کانون

(1402 فروردين 12، 2:27)End of the road نوشته است: [ -> ]سلام 
یکی به داد من برسه 
من ۳۷ سال دارم . تازه با اینجا آشنا شدم 
من اوضاعم خیلی خرابه . تقریبا روزی ۲ تا ۳ بعضا روزی ۵ بار هم میرسه که این کارو انجام میدم . خودمم موندم بنیه بدنیم چجوری داره جواب میده شایدم آسیبهایی خوررم خودم خبر ندارم . همین الان هم که تو اینجا دارم مینویسم وسووسه شدم برم‌سراغش

سلام 
خوش اومدید به کانون...پیامتو الان دیدم...به زودی ثبت نامت کامل میشه
سعی کن بیشتر بهمون سر بزنی

خوب یه چندتا سوال سخت ازت بپرسم
اول اینکه اسمتون چیه با چی صداتون کنیم اند آف د رود جان؟  
دلیل اینکه هر روز 2 تا 3 بار انجامش میدی چی میتونه باشه؟ 
فیلم پ و رن هم میبینی درسته ؟
 بعد اینکه بعد از هر بار فیلمهایی که داری رو پاک میکنی یا بخاطر اینکه فردا بهشون نیاز پیدا میکنی دلت نمیاد پاکشون کنی؟؟

شما اول از همه باید به فکر ازدواج باشی با 37 سال سن حتما فارغ التحصیل شدی و سر کار میری پس میتونی یه زندگی رو بچرخونی مگه نه؟؟

شرایط جسمی ازدواج رو داری؟؟
تا حالا تلاشی کردی برای مزدوج شدنت؟

بعد از ازدواج
خدارو شکر که بدنت تا الان قوی نشون داده و بلایی سر خودت نیاوردی.
ولی بهتره یه چکاپ بشی شاید بیماریهای خاموشی مثل پوکی استخوان و یا نارسایی کلیه ای چیزی در کمینت باشه. ترس از بیماری شاید یه تلنگر جدی بهت بزنه.

برای ترک کردن دو نوع روش عمده هست....یه روش اینکه به یکباره بذاریش کنار
یه روشم ترک تدریجی یعنی از 3 بار در روز برسونیش به یه بار در روز بعد دوروز یه بار و همینجور کم و کمتر 

روش تدریجی اگه میخوای ترک کنی باید داده های مربوط به لغزش هاتو ثبتش کنی
یعنی هر بار لغزش کردی یه جایی بنویسی ...دلیلش رو بنویسی ...ساعتشو بنویسی و ... اگه ننویسی نمیشه

ترک یک باره هم مثل قول دادن میمونه. قول مردونه میدی تحت هیچ شرایطی نری سراغش. و با تمام قدرتت جلوی وسوسه ها وایسی. 
برای این نوع ترک باید اول از همه استارت قوی بزنی.
یه استارت قوی یعنی حس تنفر شدید نسبت به این لذت 
یه استارت قوی یعنی کنترل ذهن و نگاه و دست خیلی قوی و ثبت کنترل این سه مورد هر روز یا حتی روزی چند بار
یه استارت قوی میزنی و اگه شکست خوردی دوباره یه استارت قوی تر


یه روش هیبریدی هم وجود داره
یعنی ترکیبی
هم تدریجیه
هم یک باره

یعنی هم سعی میکنی کمش کنی تدریجی و داده هاشو ثبت میکنی
هم اینکه بعد هر بار یه استارت قوی میزنی
یعنی استارت قوی که زدی اگه نشد نا امید نمیشی اگه از قبل کمترش کردی تازه خوشحالم میشی به خودت جایزه میدی


حالا بیا قشنگ توضیح بده سوالهایی که پرسیدم رو بگو
فیلم هارو پاک میکنی یا نه؟
فیلتر شکن هارو چطور؟
راستشو بگو
اگه پاک نمیکنی بگو پاک نمیکنم

بعد اینکه ثبت میکنی از امروز و شروع کنی گزارش بدی در گروه یا نه؟؟
دقیق تمام لغزش هاتو میای گزارش میدی...باید تدریجی کمش کنی

و اینکه استارت قوی
میای میگی از حس تنفرت
از اینکه میخوای برای همیشه با این لذت خدافظی کنی
و کنترل ذهن و دست و نگاهتو گزارش میدی

