کانون

سلام داداش‌های عزیز
عیدتون مبارک. 

(1400 مرداد 6، 20:57)یا باب الحوائج نوشته است: [ -> ] قربونت برم داداش دیگه چکار کنیم یه گروه سرو و یه باغ از گل های بهشتی باید تغزیه خوب باشه شما گل ها خوب باشید ان شاءالله
داداش جان از  خودت برامون بگو ان شاءالله حالت خوب باشه فدات شم

عزیز دلی. این قدر نهالِ مهر و محبت برامون آوردی که وجودت یه باغ پرگل هست برامون. 

و من راستش خوب نیستم این روزها. خیلی درد دارم و شب‌ها نمی‌تونم بخوابم. دیشب 3:30 خوابیدم و 6 بیدار شدم. 
این روزا که به خاطر کرونا یک روز در میون دورکار شدم.
مشغول انجام پروژه‌ای هستم. تایم‌های تفریح و استراحت رو هم بیشتر مشغول کتاب خوندن و فیلم دیدن و دویدن خارج از منزل هستم.
دیگه همین‌ها. 

(1400 تير 29، 10:35)یا باب الحوائج نوشته است: [ -> ]سلام دوستان گلم خدا قوت
متاسفانه یه مشکلی دارم این که هر چی زور میزنم هیچ کاری نمیتونم بکنم خیلی کم همت شدم در حد فقط یه چیز بیارم پای کامپیوتر بخورم و بخوابم فقط
نمیدونم چکار کنم یاد روزای اول تلگرامم افتادم که همش انلاین بودم 
چجوری خودما و ارادما درست کنم راهکار دارید

داداش جان از اقدامات ساده شروع کن و کم‌کم اون‌ها رو تقویت کن.

برای خودت یه برنامه بریز شامل 10 تا اقدام کوچیک روزانه که جزء کارهای معمول و همیشگیت نبودن:

مثلا:

1) روزی پنج دقیقه حافظ بخون.

2) روزی پنج دقیقه ورزش کن.

3) روزی پنج دقیقه کتاب بخون.

4) روزی پنج دقیقه قرآن بخون.

5) روزی پنج دقیقه خلوت و تفکر کن.

.
.
.

برای خودت این‌ها رو تو یه برگه بنویس و هر کدوم رو که انجام میدی، همون موقع تیک بزن.
تا آخر شب خودت رو متعهد کن که همه رو تیک بزنی. پنج دقیقه هست دیگه، دردش کمه.   هر کدوم رو حوصله نداشتی انجام بدی، بگو پنج دقیقه است دیگه. نمی‌میرم که.   (دور از جون البته)

آخر هر روز تیک‌هات رو بشمر و چون ۱۰ تا فعالیت هست، هر کدوم یک امتیاز میشه و امتیاز رو تو انجمن برنامه‌ریزی اعلام کن.

من دیدم که همین الان هم فعال هستی تو انجمن برنامه‌ریزی و امتیازت رو داری اعلام می‌کنی. اما نمی‌دونم مبنای کاریت به چه شکله.
این‌ها رو گفتم که تاکید کنم امکان نداره آدم ۱۰ تا فعالیت کوچیک و غیرهمیشگی به زندگیش اضافه کنه و هر روز انجام‌شون بده و بعد از یک هفته احساس نکنه آدم بااراده‌ای هست.

بعد از یکی دو هفته چالش ذهنیت این هست:
منی که این قدر باارده‌ هستم و هر روز به ۱۰ تا تعهد روزانه‌ام عمل می‌کنم، چه کارهای بزرگ‌تری هم می‌تونم انجام بدم و نسبت به اون‌ها متعهد بشم؟

پ.ن: اگر احساس کردی، پنج دقیقه زیاده، می‌تونی تبدیلش بکنی به سه دقیقه. 
اما واقعا متعهد شو به انجام‌شون.
زهر انجام‌شون رو بنوش تا چند وقته دیگه حلاوت و شیرینی این نوشیدن‌ها به کامت بشینه.  

(1400 مرداد 6، 22:10)Newborn نوشته است: [ -> ]آره آرمین جان
این ۵۱ روز که برای من رکورده و خیلی برام ارزشمنده... چقدر خوشحالم پیشتون هستم 

اونم اره   راهکارش زمان هست   یه سری ضربات روحی یه شبه خوب نمیشند ،،، چند شب پیش انقدر حالم بد بود که فقط زدم زیر گریه... ولی برای فرار از ناراحتی خ.ا نکردم. آفرین به خودم  

واقعا هم جای خوشحالی داره. قطعا ارزشمنده.

و
اون تیکه‌ای که سبز کردم واقعا آفرین داره.  
پاکی همون جایی رقم می‌خوره که یاد بگیریم در شرایط نامساعد، رفتارهای سالم رو جایگزین رفتارهای ناسالم قدیمی کنیم.
گریه کردن در شرایط ناراحتی، یه رفتار سالم برای تخلیه روحی هست. رفتار ناسالم چیه؟ تماشای فیلم‌های آلوده و انجام خ.ا. چیزی که الگوی قدیمی‌ مغزمون همیشه بر اون روال پیش رفته. 

