نقل قول: میخوام بدونم چی بیشتر از همه اذیتتون کرد
راستش زیاد تایپ کردن و صحبت کردن به نظر من اشکالی نداره البته بستگی به شرایط داره من هم مثل شما اینجا مهمون هستم و نمیتونم در مورد این موضوع ایرادی رو به کسی بگیرم این از این موضوع.
موضوع بعدی اینه که من به عقاید شخصی کسی هم نمیتونم ایراد بگیرم، یه ضرب المثلی هست میگه شما میتونی هر طرف خواستی مشت خودتو بچرخونی به شرطی که به چونه من برخورد نکنه اون وقت منم حق دارم جوری بچرخونم که مقابله به مثل کنم پس عقاید تا حدی قابل تحمل هست که تقابل پیش نیاد
شما اومدی اصل نه تنها اسلام بلکه کل ادیان رو زیر سوال میبری :
نقل قول: الان من نه میتونم ثابت کنم خدا هست نه میتونم بگم نیست!
اثبات خدا 1400 سال هست اندیشمندان با دلایل عقلی و استدلال های مختلف ثابت کردند این کار شما همون طور که آیش رو گذاشتم لجاجت و شک هست در دین که دلایلش برای خودتون محترم هست
وقتی به اعتقاد یک نفر بی احترامی میشه یعنی داره به مرکز مرکز اصلی احساسی یک نفر بی احترامی میشه و تبعا واکنش اون طرف شدید میشه
ما داریم یه بحثی رو انجام میدیم شما اومدی کلا انکار میکنی همه چیز رو اونم با توجه به گفته روانشناسان غربی که خودشون هم بنده خدا هستن و انسان!
زندگی آزاد / 14 تیر 99 / 140 روز خوب
هفته دوم سبز
سلام افرا جان نه من ناراحت نمیشم اذیت هم نمیشم. اذیت هم بشم اعتبار منفی میدم و خلاص
جواب سوال اول: نظر من اینه که بله کلا مسائل اعتقادی همراه با تعصب هست و من فکر میکنم حالا یکی صبورتر وقتی اعتقاداتش مورد سوال یا چالش قرار میگیره زیاد نشون نمیده ولی یکی گارد میگیره و حالت تدافعی و حتی تهاجمی میگیره ولی در هر دو حالت تعصب وجود داره...دین پکیجی از حب و بغض همزمانه
جواب سوال دوم: میگن آدم با ذهن پویا هر چند وقت یکبار تمام اعتقادات و باورها رو از ریز تا درشت مورد بازبینی قرار میده ببینه با توجه به تجربیات پیرامونی که کسب کرده چیزی باید تغییر کنه یا نه. منتهی در هر حالی باید یه چیزی باشه که اون رو درست فرض کرده باشه و بهش باور داشته باشه تا بعد بازبینی کنه اگه اینجور نباشه کلا میشه فقط آزمودن و آزمایش بدون هیچ فرضیه ای.
ببین اینا نظر من بود ها نمیگم درسته فعلا در حال حاضر اینجوری فکر میکنم شاید فردا چیزی خوندم یا شنیدم نظرم عوض شد.
..............
اما یه نکته ما چرا راجع به اعتقادات یه نفر سوال میکنیم و اون رو به چالش میکشیم؟
دو حالت بیشتر من متصور نیستم اول یا اینکه مطمئنیم این چیزی که الان بهش رسیدیم و تو مشتمون داریم از چیزی که طرف مقابل بهش رسیده و داره دقیق تر و درست تره پس از روی مهربانی و دلسوزی میخایم اون اعتقاد و باورمون رو بهش هدیه کنیم.
دوم با سوال پرسیدن و چالش درباره عقاید طرف مقابل دنبال کشف حقیقت هستیم که اگه قانع شدیم ما هم مثل اون فکر کنیم و معتقد به اعتقادات اون بشیم.
......
در هر دوی این موارد هم طریقه بیان فرق میکنه و استراتژی که باید در پیش بگیریم فرق میکنه ظرافتهای خاص خودش رو داره که باعث دلخوری نشه که سخته واقعا سخت.
