سلام به عزیزِ دل حامد جان
خوش اومدی. چشممون به جمالت روشن شد.
سلام به داداش عزیز زندگی جان
طرحهای خوشگل و چشمنواز برامون تدارک دیده. دست گلت درد نکنه.
سلام
منم هستم البته شاید تا آخر نتونم بمونم
شهر ما خیلی سرد شده دارم یخ میزنم.
(1399 دي 5، 20:00)آرمین نوشته است: [ -> ]سلام به داداشهای عزیزم
لطفا هر کس به گردهمایی رسید:
1- اعلام حضور کنه.
2- از حال و احوالش بگه.
3- اگه موضوعی دغدغهاش هست و دوست داره امشب در موردش صحبت بشه، عنوان کنه.
تا ساعت 20:15 صبر میکنیم که بچهها جمع شن و بعد آغاز میکنیم.
بچهها این پست رو خوندید آیا؟
سلام به آرمین عزیز حامد جان و آخرین بار عزیز
من این هفته واقعا از کارام عقب افتادم
ولی برای هفته بعد برنامه ریزی کردم که برگردم سر کارهام
(1399 دي 5، 20:15)آخرین بار نوشته است: [ -> ]سلام
منم هستم البته شاید تا آخر نتونم بمونم
شهر ما خیلی سرد شده دارم یخ میزنم.
آخرین بار جان سلام
خوش اومدی برادر.
خوشحالم که هستی. حالا تا هر موقع که بتونی.
پس طرفای تبریز باید باشی.
(1399 دي 5، 20:13)حامدحامد نوشته است: [ -> ]دغدغهها زیادن ولی دغدغه اصلی من، زن گرفتنه.
امشب در این خصوص صحبت کنیم؟
فکر میکنی مانع اصلی چیه حامد؟ برای خودت.
(1399 دي 5، 20:17)زندگی آزاد نوشته است: [ -> ]سلام به آرمین عزیز حامد جان و آخرین بار عزیز
من این هفته واقعا از کارام عقب افتادم ولی برای هفته بعد برنامه ریزی کردم که برگردم سر کارهام
به امید خدا داداش.
ممنون که هستی.
ازدواج اتفاقا دغدغه من هم هست
مانع اصلی ای که دارم کارم هست
اگر بتونم یه کار خوب گیر بیارم حتما اقدام میکنم
ولی آدم نباید همش ناراحت این موضوع باشه
چون همین ناراحتی جلوی پیشرفت رو میگیره
(1399 دي 5، 20:21)زندگی آزاد نوشته است: [ -> ]ازدواج اتفاقا دغدغه من هم هست
مانع اصلی ای که دارم کارم هست
اگر بتونم یه کار خوب گیر بیارم حتما اقدام میکنم
ولی آدم نباید همش ناراحت این موضوع باشه
چون همین ناراحتی جلوی پیشرفت رو میگیره
بله درسته داداش.
آدم وقتی ناراحت باشه، از مسیر رو به جلو باز میمونه.
فکر میکنی کارت الان جوریه که کفاف یه زندگی رو نمیده؟
من در انتخاب گزینه ازدواج مشکل دارم و چون باید به طور سنتی ازدواج کنم، یعنی باید یک نفر بهم معرفی بشه برای ازدواج ولی خودم دوست دارم با یکی آشنا بشم و مثلاً جایی باشه ببینمش و باهاش مواجهه داشته باشم و ازش خوشم بیاد.
کفاف رو میده ولی موضوعات دیگری هست
مثلا تایم کاریش زیاده ، با روحیات و استعداد های من جور نیست
احساس میکنم دارم عمرم رو هدر میدم و یک خط مستقیم رو طی میکنم
هیچ جای پیشرفت و نشون دادن استعدادی نداره
در کل احساس مفید بودن ندارم
مقداری ترس هم دارم. چون در بین خانوادهام و بعضی دوستان و آشنایان، چند مورد جدایی بوده متاسفانه و این، منو بیشتر نگران میکنه.
(1399 دي 5، 20:29)حامدحامد نوشته است: [ -> ]مقداری ترس هم دارم. چون در بین خانوادهام و بعضی دوستان و آشنایان، چند مورد جدایی بوده متاسفانه و این، منو بیشتر نگران میکنه.
این هم درسته اعتماد تو این دوره زمونه خیلی سخت شده
ولی داداش شما اول باید برای خودت یک سری معیار انتخاب کنی با توجه به اونا دنبال همسر مناسب خودت بگردی
یکی از دغدغههام هم سلامتی تو هستش آرمین.
آرمین، دوستِ ندیدهام، این چیزایی که در مورد خودت میگی که درد داری و تواناییت چطوره و خوابت اینطوره و ...، اینا نگرانم میکنه.
(1399 دي 5، 20:26)حامدحامد نوشته است: [ -> ]من در انتخاب گزینه ازدواج مشکل دارم و چون باید به طور سنتی ازدواج کنم، یعنی باید یک نفر بهم معرفی بشه برای ازدواج ولی خودم دوست دارم با یکی آشنا بشم و مثلاً جایی باشه ببینمش و باهاش مواجهه داشته باشم و ازش خوشم بیاد.
آهان.
اگه این هست که جای امیدواری زیاده.
خب بالاخره جاهای مختلف که هستی با خانمهایی مواجه میشی و امکان آشنایی انشالله فراهم میشه.
برنامهها و روال زندگیت جوریه که با خانمها اصلا مواجه نشدی؟
(1399 دي 5، 20:26)زندگی آزاد نوشته است: [ -> ]کفاف رو میده ولی موضوعات دیگری هست
مثلا تایم کاریش زیاده ، با روحیات و استعداد های من جور نیست
احساس میکنم دارم عمرم رو هدر میدم و یک خط مستقیم رو طی میکنم
هیچ جای پیشرفت و نشون دادن استعدادی نداره
در کل احساس مفید بودن ندارم
اتفاقا من هم چنین حسی نسبت به کارم دارم.
خیلیها از خداشونه یه کار دولتی داشته باشن. صبح برن و بعدازظهر بیان خونه. حقوقشون رو هم آخر ماه بریزن حسابشون. بدون نگرانی.
اما این چیزی نیست که من رو خوشحال کنه. وقتی حس مفید بودن ندارم من خوشحال نیستم. حقوق به چه درد من میخوره.
(البته حقوقش هم اون قدرها نیست ها. خیلی شغلهای آزاد دیگه هست که چند برابر در میارن.)
(1399 دي 5، 20:31)زندگی آزاد نوشته است: [ -> ] (1399 دي 5، 20:29)حامدحامد نوشته است: [ -> ]مقداری ترس هم دارم. چون در بین خانوادهام و بعضی دوستان و آشنایان، چند مورد جدایی بوده متاسفانه و این، منو بیشتر نگران میکنه.
این هم درسته اعتماد تو این دوره زمونه خیلی سخت شده
ولی داداش شما اول باید برای خودت یک سری معیار انتخاب کنی با توجه به اونا دنبال همسر مناسب خودت بگردی
آره درسته زندگی جان. معیارهام اتفاقاً زیاد و سختگیرانه است و چون باعث شده به خاطر این معیارها، از ازدواج باز بمونم، دارم تلاش میکنم معیارهامو تعدیل کنم.