کانون

(1400 مهر 5، 17:48)آرمین نوشته است: [ -> ] 
داداش جان یه توضیحی من بدم.
این‌که مسابقه گذاشته بشه اشکالی نداره. ما خودمون هم بارها مسابقه برگزار کردیم.
اما این‌که تو ارزیابی مسابقه، به‌جای این‌که حدنصاب گذاشته بشه، خود افراد و خود تیم‌ها باهمدیگه مقایسه بشن، مشکل ایجاد می‌کنه.

این موضوع هم درخواست اعضا از تیم مدیریت هست.
نه تحمیل کردنش از سمت مدیریت به اعضا.

اعضا همیشه به ما گفتن و میگن به جای‌ این‌که ما رو با همدیگه مقایسه کنید و بهمون جایزه بدید، ما رو با خود قبلی‌مون مقایسه کنید و جایزه بدید.
به‌ اندازه‌ کافی تو تمام زندگی از خانواده گرفته تا مدرسه تا هر جای دیگه ما رو با بقیه مقایسه کردن و سرکوفت بهمون زدن.
لااقل تو کانون دیگه احساس مقایسه شدن و باختن از از بقیه کانونی‌ها رو نداشته باشیم.
و
درست هم میگن. درخواستی که اون‌ها از ما دارن درخواست بی‌جایی نیست.

این لیست رو ببین.
اونی که تعداد روز ورزشی بالاتری داره حقشه که تو لیست بالاتر باشه.
اما در عین حال، ما جایزه‌های تاپیک رو با مقایسه کردن افراد با همدیگه نمی‌دیم.
یه حد معین کردیم. ده روز ورزشی یک اعتبار. هر کس هرچقدر تلاش کنه، به همون اندازه هم بهش اعتبار میدیم. مدال هم همین‌طور.

و مجدد میگم این درخواست خود اعضا از تیم مدیریت بوده همیشه.
نه تحمیل از سمت مدیریت به اعضا.

این پیشنهاد رو ببین. در همین خصوصه.
نظرسنجی بالای همون تاپیک رو هم ببین. 70 درصد گفتن ملاک ارزیابی، حدنصاب‌ها باشه و 30 درصد گفتن ملاک ارزیابی مسابقه تن‌به‌تن و با بالاترین امتیاز.

اینجا ما تو کانون برای فعالیت همدلانه کنار هم هستیم.
تشکیل تیم و گروه نه‌تنها اشکال نداره؛ بلکه خیلی هم خوب هست.
دین‌مون هم همین رو میگه. میگه می‌خواید دعا کنید؟ گروهی جمع بشید دستاتون رو ببرید و باهم دعا کنید. می‌خواید شب قدر بگیرید؟ دورهم جمع بشید و به‌صورت جمعی شب قدر بگیرید. نمازی که ستون دینه رو می‌‌خواید بخونید؟ نماز رو به جماعت بخونید. مکروه وقتی جایی به جماعت نماز می‌خونن ما فرادی نماز بخونیم.
چرا؟
چون کار جمعی توش انرژیه. توش دل‌گرمیه. توش شوق و اشتیاقی وجود داره که تو کار فردی نیست.
آدم اگه عضو یه تیم باشه، وقتی خسته میشه یه هم‌تیمی داره که شارژش کنه. 
آدم اگه عضو یه گروه باشه، وقتی از پا می‌افته، هم‌گروهیش دستش رو می‌گیره.

داشتن تیم و گروه احساس همدلی برای آدم میاره و این خیلی ارزشمنده.
اما این‌که تو ارزیابی انتهاییش بیایم این همدلی رو کنار بذاریم و با مقایسه کردن، جایزه‌ها رو بدیم همه اون همدلی قبلش رو زیر سوال می‌بره. این‌که یه جایی تو ضمیر ناخودآگاه‌مون این باشه که فلان گروه امتیازش کم بشه تا جایزه مال ما بشه چیز جالبی نیست. 

الان این‌که خودت و یا باب‌الحوائج برنامه گذاشتید هر شب اعلام وضعیت کنید، خیلی کار خوبیه. از این بهتر هم مگه میشه؟
چقدر حیفه که فقط شما دو نفر این کار رو انجام بدید و افراد دیگه‌ای نباشن و تیم‌های دیگه‌ای تشکیل نشه.
فقط تو ارزیابی انتهاییش جایزه‌ها براساس حدنصاب باشه. هر تیمی که آخر هفته میانگینش مثلا بالای 70 شد بهش یک اعتبار مثبت داده بشه.
اگه همه تیم‌ها این شرط امتیازی رو آوردن به همه تیم‌ها جایزه داده بشه.
در عین حال، تیمی که بیشترین امتیاز رو آورده بالای لیست نوشته میشه و هر دوره مشخص هست کدوم تیم‌ها به‌ترتیب بیشترین امتیازها رو آوردن.

