(1399 مهر 4، 2:06)ali123 نوشته است: [ -> ]Ali123
شروع از 28 شهریور
7 روز پاک
آغاز روز هشتم
..............
امروز نتونستم ذهن و نگاهم رو درست کنترل کنم، ولی بازم شکرخدا خطا نکردم و تونستم یه هفته رو تموم کنم، البته قرصای ضدافسردگی و کاهش تمایلات هم بی تاثیر نبوده، به هر حال خدا رو شکر...
از آدما خیلی ناراحت و ناامیدم، هرچند سعی میکنم بیخیالشون باشم و اهمیتی ندم، ولی به هر حال دل ادم میگیره بابت بعضی رفتارا؛ هرکسی سراغم رو میگیره، اول خوشحال میشم، بعد میبینم باهام کار داشته و می خواسته سوال بپرسه یا درخواستی داره؛ یکی در مورد انتخاب رشته میپرسه، یکی راجع به جای مناسب برای تعمیرات کامپیوتر، اون یکی در مورد قوانین سربازی و معافیت تحصیلی، یکی در مورد منابع کنکور، یکی در ارتباط با رابطه ش با فلان دختر میخواد مشورت کنه و...هیچکس به خاطر خودم سراغم رو نمیگیره...
...........
الهی، به عظمت خودت قسمت میدیم، ما رو در این روز از گناه، پلیدی، وسوسه و اعمال عبث و بیهوده دور نگه دار
الهی در این روز به افرا، آرمین، همساده، رهگذر، هر دو علیرضا، رضا، صادقین، دریل، مرد مجاهد، زندگی آزاد و تمام افراد خوش قلب و پاک این کانون برکت، آرامش، صبوری، پاکی و ایمان عطا کن.
آمین
......
دوستان من دعای شبانه رو استارت زدم، لطفا شما هم ادامه ش بدید، دعا خیلی تاثیر داره، دست کم نگیریمش.
شب همگی بخیر
یا مولا علی
داداش یواش یواش باید با این موضوع کنار بیاییم. این روزا با توجه به اوضاع جامعه دیگه نمیشه از کسی انتظار داشت به مسائل عاطفی و یا اعتقادیش
رسیدگی کنه.
قبلا مردم بیشتر در کنار هم بودن ولی الان کاملا دور شدن و به دنبال اینن که از بقیه جا نمونن. 90 درصد جوونا باید هرروز افزایش قیمتارو نگاه
کنن و همزمان دور شدن آرزوهاشونو تماشا کنن!
ولی هنوزم خیلی جای امیدواری هست. یعنی کسی که تلاش کنه واقعا به هرچی میخواد میرسه. کاملا اینو قبول دارم از ته قلبم چون میبینم اگه
5 سال گذشتم رو خوب تلاش کرده بودم الان جایگاه خیلی عالی ایی داشتم.
مثلا ترک کرده بودم و برای کارم بیشتر تلاش کرده بودم قطعا یه خونه ی خوشگل تو تهران داشتم!
ازینجا به بعد هم داستان همینه.
منو تو داریم توی راه درستی قدم بر میداریم و باید
صبر داشته باشیم.
امروز رو به بهترین شکل پیش میبریم فردا رو به خدا میسپریم.
. . . . . . . . . . . . . . . . .
افرا/16 شهریور/ 19 روز
این هفته هم سبز بود
کیفیت زندگی بهتر شد با پاک کردن گذشته هام. استرس هام تقریبا به صفر نزدیک شدن
یادمه چند وقت پیش همین ساعت داشتم نفس نفس
میزدم و مینوشتم!
باید دعایی که علی میگه رو دوباره شروع کنم خیلی بهتر هم میشه.
مرسی از همگی.از ته دلم میگم که واقعا مراقبم بودید.
(1399 مهر 4، 8:01)همساده نوشته است: [ -> ]سلام
هر کی اطلاعاتی راجع به انتخاب دانشکده های پزشکی زیر داره(برای داوطلبی که محل سکونتش تهرانه) و اینکه کدوم بهتره. راهنمایی کنه ممنون میشم:
شاهد تهران
البرز کرج
فردوسی مشهد
شاهد که قوانین خاص خودشو داره و نرفتم.
البرز کرج رو کامل میدونم داستانش چی به چیه. برای کسی که تهرانه فعلا خوابگاه نداره چون ظرفیت تکمیل شده ولی قراره خوابگاهش کلا جا به جا
بشه تا ظرفیتش زیاد شه و مثل قبل به تهرانیا خوابگاه بدن.
