کانون

زندگی آزاد / 14 تیر 1399 / 80 روز خوب

آقا کسی تا حالا کلونازپام مصرف کرده؟ 
ناجور گیج و خسته م کرده، همش خوابم میاد

(1399 مهر 1، 12:39)ali123 نوشته است: [ -> ]آقا کسی تا حالا کلونازپام مصرف کرده؟ 
ناجور گیج و خسته م کرده، همش خوابم میاد

دکتر تجویز کرده؟!

طبیعیه. خواب الودگی و کند شدن.

(1399 مهر 1، 12:44)افرا نوشته است: [ -> ]

(1399 مهر 1، 12:39)ali123 نوشته است: [ -> ]آقا کسی تا حالا کلونازپام مصرف کرده؟ 
ناجور گیج و خسته م کرده، همش خوابم میاد

دکتر تجویز کرده؟!

طبیعیه. خواب الودگی و کند شدن.

آره افراجان، دکتر تجویز کرده.

البته نورتریپتیلین و تری فلوپرازین و فلوکستینم هست! ولی فکرکنم این خستگی و گیجی به خاطر همون کلونازپامه.

(1399 مهر 1، 13:24)ali123 نوشته است: [ -> ]آره افراجان، دکتر تجویز کرده.

البته نورتریپتیلین و تری فلوپرازین و فلوکستینم هست! ولی فکرکنم این خستگی و گیجی به خاطر همون کلونازپامه.

خب ظاهرا دکتر تشخیص افسردگی  و اضطراب داده . نکته ی مهمشو من میگم چون ممکنه دکتر وقت نکنه اینارو بگه. از زمان شروع این دارو ها 

تا زمان اثرشون 2 هفته طول میکشه و در این مدت فقط عوارضش هست . ممکنه کمی عوارض گوارشی داشته باشه به همراه کمی سردرد.

میلی جنسیت هم میاد پایین که ترک رو اسون میکنه.وزنت هم ممکنه تغییر کنه که نگران هیچ کدوم نباش چون خفیفن.

این کند و اروم شدنت حتی توی صحبت کردنت هم مشخص میشه اگه کسی چیزی گفت اهمیت نده. 

نکته ی مهم اینجاست که در طول استفاده از داروهات برات یه فرصت خوب مهیا میشه که هم خ ا رو بزاری کنار هم اروم بشی  و تفکرات اشتباهت 

رو راحت حذف کنی که بعد از قطع دارو دیگه احساس افسردگیت بر نگرده. به عبارتی برای همیشه خوشحال و خندون بمونی  

در مورد روانکاوی مطالعه کن اگه از نظر مالی مشکلی نداری جلساتش رو پیش یه روانشناس خوب برو کمک میکنه

صحبتای منم ناراحتت نکنه چون خودم که اینکارارو برای بقیه کردم (روانکاوی یا نوشتن دارو)  قبلا دچارش شدم و دارو مصرف میکردم .برای هرکسی

پیش میاد مثل سرماخوردگی.

میخواستم از علیرضا 98 و علی 123 خواهش کنم که لطفا  اواتار بزارن من یکی که خیلی وقتا اشتباه میگیرمتون  

اگه نشد هم فدا سرتون

-------

خدایا بارها تلاش کردم که جدا بشم از گذشته ی خودم!

همه ی زندگیه گذشتمو بریزم دور.هرچی خاطره هست هرچی عکس و فیلم دارم و خلاصه همه چی..........

شمارمو عوض کنم.

برم دیگه راهی برای ادمای گذشتم نذارم.

ولی نمیتونم.

اصلا دلشو ندارم.

میترسم پشیمون شم چون هیچکسی تو زندگیم نیست توی ایندم هم هیچکس رو نمیبینم به خاطرش گذشته هامو نگه داشتم!

نمیدونم چطوری اینقد دلم راحت میشکنه از دوستام. 

الان یه حالی دارم میترسم تصمیم اشتباه بگیرم.



یک ساعت بعد نوشت: یکم اروم شدم.

همش فکر میکردم که ایراد از منه.میگم اگه ایراد از من نیست پس چرا تنهام؟! چرا اینطوری راحت دلم میشکنه؟!

اخه من که دنبال دوستی با کسی نمیرم که تنها نمونم! تلاشی نمیکنم برای پیدا کردن دوستای جدید . دوست هم از اسمون نمیاد که!