حالا شاید بپرسی اثر معکوسی که گفته بودیم چی بوده؟
این رو هم توضیح بدم.
دوره‌های قبل که مسابقه برگزار میشد،‌ اشخاصی که پاکی پایین‌تری داشتن خب طبیعتاً مدام لغزش داشتن و امتیاز گروه رو پایین می‌آوردن. بقیه هم‌گروهی‌ها با این افراد برخورد خوبی نداشتن. اون اشخاص رو دلیل برنده نشدن‌شون تو مسابقه می‌دیدن. اختلافات بالا می‌گرفت.

از طرفی اون اشخاصی که لغزش داشتن دلخور میشدن که چرا هم‌گروهی‌ها باهاشون بدرفتاری می‌کنن. روزی که تو مسابقه شرکت می‌کردن فکر می‌کردن هم‌گروهی‌هاشون قراره پر و بال‌شون رو بگیرن و تو سختی‌ها همراه‌شون باشن؛‌ نه این‌که بعد از لغزش بهشون بتوپن که چرا لغزش کردید و باعث شدید امتیازمون کم بشه.
گفتن ما دیگه شرکت نمی‌کنیم. ما پاکی پایدار نداریم که بخوایم قول بدیم پاک می‌مونیم. ممکنه دوباره شرکت کنیم و لغزش داشته باشیم. تحمل بدرفتاری‌های دوباره از سمت هم‌گروهی‌ها رو نداریم.

از طرفی هم اون اشخاصی که پاکی بالایی داشتن، می‌گفتن این‌که هر دوره به‌خاطر لغزش یه سری‌های دیگه امتیاز گروه‌مون کم بشه رو نمی‌تونیم تحمل کنیم. فقط اون‌هایی باید تو مسابقه شرکت داده بشن که پاکی بالا دارن؛ نه اشخاصی که لغزش می‌کنن و رو اعصاب ما میرن. در غیر این صورت ما تو مسابقه شرکت نمی‌کنیم.

خب ما هم دیدیم چه کاریه؟
اشخاصی که پاکی پایین دارن میگن تو مسابقه شرکت نمی‌کنیم.
اشخاصی که پاکی بالا دارن هم میگن تو مسابقه شرکت نمی‌کنیم.
برای کی مسابقه برگزار کنیم؟

اینه که فعلا مسابقه گروهی برگزار نمیشه.

الان هم اینجا بخواد مسابقه و تیم داشته باشیم هیچ اشکالی نداره. مدیریت استقبال هم می‌کنه.
فقط افرادی که تو تیم‌ها حاضر میشن از قبل حتما حتما بپذیرن که این مسابقه تیمیه. به خاطر هم‌گروهی‌شون که لغزش می‌کنه ممکنه امتیاز تیم‌شون کم بشه. ممکنه برنده نشن. ممکنه جایزه مسابقه رو از دست بدن. با شخصی که لغزش داشته برخورد بد نکنید. تخریبش نکنید. اونم آدمه فقط توانایی کنترل کردن شهوتش رو نداره. 
اگه کسی حاضر نیست این رو بپذیره، تو مسابقه شرکت نکنه.

یا ماه بنی هاشم جان
امیدوارم به‌خوبی تونسته باشم توضیح بدم موضوع از چه قراره. 

سلام آرمین جان
ممنون بابت توضیحات کامل .  

خیلی واقعا مشتاق بودم که از خودتون بشنوم دلیل این همه مقاومت برای برگزاری مسابقات رو.

و صحبتتون کاملا درسته...این سبک برگزاری مسابقات اینجور مشکلاتم ایجاد میکنه.


ولی خوب از خوبیای مسابقه هم نباید ساده بگذریم....مسابقه باعث میشه بچه ها جدی تر بشن و حواسشونو بیشتر جمع کنن.
مسابقه اگه به شکل درست برگزار بشه میتونه همدلی رو حتی افزایش بده.
مسابقه شور و هیجان و انگیزه رو به ادم تزریق میکنه....چیزی که اصلا در کانون فعلی بنده نمیبینم .  
تا رقیب و مسابقه و رقابت نباشه هیچ وقت رشد اتفاق نمیافته...اینکه ادم فقط و فقط با خودش رقابت کنه باعث رشد فوق العاده نمیشه.

باید حالت جنگ و روکم کنی داشته باشه تا ادم نهایت توان بالقوه خودشو به نمایش بذاره.   
باید داد بزنیم سر اونهایی که لغزش میکنند تا حواسشونو بیشتر جمع کنند و مسابقه رو به مسخره بازی نگیرند.
تا پیروز بشیم.  
اگه هم شکست خوردیم حداقل شکست ابرومندانه باشه با نهایت تلاش.

بعد بازی و مشخص شدن برنده و بازنده ...اگه برنده بودیم مغرور نشیم و اگه بازنده بودیم درس بگیریم و خودمونو برای رقابت های بعدی و انتقام اماده کنیم.

رقابت ومسابقه اگه دوتا بدی که شما گفتیدو داشته باشه کنارش هزار تا خوبی داره.