البته این دوتا بهترین حالتها بود نیاتی چون کل کل جدل بحث از روی غرور لجبازی و... رو من دیگه نگفتم.
........
خب خیلی خوب شد که نوشتی مشکل کجاست
نقل قول: الان من نه میتونم ثابت کنم خدا هست نه میتونم بگم نیست! (معذرت میخوام مجبورم برای جا افتادن صحبت یه مثال تند بزنم!)
اون قسمت دومش خودمم گفتم این یه مثاله
دیشب هم به یه دوستی گفتم پیامم رو بخونه بگه کجاش مشکل داشت چون از دید من مشکلی
نداشت مجبور بودم از دید دیگران استفاده کنم.ایشون هم همین قسمت رو گفتن ولی اینو هم گفتن مثاله.
عیبی نداره باید بولدش میکردم تنبلی کردم.
الان هم برای جا افتادنش میگم که من کاملا خدارو قبول دارم و بیشتر از هرکسی باهاش صحبت میکنم. یه دنیا هم مراقبم بوده اگه بخوام بنویسمشون
یه لیست بلند بالا میشه.
من مبنا رو بر این اساس گذاشتم که شما منو میشناسید.
اگه به فرض محال من بی خدا بودم این تناقض نداشت با صحبت هام توی اینجا؟
اصلا چه دلیلی داشت بیام وقت بزارم؟
قطعا اگه بی خدا بودم شغلم این نبود و احتمالا دزد میشدم
مثل دزدانی با پیشونی های پینه بسته....
روزی حداقل 1 میلیون تومن کار رایگان برای خلق خدا انجام نمیدم که بیام اینجا وجود خدارو زیر سوال ببرم.(ریا و اینارو بزاریم کنار چون اصلا کسی
اسممو هم نمیدونه) هم از پول خودم برای خیلیا دارو میگیرم هم پروسیجر های درمانی رو بدون هزینه انجام میدم . کارم خیلی سنگینتر میشه ولی
خودم اینطوری ارومترم. انتظاری هم ندارم کسی ازم تشکر کنه یا خدا اون دنیا هوامو داشته باشه.
خدا هرکاری میکنه برامون از رو لطفشه.
(میدونم همه ی بچه های اینجا یه دنیا کار خوب برای دیگران انجام دادن ولی نمیگن. بنویسید تا دنیا زیباتر بشه. برعکس شده همه چیز. طرف از ظلم فیلم میگیره با افتخار میذاره اینستا!
)
زندگی جان و همساده ی عزیزم یه دنیا براتون ارزوی موفقیت میکنم
(1399 آبان 30، 10:27)همساده نوشته است: [ -> ]سلام افرا جان نه من ناراحت نمیشم اذیت هم نمیشم. اذیت هم بشم اعتبار منفی میدم و خلاص
جواب سوال اول: نظر من اینه که بله کلا مسائل اعتقادی همراه با تعصب هست و من فکر میکنم حالا یکی صبورتر وقتی اعتقاداتش مورد سوال یا چالش قرار میگیره زیاد نشون نمیده ولی یکی گارد میگیره و حالت تدافعی و حتی تهاجمی میگیره ولی در هر دو حالت تعصب وجود داره...دین پکیجی از حب و بغض همزمانه
جواب سوال دوم: میگن آدم با ذهن پویا هر چند وقت یکبار تمام اعتقادات و باورها رو از ریز تا درشت مورد بازبینی قرار میده ببینه با توجه به تجربیات پیرامونی که کسب کرده چیزی باید تغییر کنه یا نه. منتهی در هر حالی باید یه چیزی باشه که اون رو درست فرض کرده باشه و بهش باور داشته باشه تا بعد بازبینی کنه اگه اینجور نباشه کلا میشه فقط آزمودن و آزمایش بدون هیچ فرضیه ای.
ببین اینا نظر من بود ها نمیگم درسته فعلا در حال حاضر اینجوری فکر میکنم شاید فردا چیزی خوندم یا شنیدم نظرم عوض شد.
..............