همون 2 تایی که دارم و از بچگی باهمیم یه دنیا ارزش داره!

اصلا کی گفته کسی که تنهاست یعنی مشکل داره؟!

اونی که دلمو شکست یک سال تمام ازم مشاوره ی روان میگرفت اخرش هم که رفت پیش بقیه حالش خیلی بدتر شد پس چطوری 

نتیجه گرفتم که من ایراد دارم؟!

خدایا مارو ازین افکار مریض دور کن!

هنوزم دلم میخواد گذشتمو پاک کنم به همراه موجوداتی که تظاهر میکنن دوستامن!

Ali123
شروع از 28 شهریور
5 روز پاکی
آغاز روز ششم

(1399 مهر 1، 20:11)افرا نوشته است: [ -> ]میخواستم از علیرضا 98 و علی 123 خواهش کنم که لطفا  اواتار بزارن من یکی که خیلی وقتا اشتباه میگیرمتون  

اگه نشد هم فدا سرتون

-------

خدایا بارها تلاش کردم که جدا بشم از گذشته ی خودم!

همه ی زندگیه گذشتمو بریزم دور.هرچی خاطره هست هرچی عکس و فیلم دارم و خلاصه همه چی..........

شمارمو عوض کنم.

برم دیگه راهی برای ادمای گذشتم نذارم.

ولی نمیتونم.

اصلا دلشو ندارم.

میترسم پشیمون شم چون هیچکسی تو زندگیم نیست توی ایندم هم هیچکس رو نمیبینم به خاطرش گذشته هامو نگه داشتم!

نمیدونم چطوری اینقد دلم راحت میشکنه از دوستام. 

الان یه حالی دارم میترسم تصمیم اشتباه بگیرم.



یک ساعت بعد نوشت: یکم اروم شدم.

همش فکر میکردم که ایراد از منه.میگم اگه ایراد از من نیست پس چرا تنهام؟! چرا اینطوری راحت دلم میشکنه؟!

اخه من که دنبال دوستی با کسی نمیرم که تنها نمونم! تلاشی نمیکنم برای پیدا کردن دوستای جدید . دوست هم از اسمون نمیاد که!

همون 2 تایی که دارم و از بچگی باهمیم یه دنیا ارزش داره!

اصلا کی گفته کسی که تنهاست یعنی مشکل داره؟!

اونی که دلمو شکست یک سال تمام ازم مشاوره ی روان میگرفت اخرش هم که رفت پیش بقیه حالش خیلی بدتر شد پس چطوری 

نتیجه گرفتم که من ایراد دارم؟!

خدایا مارو ازین افکار مریض دور کن!

هنوزم دلم میخواد گذشتمو پاک کنم به همراه موجوداتی که تظاهر میکنن دوستامن!

به روی چشم

داداش از گذشته ای که آزارت میده جدا شو، بریزش دور، جسور باش...

تجربه به من ثابت کرده که خدا خودش به مرور افراد درست و حسابی، پاک، بامعرفت و خالص رو سر راه آدم قرار میده، فقط باید موقعیتا و افراد رو دریابیم.

خودمم خیلی تنهام و زود دلم از همه می شکنه، هرچند بروز نمیدم

می فهممت، درکت می کنم عمیقا

(1399 مهر 1، 15:16)افرا نوشته است: [ -> ]

(1399 مهر 1، 13:24)ali123 نوشته است: [ -> ]آره افراجان، دکتر تجویز کرده.

البته نورتریپتیلین و تری فلوپرازین و فلوکستینم هست! ولی فکرکنم این خستگی و گیجی به خاطر همون کلونازپامه.

خب ظاهرا دکتر تشخیص افسردگی  و اضطراب داده . نکته ی مهمشو من میگم چون ممکنه دکتر وقت نکنه اینارو بگه. از زمان شروع این دارو ها 

تا زمان اثرشون 2 هفته طول میکشه و در این مدت فقط عوارضش هست . ممکنه کمی عوارض گوارشی داشته باشه به همراه کمی سردرد.

میلی جنسیت هم میاد پایین که ترک رو اسون میکنه.وزنت هم ممکنه تغییر کنه که نگران هیچ کدوم نباش چون خفیفن.

این کند و اروم شدنت حتی توی صحبت کردنت هم مشخص میشه اگه کسی چیزی گفت اهمیت نده. 