بعدشم میشه حد نصاب گذاشت...میشه تیم های قوی و ضعیف ساخت و میشه امتیازها رو تعدیل کرد...میشه جایزه همدلی و اخلاق  هم داد...خیلی کارها میشه کرد که اونجوری که ما میخوایم پیش بره...و برد برد بشه.
ضعیف ها قوی تر بشن و قوی ها وی بمونند.
جوری که چه صعیف چه قوی حس مسئولیت بیشتری کنه و بیشتر مراقب اعمالش باشه.

خلاصه که بنده با کمال احترام باید عرض کنم که این شکل فعلی کانون. بدون هیچ رقابت و مسابقه ای خیلی  خشک و بیروحه .
با موبایل یکم سخته بعدا بیشتر میشه بحث کرد

---

یا ماه بنی هاشم
5 مهر
ذهن +
نگاه +
دست +
پ.ن+
خ.ا +
امتیاز 13
امتیاز کل 26

(1400 مهر 5، 22:27)Deril نوشته است: [ -> ]دریل/ 30 شهریور/ پاک

سلام داداش جان خودشما گل هستی
ماشاءالله به روز های پاکی داداش جان الحمدالله خوب پیش میرید
ان شاءالله با تمام توان حرکت کنید پیروزی نزدیک است

نقل قول: یا ماه بنی هاشم
5 مهر
ذهن +
نگاه +
دست +
پ.ن+
خ.ا +
امتیاز 13
امتیاز کل 26

جانم جانم چه کرده داداش گلمون
ماشاءالله داداش جان عالیه ادامه بده گلم
دیگه باید حواسم را جمع کنم و نزارم اختلاف بیشتر از دوتا بشه
هدف اماده شلیک

---

اقا اعتراض داریم چون برادر مهدوی اعلام وضعیت نکرده
یه حس جام باشگاهای اسیا بهم دست داد
انصافا وسوسه ها زیاد بود ولی خوب یاد مسابقه افتادم کلا پودرشون کردم
دیدم خیلی ها شاید چشمشون به مسابقه ما باشه
دیدم تو امتیاز عقب میفتم سریعا اتیش وسوسه را خاموش کردم
شکر خدا امروزم پاک بود

(1400 مهر 6، 6:26)یا باب الحوائج نوشته است: [ -> ]جانم جانم چه کرده داداش گلمون
ماشاءالله داداش جان عالیه ادامه بده گلم
دیگه باید حواسم را جمع کنم و نزارم اختلاف بیشتر از دوتا بشه
هدف اماده شلیک

---

اقا اعتراض داریم چون برادر مهدوی اعلام وضعیت نکرده
یه حس جام باشگاهای اسیا بهم دست داد
انصافا وسوسه ها زیاد بود ولی خوب یاد مسابقه افتادم کلا پودرشون کردم
دیدم خیلی ها شاید چشمشون به مسابقه ما باشه
دیدم تو امتیاز عقب میفتم سریعا اتیش وسوسه را خاموش کردم
شکر خدا امروزم پاک بود

سلام محمد حسین جان
 ممنون بابت تعریف   
آره کم کم داره روزهای سخت و پر وسوسه از راه میرسه و رقابت نفس گیر تر و حساس تر میشه و یه اشتباه کوچیک ممکنه خیلی گرون تموم بشه....خیلی باید حواسمونو جمع کنیم و تصمیمات ریز رو درست بگیریم و دوراهی ها رو با دقت بریم.
 ذهن و نگاه و دست رو خیلی محکم و جدی کنترل کنیم.
و نذاریم یدونه توپ به سمت دربازه شلیک بشه.
و خط حمله رو با نماز اول وقت و مداحی و دعا و اینا تقویت کنیم.

به نام خدا

با نام و یاد خدا دفتر تازه ای از پاکی رو باز می کنم  

نقاط آسیب پذیر من حالت رکود و احساس یکنواختی در زندگیم هست و اینکه مفید نیستم و ارزشی رو ایجاد نمیکنم 

در این دوره ترک مواردی رو که مد نظرم هست برنامه متنوع تری رو داشته باشم و کار های با ارزش بالاتری انجام بدم. 

یا امیرالمؤمنین / 5 مهر / 1 روز خوب 

نقل قول: سلام محمد حسین جان
 ممنون بابت تعریف   
آره کم کم داره روزهای سخت و پر وسوسه از راه میرسه و رقابت نفس گیر تر و حساس تر میشه و یه اشتباه کوچیک ممکنه خیلی گرون تموم بشه....خیلی باید حواسمونو جمع کنیم و تصمیمات ریز رو درست بگیریم و دوراهی ها رو با دقت بریم.
 ذهن و نگاه و دست رو خیلی محکم و جدی کنترل کنیم.
و نذاریم یدونه توپ به سمت دربازه شلیک بشه.
و خط حمله رو با نماز اول وقت و مداحی و دعا و اینا تقویت کنیم.

