کانون

خیر مقدم اعضای جدید آقا سجاد و آقا میکائیل موفق باشید 

با عرض سلام و خوش آمد گویی به اعضاء جدید.
sanctityا / 13 مهر 1402 / 15 روز خوب

سلا م آرمین جان خداروشکر میگذرونیم این روزارو

سلام داداش‌های عزیز

لیست برنامه‌های گروه برای روزهای هفته:

نقل قول: شنبه‌ها هر کس یه نکته در مورد پاکی بگه. چه بهتر نکته‌ از خود شخص طبق تجربه شخصیش باشه. اگه نه، وارد انجمن تجربیات بشه و از بین هزار نکته‌ای که دیگران گفتن، یکی که به‌نظرش جالب‌تر میاد رو از دیگران نقل قول کنه.

یکشنبه‌ها روز هنر هست. گذاشتن شعر، متن ادبی، نقاشی، خوشنویسی، فیلم و سینما، بافتنی و ... . هر کس چیزی در مورد هنر با خودش بیاره. یا از خودش ارائه بده. یا در موردش صحبت کنه.

دوشنبه‌‌ها روز کتاب هست. هر کس حداقل یه جمله از کتابی که طی هفته گذشته خونده و به نظرش جالب اومده رو بذاره. اگه کسی کتابی نخونده، یه جمله از سخن بزرگان که دوست داره بذاره.

سه‌شنبه‌ها در مورد موضوع هفتگی که اول هر هفته اون موضوع اعلام میشه صحبت انجام بشه. هر کس نظری داره، تجربه‌ای داره با بقیه در میون میذاره.

چهارشنبه‌ها روز تفریح و جوک و شوخی هست. معما و سرگرمی و بازی.

پنجشنبه‌ها صحبت‌ آزاد هست. اعضا دور همدیگه جمع میشن گپ می‌زنن. یا هر کس یه تجربه از زندگیش که دوست داره به بقیه انتقال بده رو بگه.

جمعه‌ها روز ارزیابی هفتگی هست. گفتن از نتیجه‌ تلاش‌هایی که در طول هفته انجام دادیم. تلاش‌هایی که در خصوص موانع پاکی داشتیم. تلاش‌هایی که در خصوص عادت‌سازی انجام دادیم. همین‌طور انجام اعلام وضعیت‌های مطالعه کتاب، ورزش، قرائت قرآن و پیگیری فعالیت‌های درسی.
جمعه‌ها از حس و حال کلی هفته‌مون میگیم. هر کس یه رویداد، اتفاق یا لحظه خوب از هفته‌ای که گذشت تعریف کنه. یا یه رویداد، اتفاق یا لحظه بد که رو دلش سنگینی می‌کنه رو بگه.

امروز شنبه هست و هر کدوم‌مون می‌تونه یه تجربه یا نکته پاکی برای بقیه بگه. 

نکته پاکی من: روزهای اول بعد از یه دوره لغزش، ذهن جوریه که خیلی سریع دوباره تمایل به برگشت پیدا می‌کنه. ما می‌خوایم ذهن فراموش کنه گذشته رو ولی خود ذهن نمی‌خواد. 
راهش اینه که ذهن رو این قدر مشغول کنی تا فرصت برگشت به عقب پیدا نکنه. برا خودت پروژه تعریف کنی. تمیز کردن اتاق، مرتب کردن کمد، کمک به خانواده، پیگیری درست کردن یه وسیله خراب، دنبال کردن یه آموزش و ...
یه جوری که ساعت ۱۱ شب بشه و نفهمی کی شب شد. 
آدم وقتی سرش گرم باشه خیلی راحت‌تر الگوهای قدیمی ذهن رو می‌تونه دور بزنه. 