دانشگاه پای کوهه و سربالاییش ناجوره اگه ماشین دارید لنت خوب بندازید!
تند تند هم باید عوض کنید!
اساتید خوبی داره تقریبا همون اساتید تهرانن و خیلی مراقب دانشجوهای پزشکیشون هستن. کلا کرج پزشک پروره!
تو تهران توی بیمارستانا
اینترن رو زیاد ادم حساب نمیکنن ولی تو بیمارستانای کرج اینترنا پادشاهی میکنن!
رفت و امد به کرج هم یا با اتوبانه که شلوغه صبح !
مترو هم جنگله!
چون دانشجوی پزشکی زیاد دانشگاه براش اهمیت نداره و بیشتر بیمارستان مهمه باید بگم کرج بیمارستاناش نسبت به جمعیتش کمه
و خب فشار زیادی به دانشجو میاد و البته مردم هم به زبون های ترکی و کردی و زبان های ناسناخته صحبت میکنن که کارو سخت میکنه ولی
برای یادگیری عالیه.
پی نوشت : در مورد تعهدات دانشگاه شاهد حتما بخونید . البرز که چیزی نداره ولی شاهد ممکنه بعدا مشکل ساز بشه من دقیق نمیدونم .
ممنکه اینایی که نوشتم یکم استرس ایجاد کنه من برای رسوندن مفهوم کمی اغراق کردم
سلام افرا جان
دیروز رفتیم دانشکده البرز رو از نزدیک دیدیم.
خیلی جای پرتی بود. نذاشتن بریم داخل ولی بیرونش تو ذوق میزد. برهوت بود.استاد تمام نداره ولی چون جوونن اساتیدش و مقاله میدن رنک خوبی داره نسبت به شاهد
نگهبان گفت به تهرانیا خوابگاه نمیدن. ولی تو دفترچه نوشته خوابگاه مشارکتی داره.
شاهد هم رفتیم به نظر سر و صاحب بیشتری داشت محیطش بهتر بود حداقل ظاهری بیمارستان تو شهرشم مصطفی خمینی هستش که خب پوئن خوبیه. انتظامات اونجا که گفت تعهد خاصی نداره تو دفترچه هم فقط نوشته گزینش داره. و تازه آپشنشم اینه که 9 تا جنازه سهمیه شونه برا تشریح. چندتا استاد تمام هم داره.
ولی خب فردوسی حیف که دوره وگرنه از نزدیک دیدم امکاناتش رو: لاس وگاس.
واقعا موندیم چکار کنیم.
(1399 مهر 4، 2:06)ali123 نوشته است: [ -> ]Ali123
شروع از 28 شهریور
7 روز پاک
آغاز روز هشتم
..............
امروز نتونستم ذهن و نگاهم رو درست کنترل کنم، ولی بازم شکرخدا خطا نکردم و تونستم یه هفته رو تموم کنم، البته قرصای ضدافسردگی و کاهش تمایلات هم بی تاثیر نبوده، به هر حال خدا رو شکر...
از آدما خیلی ناراحت و ناامیدم، هرچند سعی میکنم بیخیالشون باشم و اهمیتی ندم، ولی به هر حال دل ادم میگیره بابت بعضی رفتارا؛ هرکسی سراغم رو میگیره، اول خوشحال میشم، بعد میبینم باهام کار داشته و می خواسته سوال بپرسه یا درخواستی داره؛ یکی در مورد انتخاب رشته میپرسه، یکی راجع به جای مناسب برای تعمیرات کامپیوتر، اون یکی در مورد قوانین سربازی و معافیت تحصیلی، یکی در مورد منابع کنکور، یکی در ارتباط با رابطه ش با فلان دختر میخواد مشورت کنه و...هیچکس به خاطر خودم سراغم رو نمیگیره...
...........
الهی، به عظمت خودت قسمت میدیم، ما رو در این روز از گناه، پلیدی، وسوسه و اعمال عبث و بیهوده دور نگه دار
الهی در این روز به افرا، آرمین، همساده، رهگذر، هر دو علیرضا، رضا، صادقین، دریل، مرد مجاهد، زندگی آزاد و تمام افراد خوش قلب و پاک این کانون برکت، آرامش، صبوری، پاکی و ایمان عطا کن.
آمین
......
دوستان من دعای شبانه رو استارت زدم، لطفا شما هم ادامه ش بدید، دعا خیلی تاثیر داره، دست کم نگیریمش.