سلام داداش گلم حال و احول رفیق جان
فدات داداش جان عزیز دلی
مرسی که هستی دادا جان
اره دقیقا مخصوصا که محتوای مستهجن و خ.ا بیشترین ضریب را دارند
یه سوتی ادما کلی میندازه عقب
ولی فکرشم نباید کرد
ما قراره سفت و سخت بریم بالا ان شاءالله
من خودم وایمیستم دروازه یه دوتا مهاجم خارجی هم میخرم برای حمله
به قول اون تتبلیغه این ترکیب برندس
ان شاءالله قله های پیروزی را یکی یکی باهم فتح میکنیم
به به چه خط حمله فوق العاده ای مگه داریم بهتر از نماز اول وقت

(1400 مهر 6، 13:52)یا امیرالمؤمنین نوشته است: [ -> ]به نام خدا

با نام و یاد خدا دفتر تازه ای از پاکی رو باز می کنم  

نقاط آسیب پذیر من حالت رکود و احساس یکنواختی در زندگیم هست و اینکه مفید نیستم و ارزشی رو ایجاد نمیکنم 

در این دوره ترک مواردی رو که مد نظرم هست برنامه متنوع تری رو داشته باشم و کار های با ارزش بالاتری انجام بدم. 

یا امیرالمؤمنین / 5 مهر / 1 روز خوب 

سلام داداش جان عزیز دلی قربونت
تبریک میگم شروع پاکی را که همزمان با اربعین حسینی بوده ان شاءالله اقا امام حسین کمک کنند همه ما پاک بشیم
اقا یه جمله تو کنترل نگاه و ذهن فرستادم گفتم این جا هم بفرستم
پیکاسو در خاطراتش مینویسد:

مادرم میگفت اگر سرباز شدی
مطمئن باش روزی ژنرال میشوی
اگر راهب شدی روزی پاپ خواهی شد
در عوض من یک نقاش بودم و پیکاسو شدم!
هر چه که هستیم ، بهترین باشیم!
همیشه داداش بهترین خودت باش
خودت را با خود قبلیت مقایسه کن حتی اگر یک ذره تغییر کردید به خودتون افتخار کنید
داداش ما نباید فکر کنیم کار های  خیلی بزرگ ارزش داره
کارهای خیلی کوچیکی هم هست که پیش خدا ارزش زیادی داره
گاهی وقتا ادم کار های کوچیکی انجام میده ولی ثواب زیادی براش مینویسند
ما باید به خدا توکل کنیم و بهترین تصمیم را همیشه بگیریم
ان شاءالله همیشه موفق باشی

(1400 مهر 5، 23:31)يا ماه بني هاشم نوشته است: [ -> ]ولی خوب از خوبیای مسابقه هم نباید ساده بگذریم....مسابقه باعث میشه بچه ها جدی تر بشن و حواسشونو بیشتر جمع کنن.
مسابقه اگه به شکل درست برگزار بشه میتونه همدلی رو حتی افزایش بده.
مسابقه شور و هیجان و انگیزه رو به ادم تزریق میکنه....چیزی که اصلا در کانون فعلی بنده نمیبینم .  

سلام
بله داداش جان. مسابقه خوب هم میشه داشت و کلی شادی و نشاط میشه ایجاد کرد. 
با یه روحیه خسته و داغون که نمیشه مقابل شهوت ایستادگی کرد. 
و
این‌جا با تیم‌سازی و انرژی‌های دسته‌جمعی میشه این فضا رو متحول کرد. 

فقط همون‌طور که گفتم یه سری موضوعات باید رعایت بشه که بچه‌ها خودشون مشتاق مسابقه بشن.
تمایل به داشتن تیم و داشتن مسابقه از سمت خود اعضا وجود داشته باشه و نه تحمیل مدیریت به اعضا.

و
قوانین مسابقه هم مورد توافق اعضا باشه.

مثلا یه بند این چنینی:

نقل قول: باید داد بزنیم سر اونهایی که لغزش میکنند تا حواسشونو بیشتر جمع کنند و مسابقه رو به مسخره بازی نگیرند.

مورد توافق اکثریت نیست.

همین که بگی بالای چشمت ابرویه، پروفایلش رو می‌بنده، از گروه که هیچ‌، از کانون خداحافظی می‌کنه میره. دیگه داد بزنیم سرش که هیچی. 

اعضایی که تو سایت حاضر میشن، عموما مشکلات زیادی دارن. از افسردگی گرفته تا خشم مزمن تا نداشتن شغل و مشکلات خانوادگی و ... و با کوچک‌ترین موضوعی به‌هم می‌ریزن. به همین خاطر باید خیلی مراقب‌شون باشیم و فعالیت‌هامون به‌گونه‌ای نشه که براشون آسیب‌زا باشه.

ما مسابقه گروهی رو فعلا متوقف کردیم تا به یه مدل خوب برسیم و دوباره برگزارش کنیم.  جوری که هم مسابقه به‌درد‌بخور باشه و پرفایده هم اعضا خوشحال باشن از مسابقه‌ای که در اون حاضرن. 

(1400 مهر 5، 19:35)AlwaysHope نوشته است: [ -> ]پوریا / ۱ مهر ۱۴۰۰ / 4 روز خوب

همیشه روز های اول پاکی سخته
چون هنوز آلودگی تازه هست و این همون چیزیه که شیطان می خواد
وقتی زمان می گذره کارش سخت تر میشه
.
.
.