سلام همگروهی های عزیز 



خوش آمد نگفت کسی به ما استوایی های سابق؟ 
البته بنظرم ادغام رسمی و نهایی صورت نگرفته هنوز ؟ 
کارم غیر قانونیه ؟ 



مشارکت محسنین : 
( کمی بیش از مشارکت     )



بنظر من آدم اگه برنامه ریزی و مشغله نداشته باشه عملا ترک خ.ا  غیر ممکن میشه .
باید آدم تکلیف کاراش روشن باشه . من خودم عادت دارم واو به واو کارهام رو می‌نویسم و هر ساعت مطابق چک لیستم بررسی میکنم کارهام رو .
مهمتر از این نکته که باید اصول و برنامه ریزی دقیق داشته باشیم ، اینه که تفریحات سالم داشته باشیم .

جوک خوندن و نت گردی یا کانال گردی های بی هدف ( فقط میگیم فلان کانال چک کنم فلان سایت رو ببینم و یهو به خودمون میاییم که ای دل غافل ! ) 

برا همین بنظرم باید مشخص باشه چه تفریحی به چه مدت زمانی انجام بدیم . مثلا ۳۰ دقیقه کتابخوانی ، یا اینکه یک ساعت تلفن زدن به دوستان یا آشنایان و صحبت کردن .




مگه میشه آدمی باشه که بگه  بدون برنامه ریزی و هدف روزمو شب میکنم ؟ 
نه تنها پاکی تو این اوضاع غیرممکنه بلکه هر نوع پیشرفت و توسعه فردی غیر ممکن میشه ! 

خلاصه  کلام : 

بدون برنامه ریزی کامل و دقیق برای کار و اوقات فراغت  ، به احتمال بسیار زیاد ترک خ.ا و یا هر عمل دیگه ای که به شکل عادت جا افتاده باشه ، غیر ممکن خواهد بود .

---

متأسفانه باید پذیرفت خ.ا برای خیلی ها حالت default پیدا  کرده .

  برا همین جز با ایجاد عادت های  جایگزین ، نمیشه چاره ای برای ترکش پیدا کرد . مثال بزنم که واضح تر بشه .

یه راننده سرویس داشتیم ، به شدت اهل سیگار بود . روزی یک پاکت سیگار مصرف می‌کرد .
 
می‌گفت: 

 عین زهر می‌مونه مزه و بوش ، بیزارم ازش   ، ولی هر وقت بیکارم یا ذهنم آزاده هیچ مقاومتی نمیتونم درمقابلش داشته باشم . اگرم در دسترسم نباشه ، کل دنیا و زندگیم تیره و تار میشه ، پرخاشگر میشم ، افسرده میشم انگار .  
درواقع این آدم سیگار شده default زندگیش . بیکاره ؟ میگه برم یه نخ سیگار بکشم . استرس داره ؟ میگه برم یه نخ سیگار بکشم. یه خبر بد می‌خونه ؟ میگه برم سیگار بکشم بلکه از اندوهش کم کنه ! 


تنها راهش شکستن چرخه ی شرطی شده ای هست که توش گیر افتاده .
چطوری ؟
 باید ذهنش رو به شرطی سازی جدیدی عادت بده .
اصطلاحا میگن : سیم کشی مجدد مغزی ( Brain wiring ) 
بسیار مبحث جالب و قابل توجهی هست ، حتما اگر قصد جدی برای ترک دارید تحقیق و شخصی سازی کنید این مورد  رو .

خلاصه اینکه باید یه مغز از نو یاد داد که وقت هایی که به فراغت و آسودگی میرسه بجای خ.ا باید اتوماتیک بره سمت انجام یه عادت سالم جایگزین. 


چه خوبه مطالعه بشه جایگزین خ.ا . ی لحظه بهش فکر کنیم ؟ اگر تمام زمان و انرژی که برای انجام خ.ا صرف شده ، مطالعه ‌میکردیم چه اتفاقات متفاوتی رقم می‌خورد ؟ ( درسی منظورم نیست لزوما ) 

بعضی ها ممکنه بگن چطور میشه خ.ا رو با مطالعه و کتابخوانی جایگزین کرد ؟ 
حقیقت اینه که فرد مبتلا به اعتیاد رفتاری  خ.ا ، همیشه موقع انجامش  انرژی ، توجه و تمرکز باورنکردنی رو صرف اینکار میکنه . که مطالعه و کتاب خوندن به نسبت خ.ا خیلی کمتر انرژی می‌گیره و قطعا کمتر فرسوده میکنه .
هرکسی با توجه به علایق خودش باید بتونه عادات جایگزین برای زمان های فراغتش داشته باشه تا بتونه از شر خ.ا خلاص بشه .