و
هر کس باید شرایط نامساعد خودش رو شناسایی کنه و به این فکر کنه: من چه رفتار سالمی رو می‌تونم جایگزین رفتارهای ناسالم قبلی تو اون شرایط خاص نامساعد کنم؟

نقل قول: من فقط یه توضیحاتی رو بگم 
ببینید فکر کنید یه زانو دردی داریم. این زانو درد باعث میشه لنگ بزنیم. نمیتونیم ورزش کنیم. لذت دویدن رو دیگه نداریم. 
حالا اون زانو درد خوب میشه‌.
قطعا این خوب شدن زانو درد برامون خوشبختی کامل نمیاره... قرار هم نبوده بیاره... ولی دیگه میتونیم بدویم... ورزش کنیم... و خیلی چیزهایی که باعث میشه حس خوشبختی رو داشته باشیم...

دقیقا ترک خ.ا هم قرار نیست حس عجیب غریبی بهمون بده و بگیم خوشبخت شدیم رفت یا بگیم این همه ترک کردم همین بود؟   
ترک باعث میشه خیلی چیزای خوب رو به تدریج تجربه کنیم و به مرور زمان از خودمون تشکر میکنیم

باریکلا. از این قشنگ‌تر هم مگه میشد توضیح داد؟
ممنون که زحمت کشیدی و برامون نوشتیش.

خیلی از ما فکر می‌کنیم خ.ا بود که باعث شد ما بیل گیتس نشیم. اگه به خ.ا مبتلا نمیشدیم استیو جابز زمان بودیم.  
حالا هم اگه ترک کنیم، خوشبخت‌ترین آدم روی زمین میشیم و تمام مشکلات زندگی‌مون حل میشه و هر شب خواب بهشت می‌بینیم.  

در حالی که واقعا این طور نیست.
ترک خ.ا، ما رو از یه سری رنج‌ها و دردها دور می‌کنه. برای ما یه سری فرصت ایجاد می‌کنه. یه بستر مهیا می‌کنه برای رشد و پیشرفت در جوانب مختلف زندگی‌‌مون.
تایم روزانه‌مون رو می‌تونیم بهتر تحت کنترل بگیریم. انرژی بیشتری پیدا کنیم. فکرمون آزادتر باشه. ارتباط بهتری با انسان‌های اطراف‌مون بگیریم.
به خودی خود ترک خ.ا ما رو خوشبخت نمی‌کنه؛ اما یه بستر فوق‌العاده می‌تونه برامون مهیا کنه که خوشبختی رو بتونیم تجربه کنیم.

کسی که زانودرد داشت و نمی‌تونست ورزش کنه و لذت ببره، طبیعتاً هیچ موقع هم نمی‌تونست تو المپیک شرکت کنه.
اما حالا که زانودردش خوب شده، هرچند که با خوب شدن زانوش، قهرمان المپیک نمیشه؛ اما این شانس رو داره که اگه ورزش کنه و تلاش داشته باشه، به المپیک هم برسه، لذت ببره و افتخارآفرین هم بشه.    

(1400 تير 17، 22:23)Newborn نوشته است: [ -> ]دقیقا از خستگی جنگ و مبارزه میگم...هر روز با چندین بار وسوسه مواجه هستم... از اون ور خیلی جاها شرطی شدم و تا تو اون موقعیت ها قرار میگیرم تو صدم ثانیه حالم عوض میشه و خوب خیلی انرژی میبره این مقاومت...

واقعا تا کی این مبارزه هست... قطعا از پاکی لذت میبرم ولی این جنگ اینجوری پیش بره فرسایشی خواهد بود...

حالا نظر شما رو میخواستم بدونم و اینکه چه راهکاری رو پیشنهاد میدید؟

داداش عزیز بهترین راهبرد پیشگیری از جنگه.
خیلی سخته هر روز تو مبارزه باشیم؛ اون هم تو مبارزاتی که هیچ سودی برای ما نداره؛ در عین حال پرانرژی باشیم و فرسوده نشیم. 

گفتی تو موقعیت‌هایی هر روز و روزی چند بار وسوسه میشی. خب این‌ها چه موقعیت‌هایی هستن؟
چه‌طوری میشه ازشون پیشگیری کرد؟

مثلا اگه من اینستاگرام رو گوشیم دارم و طبق تجربه وسوسه‌هایی به من منتقل می‌کنه، می‌تونم با حذف کردن حداقل موقت اون، از این مبارزه‌ها پیشگیری کنم.

من اگه هر شب قبل از خواب، وارد یه سری افکار میشم و بهم حس غم دست میده می‌تونم یه روتین خوب قبل از خواب برای خودم در نظر بگیرم که با گوش دادن به پادکست صوتی، کتاب خوندن، مدیتیشن کردن و ... از احساسات منفی پیشگیری کنم.

موقعیت‌هایی که داری غیرقابل پیشگیری هست؟
پس به این فکر کن که چطور میشه مدیریت‌شون کرد؟ به‌صورتی که آسیبی بهت نرسه و کمترین اثر منفی روی ذهنت بذاره و کمترین وسوسه‌ها ایجاد بشه.