خیلی خوب نوشتی پوریا جان.
روزهای اول واقعا سخته، چون حس می‌کنیم جا پامون محکم نیست.
اگه همین روزهای اول جدی باشیم و جا پامون رو محکم کنیم، مسیرمون تو چشم‌به‌هم‌زدنی هموار میشه.
شیطان همیشه هست و همیشه هم وسوسه می‌کنه اما اونی که جا پاش محکمه رو خیلی سخت‌تر می‌تونه از پا در بیاره.

(1400 مهر 5، 21:15)یا باب الحوائج نوشته است: [ -> ]خوب خوب خوب
بسم الله الرحمن الرحیم
موعد مقرر اعلام وضعیت تیمی شده
کنترل ذهن:
کنترل نگاه:
کنترل دست:
پ:
خ.ا:
امتیاز:24

ماشاءالله به تلاش‌‌هات داداش عزیز. 

(1400 مهر 5، 22:27)Deril نوشته است: [ -> ]دریل/ 30 شهریور/ پاک

دریل برای ما گل گذاشتی و البته خودت هم حسابی گل کاشتی. 

(1400 مهر 6، 9:59)يا ماه بني هاشم نوشته است: [ -> ]آره کم کم داره روزهای سخت و پر وسوسه از راه میرسه و رقابت نفس گیر تر و حساس تر میشه و یه اشتباه کوچیک ممکنه خیلی گرون تموم بشه....خیلی باید حواسمونو جمع کنیم و تصمیمات ریز رو درست بگیریم و دوراهی ها رو با دقت بریم.

داداش جان این تصمیمات ریز و دوراهی‌ها رو خیلی خوب اومدی.
گاهی پاکی ما فقط وابسته به اینه که الان تلگرام رو باز کنیم یا نکنیم. الان نمازمون رو بخونیم یا ده دقیقه دیگه. الان که خسته‌ایم، بریم یه تفریح چند دقیقه‌ای کنیم یا این‌که خودمون رو مجبور به درس خوندن کنیم.
و
همین‌ها ریزریز می‌تونن ما رو به پاکی نزدیک کنن یا از پاکی دور کنن.

و
این‌که چه تصمیمی درسته رو هم غالبا تو گذر زمان متوجهش میشیم. با اشتباهات‌مون یادش می‌گیریم.
اما امان از روزی که به یادگیری‌ها و دانسته‌هامون عمل نکنیم. 

(1400 مهر 6، 13:52)یا امیرالمؤمنین نوشته است: [ -> ]به نام خدا

با نام و یاد خدا دفتر تازه ای از پاکی رو باز می کنم  

نقاط آسیب پذیر من حالت رکود و احساس یکنواختی در زندگیم هست و اینکه مفید نیستم و ارزشی رو ایجاد نمیکنم 

در این دوره ترک مواردی رو که مد نظرم هست برنامه متنوع تری رو داشته باشم و کار های با ارزش بالاتری انجام بدم. 

یا امیرالمؤمنین / 5 مهر / 1 روز خوب 

داداش جان ان‌شاءالله که تو این دفتر جدید همه‌اش خط‌های ممتد پاکی باشه.

آدم اگه مشکل رو درست شناسایی کنه و درست براش قدم برداره،‌ هم حال روحیش بهتر میشه و هم پاکیش پایدار. 

ما بهت اطمینان داریم. 

(1400 مهر 6، 20:10)آرمین نوشته است: [ -> ]

(1400 مهر 5، 23:31)يا ماه بني هاشم نوشته است: [ -> ]ولی خوب از خوبیای مسابقه هم نباید ساده بگذریم....مسابقه باعث میشه بچه ها جدی تر بشن و حواسشونو بیشتر جمع کنن.
مسابقه اگه به شکل درست برگزار بشه میتونه همدلی رو حتی افزایش بده.
مسابقه شور و هیجان و انگیزه رو به ادم تزریق میکنه....چیزی که اصلا در کانون فعلی بنده نمیبینم .  

سلام
بله داداش جان. مسابقه خوب هم میشه داشت و کلی شادی و نشاط میشه ایجاد کرد. 
با یه روحیه خسته و داغون که نمیشه مقابل شهوت ایستادگی کرد. 
و
این‌جا با تیم‌سازی و انرژی‌های دسته‌جمعی میشه این فضا رو متحول کرد. 

فقط همون‌طور که گفتم یه سری موضوعات باید رعایت بشه که بچه‌ها خودشون مشتاق مسابقه بشن.
تمایل به داشتن تیم و داشتن مسابقه از سمت خود اعضا وجود داشته باشه و نه تحمیل مدیریت به اعضا.

و
قوانین مسابقه هم مورد توافق اعضا باشه.

مثلا یه بند این چنینی:

نقل قول: باید داد بزنیم سر اونهایی که لغزش میکنند تا حواسشونو بیشتر جمع کنند و مسابقه رو به مسخره بازی نگیرند.