مهم نیست شکست میخوری یا نه
مهم استارت قویه وقتی استارت میزنی باید خوش بین باشی که میشه 


منتظرتم داداش اند آف د رود

(1402 فروردين 13، 0:50)narrator نوشته است: [ -> ]سلام

راوی(narrator) / 12 فروردین 1402 / 0 روز خوب

=========================================
فقط  فیلم دیدم ولی کار دیگه ای نکردم.
حالم عالی نیست ولی انصافا بدم نیستم. حداقل همینش خوبه که به جاهای باریک کشیده نشد. یه سوگنامه ی بلند بالا نوشته بودم دیدم فایده نداره، من کی انقدر شکسته و داغون بودم؟ واقعیتش خلی وقته مرد تو آینه رو نمیشناسم؛ سرد و بی روح، یه تیکه گوشت بی شعور خالی از شهامت و با کلی انگیزه بالقوه.
همین کامپیوتر مونده که الان اونم پرت میکنم یه جای عمومی از خونه و دیگه از شرش راحت میشم.
بی صبرانه منتظر روزی ام که این صداهای توی سرم خاموش بشه. 
حضار، همگی شب خوش و عنایت ایزد همراهتون باشه 

سلام راوی جان
خوش اومدی به گروه سرو
ایول که تونستی شکستش بدی ...نفس اماره ادمو هل میده به سمت این فیلما ...ولی ممکنه وسط دیدن فیلم نفس لوامه از خواب بیدار بشه و حساب نفس اماره رو برسه. اینکه تا تهش نرفتی خیلی کار بزرگیه. سعی کن ذهن و نگاه و دستتو خیلی سفت و سخت کنترلشون کنی و ثبت کنی کنترلتو...تا کمتر وسوسه بشی 
برای مواقع وسوسه هم یه استراتژی بنویس و برامون بفرست.

مثلا الان اگه دوباره وسوسه بشی چیکار میکنی؟؟ یا دوست داری چه عکس العملی انجام بدی؟؟

مثلا فرض کن میخوای یه فیلم نامه بنویسی
نقش اول فیلم که راوی باشه قراره وسوسه شدید بشه
و بعد با انجام یه سری کار وسوسه رو رد کنه و نرمال بشه

حالا این یه سری کار رو بنویس و برامون بفرست. 

(1402 فروردين 13، 14:49)Nimra نوشته است: [ -> ]سلام به همه دوستان، خوبید؟ خوشید؟ 


ماه بنی هاشم جان، ممنونم ازت، دمت خیلی گرم که بهم جواب دادی..   
و خوشحالم از این که درک ام می کنی.