اما یه نکته ما چرا راجع به اعتقادات یه نفر سوال میکنیم و اون رو به چالش میکشیم؟
دو حالت بیشتر من متصور نیستم اول یا اینکه مطمئنیم این چیزی که الان بهش رسیدیم و تو مشتمون داریم از چیزی که طرف مقابل بهش رسیده و داره دقیق تر و درست تره پس از روی مهربانی و دلسوزی میخایم اون اعتقاد و باورمون رو بهش هدیه کنیم.
دوم با سوال پرسیدن و چالش درباره عقاید طرف مقابل دنبال کشف حقیقت هستیم که اگه قانع شدیم ما هم مثل اون فکر کنیم و معتقد به اعتقادات اون بشیم.
......
در هر دوی این موارد هم طریقه بیان فرق میکنه و استراتژی که باید در پیش بگیریم فرق میکنه ظرافتهای خاص خودش رو داره که باعث دلخوری نشه که سخته واقعا سخت.
البته این دوتا بهترین حالتها بود نیاتی چون کل کل جدل بحث از روی غرور لجبازی و... رو من دیگه نگفتم.
........
اعتبار منفیتون هم دوس میداریم
فکر میکنم در بعضی جاها این تعصب مقداری از حد خارج شده. منظورم اینجا نیست . (جایی دیدم که طرف میگفته اول ابوالفضل بعد خدا!
)
من در هر موردی که افرادی دارای دانش رو میبینم در زمینه ی تخصصی اونا ازشون سوال میکنم و همیشه ازین بحث ها چیزایی یاد میگیرم.
یک جور حالت پویایی ایجاد میشه که به احتمال زیاد مفید واقع میشه. هم در مسائل فنی هم علوم پزشکی این اتفاق برام افتاده.
حتی خیلی وقتا پیش اومده که یه حرف خنده داری کسی زده باشه ولی باعث شده سلسله ایی از افکار شکل بگیره که فوق العاده باشه.
پارسال بود که یه بنده خدایی به دستگاه برش پلاسما اشتباهی میگفت پلاسماتیک!
میگفت افرا پلاسماتیک بلدی بسازی؟!
من حتی اسمشم نمیدونستم ولی همون شد موضوع پروژه ی یه دانشگاهی که خیلی هم موفق بود.
مطمئنم بچه های اینجا سطحشون خیلی بالاتر ازین حرفاست که بخوان کل کل کنن یا مهمترین مسائل رو سرسری بگیرن و در موردش مطالعه نکنن.
افرا داداش
اتفاقا من یکی از هم اونام که ارتباط بیشتری میگیرم با مثلا امام حسین یا حضرت عباس تا خدا
حالا یا بقول شما از تعصبه یا عدم شناخته یا شاید هم از روی شناخت باشه و راه درست رو میرم و خود خدا هم همین رو بخواد در هر صورت چیزی که فعلا برام واقعیت داره بیشتر با این بزرگواران حرف میزنم و بهشون زیاد فکر میکنم و چرایی کارهایی که انجام دادن
میبینی هر کی یه جوره و یه اعتقادی داره روی یه چیزی تعصب داره هر کسی و با یه چیزی بیشتر حال میکنه.
تو سازوکار کانون من به شخصه ندیدم مانع فعالیت یه کاربری که اسلام که هیچی بگه خدا رو هم قبول ندارم؛ بشن. کلا شرط عضویت رو فقط تمایل به ترک خودارضایی گذاشتن. یعنی فقط یکی بیاد ناهوشیاری کنه و بخواد عکسی فیلمی حرفی چیزی بزنه که به پاکی بقیه ضربه بزنه اونجا جلوش رو میگیرن فقط.
من بهترین درس رو همینجا یاد گرفتم که با خلق خدا مهربان باشم حق ندارم بخاطر عقیده و مرامشون حتی اگه به نظرم گمراه کننده هم بود مانع پاکی و ترک خودارضایی بشم. حتی اگه دشمنم بود از لحاظ اعتقادی اگه دست کمک دراز کرد وظیفمه بهش کمک کنم. من اینا رو اینجا یاد گرفتم تو این سالها. مثلا تو پزشکی بخاطر حرفه ت میری اتاق عمل دشمن خونی رو هم باید درست عمل کنی منم کسی اورژانس کانون کمک میخاد اگه کاملا خدا ناباور هم باشه وظیفمه برم باهاش حرف بزنم و کمک کنم لغزش نکنه سوال و پرسش شاید خوب باشه از بچه هایی که اینجا به قول شما متخصصن و با مطالعه(هر چند بازم فکر میکنم متخصص تر و باسوادتر تو حوزه اعتقاد و دین جاهای دیگه خیلی بیشتره) اما به شدت بازم سر حرفم هستم که بحث عقیدتی کمکی به هدف اینجا نمیکنه.