کسی که پیشگیری‌های درست و مدیریت‌های درست داشته باشه، عملاً مبارزه‌‌ی سختی پیش رو نداره. انرژی زیادی ازش صرف نمیشه و فرسایشی رو هم تجربه نمی‌کنه.

اگر مبارزات زیادی رو بعد از 50 روز پاکی هنوز داری، بدون که یه جای کار ایراد داره و باید بهش توجه کنی. 
ان‌شاءالله که موفق باشی و جشن 500 روزگیت رو بگیریم. 

(1400 مرداد 7، 6:13)karma نوشته است: [ -> ]

نقل قول: توی این حالت هم باید قورباغه ات رو قورت بدی! و خود مشکل رو حل کنی وگرنه هر کاری کنی همچنان حالت بد خواهد بود 

قورباغه ام را سعی در قورت دادن داشتم... آخه میدونی 4 تا قورباغه بودن   یه کم طول کشید تا به خودم بقبولونم(چه کلمه ای  )  یکی یکی باهاشون مواجه بشم و حس میکنم این ها با هم مرتبط ان و یه کم گشتم دنبال قورباغه ای که اول باید قورت بدم تا بتونم از پس بقیه بر میام 

کارما جان
من هم با داداش مهدوی موافقم که هر طور شده باید برای این قورباغه‌ها فکری کنی و برای حل مشکل اساسی که داری قدم برداری.
چقدر خوب که گشتی دنبال قورباغه اساسی زندگیت. آدم باید بدونه از کجا شروع کنه. از همونی که ریشه‌ای‌تره و شاید سایر مشکلات هم انشعابی از اون مشکل ریشه‌ای باشن که با حلش، تاثیر خوبی هم در سایر مشکلات داشته باشه.

من فعالیت‌هایی که نوشته بودی در طول روز داری رو دیدم. ماشاءالله چقدر هم فعال هستی.
دلیل این‌که باز هم برنامه‌ات به‌نظرت خسته‌کننده هست، احتمالا همون قورباغه‌هایی هست که قورت داده نشدن و وضعیت‌شون بلاتکلیفه.  

هرچند که یه دلیل دیگه برای خسته‌کننده بودن روز می‌تونه معنا نداشتن فعالیت‌های روزانه برامون باشه. آدمی که با انجام فعالیت‌های معنادار زندگیش رو می‌گذرونه، اوج خوشحالی و رضایت رو تجربه می‌کنه؛ حتی اگه بهش خیلی سخت بگذره.

نقل قول: همه اون حس ها دوره ای هستن یعنی دو سه رو نیستن بعد دوباره سه چهار روز میان و بعد باز چند روز نیستن و... از دیشب دوباره شروعشون رو حس کردم و فردا و پس فردا قراره روز سختی باشه برام 

طبیعتا وقتی برای مشکل‌مون تو یه روال منظم پیش نریم، احساسات منفی‌ ناشی از اون گاه و بیگاه میان و میرن.
ما هم کنترلی روشون نداریم.
در واقع ما کنترلی روی هیچ کدوم از احساسات‌مون نداریم.

اما همین که شروع می‌کنیم در جهت حل اون مشکلات قدم برمی‌داریم، کم‌کم همه چی عوض میشه و احساسات‌ ما هم در جهت مثبت حرکت می‌کنن.

دیدم که چقدر عالی برنامه‌های روزانه‌ات رو تو تاپیک برنامه‌ریزی می‌نویسی و پیگیری داری.
یک بند اضافه کن و بنویس حل مشکل. و خودت رو متقاعد کن که حتی به اندازه یک اقدامک هر روز اون مشکل رو پیش ببری.
نوشته بودی که راه حل رو هم می‌دونی. فقط هنوز شروع نکردی. منتظر چی هستی؟
شروع کن و انجامش بده. این چیزیه که به زندگیت نقش و نگار متفاوتی میده.  

(1400 مرداد 1، 23:02)karma نوشته است: [ -> ]دقت کردم که چند وقته وسوسه ها از روی شهوت نیستن یعنی کلا نیستن و وقتی میان یه جورای خود خواستس خودم میخوام بیان.. یعنی نه این که عمدا بشینم به چیز های... فکر کنما نه یه چیز دیگه منظورمه ولی نمیدونم چجوری بگمش میلی به خ. ا ندارم ولی تمایلی به پاکی هم ندارم چون پاکی غیر فشار چیزی برام نداره خ. ا هم که چند بار فکر کنم گفتم خیلی وقته دیگه حس خیلی بدی بهم نمیده فقط باعث میشه چند روز اون فشار هایی که تو دوران پاکی رومه سبک تر بشه وقتی اینجوری بهش نگاه میکنم به نظر احمق میام که دارم با خ. ا مقابله میکنم ولی 2تا دلیل هست که منو هنوز نگه داشته 
1 درسته که رشته اتصالم با اون بالایی سست شده ولی هنوز هست   دارم سعی میکنم با مبارزه با این گناه اون رشته رو مرمت کنم (هنوز جواب نداده) 
2. من میخوام یه زندگی عادی داشته باشم و مثل یه آدم عادی زندگی کنم... فکر نمیکنم خیلی توقع زیادی باشه نه؟ (هنوز جواب نداده)

چطور میشه نسبت به خ.ا احساس بد نداشت؟

بخش زیادی از احساسات ما از باورهای ما شکل می‌گیرن.