موافقم باهات ها، ولی می دونی چیه ..
دقیقا همین طوره، پولدار، پولدارتر میشه و غیره. شنیدی میگن تورم، یعنی مالیات از جیب فقرا دیگه. 
ولی منطقی نگاه کنیم، اونا پولدار نشدن، فقط در سطح خودشون موندن. یعنی اگه یه خونه/ماشین/سکه داشتن، هنوزم یه خونه/ماشین/سکه دارن، این بقیه هستن که فقیرتر شدن! 
درسته. ولی همشون نه. بسته به تلاشی که کردن بعضی ها فقط ارزش داراییشونو حفظ کردند و بعضی ها حتی قدرت خریدشون هم بالاتر رفته. کسی که در بهترین زمان ممکن روی بهترین چیز ممکن سرمایه گذاری کنه و بعد در بهترین زمان چنجش کنه. فقط ارزش پولشو حفظ نکرده . درسته؟
در واقع یه مسابقه است که تو هرچی پولدارتر باشی، کمتر بازنده ای! توی این مسابقه باید به یه سطحی از ثروت برسی، که ضرری که می کنی کمتر از بقیه باشه (اکثرا معتقدن به اندازه یه خونه خریدن) 
رسیدن به اون سطح برای ما جوونا خیلی سخته. مخصوصا اگه شغل سطح بالا نداشته باشیم، خانواده کمک نکنن، پارتی نداشته باشیم، سرمایه نداشته باشیم و غیره. 
یعنی این کاملا ممکنه که یه نفر 30 سال تلاش کنه و نرسه ! اصلا دور از ذهن نیست. چون من واقعیتش 90% کسایی که میبینم زندگی اقتصادی راحتی دارن یا وصل بودن، یا پارتی داشتن، یا سرمایه هنگفت، یا یه راه پیچوندن یاد گرفتن و غیره. 
اینکه پول داشتن یه اهرمه درسته . کسی که خیلی پولداره بیشتر میتونه سود کسب کنه چون اهرم قوی تری داره. ولی یه جوونی مثل منو و تو هم با یه شغل معمولی ماهی 7 تومن میتونه اروم اروم خودشو به 20 و 30 و بعدا 100 برسونه. به نظر شما به یه خونه باید رسید ولی من میگم حتی 50 تومن حتی 100 تومن داشته باشی و بتونی ارزششو حفظ کنی و جای خوب سرمایه گذاری کنی ماهی 20 درصدم بگیری میشه باهاش خرج زندگی رو داد. درست نمیگم؟؟ شما رفتی دنبالش ولی چتدبار ضرر کردی و بیخیالش شدی. اگه بیشتر اموزش میدیدی. و حوزه های مختلف سرمایه گذاری رو تست میکردی احتمال موفقیتت بالاتر میرفت. سرمایه گذاری مثل وسیله نقلیه میمونه. یکی موتور داره یکی بوگاتی داره یکی تریلی داره یکی کامیون داره. تو سرمایه گذاری مهمه از نقطه الف به نقطه ب برسی. بعد که به ب رسیدی میتونی وسیله نقلیه یعنی روش سرمایه گذاریتو عوض کنی و سوار یه وسیله بهتر بشی تا به نقطه ج برسی. و این یعنی اموزش مستمر. نه اینکه یه بار تلاش کردی نشد پس کلا بیخیال.
موافقم با این حرف که باید سواد اقتصادی مون و ببریم بالا. من خودم چندین سال دنبال درگیر همینا بودم. 
آخرش به این نتیجه رسیدم که بازارهای مالی و اقتصادی و دلالی و سفته بازی، اولا خودش یه تخصصه، دوما یه شغل تمام وقت، سوما سرمایه اولیه میخواد که روش حساب نکنی، یعنی اگه ضرر کردی ، دیگه کردی .. 

درسته. ولی میتوتی اموزش ببینی و وقتی با حساب مجازی موفقیت پایدار به دست اوردی پول واقعی وارد کنی. اول با پول کم شروع میکنی. بعد کم کم زیادش میکنی. درسته نباید پول خیلی زیاد و اصل سرمایه رو ریسک کنی. ولی وارد این حوزه ها نشدن و از کنارش ساده گذشتن خودش ریسکه. اینکه میگی از دست من بر نمیاد شکسته نفسیه. اگه کلاس بری اموزش ببینی میتونی در هر حوزه ای سرمایه گذار حرفه ای بشی. فقط ترید نیست. حوزه پوشاک مثلا. میگم اولش شاید سرمایه اولیه نباشه مجبور بشی سوار دوچرخه بشی. بعد که به نقطه ب رسیدی سوار موتور گازی میشی. بعد یه ماشین. و...
بعد به این نتیجه رسیدم که کار من نیست و من نهایتش ریال نگه ندارم خیلی هنر کردم، بقیه اش از دست من بر نمیاد. 

ولی با این مخالفم که همه باید اینطور باشن. فرض کن 85 میلیون مردم یه کشور صبح به صبح بشینن پای کارگزاری بورس (سالم ترین روش دیگه، که با دلالی و سفته بازی به اقتصاد و مصرف کننده ها آسیب نزنن، مثل ماشین و دلار و ...). دیگه کی بره مدرسه درس بده، کی نون بپزه، کی بره بیمارستان؟ بعد اون وقت بورس به نظرت سودده میشه اینجوری یا بدتر میشه منبع سفته بازی و ریختن پول از جیب مردم فقیر تر به جیب اون گرگ های بازار.. مثل سال 1396، 1399 و ... 
منظورم اینه نمیشه از همه انتظار داشت دلال یا تریدر باشن تا بتونن یه زندگی معمولی داشته باشن، و اگه نداشتن تقصیر خودشونه.
نمیشه انتظار داشت درسته. ولی قبول داری هرکی بیشتر تلاش کنه در این حوزه ها اموزش ببینه راحت تر پول در میاره و مشکلاتش کمتره؟؟ یعنی اگه نیما 7 میلیون پول کلاس بده و بهترین مهارت هارو کسب کنه میتونه خیلی بهتر از نیمایی که کلاس نرفته ازین فرصت ها استفاده کنه. و اون نیما که دنبالش نرفته تا حدی خودش مقصره این مشکلاتشه. الان شما تلاش کردی که میدونی نباید برای طولانی مدت ریال نگهداری. اگه همین تلاشم نکرده بودی خیلی مقصر تر نبودی؟ پس کسی که در این زمینه ها تنبلی کنه مقصره. و هرکی بیشتر تلاش کنه سودشو میبره. ما ها تا جوونیم میتونیم اموزش ببینیم.