شب همگی بخیر
یا مولا علی
سلام علی جان
دقیقا منم لجم میگی ه از آینجور آدما
ولی من از خودم شروع کردم مقید شدم به دوستام و آشنایان تو فواصل مختلف حتما زنگ بزنم (پیام نه) و از حال و احوالشون خبردار بشم بدون درخواستی. نتیجه گرفتم تقریبا چون اونام گاها زنگ میزنن فقط احوالپرسی.
دعای شبانه چیه؟
(1399 مهر 3، 21:33)Deril نوشته است: [ -> ]دریل/ 30 شهریور / 4 روز خوب
سلام پاییز رو با پاکی استارت زدی
مرحباااا و آفرین
(1399 مهر 3، 22:44)Alireza98 نوشته است: [ -> ]علیرضا 98 / 2مهر / یک روز پاک
هفته دوم قرمز
سلام
ماشالا صداقت
برات خیلی دعا میکنم داداش
ته مسیر روشنه
زندگی آزاد / 14 تیر 99 / 83 روز خوب
زندگی آزاد / هفته دوم / سبزِ سبزِ سبز
(1399 مهر 4، 8:56)همساده نوشته است: [ -> ]سلام افرا جان
دیروز رفتیم دانشکده البرز رو از نزدیک دیدیم.
خیلی جای پرتی بود. نذاشتن بریم داخل ولی بیرونش تو ذوق میزد. برهوت بود.استاد تمام نداره ولی چون جوونن اساتیدش و مقاله میدن رنک خوبی داره نسبت به شاهد
نگهبان گفت به تهرانیا خوابگاه نمیدن. ولی تو دفترچه نوشته خوابگاه مشارکتی داره.
شاهد هم رفتیم به نظر سر و صاحب بیشتری داشت محیطش بهتر بود حداقل ظاهری بیمارستان تو شهرشم مصطفی خمینی هستش که خب پوئن خوبیه. انتظامات اونجا که گفت تعهد خاصی نداره تو دفترچه هم فقط نوشته گزینش داره. و تازه آپشنشم اینه که 9 تا جنازه سهمیه شونه برا تشریح. چندتا استاد تمام هم داره.
ولی خب فردوسی حیف که دوره وگرنه از نزدیک دیدم امکاناتش رو: لاس وگاس.
واقعا موندیم چکار کنیم.
برهوت
مورد داشته یه موجود با وفایی قبلنا دنبال دانشجوها میکرد تو حیاط!
من خودم که زیاد اهمیت نمیدم استاد تمام داشته باشه یا نه. رنکینگ و اینا هم برام مهم نیست. امکانات خوب باشه و وقت ادم سر چیزای بیخود
مثل رفت و امد هدر نره خیلی بهتره . چون دانشجو خودش درس میخونه و بقیش هم بیمارستانه یاد میگیره به نسبت تلاشش.
اون سهمیه ی جنازه اصلا چیز مهمی نیست. یه مقدار آناتومی یاد گرفتن این داستانارو لازم نداره. تو اورژانس به صورت زنده میشه همرو دید.
جنازه ها یه مقدار داغونن چون توی فرمالین موندن به کار نمیاد!
ولی این فردوسی رو که گفتی طبق تعریف شما منم خوشم اومد
همشون خوبن بین خوب و خوبتر انتخاب میکنید انشالاه که خوش میگذره
راستی من دانشگاه البرز نیستم .این اطلاعات از جاهای دیگه میاد.
سلام
آرمین / هفتهی دوم / سبز
این هفته چشمم اصلا خطا نرفت. بیشتر از اینکه بخوام چشمم رو کنترل کنم و تلاشی در این راستا انجام بدم، سعی کردم قلبم رو پاک کنم از تمایل به گناه و آلودیها.
مورد بعدی هم اینکه خوابم که به هم ریخته بود اوضاع بهتری پیدا کرد. به جز دو شب باقی شبها زود خوابیدم.
این هفته سعیم رو باید بکنم که همچنان قلبم رو گرایش به خوبیها بدم. میل به بدیها از درون نداشته باشم.
و تلاش کنم که باز هم شبها به موقع بخوابم.
ببینیم وضعیت همگروهیها چطوره.
(1399 مهر 4، 9:11)زندگی آزاد نوشته است: [ -> ]زندگی آزاد / 14 تیر 99 / 83 روز خوب
هفته دوم سبز سبز سبز
تجربهی یه زندگی آزاد چه کیفی داره.
ماشاءالله به سرسبزیت داداش. مبارکت باشه این پاکی.
