سلام رفقا
پورنگ جان
چه عالی که میخوایی وزن کم کنی، چرا فکر میکنی ممکنه لغزش کنی؟
چون معمولاً رژیم غذایی سالم حتی برای پاکی کمکت میکنه
مواردی که میوت گفت مهمن، زیر نظر مربی یا پزشک رژیم بگیری خیلی خوبه
36 روز پاک مبارککککک
رضا جان
دهه اول پاکیت مبارکککککک
ای ول به این همه تلاش
آبتین عزیز
Lawyer عزیز خودمون
هم تعداد روزات خفنه هم خودت خیلی درجه یکی
دگرش عزیز
با یه تحفه از نوع پاکی اومدی
ماشاءالله بهت
آخرین بار جان
بابا ای ول بهت با اینهمه پاکییییییی
تو فوقالعاده ای پسرررررر
چقدر خوبه که این حس و حال ناب رو با ما به اشتراک میذاری
پاورفول جان
بابا کوه انرژی کی بودی تو
پستتو که میخوندم دلم میخواست پاشم با وسوسه کشتی بگیرم بعد ساطوری تیکه تیکه اش کنم
موسیقی ها چه باحالن
آره داداش یادداشت ها رو باز کن دلمون برات تنگ شده؛ زشته آدم درو به رو مهمون باز نکنه
حرفای خیلی خوبی زدی؛ همه چیز برمیگرده به دیدگاه خودمون؛ پاکی هم میتونه یه چیز خیلی عادی باشه هم میتونه یه مورد خیلی درخشان؛ ببین ما میتونیم در کنار پاکی برای رسیدن به موفقیت های بیشتری تلاش کنیم؛ مثلاً یه نفر در کنار پاکی سعی میکنه نمازش رو اول وقت کنه یا مثلاً قبلاً نماز نمیخونده اما الآن در کنار پاکی تونست نماز رو ثابت نگه داره؛ یه نفر در کنار پاکی تلاش میکنه ورزشکار یا درسخون باشه یا حتی شغلش رو توسعه بده!
آیا این شخص میتونست بدون پاکی هم بهشون برسه؟ بله میتونست اما تفاوتش اینه که اینجا پاکی براش یه انگیزه خیلی قوی میشه.
در واقع اینجوریه که با خودش میگه حالا که دارم برای پاکی تلاش میکنم بذار سایر بخش های زندگی خودمو هم اصلاح کنم؛ کما اینکه کل فعالیت کانون بر اساس
رسیدن به پاکی به کمک تغییر سبک زندگی هستش.
یه مثال میزنم؛ من خودم نماز نمیخوندم اما دیدم که نماز به پاکی کمک میکنه، اولش چند روز درمیون نماز میخوندم و بعدش کم کم رسید به هر روز، بعد هم رسید به اقامه همه نماز های یومیه و بعد هم شد اول وقت خوندنشون؛ در کنار این اعتقادم به خدا هم بیشتر شد؛ از یه طرف دیگه تونستم گام های اولیه برای ساختن آینده ام رو بردارم و همه اینها در مدت چند ماه اتفاق افتاد؛ خب آیا پاکی دخیل بود؟ 100 درصد.
و هر کدوم از بچهها رو بپرسی همینو بهت میگن.
مخلص کلامم اینه که، پاکی خودش یه هدفه اما اگه این هدف خودش یه انگیزه بزرگ باشه برای رسیدن به اهداف دیگه، اون لحظه ست که کن فیکون میشه
یازهرا جان
داداش حرفای پاورفول و میوت خوب بودن و سعی کن بهشون عمل کنی
ببین عزیز، باید یه برنامه اورژانسی برای خودت تهیه کنی.
اولاً که باید ببینی چیا فکر و نگاهت رو به سمت پ...ن سوق میده؟
اون حفره رو باید با بتن پر کنی
مثلاً تنهایی،باید ببینی عمدتاً چه مواقعی از روز رو تنهایی؟
برای هر کدوم از این تایم ها یه پروتکل تعیین کن؛ مثلاً شب برو مهمونی، یه سر به اقوام بزن، صبح برو ورزش کن، اگه ساکن شهر سردسیری هستی بعد از ظهر برو پارک.
پس اینجوری میتونی عمده اوقاتت رو پر کنی؛ میمونه زنگ تفریح های بین این اوقات مثلاً تایم خواب یا موقع بیداری، واسه اونا هم پروتکل تعیین کن.
میتونی هم یه روتین برای خودت تعیین کنی.
یه سر به تاپیک
روتین چیست؟ بزن و بر اساس نوشته ها و نمونه ها یه روتین برای خودت بساز و بهش پایبند باش
اما خب، آیا اینها کافیه؟
خیر!
پس مواقعی که همه اینها جواب نداد و اورژانسی شدیم چی؟
یه نگاه به این نوشته بنداز:
نقل قول: برنامههای شرایط اورژانسیمون رو بنویسیم:
من مواقعی که تنها هستم یا حتی اگه کسی باشه یه هویی حس میکنم اگه الآن خ.ا کنم خیلی راحت تر میشم
یا وقتایی که ناراحتم یا خیلی خوشحالم خ.ا یه هویی نقش پناه گاه یا یه جور هدیه و جایزه رو بازی میکنه
یاد خدا و پناه بردن به اون خوبه ولی باید تعریف بشه که چطور انجام شه
مثلاً نماز خوندن یا تسبیح کردن، قرآن خوندن؛ ترک صحنه و با خونواده نشستن و گپ زدن، اورژانس کانون فراموش نشه
باید فیلم ببینم یا یه کلیپ انگیزشی یا آموزشی یا گیم بزنم یا کتاب بخونم یا برم آشپزخونه یه سر به یخچال بزنم
پس برای لحظه ای که سایه لغزش رو حس کردیم هم باید یه برنامه تعیین کنیم
ببینم چیکار میکنی
راستی برنامه ای که نصب کردی چه ویژگی هایی داره؟
میتونه کلیدواژه ها رو هم قفل کنه؟
من برنامه Guardian Angel یا همون فرشته محافظ رو دارم
حذف نمیشه مگر اینکه غیر فعال بشه و اگه غیر فعالش کنی، 24 ساعت طول میکشه که اینجوری فکر کنم با برنامه اورژانسی تونسته باشی وسوسه رو سرکوب کنی