مورد توافق اکثریت نیست.

همین که بگی بالای چشمت ابرویه، پروفایلش رو می‌بنده، از گروه که هیچ‌، از کانون خداحافظی می‌کنه میره. دیگه داد بزنیم سرش که هیچی. 

اعضایی که تو سایت حاضر میشن، عموما مشکلات زیادی دارن. از افسردگی گرفته تا خشم مزمن تا نداشتن شغل و مشکلات خانوادگی و ... و با کوچک‌ترین موضوعی به‌هم می‌ریزن. به همین خاطر باید خیلی مراقب‌شون باشیم و فعالیت‌هامون به‌گونه‌ای نشه که براشون آسیب‌زا باشه.

ما مسابقه گروهی رو فعلا متوقف کردیم تا به یه مدل خوب برسیم و دوباره برگزارش کنیم.  جوری که هم مسابقه به‌درد‌بخور باشه و پرفایده هم اعضا خوشحال باشن از مسابقه‌ای که در اون حاضرن. 

سلام به آرمین عزیز  
چطورید با زحمتای ما
کاملا موافقم با صحبتاتون   
و ما همچنان منتظریم تا این مدلی از مسابقه که تیم مدیریت میخواد بهش برسه رو بهش برسه 
انشالله که به عمر ماهم خط میده  

---

یا ماه بنی هاشم
6 مهر
ذهن +
نگاه +
دست+
پ.ن +
خ.ا +
امتیاز 13
امتیاز کل 39

(1400 مهر 6، 21:52)يا ماه بني هاشم نوشته است: [ -> ]سلام به آرمین عزیز  
چطورید با زحمتای ما
کاملا موافقم با صحبتاتون   
و ما همچنان منتظریم تا این مدلی از مسابقه که تیم مدیریت میخواد بهش برسه رو بهش برسه 
انشالله که به عمر ماهم خط میده  

داداش جان زحمت‌ها رو که خودت همش می‌کشی و رحمتی. 
ان‌شاءالله که اتفاق‌های خوب می‌افته. 

پوریا / ۱ مهر ۱۴۰۰ / ۵ روز خوب

بعضی وقتا هیچ دلیلی برای رفتن به سمت خ.ا نداریم!
جدی میگم هیچ دلیلی نیست
فقط الکی با خودمون لج می کنیم
اما در نهایت دودش تو چشم کی میره؟
خب معلومه
کی ضرر میکنه؟
بازم معلومه
حرف من اینه یه کلام
با خودمون لج نکنیم همین و بس

سلام داداش‌های عشق
صبح‌تون بخیر. 

امروز 3:45 صبح بیدار شدم. با سر و صدایی که از بیرون می‌اومد. کی با کی دعوا می‌کرد رو نمی‌دونم؛ فقط این‌که صداشون بلند بود و منو بی‌خواب کردن. 
یه یک ساعتی از این ور تشک به اون ور تشک غلت زدم. بعد که دیدم واقعا بی‌فایده است و قرار نیست خوابم ببره، از جام پا شدم. 

نمازم رو خوندم. آب و عسلم رو خوردم. یک صفحه ترجمه قرآن.
و شروع کردم پروژه‌ام رو پیش بردم. به اندازه ۳ صفحه مطلب نوشتم. ای ول به خودم. 

اگه هر روز صبح این آقا و خانمی که با هم دعوا می‌کردن دعوا کنن، پروژه‌ام خیلی خوب پیش خواهد رفت. خدا خیرشون بده. 

امیدوارم که داداش‌های عزیز سروی یک روز پر از پاکی پیش رو داشته باشن. 
کلی خبر خوب دریافت کنید. کلی کار خوب انجام بدید. کلی احساس خوب به آدم‌ها هدیه بدید. 

یا باب‌الحوائج جان دیشب گویا دلت گرفته بود.
چی رو دلت سنگینی می‌کرد؟ 

هر موقع موضوعی اذیتت می‌کرد می‌تونی به ما بگی و اگه کمکی هم ازمون بربیاد با جون و دل انجام میدیم. 