خیلی چسبید بهم یه این حرفت .. تاحالا بهش فک نکرده بودم.
شاید واقعا فقط اولش سخت تر باشه،

والا دارم یه کتاب می خونم، تله شادمانی. 
توش می گه برعکس، نباید سعی کنی افکار رو کنترل کنی، بلکه باید باهاشون کنار بیای.
یه جورایی هم منطقی می گه.
شاید مشکل کار من همینه که میخوام بعد 40 روز دیگه وسوسه نشم، انگار که دیگه تمومه همه چی.

ولی واقعیت اینه که وسوسه همیشه هست، فقط باید یاد بگیرم چجوری باهاش کنار بیام.. 

وسوسه همیشه هست ولی وقتی کنترل شدید روی دست و نگاه و ذهنت داشته باشی قدرت وسوسه خیلی کمتره تا وقتی کنترلی روی این سه نداشته باشی. و این بیست روز اول این 40 روز رو میگم خیلی کنترل کنیم از این چاله بیایم بیرون از این چرخه بیایم بیرون. مسیر نرونهایی که تو مغزمونه کمرنگ بشه بعد دیگه کار راحت میشه. بعدشم این توصیه ها که تو این کتابا مینویسه خیلیهاش برای متاهل هاست. بله ما ازدواج کنیم میتونیم خیلی کارهای دیگه کنیم مثلا خوردن گرمیجات. خیلی خوبه گرمیجات خوردن ولی واسه ما سینگلا نه! کنترل نکردن ذهنم برای متاهلا خوبه ولی ما و مخصوصا این بیست روز نه. 

بهش می گه پذیرش
انجمن اس ای هم همین و می گفت تقریبا. 
پذیرش رو خیلی مهم می دونست.. 

ولی چشم ، حتما امتحان می کنم.
بازم ممنون از وقتی که گذاشتی 

(1402 فروردين 13، 22:07)ali_213 نوشته است: [ -> ]علی_۲۱۳ / ۶ فروردین ۱۴۰۲ / ۷ روز

 هدف اول : یک هفته
هدف دوم : ۱۵ روز

ماشالله به داداش علی هدف اول خوب زدی تو گوشش
انشالله هدف دوم

(1402 فروردين 14، 0:42)Töprak نوشته است: [ -> ]سلام
توپراک/1دی/103

حدودا 15 ساله دارم برای رهایی تلاش میکنم گاهی جدی گاهی سست و بی حال اما ثمره تلاشم شده این تعداد روز پاک.

این سومین بار تو این حدود 15 ساله که روزای طولانی پاک بودم، بار اول بر میگرده به سال 90 که دانشگاه میرفتم که احتمالا به خاطر کافور تو غذای دانشگاه بود  (البته  اینطور میگفتن)
بار دوم همین جا تو کانون حدود 7 ماه پاک بودم. 

و حالا هم که شکر خدا دارم رو به جلو پیش میرم.

سلام به تپراک عزیز 
پس این سومین تلاش بزرگت بوده در این 15 سال
خیلی مبارکه
انشالله ایندفعه رکورد قبلی رو میزنی و بعدش دیگه انشالله خبر ازدواجتو برامون میاری
مزدوج که نیسی؟
در مورد عوامل موفقیتت برامون بنویس مخصوصا کنترل ذهن و نگاه و دستت.