نمیشه احساس شرم و گناه نکنیم، مگر این‌که باور نداشته باشیم خ.ا حرام و یه گناه کبیره است.
نمیشه احساس بی‌ارادگی نکنیم، مگر این‌که باور نداشته باشیم کسی که خ.ا می‌کنه کنترلی روی خودش نداره و یه آدم بی‌اراده است.
نمیشه احساس ناراحتی و غم نکنیم، مگر این‌که باور نداشته باشیم فیلم‌های آلوده، نگاه‌های آلوده، ذهن ما رو خراب می‌کنه و ازدواج آینده ما رو تحت تاثیر قرار میده.

البته یه حالت هم هست که آدم علی‌رغم این‌که باورهای درستی داره، احساسات درستی متناسب با اون‌ها رو تجربه نکنه.
اون هم زمانی هست که یه مشکل اون قدر تو وجود شخص سایه انداخته باشه یا یه باور اون قدر در شخص تشدید شدید باشه که اون فرد به بی‌تفاوتی نسبت به سایر موضوعات و سایر باورهاش برسه.

مثل شخصی که مشکل افسردگی داره. اون باور داره که دیگه هیچ‌وقت روی خوش زندگی رو نمی‌بینه و همه چی تموم شده است. همین باور قوی کافیه که تمام باورهای دیگه‌اش رو تحت تاثیر قرار بده و دیگه نسبت به هیچ‌کس و هیچ‌چیز، هیچ احساسی نداشته باشه. به تمام چیزهای زندگی بی‌تفاوت بشه.  

نقل قول: من هنوز پاک  

ماشاءالله به تو.
به امید خدا که برامون مدام خبرهای خوب بیاری. خبر از پاکی و کنکور و حل مشکلاتی که حال خوب و احساسات خوب رو ازت گرفتن.  

(1400 مرداد 7، 6:42)آخرین بار نوشته است: [ -> ]ممنون از حمایتتون 
بدون کانون هنوز هم تا ۳ روز یا نهایتا ۷ روز میرفتم بعد میشکستم 
کانون کمک کرد به این روزا برسم
تابحال توی این سالها اینقدر روز خوب نداشتم
اگر خدا کمک کنه و خودمم قدر این پاکی رو بدونم این بار تا آخرش میرم انشاالله

کانون کمک کرد آخرین بار جان. اما بدون شک تو هم لایق این همه روز خوب بودی. تو هم خیلی زحمت کشیدی. تو هم خیلی از نفست گذشتی تا الان به اینجا رسیدی. 

چقدر زیبا گفتی که باید قدر این پاکی رو بدونی.
متاسفانه ما گاهی خیلی بد فراموش‌کار میشیم. یادمون میره اوضاع‌مون چی بود و الان کجاییم.  

ان‌شاءالله قاطع و جدی ادامه‌دهنده این راه خواهی بود و یک سال پاکیت رو جشن بگیریم.  

(1400 مرداد 7، 8:41)افرا نوشته است: [ -> ]نه ازونا نیست... برندش چیزیه که کمتر جایی گیر میاد بهتره نگمش  دنیای کوچیکیه دیگه ....

چه جالب. پس من افتخار آشنایی با این برند رو نداشتم. لپ تاپ چینی نمی‌شناسم.  
معلومه علاقه به محصولات خاص و گمنام داری.   البته از نوع باکیفیتش.  

نقل قول: یعنی خونواده مجبورت میکنن سریال ببینی؟ یا اینکه خودشون هی نگاه میکنن؟!

من پخش‌کننده سریال تو خونه هستم. خودم هم همراه خانواده می‌بینم.
اگه من نبینم، اون‌ها هم نمی‌تون ببینن.
اینه که مدام اصرار می‌کنن قسمت‌های بیشتری تماشا کنیم و من با ظرفیت پایینی که دارم براشون دردسرساز میشم.  

نقل قول: بالاخره زندگی داره روند معمول خودش رو به دست میاره...

دیروز یکم نقاشی تمرین کردم...

ادم اینکارارو فراموش نمیکنه... بعد از یک سال نکشیدن فقط 5 دیقه زمان میبره تا بشی همونطوری که قبلا بودی 

بقیه هم که بهم میگن ازدواج کن!

اقا دیگه حسش پرید ...

ترک هم که کردیم داریم زندگیمونو میکنیم دیگه... 

دو سه سال پیش شدیدا نیاز داشتم که نبود و نشد....

دیگه از 27 سالگی به بعد الگوهای خوشحالی عوض شد... 

یعنی با ازدواج و کارای معمولی خوشحال نمیشی....

باید یه کار باحالتر کنی  

الان فهمیدم چرا میگن تو همون سن کم باید ازدواج کنی! 

من که کسی رو تشویق نمیکنم به ازدواج و به نظر بقیه هم احترام میذارم.

فقط اینو میخوام بگم که اگه یکم صبر کنیم حسمون عوض میشه. و دیگه به دست اوردن اون چیزی که به دست نیاوردیم اهمیتشو از دست میده...