بسم الله الرحمن الرحیم
کنترل ذهن:
کنترل نگاه:
کنترل دست:
پ:
خ.ا:
امتیاز:24 

یه توضیحی بدم
سه روزی بود هی تنها شدم ولی نشکستم نباید بگم وای افرین وظیفم بوده ولی دلم میسوزه چرا قدر ندونستم
کار سخت شد برام بعد از13 روز شکستخوردم
واقعا خسته شدم
نمیدونم وقتایی که ادم به مرز وسوسه میرسه چرا بعد از دوروز خالی کردم
چرا وسوسه ها دائمی میشه؟؟؟
خوب ممعلومه به قول داداش ارمین با یه کاری که اصلا به خ.ا ربط نداره شروع میشه
مثلا من میدونم بازی کامپیوتری وقتم را تلف میکنه و این تلف کردن وقت باعث میشه استرس انجام ندادن کارها بهم دست بده و بعد اون استرس باعث وسوسه بشه
دیروز متاسفانه تو راه بودم و نماز اول وقت نخوندم
بهنظرم ما همیشه در حال امتحانیم وقتی غیبت میکنم یا میشنوم چرا دفاع نمیکنم
اینم یه مشکله که چرا نمیتونم امر به معروف و نهی از منکر کنم
واقعا اذیت میکنه
مثلا من میدونم نباید فلان چیز را نصب کنم ولی انجام میدهم
خ.ا مثل یه کابوس شده که تماممی نداره
گاهی وقت ها خواب میدیم که خ.ا کردم وقتی بلند شدم کلی خوشحال بودم که خواب بود
دیروز هم میگفتم کاشکی خواب باشه
ولی خ.ا بیشتر برام عادت هست تا شهوت
ولی خوب هنوز وقت هست و اصلا معلوم نیست تا کی این وقت ادامه داره
جالبه واقعا برام شاید متاسفانه ساعت ها برای خ.ا وقت بزارم ولی برای عبادت و دعا شاید نیم ساعت هم وقت نزارم
بعد میگم چرا شکست میخورم
واقعا اگر وقتی که برای عبادت میزارم را زیلاد کنم  شکست معنا نداره
بعضی تفکرات واقعا غط که ادم دلش نمیاد بیان کنه به هزار دلیل
مثل یه سیل پشت سیل بند وقتی که تمام دریچه ها بسته هست
و این سد ترک خورده یهو میشکنه و دوام نمیاره
اخیرا با کمبود وقت مواجه میشم نمیدونم چرا
به داداش ارمین عزیز قول دادم درباره مشاغل اینترنتی جست و جو کنم ولی هنوز وقت نکردم متاسفانه
#داستان_شکست

نقل قول: ماشاءالله به تلاش‌‌هات داداش عزیز. 

فدات داداش جان عزیز دلی مممنونم از دلگرمی

نقل قول: یا ماه بنی هاشم
6 مهر
ذهن +
نگاه +
دست+
پ.ن +
خ.ا +
امتیاز 13
امتیاز کل 39

ماشاءالله رقیب جان با قدرت برو بریم جلو دادا قراره با امتیاز کامل مسابقه را تموم کنیم عزیز دل ان شاءالله

(1400 مهر 6، 23:09)AlwaysHope نوشته است: [ -> ]پوریا / ۱ مهر ۱۴۰۰ / ۵ روز خوب

بعضی وقتا هیچ دلیلی برای رفتن به سمت خ.ا نداریم!
جدی میگم هیچ دلیلی نیست
فقط الکی با خودمون لج می کنیم
اما در نهایت دودش تو چشم کی میره؟
خب معلومه
کی ضرر میکنه؟
بازم معلومه
حرف من اینه یه کلام
با خودمون لج نکنیم همین و بس

سلام اقا پوریا عزیز
ماشاءالله به روز های عالی خداقوت
دقیقا همینه بعضی وقتا تا ادم از یه جا کم میاره میره سمتش
انگار میخواد لج کنه اصلا به حرف کسی گوش نمیده
واقعا لذت میبرم از مطالب خوبتون خدا خیرتان بدهد

(1400 مهر 7، 7:02)آرمین نوشته است: [ -> ]سلام داداش‌های عشق
صبح‌تون بخیر. 

امروز 3:45 صبح بیدار شدم. با سر و صدایی که از بیرون می‌اومد. کی با کی دعوا می‌کرد رو نمی‌دونم؛ فقط این‌که صداشون بلند بود و منو بی‌خواب کردن. 
یه یک ساعتی از این ور تشک به اون ور تشک غلت زدم. بعد که دیدم واقعا بی‌فایده است و قرار نیست خوابم ببره، از جام پا شدم. 

نمازم رو خوندم. آب و عسلم رو خوردم. یک صفحه ترجمه قرآن.
و شروع کردم پروژه‌ام رو پیش بردم. به اندازه ۳ صفحه مطلب نوشتم. ای ول به خودم. 

اگه هر روز صبح این آقا و خانمی که با هم دعوا می‌کردن دعوا کنن، پروژه‌ام خیلی خوب پیش خواهد رفت. خدا خیرشون بده. 

امیدوارم که داداش‌های عزیز سروی یک روز پر از پاکی پیش رو داشته باشن. 
کلی خبر خوب دریافت کنید. کلی کار خوب انجام بدید. کلی احساس خوب به آدم‌ها هدیه بدید. 

سلام داداش عزیز دلم
صبح شما هم بخیر داداش جان
اره دقیقا وقتی ادم خواب زده میشع خیلی سخته دوباره خوابیدن
چقدر عالی ماشاءالله داداش جان که بلند شدین و به کار ها رسیدین ان شاءالله با قدرت و سرعت پروژه را به سرانجام برسونید
سلامت باشی داداش جان عزیز دلی
ان شاءالله شما هم همیشه شاد و سلامت باشید

نقل قول: یا باب‌الحوائج جان دیشب گویا دلت گرفته بود.
چی رو دلت سنگینی می‌کرد؟ 

هر موقع موضوعی اذیتت می‌کرد می‌تونی به ما بگی و اگه کمکی هم ازمون بربیاد با جون و دل انجام میدیم. 