سلام دوستان.
sanctityا / 12 فروردین 1402 / 2 روز خوب

سلام

نقل قول: سلام به تپراک عزیز 
پس این سومین تلاش بزرگت بوده در این 15 سال
خیلی مبارکه
انشالله ایندفعه رکورد قبلی رو میزنی و بعدش دیگه انشالله خبر ازدواجتو برامون میاری 
مزدوج که نیسی؟
در مورد عوامل موفقیتت برامون بنویس مخصوصا کنترل ذهن و نگاه و دستت. 

خیلی ممنونم 

من دلم خوش بود که بالاخره نوبت مام میشه که تشکیل خانواده بدیم، به سن ازدواج رسیدم نشد، حالا هم یه مشکل بزرگ به سایر مشکلات زندگیم اضافه  شده وفعلا به ازدواج اصلا فکر نمی کنم.

ازدواج برای ماهایی که دچار خ.ا هستیم و برایی رهایی ازش داریم تلاش می کنیم می تونه یه راه نجات باشه البته به شرط اینکه انتخاب درستی کنیم.


عوامل موفقیتم 

کنترل نگاه مهمترین عامل موفقیتم بوده

باید هر چیزی که پاکیمونو به خطر میندازه از خودمون دور کنیم  اما گاهی این امکان وجود نداره، تو این مواقع باید هوشیارانه عمل کنیم به عنوان مثال اگر مجبوریم از اینستاگرام استفاده کنیم باید با این فکر بریم سمتش که ممکنه تصویر محرکی جلو چشمم ظاهر شه و اگر اینطور بود نباید روش مانور بدم. همین باعث میشه وقتی با یه تصویر محرک  مواجه شدین هوشیار عمل کنید و سریع ازش چشم بردارید.

چشم که کنترل شه کنترل ذهن هم راحت میشه.

زِ دستِ دیده و دل هر دو فریاد
           که هر چه دیده بیند دل کند یاد

گاهی اوقاتم فکر بیراهه میره که این مواقع باید دست کنترل شه تا اون هیجانات فروکش کنه.

سلام

راوی(narrator) / 12 فروردین 1402 / 2 روز خوب

شب همگی خوش  

و باز هم سلام!
پیرو سوال رفیق «یا ماه بنی هاشم»

واقعیتش امروز تجربه ای بود از این سوال
یادمه دکتر آذرخش مکری در مورد لغزش میگفت که اکثر آدما صبر میکنن تا از سرسره سر بخورن پایین و اون آخرا که بیشترین شتاب رو دارن، سعی میکنن خودشونو بگیرن؛ در حالی که کار درست اینه که از همون اول اجازه ندن پرت بشن پایین!
به نظرم نمیشه جلوی وسوسه رو گرفت؛ فلذا به جای تلاش بی جهت برای تغییر فکر، بیایم محیط رو عوض کنیم؛ چه محیط فیزیکی و چه محیط فکری.
یه دوش آب سرد، یه آبدوغ خیار تگری، یه پیاده روی تو طبیعت، موسیقی کلاسیک و نهایتا کار و کار و کار!
جسارت نباشه خدمت دوستان، من نه سنی دارم و نه تجربه ای؛ منتهی با این سر سوزن ذوق، میتونم به یقین بگم که هیچ چیزی مثل کار، آدمو از فساد دور نگه نمیداره. یه معجزه ی به تمام معنا. اگه واقعا درگیر کاری بشیم که دوستش داریم و با ذوق و شور و شوق هر روز خودمونو عادت بدیم که کار کنیم، فکر کنم ریسک لغزش به مینیمم ترین حالت خودش میرسه.
حالا دقیقا موقع وسوسه، یه چیزی که خیلی کمک کننده است، اینه که وسوسه رو تو نطفه خفه کنیم. یه قانونی داریم به اسم «پا لای در»، که میگه اگه با خواسته های کوچیک یه شخصی موافقت کنید، به احتمال خیلی زیاد بعدا با خواسته های بزرگ و بزرگترش هم موافقت میکنید! همه تجربه کردیم که لغزش به سادگی هر چه تمام تر از یه متن، عکس، خاطره و خلاصه از کوچک ترین موقعیتی شروع میشه و این ماییم که تصمیم میگیریم پر و بالش بدیم یا بی اعتنایی کنیم؛ دقت کنید مبارزه کردن و استقامت وهمی بیش نیست! تنها و تنها بی اعتنایی!!