چه خوبه که به فعالیت‌های دوست‌داشتنی قدیمیت برگشتی. خوشحالم دوباره به سراغ نقاشی رفتی.  

و
درست میگی که هر کاری تو یه سنی نیاز آدمه و تو اون مقطع بیشترین دل‌بستگی رو بهش داره.
اما امان از زمانی که یه شخصی یهو نمی‌دونی از کجا وارد زندگیت میشه و باز یهو نمی‌دونی چطور اون نیاز و دل‌بستگی قدیمی رو رو میاره. به خودت میای می‌بینی یه دل نه صد دل عاشق شدی.   شاید در عین ناباوری همین چند وقت دیگه رخ داد. میگی نه، نگاه کن.  

و
بالاخره نیاز به همدم، داشتن کسی که از صمیم قلب آدم رو دوست داره و حاضره «هم‌سر» و «هم‌پا» و «هم‌راه» آدم بشه به خودی خود چیز بدی نیست.
اگه بتونیم اون «هم‌دم» رو پیدا کنیم، نه تنها مانعی برای رسیدن به سایر اهداف و برنامه‌های زندگی‌مون نیست؛ بلکه کمکی هست برای رسیدن به رویاهایی که خودمون به‌سختی می‌تونستیم به‌تنهایی بهشون برسیم.  

(1400 تير 26، 18:21)Powerful نوشته است: [ -> ]

به نام خدا

powerful  ا/ 26 تيرماه1400/ 0 روز خوب

---

من ديگه خسته شدم از اين وضعيت

از اين اعتياد كوفتي

.
.
.

فعلا حس ميكنم كه اگه تمركزمو بذارم روي ترك پ و ر ن و خ.ا و دست ورزي و نداشتن كنترل نگاه و ذهن رو اهميت ندم

ميتونه راحت تر باعث تركم بشه. 

تا 20 روز فقط ميخوام پ و ر ن نبينم.

اگه خ.ا رخ داد يا كنترل دست نداشتم برام مهم نيست.

پاورفول عزیز
حال و احوالت چطوره؟
تو این 10-12 روز اوضاع چطور پیش رفت؟ تونستی به عهد جدیدی که بستی عمل کنی؟ 

(1400 تير 19، 19:28)Powerful نوشته است: [ -> ]ديروز كه لغزش داشتم ، اولش تصميم گرفتم ديگه كانون نيام 
خسته شده بودم از اين همه تلاش بيفايده 
دلم براي روزهاي قبل كانونم تنگ شده بود 
نميدونم ، دلم ميخواست يكم از اين محيط دور باشم

فکر کن ما اجازه بدیم داداش پاورمون همین‌جوری بره دنبال کار خودش.
پس ما این‌جا چه کاره‌ایم؟ 

حق داری که خسته بشی از تلاش بی‌فایده. اما اگر صادق باشیم با خودمون، مشکل رو در خودمون باید جستجو کنیم.
از کانون رفتن چه فایده‌ای داره؟ مگه اینجا کسی داره بهت آسیب می‌زنه؟
به‌جاش، چیزی که باید تغییر بدی رو در خودت تغییر بده. 

(1400 تير 11، 17:35)Powerful نوشته است: [ -> ]درست ميگي آرمين جان 
عمرمون داره به سرعت ميگذره و طبق قانون اثر مركب اگه هر روز يه كار كوچيك را انجام بديم ميتونه پيشرفت خيلي خوبي برامون ايجاد كنه....و برنامه ريزي اگه داشته باشيم ميتونيم از اين 24 ساعت ها كلي استفاده مفيد كنيم....ولي متاسفانه بنده خيلي اتلاف وقت دارم و اصلا نميدونم چجوري صبحام شب ميشه...تا يكم درس ميخونم خسته ميشم و كلي زمان به استراحت كردن ميگذره..كلي زمان به ديدن فوتبال و نميدونم تلويزيون و كانون و خيلي چيزاي ديگه...مثلا زمان خيلي زيادي صرف فكر كردن و تخيلات در مورد مسائل مختلف ميشه ...از سياست و اقتصاد گرفته تا خيلي موضوعات ديگه....همه ي اينا كه موضوعات شخصيه تازه يه بخشيش به خانواده مربوط ميشه و خريد بيرون خونه يا كمك در منزل و اين قدر وقت براي كار اصلي كه درس باشه كم ميشه كه اگه بخوام 2 ساعتم ازش كم كنم واسه تفريح يا ورزش ديگه چيزي نميمونه ....