ولی بازم  یادمون نره ، هیچ عادتی یه شبه بوجود نیومده  . هیچ عادتی یه شبه ترک نمیشه . هیچ عادتی یه شبه ایجاد نمیشه . 


ترک ، سختی بسیار داره ، اراده و همت فراوون می‌خواد ، پیوستگی میخواد .... ولی آخر این مسیر فوق العاده زیباست .

یه عادت مخرب و تبع اون یکی کلی عادت بد حذف میشن .
کلی عادت جدید ظهور پیدا می‌کنن و خلاصه فصل جدیدی از زندگی رقم می‌خوره . 


همت بلند دار که نزد خدا و خلق
باشد به  قدر  همّت تو اعتبار  تو 

ابن یمین 

سلام و درود
از اینکه گروه هامون یکی شد و میتونیم با دوستان بیشتری ارتباط داشته باشیم خوشحالم
بریم سراغ فعالیت شنبه ها:
به عنوان یه نکته برای پاکی این مسئله رو باید در نظر بگیریم که محرک ها رو از بین ببریم. حالا محرک میتونه نگاه به نامحرم باشه یا فکر کردن باشه یا هر عامل دیگه ای که ممکنه برای هر شخص متفاوت باشه. اگر ورودی محرک ها رو مسدود کنیم تقریبا هشتاد درصد راه رو رفتیم و این عامل خیلی مهمه

سلااااااااااااااااااام 
خوش اومد میگیم خدمت همه استوایی های سروی شده

دس دس دس
داداشای گل به به

سلام دوستان وقت بخیر


در‌ مورد نکته پاکی، من که زیاد اوضاعم خوب نیست و به ترک اصلی نرسیدم که بگم فلان عامل کمکم کرد و به خاطر اون تونستم ترک کنم.

ولی خب چون تو مسیر بودم، میتونم به نکاتی مثل پرکردن ساعات با کار های مختلف، کنترل نگاه و ذهن، نماز شب خوندن، یاد مرگ و ... اشاره کنم.
بعضی از موارد رو هم دوستان بالا اشاره کردن

سلام 
به همه داداش‌های ثبت‌نام کرده‌  و به همه داداش‌های استوایی تازه‌ از راه رسیده  و به همه داداش‌های استوایی توی راه   خوش آمد میگم حضورشون رو. 

محسنین جان خیلی ممنون از مشارکت و تجارب ارزنده‌ات. 

امیرعلی جان خیلی ممنون از نکته قابل تأملی که مطرح کردی. 

شهریار جان همه با هر تعداد روز پاکی که قبلا داشتن بالاخره تجاربی دارن. خیلی ممنون از نکات ارزشمندت. 

بچه‌ها این پست رو خوندید؟
هر کدوم از ما برای کمک به پاکی خودش، لازمه که موانع پاکیش رو شناسایی کنه. اون‌ها رو اولویت‌بندی کنه.
عوامل کمک‌کننده پاکیش رو هم مشخص کنه. اون‌ها رو اولویت‌بندی کنه.

بعد یک مورد، دو مورد یا سه مورد از این موانع و عوامل رو انتخاب کنه و به‌صورت جدی خودش رو متعهد کنه که روی اون‌ها کار کنه. براشون تلاش کنه.
نه تلاش طاقت‌فرسا و سخت؛ حتی تلاش‌های کوچیک کوچیک هم بالاخره یه روز زیاد میشه و ما رو به جایی که دوست داریم می‌رسونه.
فقط نباید ناامید بشیم و همیشه تو مسیر باقی بمونیم. 