ممنونم 

(1402 فروردين 14، 22:20)sanctity نوشته است: [ -> ]سلام دوستان.
sanctityا / 12 فروردین 1402 / 2 روز خوب

سلام سنستیتی جان حالت چطوره؟ 
استارتت قوی باد ...قوی تر از هرچیزی روی زمین    
راستی معنی نام کاربریت یعنی پاکی و تقدس ؟ درسته؟ 
پاکی رو عشقست 

(1402 فروردين 14، 23:02)Töprak نوشته است: [ -> ]سلام

سلااام خوبی؟ چطوریدشو یادت رفت بگیا



خیلی ممنونم 

من دلم خوش بود که بالاخره نوبت مام میشه که تشکیل خانواده بدیم، به سن ازدواج رسیدم نشد، حالا هم یه مشکل بزرگ به سایر مشکلات زندگیم اضافه  شده وفعلا به ازدواج اصلا فکر نمی کنم.
اصلا؟ اصلا اصلا؟؟؟ نمیشه حالا یکم کوتاه بیای و یکم بهش فکر کنی. میخوایم امسال همت کنیم نصف ببچه های سرو رو بفرستیم خونه بخت . مشکلات هیچ وقت تموم نمیشن. این مشکل تموم بشه یکی دیگه شروع میشه. شما که سر کار میری درامد داری یه یا علی بگو و برو دنبالش انشالله همونی که قسمتته زودتر اوکی میشه. ببین اون بنده خدام منتظرته. زیاد منتظرش نذار. واسه امسال برنامه داشته باش. انشالله اون مشکلاتم اوکی میشه.
ازدواج برای ماهایی که دچار خ.ا هستیم و برایی رهایی ازش داریم تلاش می کنیم می تونه یه راه نجات باشه البته به شرط اینکه انتخاب درستی کنیم.
بله قشنگ باید همه چیز رو در نظر بگیریم. مشاوره هم لازم شد بریم . وقتی عقلمون اوکی داد با توکل بر خدا اقدام کنیم.

عوامل موفقیتم 

کنترل نگاه مهمترین عامل موفقیتم بوده

باید هر چیزی که پاکیمونو به خطر میندازه از خودمون دور کنیم  اما گاهی این امکان وجود نداره، تو این مواقع باید هوشیارانه عمل کنیم به عنوان مثال اگر مجبوریم از اینستاگرام استفاده کنیم باید با این فکر بریم سمتش که ممکنه تصویر محرکی جلو چشمم ظاهر شه و اگر اینطور بود نباید روش مانور بدم. همین باعث میشه وقتی با یه تصویر محرک  مواجه شدین هوشیار عمل کنید و سریع ازش چشم بردارید.

چشم که کنترل شه کنترل ذهن هم راحت میشه.

زِ دستِ دیده و دل هر دو فریاد
           که هر چه دیده بیند دل کند یاد

گاهی اوقاتم فکر بیراهه میره که این مواقع باید دست کنترل شه تا اون هیجانات فروکش کنه.

پس هرسه تاییشو محکم کنترل کردی. پس موفقیت تصادفی نیست . ماشالله بهت. ما بهت افتخار میکنیم. انشالله کنترلهات هر روز قوی تر و محکم تر بشه و خدا قوتی بهت بده که هیچ وقت خسته نشی از کنترلشون.  به قول داداش رزمجو انشالله شمشیر هیچ وقت از دستت نیافته.

(1402 فروردين 15، 0:51)narrator نوشته است: [ -> ]و باز هم سلام!
پیرو سوال رفیق «یا ماه بنی هاشم»