داداش عزیز
اشکال کار همین‌جاست.
تو درس می‌خونی خسته میشی. بعد به جای این‌که فشار ذهنی رو از خودت برداری و با یه تفریح خوب، ذهنت رو آزاد کنی و خودت رو شارژ کنی تا نوبت بعدی درس رو باکیفیت پیش ببری، به سراغ فکر و تخیلات میری و دوباره ذهنت مشغول میشه. 
چه فایده‌ای داره دنبال کردن سیاستی که هیچ سودی به حال تو نداره؟ یا تخیلات بیهوده‌ای که تهش آدم رو یا ناامیدتر می‌کنه یا غمگین‌تر؟
وقتی ذهنت رو با این‌ها درگیر کنی، بعد تایم بعدی مطالعه چطور انتظار داری مغزت خوب کار کنه؟ مگه تو بهش استراحت دادی که دوباره انتظار داری تخته گاز برات پیش بره؟

اون دیدن فوتبال اگر واقعا تو رو شارژ می‌کنه، تفریح تو می‌تونه حساب بشه. فقط براش تایم بذار. 
اگر تفریحت نیست و تو رو شارژ روحی نمی‌کنه، پس به سراغ یه فعالیت دیگه برو. همون یک ساعت وقت رو جایی صرف کن که تو رو عمیقاً شاد و خوشحال می‌کنه.   

تا زمانی که تغییری که لازم داریم رو تو زندگی‌مون به‌وجود نیاریم، انتظار یه نتیجه‌ی متفاوت گرفتن با انجام همون کارهای همیشگی یه انتظار بیهوده است.  

امیدوارم موفق باشی و برامون خبرهای خوب پشت سر هم از پاکی و درس و زندگیت بیاری. 
دوستت دارم.  

خب یکم تعداد پست‌ها زیاد شد و پست‌ها هم طولانی شد، اما باید یه سری حرف‌ها رو می‌زدم.

در پایان هم:

سلام داداش های گل گلاب و مشتی و بامرام و عشقو...
خیلی مخلصیم اقا عیدتون مبارک باشه 
به عنوان عیدی میزارم نفری یه اعتبار بهم بدین
ای دادا شوخی میکنم فدای همتون

داداش اخرین بار
داداش کم سعادتی از منه رفیق
شما دنیای سعادتی داداش اقا از حس و حال خوب پاکی برامون بگو فدات ما هم کیف کنیم 
ماشاءالله به روز هات داداش جان
تنها تنهایی کیف نکن ما هم گناه داریما

داداش کارما
اقا امارتا دادن کارت داداش ارمینا بردی استوا اون وقت میای سرو دست خالی میای
بپر داداش یه ناپلئونی بگیر عیدم هست
فقط داداش برا من خامه ای بگیر حالا که مفته قند خونم افتاده

داداش نیوبرن
ماشاءالله داداش جان 51 روز خوب ماشاءالله داداش جان کلی کیف داره این روز های خوب درسته؟؟
اقا شنیدم این کبوتر که رهاش کردی تو پروفایل رفته استوا و گل های داداش محسنین را خورده
داداش گردن نگیری ها گل هاش قیمتی هستن

داداش افرا
ماشاءالله فدات ما هم مخلصیم داداش من که زیاد شما را نمیشناسم متاسفانه افتخار اشنایی با شما نصیبم نشده زیاد
ولی فک کنم دکتر هستین درسته؟؟
و این که از اون دکتر مهربون ها که به جای امپول شربت میدن

داداش امیر المومنین
ماشاءالله داداش عید توام مبارک قربونت برم داداش
میگم داداش چه اسم قشنگی انتخاب کردی خیلی هم مناسبت داره
اقا شیرینی ما را هم بده

داداش آرمین
فدات داداش جان از این که کاری از دستم بر نمیاد براتون انجام بدم بسیار ناراحت و شرمنده هستم
ولی به رحمت خدا خیلی امید وارم داداش جان ان شاءالله حالتون زود زود خوب بشه به امید خدا
میدونم داداش وقتی پاکی مارا میبینید کلی خوشحال میشید داداش جان منم ان شاءالله تمام سعیم را میکنم پاک بمونم که حداقل کاری که براتون انجام میدم باعث خوشحالی و حال خوبتون بشه ان شاءالله
داداش جان فدات کلی برام نوشتی دستت درد نکنه
واقعا همین طوره نباید به خودم در روز های اول فشار بیارم دقیقا همین کار را کردم و ربرای این اقدام های کوچک هم که گفتین داداش من اولویت اولم را گذاشتم پاکی مثلا ورزش خوبه برای پاکی تو برنامم هست کتاب هست قران هست همه چیز های خوب را گذاشتم فدات ولی خوب چند وقت بود حس انجامش نبود
خداروشکر با کمک خدا و راهنمایی شما عزیزان کلی تلاش کردم که تنبل نشم
به به داداش جان چه سبد خوشگلی
فدای شما و همه دوستای گل سروی من که کاری نمیکنم داداش شما ها گلید که مارا هم گل میبینید
داداش جان خودت باغ گلی فدات شم چرا زحمت کشیدین
اقا میگم میشه این سبد گل را بهم قرض بدین من برم تا یه جایی و بیام
خدا همتون را حفظ کنه ان شاءالله عاشقتونم زیادددد
فدای معرفتتون
قربونت داداش ارمین
فدای گل های سروی

داداش پاورفول
فدات داداش مرسی برای لیست قربونت داداش جان اقا پروفایلت بستس ما دلمون تنگ میشه برات فدات الان اوضاع چطوره قربونت از خودت اگه وقت کردی و صلاح بود برامون بگو قربونت برم