نکته ی مهم اینجاست که در طول استفاده از داروهات برات یه فرصت خوب مهیا میشه که هم خ ا رو بزاری کنار هم اروم بشی  و تفکرات اشتباهت 

رو راحت حذف کنی که بعد از قطع دارو دیگه احساس افسردگیت بر نگرده. به عبارتی برای همیشه خوشحال و خندون بمونی  

در مورد روانکاوی مطالعه کن اگه از نظر مالی مشکلی نداری جلساتش رو پیش یه روانشناس خوب برو کمک میکنه

صحبتای منم ناراحتت نکنه چون خودم که اینکارارو برای بقیه کردم (روانکاوی یا نوشتن دارو)  قبلا دچارش شدم و دارو مصرف میکردم .برای هرکسی

پیش میاد مثل سرماخوردگی.

ممنون بابت توضیحات جامعت داداش خوبم، لطف کردی 

در مورد روانکاوی مطالعه کردم، باتوجه به شدت مشکلاتم بعید میدونم که نتیجه بده، یه جورایی ناامیدم ازش، ولی به وقتش امتحانش میکنم، ببینم نتیجه میده یا نه.

ناراحتم نشدم عزیزم، بازم ممنون بابت توضیحاتت

(1399 مهر 2، 0:58)ali123 نوشته است: [ -> ]به روی چشم

داداش از گذشته ای که آزارت میده جدا شو، بریزش دور، جسور باش...

تجربه به من ثابت کرده که خدا خودش به مرور افراد درست و حسابی، پاک، بامعرفت و خالص رو سر راه آدم قرار میده، فقط باید موقعیتا و افراد رو دریابیم.

خودمم خیلی تنهام و زود دلم از همه می شکنه، هرچند بروز نمیدم

می فهممت، درکت می کنم عمیقا

دقیقا درستش هم همینه. تا وقتی از ادمای گذشته و خاطراتشون رها نشی تغییری ایجاد نمیشه!

ولی اینکار خیلی سخته.

همش فکر میکنم قراره اتفاق خوبی با اینا بیوفته و میترسم پل های پشت سرمو خراب کنم.

(1399 مهر 2، 3:00)Zeus نوشته است: [ -> ]سلام من بعد از مدتها اومدم کانون خیلی تغییر کرده الان باید  کجا اعلام وضعیت کنم؟

سلام خیلی خوش برگشتید. اونطرف که اسمتون رو ثبت کردید صبر کنید تا تایید بشه بعدش توی گروهی که انتخاب کردید (طوفان) اعلام وضعیت 

کنید


. . . . . . .

افرا / 16 شهریور/ 17 روز

دیگه شده برام عادت که هرروز  بیام اعلام وضعیت!  ببخشید اگه آزار دهنده شده .

زندگی آزاد / 14 تیر 99 / 81 روز خوب
الهی شکر

تنهایی، درد بزرگ، بغض سنگین، افسردگی شدید که توأم شده با انرژی منفی فرستادنای مدام و شبانه روزی مادرم، داره عذابم میده...
دلم یه خواب عمیق میخواد، بدون این که دوباره بیدار بشم...
خیلی خسته شدم...

کسی رو نداشتم که بهش بگم، گفتم بیام اینجا بگم، بلکه یه کم آروم شم
ببخشید اگه با حرفام حالتون رو بد میکنم و انرژی منفی میدم

(1399 مهر 2، 7:43)افرا نوشته است: [ -> ]

(1399 مهر 2، 0:58)ali123 نوشته است: [ -> ]به روی چشم

داداش از گذشته ای که آزارت میده جدا شو، بریزش دور، جسور باش...

تجربه به من ثابت کرده که خدا خودش به مرور افراد درست و حسابی، پاک، بامعرفت و خالص رو سر راه آدم قرار میده، فقط باید موقعیتا و افراد رو دریابیم.

خودمم خیلی تنهام و زود دلم از همه می شکنه، هرچند بروز نمیدم

می فهممت، درکت می کنم عمیقا

دقیقا درستش هم همینه. تا وقتی از ادمای گذشته و خاطراتشون رها نشی تغییری ایجاد نمیشه!

ولی اینکار خیلی سخته.

همش فکر میکنم قراره اتفاق خوبی با اینا بیوفته و میترسم پل های پشت سرمو خراب کنم.

درک میکنم دقیقا، خیلی سخته...

سلام

 فرید/16 خرداد/109 روز