فدات عزیز دل برادر
ممنونم ازت داداش جان که حواستان به همه چیز هست
ان شاءالله همیشه سلامت باشید
والایکم از دست خودم ناراحت بود
فدای شما عزیزان دل بشم والا  یه سریمیومدم مینوشتم بعد پاک کردم
میدونم کارم اشتباهه ولی چه کنم
سعی میکنم همیشه انرژی مثبت به بقیه بدم حتی اگر رو به موت باشم

(1400 مهر 7، 9:19)یا باب الحوائج نوشته است: [ -> ]بسم الله الرحمن الرحیم
کنترل ذهن:
کنترل نگاه:
کنترل دست:
پ:
خ.ا:
امتیاز:24 

یه توضیحی بدم
سه روزی بود هی تنها شدم ولی نشکستم نباید بگم وای افرین وظیفم بوده ولی دلم میسوزه چرا قدر ندونستم
کار سخت شد برام بعد از13 روز شکستخوردم
واقعا خسته شدم
نمیدونم وقتایی که ادم به مرز وسوسه میرسه چرا بعد از دوروز خالی کردم
چرا وسوسه ها دائمی میشه؟؟؟
خوب ممعلومه به قول داداش ارمین با یه کاری که اصلا به خ.ا ربط نداره شروع میشه
مثلا من میدونم بازی کامپیوتری وقتم را تلف میکنه و این تلف کردن وقت باعث میشه استرس انجام ندادن کارها بهم دست بده و بعد اون استرس باعث وسوسه بشه
دیروز متاسفانه تو راه بودم و نماز اول وقت نخوندم
بهنظرم ما همیشه در حال امتحانیم وقتی غیبت میکنم یا میشنوم چرا دفاع نمیکنم
اینم یه مشکله که چرا نمیتونم امر به معروف و نهی از منکر کنم
واقعا اذیت میکنه
مثلا من میدونم نباید فلان چیز را نصب کنم ولی انجام میدهم
خ.ا مثل یه کابوس شده که تماممی نداره
گاهی وقت ها خواب میدیم که خ.ا کردم وقتی بلند شدم کلی خوشحال بودم که خواب بود
دیروز هم میگفتم کاشکی خواب باشه
ولی خ.ا بیشتر برام عادت هست تا شهوت
ولی خوب هنوز وقت هست و اصلا معلوم نیست تا کی این وقت ادامه داره
جالبه واقعا برام شاید متاسفانه ساعت ها برای خ.ا وقت بزارم ولی برای عبادت و دعا شاید نیم ساعت هم وقت نزارم
بعد میگم چرا شکست میخورم
واقعا اگر وقتی که برای عبادت میزارم را زیلاد کنم  شکست معنا نداره
بعضی تفکرات واقعا غط که ادم دلش نمیاد بیان کنه به هزار دلیل
مثل یه سیل پشت سیل بند وقتی که تمام دریچه ها بسته هست
و این سد ترک خورده یهو میشکنه و دوام نمیاره
اخیرا با کمبود وقت مواجه میشم نمیدونم چرا
به داداش ارمین عزیز قول دادم درباره مشاغل اینترنتی جست و جو کنم ولی هنوز وقت نکردم متاسفانه
#داستان_شکست

سلام محمد حسین جان  
دیشب که اعلام وضعیت نکردی واقعا نگرانت شدم ولی پیش خودم گفتم داره کارهای مسابقه زیباترین جمله رو میکنه و وقت نکرده بیاد سرو.

ناراحت شدم خیلی. 
ولی از اینکه گفتی بعد 13 روز شکستی یعنی تا رکورد 14 روزه کانون رفتی بهت افتخار میکنم رفیق با اینکه تنها هم بودی مقاومت کردی  .   
من وقت نکردم بیام تاپیک کنترل نگاه و ذهن ولی مدال برنزت نشان از دوهفته کنترل عالی داره درسته؟ یعنی دوهفته بینظیر   
دوباره میتونی به اون روزهای عالی برگردی و مدال نقره و طلا و تثبیت بگیری

اگه کنترل هامونو خیلی قوی نگه داریم وسوسه ها و فشارها واقعا زیاد نمیشن.
منم امروز روز 6 ام هستم و اروم اروم حس میکنم داره هر از گاهی یه وسوسه هایی میاد ...وسوسه یه سرچ معمولی ...یه نگاه معمولی ... یه فکر معمولی ...و از همین معمولی معمولی ها همیشه کارمون به جاهای خطرناک میکشه و فشارها و وسوسه ها زیاد تر میشه.
باید هرطور شده خیلی جدی جلوشونو بگیرم .
جلوی همین معمولی ها رو.
باید از دفاع کردن بیشتر از لذت گناه بردن, لذت ببرم.  

به امید روزهای عالی برای رفیق رقیب درجه یکم