واقعیتش امروز تجربه ای بود از این سوال
یادمه دکتر آذرخش مکری در مورد لغزش میگفت که اکثر آدما صبر میکنن تا از سرسره سر بخورن پایین و اون آخرا که بیشترین شتاب رو دارن، سعی میکنن خودشونو بگیرن؛ در حالی که کار درست اینه که از همون اول اجازه ندن پرت بشن پایین!
به نظرم نمیشه جلوی وسوسه رو گرفت؛ فلذا به جای تلاش بی جهت برای تغییر فکر، بیایم محیط رو عوض کنیم؛ چه محیط فیزیکی و چه محیط فکری.
یه دوش آب سرد، یه آبدوغ خیار تگری، یه پیاده روی تو طبیعت، موسیقی کلاسیک و نهایتا کار و کار و کار!
جسارت نباشه خدمت دوستان، من نه سنی دارم و نه تجربه ای؛ منتهی با این سر سوزن ذوق، میتونم به یقین بگم که هیچ چیزی مثل کار، آدمو از فساد دور نگه نمیداره. یه معجزه ی به تمام معنا. اگه واقعا درگیر کاری بشیم که دوستش داریم و با ذوق و شور و شوق هر روز خودمونو عادت بدیم که کار کنیم، فکر کنم ریسک لغزش به مینیمم ترین حالت خودش میرسه.
حالا دقیقا موقع وسوسه، یه چیزی که خیلی کمک کننده است، اینه که وسوسه رو تو نطفه خفه کنیم. یه قانونی داریم به اسم «پا لای در»، که میگه اگه با خواسته های کوچیک یه شخصی موافقت کنید، به احتمال خیلی زیاد بعدا با خواسته های بزرگ و بزرگترش هم موافقت میکنید! همه تجربه کردیم که لغزش به سادگی هر چه تمام تر از یه متن، عکس، خاطره و خلاصه از کوچک ترین موقعیتی شروع میشه و این ماییم که تصمیم میگیریم پر و بالش بدیم یا بی اعتنایی کنیم؛ دقت کنید مبارزه کردن و استقامت وهمی بیش نیست! تنها و تنها بی اعتنایی!!

ممنونم 

چه قدددررر قشنگ گفتی راوی جان...تا وقتی بالای سرسره هستیم باید محکم و قوی خودمونو کنترل کنیم. حتی نزدیک قسمت شیب دار نشیم. وقتی سر بخوریم دیگه متوقف کردنش خیلی سخته. مثل توصیه طلایی داداش سپهر که گفت پیشگیری بهتر از درمانه.  کسی که 600 روز خوب داره 600 روز خودشو کنترل کرده که از سرسره سر نخوره...نه اینکه بیخیال باشه و سر خورد جلوی خودشو بگیره.  اصلا نباید بذاریم سر خوردن اتفاق بیافته.
یعنی اصلا اجازه ندیم نعوظ رخ بده
یعنی دست ورزی صففففررر
یعنی نگاه به نامحرم صففففرررر
یعنی فکر ازز روی شهوت صفففرررر
یعنی شوخی با نامحرم صصففررر
یعنی جدی جدی باشیم
دست و ذهن و نگاه کنترلش شش. دانگ دست خودمون باشه

یعنی سر موفقیتمون شوخی نداشته باشیم 
قوی قوی 
محکم و قرص 
با اراده آهنین بخوایم تا بشه
تا از سرسره سر نخوریم.

سلام به همه دوستان
Mr Degareshا/29 اسفند 1401 /15 روز خوب



خدایا برای 24 ساعت دیگه پاکم نگه دار.

علی_۲۱۳ / ۶ فروردین ۱۴۰۲ / ۹ روز

 هدف اول : یک هفته
هدف دوم : ۱۵ روز

سلام دوستان. ممنون از زحمات یا ماه بنی هاشم عزیز و تجربیات دوستان.
sanctityا / 12 فروردین 1402 / 3 روز خوب
 

نیوبورن/۲۳۹ روز خوب

سلام

راوی(narrator) / 15 فروردین 1402 / 0 روز خوب

شب همگی خوش  

=================================================

متاسفانه یه روندی رو تجربه کرده ام ( سر خیلی چیزا ) که وقتی اوضاع خیلی خوبه، یهویی سر یه مسئله ناچیز، بد میشه و چه بد شدنی ...
به هر حال تنبیه شد، یادداشت شد، تجربه شد، و هدفگذاری هم داشته باشیم خوبه: «هدف این هفته (تا چهارشنبه ی بعد) اینکه هر روز تایم مطالعه رو پر کنم و وقت تلف نکنم و خلاصه بیکار نباشم»

.

سلام دوستان.
sanctityا / 12 فروردین 1402 / 4 روز خوب

نیوبورن/۱۸ مرداد / ۸ ماه خوب