الان مینویسم هم شب ببینیم چه کار کردیم و ازین زمانی که خدا بهمون داده چطور استفاده میکنیم....
افرا/16 شهریور 99/ 467 روز...
ممنون افرا جان
بسیار استفاده بردم از صحبت هات.
ممنونم که از صحبت هام استقبال کردی.
آره آدم همیشه در وجود خودش بخصوص خ ا تضادی رو می بینه.
به نظر من تفکر کمک می کنه به خودآگاهی و هوشیاری که آدم در لحظات مهم تصمیم درست و قاطع بگیره.یا شاید حتی به خاطر قدرت درکی که پیدا کرده،اجازه خود نمایی به اون میل ناپسند رو نده،یا حتی اون آتشی که گفتی رو ناخودآگاه خاموش کنه.
(1400 آذر 18، 10:15)افرا نوشته است: [ -> ]نقل قول: نقل قول: Ali 123 :
امروز روز خوبی نبود، بازم خطا کردم، مثل دیروز.
راستی، یه سوال از رفقا: شده تا حالا توی یه روز مکررا لغزش داشته باشید و چندین بار خ.ا انجام بدید؟ اگر تجربه داشتید، بعد از اون وضعیت قلبتون چطور بوده؟ من تقریبا تمام طول روز قلبم تپش و درد داره، نمی دونم این حالت بعد از خطاهای مکرر طبیعیه یا مشکل قلبی دار
نقل قول دوتایی هم زدم
علی جان این حالت ممکنه به خاطر استرس و تنشی که بهمون وارد میشه باشه...
حتی بعد از پاکی هم این اتفاق میوفته .... برای منم روز چهارم پنجم پاکیم بود اینقدر درگیریه ذهنی داشتم حس میکردم قلبم داره داغون میشه ولی
خوب شد...
منم اشتباه میکردم که الکی به خودم فشار میاوردم...
تو ذهن که ادم نباید اینقد با خودش بجنگه!
فایتر راست میگه اگه الان خوب نشده بری پیش پزشک خیلی بهتره...
مخلص داداش گلم افرای عزیز
ماشاءالله به اراده ات، رکوردت فوق العاده است.
درسته، درگیری ذهنی خیلی زیادی داشتم این چندوقت، خیلی اذیت شدم دو سه ماه اخیر
دوستان من برای همیشه از کانون میرم بنا به دلایلی، دوست داشتم بمونم ولی...
به امید پاکی ابدی همه مون
خدانگهدار همگی
[نهج الفصاحه، ح 205]
پیامبر خدا صلی الله علیه و آله : هر گاه در برادر (دينى) خود، سه صفت ديدى، به او اميدوار باش: حيا، امانتدارى و راستگويى.
سلام دوستان.
تفکر روزانه در مسیر بهبودی. خیلی خوب بود. مرسی.
مشارکت:
دیشب در جمعی بودم، و در مورد کنترل نگاه مقدرای ناهشیاری کردم. امروز که داشتم بررسی میکردم که دلیلش چی بود، طبق تجربیات دوستان بهبودی، به این نتیجه رسیدم که مشکل اصلیم در روند بهبودی
فراموشی هست.
فراموشی اینکه چی بودم، چی گذشت، و چی هستم.
فراموشی اینکه شهوت رانی هام، چه دردهایی رو برام داشته و چه مشکلاتی رو به بار آورده.
تقریبا میشه با اطمینان گفت، تموم کسایی که با شهوت مشکل دارند، بخاطر دردهایی هست که تجربه کردند.
حتی کسانی که با دید مذهبی با شهوت مشکل دارند، بخاطر درد گناه و یا درد احساس گناه هست.
حالا در مورد خودم، این فراموشی میتونه با
صداقت شدید با خودم و
عدم انکار، از بین بره.
اگه من با خودم صداقت شدید داشته باشم، نباید یادم بره که چه دردهایی بخاطر شهوت رانی کشیدم.
اگه من انکار نکنم، نباید یادم بره که شهوت رانی چه مشکلاتی رو برام بوجود آورده.
جلسات، گوش دادن و خوندن مشارکت های دوستان بهبودی، مطالعه نشریات و کتب بهبودی، کانون، ... ، همه و همه بخاطر این هست که من فراموش نکنم. و این باید بصورت روزانه بخشی از زندگیم باشه تا فراموشی برام اتفاق نیفته. تا صداقت داشته باشم. تا انکار نکنم. تا شهوت مصرف نکنم. تا از
اولین ها به همین راحتی نگذرم، تا ... .
دوست بهبودی به نقل از یک شخص الکلی میگفت:
نقل قول: سال ها فکر میکردم که مشکل من از پیک چهارم شروع میشود، و من مست و بی اختیار میشوم. اما مشکل در نوشیدن پیک اول بود.
در رابطه با خودم مشکل در اولین ها هست. اولین نگاه، اولین فکر، اولین احساس، اولین ... .
در واقع کل برنامه بهبودی برای گذر نکردن از همین اولین هاست.
و اکنون،
تفکر روزانه در مسیر بهبودی.
دریل/ 14 اذر/ 13 روز خوب
بازوهام دارن اینجوری میشن
خسته ام و ناامید
نمیدونم چ کنم
روز های راحتی نیست ولی چه میشه کرد باید مقاومت کرد بالاخره روزای خوبم میرسه ولی بااین وجود خوشحالم که خدا هوامو داره بزرگترین دلگرمی اینه که خدا صدامو میشنوه و حواسش بهم هست مگه نه مشکلات کی تموم میشن؟مگه اصلا قراره تموم بشه؟ همین که خدارو داشته باشی دلت قرصه خدایا شکرت که حواست بهم هست
با عرض سلام
در گروه سرو، به دلیل عدم اعلام وضعیت و مشارکت در گروه، لغو شد.
باتشکر
مدیریت گروههای ترک
(1400 آذر 28، 19:30)*شهریار* نوشته است: [ -> ]خسته ام و ناامید
نمیدونم چ کنم
سلام داداش شهریار عزیزم
خوبی؟
چرا ناامید؟تو همیشه تلاش کردی.
خدا هم تلاشت رو دیده.اون قدر هم مهربونه که به خاطر چند تا خ ا از دستت عصبانی نباشه.
حتی اگه خیال کنی عصبانیه.به خاطر اینه که هنوز دوستت داره.
اگه دوستت نداشت که اصلا اهمیتی نمی داد.
اگر با من نبودش هیچ میلی، چرا ظرف مرا بشکست لیلی؟
درسته؟
پس ناامید نباش عزیزم.به خودت بگو بیشتر از قبل تلاش می کنم.
بگو تلاش می کنم مادر زهرا رو خوشحال کنم.خدا رو خوشحال کنم
دل امام زمان که از مادر به طفل به من مهربانتره رو شاد کنم
اصلا نگران نباش.با آرامش و اعتماد به نفس ادامه بده.خدا همیشه با تو هست و هرگز تو رو تنها نخواهد گذاشت.