با روحیه و انرژی مثبت پیش به سوی هفته ی سوم مسابقه.
(1399 مهر 4، 8:11)افرا نوشته است: [ -> ]افرا/16 شهریور/ 19 روز
این هفته هم سبز بود
کیفیت زندگی بهتر شد با پاک کردن گذشته هام. استرس هام تقریبا به صفر نزدیک شدن یادمه چند وقت پیش همین ساعت داشتم نفس نفس
میزدم و مینوشتم!
باید دعایی که علی میگه رو دوباره شروع کنم خیلی بهتر هم میشه.
مرسی از همگی.از ته دلم میگم که واقعا مراقبم بودید.
افرای ما قرص و محکم سبز.
درود بر تو داداش بااراده.
دیگه به سه برابر رکورد پاکیت رسیدی. درسته؟
آدم با پاکی یک زندگی جدید و متفاوت رو تجربه میکنه. با دوری از چیزهای مزخرف و روی آوردن به چیزهای خوب و دوستداشتنی.
همون طور که گفتی جای تعجب نیست که کیفیت زندگی هم بهتر میشه.
خدا رو شکر که استرسها به صفر نزدیک شده.
فکرش رو بکن اگر یک ماه و یک سال پاک بمونی چه اثراتی رو میبینی.
راستی
اعلام وضعیتهای روزانه یا حتی چند بار در روز ما رو اذیت نمیکنه و هر چقدر دوست داشتی میتونی برامون بنویسی.
انشالله هفته سوم مسابقه گروهی رو هم سبز خواهی بود.
(1399 مهر 3، 22:44)Alireza98 نوشته است: [ -> ]علیرضا 98 / 2مهر / یک روز پاک
هفته دوم قرمز
علیرضا جان داداش عزیز
ماشالله به تو که در راه پاکی هستی.
تو ارزیابیهات به چه نتیجهای رسیدی از این مدت؟
اگر دوست داشتی برامون تعریف کن تا من و بچههای گروه همفکری کنیم.
عزیزی واسهمون و دوستت داریم.
--------------
علی۱۲۳
هومان
آبتین
خودتون رو برسونید
بچهها من امروز تا ساعت ۹ مشغولیت کاری دارم.
فکر کنم نرسم به گردهمایی.
لطفا اگه نیومدم گردهمایی رو برگزار کنید بدون من.
روی صندلی من یک گل بذارید.
راستی بچههای جدید که اومدن خبر دارید دیگه؟
ما هر هفته
جمعهها ساعت ۸ تا ۹ شب گردهمایی داریم و با هم گپ میزنیم.
(1399 مهر 4، 15:35)sadaf1 نوشته است: [ -> ]سلام دوستان خوبم برادران عزیزم ببخشید ک فعالیتم کم شده.
مهران
گروه سرو
21فروردین 169 روز خوب
خدارو شکر
باشد که با اراده فولادی برای همیشه پاک بمانیم
دعامان کنید
یاعلی
سلام مهران جان
حضورت به صورت قابل ملموسی کم شده. احتمالا خبرهای خیری در راه هست.
ماشالله به تو که مثل فولاد میمونی. سرسخت و محکم و پرمقاومت در برابر آلودگی ها.
ما بهت افتخار میکنیم.
گاهی برای اینکه چیزی رو درست کنم مجبوریم چیز های قبلی رو تخریب کنیم من تا الان از بند عادت های مخرب خلاص شدم و حالا میخواهم یک تغییر کلی در سبک زندگیم به وجود بیارم که انشالله از فردا هم شروعش میکنم برنامه روزانم به طور کلی تغییر میکنه اینی که اینجا اعلام میکنم یکی از تکنیک هام هست که انرژیمو بیشتر میکنه و یک تعهد برام ایجاد میکنه که به برنامم مقید تر باشم سعی میکنم گزارش کارامو هر هفته اعلام کنم
سعی میکنم وقت پرت رو در روز ها و شب هام به حداقل ممکن برسونم.
خدایا کمکم کن
زندگی جان آدم که جلوی جمع میگه موضوع در ناخودآگاهش ثبت میشه و همین باعث میشه که جدیت مون به طرز عجیب غریبی در مورد اون موضوع بیشتر بشه.
داداش جون روحیه تغییرت خیلی زیباست. برامون حتما از تغییرات سبک زندگیت و از گزارش ها بنویس تا ازت بیاموزیم و مثل خودت بااراده و باپشتکار بشیم.
رهگذر خان گردهمایی نداشتیم؟