نابرده رنج گنج میسر نمی‌شود
مزد آن گرفت جان برادر که کار کرد

باید روی خودمون کار کنیم و خودمون رو ارتقاء شخصیت بدیم. 

به موانع و عوامل که فکر کردید نتیجه‌اش رو اینجا هم بذارید.  
به همون اندازه که گاهی شاید فکر کنیم پاکی از ما دوره، می‌تونه بهمون نزدیک هم باشه. 

سلام دوستان. ممنون از مشارکت دوستان همه عوامل ذکر شد. در این رابطه یاد و دلتنگی عمیق نسبت به ارواحی که آرزوی ملاقات آنها را پس از مرگم دارم بسیار تأثیر گذار هست.
sanctityا / 13 مهر 1402 / 16 روز خوب

سلام .

خب امروز هم با کلی مشقت و فرسایشی که داشت تموم شد   

البته تموم نشده  تا ۱۲:۳۰  ، تایم مطالعه دارم . امروز چون به دلیلی مجبور بودم برم مرکز درمانی و تایم مطالعه از دست دادم و باید تا آخر شب جبرانش کنم .


روزهای خوبی هستن . دارم مرد شدن رو حس میکنم . قوی شدنم رو حس میکنم .

خب امروز من هم با کلی مشقت و فرسایشی که داشت تموم شد (اصلا هم کپی نکردم  )
خداییش یه روزها آدم پوستش کنده میشه. 

مطالعه کتابم انجام شد. کارهای کانونیم هم انجام شد. مسواک و نخ دندان که از قبل انجام شده. چای و دم‌نوشم رو هم خوردم.   برم که چند حرکت نرمشی انجام بدم و بخوابم. 

سلام خدمت همه  دوستان عزیز  

خیلی خوش‌آمد میگم به بچه‌های جدیدی که به ما پیوستن  

سجاد و میکائیل جان به کانون و گروه سرو خیلی خوش اومدید
بیایید از خودتون برامون بنویسید.
چی شد تصمیم گرفتید ترک کنید؟ هدفتون از ترک چیه؟ و اینکه، آماده اید توی آسمون پاکی پرواز کنید؟

همچنین خوش‌آمد میگم به بچه‌های خون گرم استوایی که قبل از اتوبوس‌ انتقال، خودشون با اسنپ خودشونو رسوندن
محسنین گل و امیرعلی جان و البته شهریار عزیز

بفرمایید از خودتون پذیرایی کنید.



علی و سنکتیتی و آرمین و Abc و سپهر دمتون گرم بچه‌ها
آرمین جان امیدوارم حالت بهتر شده باشه.
اتفاقاً منم میخواستم به صورت روزانه ورزش کنم.
این روزا دوچرخه سواری رو شروع کردم، البته در حد چند دقیقه؛ اما میخوام کم کم به عادت تبدیل بشه

در مورد موانع پاکی هم، من توی این چند سال بخشی از موانع رو رفع کردم یا دست کم دیگه برای من مانع به حساب نمیومدن، در واقع بعضاً خاصیت وسوسه زاییشون رو از دست دادن. اما همچنان مواردی هست که باید بررسیشون کنم که البته سر فرصت این کار رو خواهم کرد  


منم نکته پاکیمو میگم:
هر کدوممون یه نقاط ضعف و یه نقاط قوتی داریم.
اگه خوب دقت کنیم متوجه میشیم که وسوسه ها از طریق روزنه های ضعف ماست که رخنه میکنن.
این نقاط ضعف رو اول باید شناسایی و بلافاصله وارد مرحله رفعشون بشیم.
مثلاً من نقطه ضعفم ذهنمه، پس باید راه حلی براش بیندیشم.
من نقطه ضعفم نگاهمه پس باید پروتکل مشخصی برای چشمم و یا حضورم در برخی مکان ها تعریف کنم.
من نقطه ضعفم خشممه، پس باید دنبال راهی برای کنترل خشم باشم.
همچنین این موارد به طور معکوس درباره نقاط قوت صادقه  




پ.ن: امروز رفتم دندونپزشکی؛ الآن همش صدای دریل تو سرمه