.........
با اجازه یه جوال دوزم به خودم بزنم من یکی اگه سطحم بالا بود این همه عمر و جوونیم رو درگیر ترک کردن یه کار چیپ و بی ارزش مثل خودارضایی نبودم. جوونیم رفت عمرم رفت هی صبح تا شب خودارضایی نکن سایت بد نرو شهوت نکن این بود آرمانهای امام؟ هی خدا پر نقصم اینقدر نقص دارم که از خودم وحشت میکنم و دعام همیشه اینه خدایا منو به خودم وامگذار چون پتانسیل بدترین کارها رو دارم.
چو بید بر سر ایمان خویش میلرزم
خدایا عاقبتمون رو ختم به خیر کن
بسیار عالی. نمیتونم ازین بیشتر موافق باشم.
سلام
فرید ۵ آبان ۲۵ روز
خدا رو شکر هفته سبزی بود چند روز اول هفته سخت بود ولی از ۲ش به بعد افتادم رو غلطک
جوونیم رفت عمرم رفت هی صبح تا شب خودارضایی نکن سایت بد نرو شهوت نکن این بود آرمانهای امام؟ هی خدا پر نقصم اینقدر نقص دارم که از خودم وحشت میکنم و دعام همیشه اینه خدایا منو به خودم وامگذار چون پتانسیل بدترین کارها رو دارم. چو بید بر سر ایمان خویش میلرزم
خدایا عاقبتمون رو ختم به خیر کن
پس تقوا کجا باید خودش رو نشون بده؟
باید یه چیزی باشه که ما باهاش مقابله کنیم.نهایت چیزی که خدا از ما میخواد همینه،تقوا
هر کسی به یه چیزی گرفتاره که باید ازش پرهیز کنه.ما هم این یکی...
رشد ما در همینه
(1399 آبان 30، 19:49)فرید نوشته است: [ -> ]سلام
فرید ۵ آبان ۲۵ روز
خدا رو شکر هفته سبزی بود چند روز اول هفته سخت بود ولی از ۲ش به بعد افتادم رو غلطک
سلام
ماشالا داداش عالیه
پیش به سوی هفته بعد و یک ماهگی
(1399 آبان 30، 20:03)پشتکار نوشته است: [ -> ]پس تقوا کجا باید خودش رو نشون بده؟
باید یه چیزی باشه که ما باهاش مقابله کنیم.نهایت چیزی که خدا از ما میخواد همینه،تقوا
هر کسی به یه چیزی گرفتاره که باید ازش پرهیز کنه.ما هم این یکی...
رشد ما در همینه
ایشالا همینی باشه که میگی و این تلاش و کوشش بشه پلی برای رشد و کمال هممون
ایشالا بتونیم تقوا پیشه کنیم و قدر عمر رو بهتر بدونیم
ممنونم ازت داداش
(1399 آبان 30، 20:15)پشتکار نوشته است: [ -> ]سلام
پشتکار
هفته دوم سبز
درود بر این پاکی
سلام گردهمایی هست.
من مسئول برگزاری این دفعه هستم.
کجایید
من همش فکر کردم ساعت 9 شروع میشه
آرمین پیامم داده بود من اشتباه فهمیدم
سلام سلام..
ای وای من شروع کردم مطلب تمرکز رو بنویسم تو پسرونه که طولانی شد تازه الان تموم شد
آرمین منو میکشه
جان خودتون بیاید شرکت کنید
من از 8 اینجام هی سر زدم ولی فکر کردم ساعت 9 شروع میشه
موضوع گردهمایی چیه؟
من هستم