سلام مجدد اقا بازار اعلام وضعیت داغه گفتم یه اعلام وضعیت هم مابریم
وَالْحَمْدُ لِلّهِ قاِصمِ الجَّبارینَ مُبیرِ الظّالِمینَ

انتقام سختی از نفسم میگیرم

یاباب الحوائج/31تیر1400/ در روز هفتم پاک

من حتما پاک خواهم بود ان شاءالله


خدا_را_هزار_مرتبه_شکر

واقعا شکر خدا خیلی لذت خوبیه واقعا میشه از ثانیه ثانیه پاکی لذت برد
عمرمون را حروم کار گناه نمیکنم خداروشکر
زندگی شیرینه خداروشکر
فکرم ازاد تر شده خداروشکر
قدم زدنم لذت بخشه خداروشکر
خدارو همیشه میشه حس کرد خداروشکر
اخلاقم بهتر شده خداروشکر
روحم داره پرواز میکنه خداروشکر
دوستان گلی دارم خداروشکر
دوستانم از پاکی من خوشحال میشن خداروشکر
هر چه قدر هم مشکل باشه یادمون باشه مشکلات گذرا هستن و توکل کنیم به خدا
ان شاءالله هیمشه سلامت باشید

نقل قول: داداش عزیز بهترین راهبرد پیشگیری از جنگه.
خیلی سخته هر روز تو مبارزه باشیم؛ اون هم تو مبارزاتی که هیچ سودی برای ما نداره؛ در عین حال پرانرژی باشیم و فرسوده نشیم.  

گفتی تو موقعیت‌هایی هر روز و روزی چند بار وسوسه میشی. خب این‌ها چه موقعیت‌هایی هستن؟
چه‌طوری میشه ازشون پیشگیری کرد؟

مثلا اگه من اینستاگرام رو گوشیم دارم و طبق تجربه وسوسه‌هایی به من منتقل می‌کنه، می‌تونم با حذف کردن حداقل موقت اون، از این مبارزه‌ها پیشگیری کنم.

من اگه هر شب قبل از خواب، وارد یه سری افکار میشم و بهم حس غم دست میده می‌تونم یه روتین خوب قبل از خواب برای خودم در نظر بگیرم که با گوش دادن به پادکست صوتی، کتاب خوندن، مدیتیشن کردن و ... از احساسات منفی پیشگیری کنم.

موقعیت‌هایی که داری غیرقابل پیشگیری هست؟
پس به این فکر کن که چطور میشه مدیریت‌شون کرد؟ به‌صورتی که آسیبی بهت نرسه و کمترین اثر منفی روی ذهنت بذاره و کمترین وسوسه‌ها ایجاد بشه.

کسی که پیشگیری‌های درست و مدیریت‌های درست داشته باشه، عملاً مبارزه‌‌ی سختی پیش رو نداره. انرژی زیادی ازش صرف نمیشه و فرسایشی رو هم تجربه نمی‌کنه.

اگر مبارزات زیادی رو بعد از 50 روز پاکی هنوز داری، بدون که یه جای کار ایراد داره و باید بهش توجه کنی. 
ان‌شاءالله که موفق باشی و جشن 500 روزگیت رو بگیریم.  

ممنون آرمین جان از توضیحات کاملت و وقتی که گذاشتی... هیچ کاری ازم بر نمیاد جز دعا برات
من چند باری باید مطالبت رو بخونم ... روشون کار کنم... به امید خدا نتیجه خوب رو بتونم اعلام کنم

نقل قول: این سبد گل از طرف اعضای گروه تقدیم به داداش‌های عزیزمون:

مهدوی

پاورفول

و

یا باب الحوائج

هر کدوم خودشون گل هستن 
۳ تایی شدن دسته گل

نقل قول: داداش نیوبرن
ماشاءالله داداش جان 51 روز خوب ماشاءالله داداش جان کلی کیف داره این روز های خوب درسته؟؟
اقا شنیدم این کبوتر که رهاش کردی تو پروفایل رفته استوا و گل های داداش محسنین را خورده 
داداش گردن نگیری ها گل هاش قیمتی هستن 

تله بوده داداش
این کبوتره دم چتری آمرکاییه
نامه رسانی هم بلده... کار با تلگرام واتس آپ... word, excel
برا خودش عقابیه داداش

نقل قول: هر کدوم خودشون گل هستن 
۳ تایی شدن دسته گل

خودت که باغ گلی داداش
قربونت برم

نقل قول: تله بوده داداش
این کبوتره دم چتری آمرکاییه
نامه رسانی هم بلده... کار با تلگرام واتس آپ... word, excel
برا خودش عقابیه داداش

اع خیلی خوبه که داداش یه پا پهباده واسه خودش
داداش از کجا خریدی
اقا ما هم یه دونشا میخوام
اگه حرفم بزنه که خیلی خوب میشه خوراک خودمه بزارم جا خودم ویس بفرسته

ماشاءالله شکار هم پس بلده هر روز هر روز اهو میخوری ها نوش جونت من فک کردم بو کباب از گروه باران میاد نگو تو کباب درست میکنی
داداش ماراهم دعوت یه شب حالا یه بار دور هم یه اهو بزنیم
داداش ارمین اون سری عکس بچه اهو گذاشت جلوم دلم سوخت کبابش نکردم
ولی داداش این دفعه دیگه باید حتما بخورما
حالا کی دعوتم میکنی ان شاءالله

نقل قول: تو لغزش‌های این چند ماه اخیر، برای خودت شفاف هست که از کجاها لطمه خوردی و بهشون آگاه هستی؟

خیلی عوامل درگیر بود که به نظرم مهمترینشون اینا هستن :

1- اینستاگرام و تلگرام
2- ترس از آینده و حسرت گذشته
3- بی اراده بودن برای دیدن آموزش ها
4- من از بچگی یه حالت ترس از تاریکی داشتم الان هم کم و بیش هست از اول ذهنم به این موضوع شرطی شده بود که برای فرار از ترس پناه میبرد به پ و ر ن که واقعا جواب بود ولی از راه غلط




برای مبارزه با این عوامل راهکاری که داشتم
1- حذف کامل تلگرام و اینستاگرام
2- فعلا بی خیال آینده و گذشته ام و فقط به حال توجه می کنم
3 - آموزش رو فعلا موقتی از ذهنم خارج کردم
4 - برای این موضوع نمیدونم چی کار کنم فقط سعی کردم اتاقم رو کمی روشنتر کنم و قبل از خواب آیت الکرسی بخونم

سلام بر عزیزان دل.....
امروز مورخ1400/05/07..
با عنایت به حق تعالی به پاکی 77روز رسیدم.
خوشحالم به خاطر دوری از گناهان .
عیدسعیدغدیررابه همه اعضای کانون تبریک میگم.
شخصیت امام علی(ع)برای من قابل ستایش و احترامه.
انشالله زیر سایه آقا امام زمان سالم و پاک باشید.
یاعلی مدد..

به به ببین کی این جاست یه تیکه عشق یه تیکه ماه یه خورشید درخشان

خودما میگما
شوخی میکنم داداش رضا خودت خودتی همشون عشق داداش
اقا ماشاءالله داری داداش جان سه تا هفت پشت سر هم تو روز 7 ماه مرداد رسدی به 77 چه شیک
اقا ما هم کلی کیف میکنیما
والا دوست جان خوشحاله ما هم خوشحالیم
داداش جان ممنونم از دعای خوبت ان شاءالله توام زیر سایه امام رضا باشی داداش جان

داداش رضا 77 روز پاکی مبارک باشه داداش جان
دعوت میکنم سروی های گل یه شیرینی و یه میوه دور هم بزنیم مهمونی برای داداش رضاست

نقل قول: من پخش‌کننده سریال تو خونه هستم. خودم هم همراه خانواده می‌بینم.
اگه من نبینم، اون‌ها هم نمی‌تون ببینن.
اینه که مدام اصرار می‌کنن قسمت‌های بیشتری تماشا کنیم و من با ظرفیت پایینی که دارم براشون دردسرساز میشم.  

پخش کننده ی سریال

نقل قول: اما امان از زمانی که یه شخصی یهو نمی‌دونی از کجا وارد زندگیت میشه و باز یهو نمی‌دونی چطور اون نیاز و دل‌بستگی قدیمی رو رو میاره. به خودت میای می‌بینی یه دل نه صد دل عاشق شدی.   شاید در عین ناباوری همین چند وقت دیگه رخ داد. میگی نه، نگاه کن.  

ایشالاه که خوب پیش بره...

پیش بینی های مدیره دیگه 

نقل قول: بالاخره نیاز به همدم، داشتن کسی که از صمیم قلب آدم رو دوست داره و حاضره «هم‌سر» و «هم‌پا» و «هم‌راه» آدم بشه به خودی خود چیز بدی نیست.

اگه بتونیم اون «هم‌دم» رو پیدا کنیم، نه تنها مانعی برای رسیدن به سایر اهداف و برنامه‌های زندگی‌مون نیست؛ بلکه کمکی هست برای رسیدن به رویاهایی که خودمون به‌سختی می‌تونستیم به‌تنهایی بهشون برسیم.  

ولی مسئولیت سنگینی هم داره... چه توی انتخاب چه ادامه ی راه.هر اتفاقی که بیوفته بخشی از تقصیر به خودمون برمیگرده...

و تقریبا هم راه برگشت نداره....

برای همین ترک خ.ا کلیییی شکست خوردیم تا به اینجا رسید. ولی برای ازدواج چند بار میشه اشتباه کرد؟

-----------------------

نقل قول: داداش افرا
ماشاءالله فدات ما هم مخلصیم داداش من که زیاد شما را نمیشناسم متاسفانه افتخار اشنایی با شما نصیبم نشده زیاد 
ولی فک کنم دکتر هستین درسته؟؟ 
و این که از اون دکتر مهربون ها که به جای امپول شربت میدن 

میشناسیم همدیگرو بالاخره

همین که برای ویروس ، آنتی بیوتیک نمینویسم خیلی حرفه

محمد جان شما رشتتون چیه ؟(البته اگه دوس داشتی بگی) 


مثل حامد دارم تخلیه اطلاعاتی میکنم

---------------------------------


وای چقد سخته شمردن و منم چقد تنبلم